eitaa logo
نوشته های یک طلبه
370 دنبال‌کننده
714 عکس
178 ویدیو
7 فایل
آتیش های بزرگ از جرقه های کوچیک به وجود میان🔥 یادداشت‌ها🌱داستان‌ها🍀دلنوشته‌ها🌿خاطرات🍁انتقادات☘️ پیرو مکتب استاد علی‌صفایی❤️ 📝در عرصه داستان‌نویسی دانش‌آموخته از اساتید: سرشار✨️ سالاری🧨 جعفری🎆 مخدومی🏅 ✍️محمد مهدی پیری✍️ @Mohammadmahdipiri
مشاهده در ایتا
دانلود
نوشته های یک طلبه
#من_و_حاج_شیخ #قسمت_چهارم یکی از طلبه ها آمد و گفت: حاج شیخ میخوام از حوزه برم بیرون! _ چرا؟ با نا
آخر هر ماه قمری با حاج شیخ به مشهد می رفتیم. از حرم بیرون که آمدیم گفت: همون طور که جسم ما آلوده میشه و نیاز به حمام داره دل و روح ما هم کثیف میشه حرم پاک کننده آلودگی های قلب و روح انسان است.
یه جمع سالم! مسجد بدون جوون مثل جسم بدون روحه😁
فرزند شهید گفت: حاج قاسم توی زندگیش به جزئیات و نکات ریزی توجه می‌کرد که همین توجه به نکات ریز ایشون رو بالا آورد✅
راس میگه😁😂
یه مصاحبه کردم با یه کوهنورد داستان مرگ باری داره به زودی نوشته میشه ان شاءالله از دستش ندید عبرت خیلی توشه😁
! لقبی که دریای معنا در آن است؛ حضرت زهرا سلام الله علیها برای پدرش هم مادری کرد؛ روزت مبارک ای خانم زن های جهانیان؛
💠 جشن ۳۳ روزه قرآن 💠 دبستان پسرانه افشار ❤️ گرامیداشت حماسه ۹ دی ✅ بقعه متبرکه حوض عباس (ع) توی مراسم یه چند تا سوتی ناب دادم😂😂
دو نظام تربیتی عالی❤️❤️ آثارشان چقدر نزدیک بهم و کامل کننده یک دیگر اند؛ آنهایی که می‌گویند فقط آثار یک متفکر را بخوان! این نظر از ریشه غلط است❌ چه بسا دو نظریه پرداز در بسیاری از مسائل هم نظر باشند. چه بسا بتوان مسئله درست و درست تر را پیدا کرد؛ چه بسا بتوان با بررسی روش و نوع برخورد دو متفکر با مسائل، بهترین پاسخ ها را پیدا کرد.
در بحث و جدل به دنبال این هستی تا حرف خودت را به کرسی بنشانی ولی در گفتگو به دنبال این هستی که حقیقت را روشن کنی
ببین ما از مرحله بزنی می خوری رد شدیم.  تغییر کرده. تا حالا اونا می زدن ما انتقام می گرفتیم حالا ما می زنیم اونا دارن انتقام میگیرن! صد تا زدیم دو تا رو جواب دادن. این خیلی مهمه که رو درست ببینیم و داشته باشیم! ✍حامد کمالی
نوشته های یک طلبه
یه مصاحبه کردم با یه کوهنورد داستان مرگ باری داره به زودی نوشته میشه ان شاءالله از دستش ندید عبرت خ
تا زمین حداکثر ده متر فاصله دارم؛ هوا گرم و آفتابی است. اگر چکش در برود هیچ اتفاقی برایم نمی افتد. پاهایم به اندازه کافی قوی هستند. این هشتمین قله ای است که فتح خواهم کرد. تا فتح قله فاصله کمی مانده؛ همین که خواستم کمی بالاتر بروم چکش در رفت و سقوط کردم. تصمیم گرفتم به حالت جفت پا سقوط کنم؛ می دانستم مشکلی پیش نمی آید، پشت ساق پاهایم به اندازه ران گاو ماهیچه داشت؛ همین که به زمین رسیدم؛ دو استخوان پاهایم از زانو زد بیرون! خون فوران می کرد؛ بی هوش شدم. ادامه دارد...
اگر کتابی می‌خوانید که بر اساس علوم انسانی غربی و شرقی است؛ مطالعه کنید اما آن را اجرا نکنید! بفهمید که آنها چه می گویند‌. این را هم بدانید نتیجه کاربردی برای شما ندارد. با اندکی تغییر
در کنار متن جايگاه نویسنده هم مهمه! مثلا اگه همین متن استاد رو بدون نام ایشون می‌فرستادم کلی هجمه به بنده می شد.😁😅
😅واقعا یاد باد
هنگامی که یک عمر برای دلم دویدم چه باز دهی دارد؟ هنگامی که یک عمر برای هوس های مردم سوختم آنها به من چه می‌دهند؟ جز چهارتا بارک الله و یک دقیقه کف زدن و چهار دقيقه سکوت.
رابطه دانشگاه های کشور با دانشگاه های غرب مثل پدر و فرزند هست! محتوا همان محتوای غرب است؛ فقط فرم و شکل آن را در اینجا تغییر داده اند و یک آیه و حدیث به آن چسبانده اند. در زیر همان لجن خودشان است ظاهرش را با آیه و روایت تزئین کرده اند. با اندکی تغییر
به یاد آنکه قيمت دیدارش مرگ است.😉
نوشته های یک طلبه
#سقوط #قسمت_اول تا زمین حداکثر ده متر فاصله دارم؛ هوا گرم و آفتابی است. اگر چکش در برود هیچ اتفاقی ب
شرمنده امتحانات خیلی روم داره فشار میاره 😅 نمیتونم ادامه داستان رو بنویسم🤦‍♂
لیوان شیر کاکائو داغ را جلویش گذاشتم. دلم سوخت از اتفاقی که قرار است برایش بيافتد. اما به یاد دروغ ها و کلک هایی افتادم ‌که برای بله گرفتن در شب عقد بهم گفته بود. شیر کاکائو را سر کشید و گفت: سریع آماده شو! میخوام سند خانه رو به نامت کنم؛ یه ماشین آلبالویی هم برات انتخاب کردم! همین که خواست بلند شود روی مبل ولو شد! سم اثر خودش را گذاشته بود. ✍محمد مهدی پیری
و تو چه میدانی ۸ قبر کنار هم یعنی چه!!!!! عده ای احمق مفت خور بجای تسلیت مسخره می کنند! اگه یه ناخن کاشته شدت می افتاد زلزله به پا می کردی! حالا نمک به زخم ملت میزنی! آی کسی که زن زندگی آزادی رو جار می زدی حالا چرا لال شدی! آی کسی که مرگ بر دیکتاتور می نوشتی چرا حالا مرگ بر داعش نمی‌نویسی! بی‌شعوری تا چه حد!