『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَنݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
. . 🌸☘ "ازهمہبریدهام.. آسانمیگویم توفقطبرایمماندهای امامرضاجانم:)💗" #امامرضاۍدلم🍃 〖🌸•@
Moghadam-13970517[02].mp3
3.35M
ـ ـ ـ ـ ـ ⇆ㅤ◁ㅤ ❚❚ㅤ ▷ㅤ↻ـ ـ ـ ـ ـ
#مداحے🖇
#جوادمقدم🎤
#قربونھکبوترات🕊
〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
••
گــرچہ یارانـ
ۿمگۍبارِ سفر
بر بَســـٺند
شــیر مَـردۍ
چـــۅ . .
علےِخامـنہاۍ
هسـتهنۅز♥️
〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَنݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
•• گــرچہ یارانـ ۿمگۍبارِ سفر بر بَســـٺند شــیر مَـردۍ چـــۅ . . علےِخامـنہاۍ هسـتهنۅز♥️ 〖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️مثلث شادمانی انسان❤️
|•سه چیز انسان را شاد میکند😃
|•اولین دوستهای خوب و مهربون👩❤️💋👩
|•دومینطبیعتاست،بهخصوص گلهاوگیاهان🌱
|•سومین مورد نیز،خندیدن است😄
|•فکرش را بکن هر سه مجانی هستند😉
〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَنݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
❤️مثلث شادمانی انسان❤️ |•سه چیز انسان را شاد میکند😃 |•اولین دوستهای خوب و مهربون👩❤️💋👩 |•دومین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَنݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
هدایت شده از 『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَنݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
نظرسنجی🔖
کانال اینستاگرامی باقی بمونه یا نه؟!😁
به دلیل تقاضا ممبر ها🤩
شرکت کنید حتما😉
همکاری یادتون نره😍
هدایت شده از 『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَنݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
براےحمایتےداریملیستتھیہمےڪنیم😃
آیدےچنݪاتونوبفࢪستیدبہآیدےبندھ↯↻
[ https://eitaa.com/OostadO19 ]
گفتم از عشق نشانی به منِ خسته بگو
گفت جز عشق حُسین(ع) هر چه ببینی بدلیست...♥️
〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♡♤♡♧♡♧
♤♡♤
♤
#ࢪݦٵن ٵכݦ ۅ حۅٵ📓
#ٵݦێࢪ مھد - ݦٵࢪٵݪ🎎
#ݐٵࢪٺ ۲۴۱↯↻
امیر مهدی - خانوم صداقت پیشه ؟ اخم کردم . چرا رضوان جوابش رو نمی داد ؟ امیر مهدی - خانوم صداقت پیشه ؟ با آرنجم کوبیدم به پای رضوان . من - جواب بده دیگه ! رضوان - با شما هستن مارال جان ! بند کنونیم رو سفت کردم و بلند شدم ایستادم . نگاهش به زمین بود و انگار منتظر بود تا جوابش رو بدم . نمی دونم چرا دلم خواست به همه از دستش هنوز دلخورم . دلم می خواست بدونه توقع داشتم دلجویی کنه . و بیشتر از همه دلم می خواست لحن حرف زدنم جلب توجه کنه ، باعث تعجبش بشه . تو ذهنش ردی به جا بذاره . برای همین سر سنگین جواب دادم . من - بفرمایید ؟ دیدم که ابروهاش بالا رفت , دیدم که متعجب شد دیدم که نگاهش سر در گم شد و کمی مکث کرد . دستش رو بالا برد و با کف دست لب و ریش هاش رو لمس کرد دهتش رو باز کرد که حرفی بزنه ، اما تردید کرد . www.981 دهتش رو بست و کف دستش از چونه به سمت گردن کشید می تونستم تردید رو از لا به لای حرکت دست هاش هم تشخیص بدم . اما به یکباره گفت . امیر مهدی - شنیدم رشته ی تحصیلیتون ریاضی بوده ؟ مردد نگاهش کردم . از کجا فهمیده بود ؟ نگاهم بین نرگس و رضوان چرخید . کی این اطلاعات رو بهش داده بود ؟ ..
#ٵכٵݦھ כٵࢪھ ....🖋
#حٺݦٵ ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇
#ݐێݜنھٵכ ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁
ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:)
پآࢪت اولمونھ↯↻
[ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ]
〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ
♢
♧♢♧
♢♧♢♧♢♧
♧♢♧♢♧♢♧♢♧
♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧
♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢
♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢
♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♡♤♡♧♡♧
♤♡♤
♤
#ࢪݦٵن ٵכݦ ۅ حۅٵ📓
#ٵݦێࢪ مھد - ݦٵࢪٵݪ🎎
#ݐٵࢪٺ ۲۴۲↯↻
نگاه عادی و بدون تعجبشون نشون می داد از حرفش چندان تعجبی نکردن . پس باید احتمال می دادم این اطلاعات از طریق رضوان درز کرده باشه . نگاهم رو به سمت امیر مهدی سوق دادم و گفتم من - بله . من لیسانس ریاضی دارم . سری تکون داد و با لحن ترمی گفت . امیر مهدی - اون روز که رفتیم خرید رو یادتونه ؟ و اون دختر بچه ای رو که سر چهار راه دیدیم ؟ یادم بود . همون روزی که این دلخوری و این مسائل شروع شد ، می شد فراموش کنم ؟ سری تکون دادم من یادمه . امیر مهدی - برادر اون دختر و چندتا بچه ی دیگه که مثل اونا هستن ، نتونستن تو امتحانات خرداد نمره ی قبولی درس ریاضی رو بگیرن . راستش می خواستم بدونم می شه رو کمک شما برای درس دادن بهشون حساب کرد ؟ تقریبا دو ماه دیگه امتحان دارن و چون بیشتر ساعات روز کار می کنن زمان زیادی ندارن برای درس خوندن . نیاز هست که به دیگر خوب باهاشون ریاضی کار کنه . من - باشه . فقط وقت آزادشون رو به من اطلاع بدین و اینکه چه مقطعی هستن ! نفهمیدم از لحن غیر دوستانه م بود یا شما خطاب کردنش . که نگاهش رو برای صدم ثانیه بهم دوخت و نسیم وار ازم گرفت , اخم ظریفی کرد و گفت , امیر مهدی - یه نفر اول متوسطه و سه نفر سوم راهنمایی و در مورد وقت آزادشون هم باهاتون تماس می گیرم کمی مکث کرد . اما بعد خیلی محکم ادامه داد امیر مهدی - مطمئن بودم هر کمکی از دستتون بر بیاد انجام می دین . ممنون . سری تکون دادم . من - خواهش می کنم ، وظیفه ی هر انسانیه که به دیگران کمک کنه ، امر دیگه ای ندارین ؟ اخمش بیشتر شد و اینبار مطمئن بودم به خاطر شما خطاب کردنش باشه . امیر مهدی - نه خیر . عرضی نیست . رو به رضوان گفتم ...
#ٵכٵݦھ כٵࢪھ ....🖋
#حٺݦٵ ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇
#ݐێݜنھٵכ ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁
ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:)
پآࢪت اولمونھ↯↻
[ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ]
〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ
♢
♧♢♧
♢♧♢♧♢♧
♧♢♧♢♧♢♧♢♧
♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧
♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢
♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢
♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢