892244645.mp3
4.16M
🦋لحظههای ناب همصحبتی باخدا
در #ماه_مبارک_رمضان 🦋
💠 #تحدیر (تندخوانی)
💠 #جزء_هجدهم قرآن کریم
🎙با صوت استاد معتز آقایی
⏱زمان : ۳۳ دقیقه
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
💠۹ نکته کلیدی جزء هجدهم قرآن💠
📖 ویژه #ماه_مبارک_رمضان 📖
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
📚 #رمان_پاتوق 📖 #رازهای_مگو 📝 #قسمت_سی_و_ششم فشار شیاطین سنگین تر شده بود ... مدام یاس و ناامید
📚 #رمان_پاتوق
📖 #رازهای_مگو
📝 #قسمت_سی_و_هفتم
و زمان از حرکت ایستاد ...
دیدم جوانی مقابلم ایستاده ... خوشرو ولی جدی ... دستش رو روی مچ پام گذاشت ... آرام دستش رو بالا میاورد ... با هر لمس دستش، فشار شدیدی بر بدنم وارد می شد ... خروج روح رو از بدنم حس می کردم ... اوج فشار، زمانی بود که دست روی قلبم گذاشت ... هنوز الرحمن تمام نشده بود. ...
حاجی بهم ریخته بود ... دکترها سعی می کردن احیام کنن ... و من گوشه ای ایستاده بودم و فقط نگاه می کردم. ...
وحشت و ترس از شب اول قبر و مواجهه با اعمالم یک طرف ... هنوز دلم از آرزوی بر باد رفته ام می سوخت. ...
با حسرت به صورت خیس از اشکم نگاه می کردم ... با سوز تمام گفتم :منو ببخشید آقای من .زندگی من کوتاه تر از لیاقتم بود. ...
غرق در اندوهی بودم که قابل وصف نیست ... حسرت بود و حسرت. ...
هنوز این جملات، کامل از میان ذهنم عبور نکرده بود که دیوار شکاف برداشت
...جوانی غرق نور به سمتم میومد ... خطاب به فرشته مرگ گفت :امر کردند:«بماند.» ...
جمله تمام نشده ... با فشار و ضرب سنگینی از بالا توی بدنم پرت شدم. .
✨ #ادامه_دارد...
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
📚 #رمان_پاتوق 📖 #رازهای_مگو 📝 #قسمت_سی_و_هفتم و زمان از حرکت ایستاد ... دیدم جوانی مقابلم ایست
📚 #رمان_پاتوق
📖 #رازهای_مگو
📝 #قسمت_سی_و_هشتم
برگشت ... نفسش برگشت ... توی چشم های نیمه بازم دکتر رو می دیدم که با خستگی، نفس نفس می زد و این جمله تکرار می کرد ... برگشت ... ضربان و نفسش برگشت. ...
هر روز که می گذشت حالم بهتر می شد ... بدنم شیمی درمانی رو قبول کرده
بود ... سخت بود اما دکتر از روند درمان خیلی راضی بود. ...
چند هفته بعد از بیمارستان مرخص شدم ... هنوز استراحت مطلق بودم و نمی تونستم درست روی پا بایستم. ...
منم از فرصت استفاده کردم و دوباه درس خوندن رو شروع کردم ... یه هفته بعد هم بلند شدم، رفتم سر کلاس ... بچه ها زیر بغلم رو می گرفتن ... لنگ می زدم ... چند قدم که می رفتم می ایستادم ... نفس تازه می کردم و راه
می افتادم. ...
کنار کلاس، روی موکت، پتو انداختم و دراز کشیدم ... بچه ها خوب درس می دادن ولی درس استاد یه چیز دیگه بود ... مخصوصا که لازم نبود با واسطه سوال کنم...
حاجی که فهمید بدجور دعوام کرد ... گفت :حق نداری بری سر کلاس، میرم
برمی گردم سر کلاس نبینمت ... منم پتو رو بردم پشت در کلاس انداختم ...
در رو باز گذاشتم و از لای در سرک می کشیدم ... استاد هر بار چشمش به من
می افتاد یا سوال می پرسیدم، بدجور خنده اش می گرفت...
✨ #ادامه_دارد...
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
آنکھ شبقدررا شبزندھدارۍکند، خداوند
تمامِ گناهانشرا میآمرزد هرچند بھ تعدادِ
ستارگان و سنگینـے کوھها باشد🌿:)
🖤 #رسولاکرمﷺ (وسائلالشیعهـ )
🏴فرا رسیدن #شب_قدر و ایام شهادت🏴
مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام را
بر عموم شیعیان جهان
تسلیت و تعزیت عرض می نماییم🥀
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
4_5908755816718010037.mp3
899.4K
برای
پیمودن
راه صدساله
در یک شب
آمادهای؟؟؟
🕊#شب_قدر #استاد_پناهیان 🕊
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
896740923.mp3
4.02M
🦋لحظههای ناب همصحبتی باخدا
در #ماه_مبارک_رمضان 🦋
💠 #تحدیر (تندخوانی)
💠 #جزء_نوزدهم قرآن کریم
🎙با صوت استاد معتز آقایی
⏱زمان : ۳۳ دقیقه
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─