eitaa logo
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
1.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
748 ویدیو
10 فایل
اینجا دل به دریا بزنید و از میان صدف های طلایی و نقره ای لحظه ها مروارید درخشان استعدادهایتان را صید کنید 🌱 ارتباط با ما @dokhtarane_morvarid
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
✨✨📒✨✨ #رمان_پاتوق ✨✨📒✨✨ 📖 #در_آغوش_یک_فرشته 📋 #قسمت_پنج 📝 #نویسنده_آینازغفاری_نژاد _راستی
✨✨📒✨✨ ✨✨📒✨✨ 📖 📋 📝 بیست دقیقه ای بود که توی ترافیک بودم..خسته شدم😩 حالا دقیقا روزی که من خواب موندم باید ترافیک میشد؟! این چه فکریه مگه مردم باید برای رفت و آمدشون با من هماهنگ کنن...😐 هووف دیشب از ساعت ۱۰ تا ۲ شب ، بام تهران بودم و تا میتونستم داد زدم و گریه کردم🤧 وقتی هم رسیدم خونه طبق معمول مامان کلی غر زد و با هم یک دعوای حسابی کردیم😥 تا صبح چشم روی هم نگذاشتم همش به خودم و زندگیم فکر میکردم؛ به مامان و بابا که هیچ وقت خونه نبودن ؛ به تنها یار و یاورم توی دنیا که کاوه بود.. اونم که ازم گرفتنش ...☹️ من یه آرامش همیشگی میخواستم! یه آرامشی که هیچ وقت توی زندگیم نداشتم... دم دمای صبح بود که خوابم برد و صبح برای دانشگاه خواب موندم🙁 بالاخره از ترافیک اومدم بیرون ماشینم رو پارک کردم و سریع به سمت کلاس رفتم. از سر و صدای بچه ها معلوم بود که هنوز استاد نیومده ‌، رفتم داخل کلاس تا آنالی رو دیدم پریدم سمتش ... _سلام آنالی.. برقراری عزیز ! روز عالی متعالی ... +سلام بر مروا خوشگله ! روز شما هم عالی و متعالی باشه... مُروا چرا دیشب ...🤔 با وارد شدن استاد مختاری ، حرف هامون نصفه موند . استاد بعد از حضور و غیاب و احوال پرسی ، با یه بسم الله مشغول تدریس شد . با صدای خسته نباشید استاد به خودم اومدم و وسایل ام رو به زور چپوندم تو کیف و با آنالی به سمت حیاط حرکت کردیم ... به آنالی گفتم به سمت بوفه بریم چون خیلی گرسنه بودم ، مثل همیشه صبحونه نخورده اومده بودم دانشگاه ... _آنالی برای من یه چیز درست حسابی بخر بیار ...😒 آنالی چشم غره ای بهم رفت و راهش رو به سمت بوفه کج کرد ... بوفه و اطرافش خیلی شلوغ بود و به همین خاطر کمی ازش فاصله گرفتم. همینطور که در هوای سرد پاییزی در حال قدم زدن تو محوطه دانشگاه بودم ، چشمم به یه بنر خورد ...👀 نگاهم روی نوشته ای که به رنگ قرمز بود؛ ثابت موند : ⊱ راهیان نور ⊰ پایینِ متن یه تصویر بود؛ به نظر میومد یه منطقه جنگیه و عکس چند پسر جوون رو زده بودن چهره های قشنگی داشتن.. انگار ... انگار چهرشون نورانی بود ، انگار نگاهشون تاسف داشت ! 🙂💔 ناخودآگاه سعی کردم باهاشون حرف بزنم ! _س...سلام م...ن من مروا فرهمند هستم . م...ن بیست و ... بغض عجیبی به گلوم چنگ انداخت..دیگه نتونستم صحبت کنم.. اشکام سرازیر شدن ! کنترلشون دستم نبود ...😭 من لجوجانه اون ها رو پاک میکردم و اون ها هم با سرعت بیشتری روی صورتم فرود میومدن . انگار جدالی پایان ناپذیر بود که برنده اش با عقب نشینی دیگری پیروز می شد . اما هیچ یک از ما خیال کوتاه اومدن نداشتیم ... توی همین حال بودم که ناگهان ... ..... ⏱                            ─┅─✵🕊✵─┅─                  @Dokhtaran_morvarid                    ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨🦋 🦋✨🌈✨ مدهوشم از این عطر پراکندۀسیب🍎 این است همان رایحۀ روح‌ فریب..🌸 گفتم: که شبِ فراق، طولانی شد گفتند: بخوان «اَلَیسَ صُبحُ بِقَریب» 💛✨اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج✨💛 ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
✨✨📒✨✨ #رمان_پاتوق ✨✨📒✨✨ 📖 #در_آغوش_یک_فرشته 📋 #قسمت_شش 📝 #نویسنده_آینازغفاری_نژاد بیست دق
✨✨📒✨✨ ✨✨📒✨✨ 📖 📋 📝 توی همین حال بودم که ناگهان یه دستی روی شونم نشست 😶 حتماَ یکی از پسرای مزاحم دانشگاس . با شتاب برگشتم طرفش تا هرچی فحش و ناسزا از بچگی یاد گرفتم رو بارش کنم که با دیدن آنالی ، نفسم رو پر حرص بیرون فرستادم ... _تو آدم نمیشی ، نه؟! صد بار نگفتم نزن رو شونم؟! حتما باید بزنم شل و پل ات کنم تا بره تو اون مُخِت؟!😠 +خب حالا ترش نکن ، دوساعته دارم صدات میزنم ، چرا گریه کردی؟ _چیزی نیست . +آره تو گفتی و منم باور کردم .😒 _خب حالا... تو میدونی راهیان نور کجاست؟؟😶 +اوممم... چیز زیادی ازش نمی دونم فقط میدونم پسر ریشو هایی که دکمه هاشونو تا خرخره میبندن و دخترای چادر چاق چوقی میرن . چطور؟🤔 _هیچی هیچی ولش کن بیا بریم . و دستش رو کشیدم و به طرف دیگه ای از دانشگاه بردم ... همونطور که قدم میزدیم ، کیک و آبمیوه پرتقالی رو میخوردم . +چرا پرسیدی؟ _چی رو ؟!🙄 +خودتو نزن به اون راه ! چرا اون طوری زل زده بودی بهش ؟ _به کی؟ +به پوستر ... _ها؟ نمیدونم یه نیرویی منو جذب کرد . ادای منو درآورد و با یه حالت خاصی گفت : + یه نیرویی منو جذب کرد 😒😒😒 از کِی تا حالا آهنی شدی و ما خبر نداشتیم. _آنالی مسخره نکن لطفا ... +نکنه میخوای بری؟ _شاید...آره +وایسا ببینم وبا ضرب ، دستش رو از تو دستم بیرون کشید ... _آنالی چته تو ، چرا گارد میگیری؟!!😐 +من چِمِ یا تو چته!!؟😡 دوساعت صدات میکردم جواب نمیدادی داشتی گوله گوله اشک میریختی الانم که داری میگی میخوام برم راهیان نور، میخوای با این سر و وضع بری اونجا وسط اونهمه دختر و پسر بسیجی ناسزا بخوری؟؟ فکر کردی میگن بفرمایید گلم ،عزیزم، عشقم ؟؟؟ نخیر، با این سر و ریختی که تو داری؛ با اتیپا پرتت میکنن بیرون 😒 صداش خیلی بلند بود... داشت داد میزد ... _آروم باش آنالی آبرومون رفت هیس🤫 باشه من غلط کردم نمیرم اصلا ، آروم باش ... + چی چیو آروم باش؟ میدونی داری خودتو تو چه هَچَلی میندازی ؟ نه نمیبینی ! کور شدی !.. و با سرعت به طرف درب خروجی دانشگاه رفت ... ..... ⏱                            ─┅─✵🕊✵─┅─                  @Dokhtaran_morvarid                    ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"🖤" زدست رفته شَکیبم ؛ خدا کند که نَصیبم شود زیارت ِ صحن و‌سرای ِ حضرت هادی🥀         ─┅─✵🕊✵─┅─       @Dokhtaran_morvarid           ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت امام هادی.mp3
2.57M
"🖤" •| یا هادیَ القلوبِ‌ همه رو سیاه‌ ها... امروز، "هدایتِ‌" دلِ‌ ما، آرزوی ماست! ●━━───── ∞ ⇆ㅤㅤ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤㅤ↻            ─┅─✵🕊✵─┅─           @Dokhtaran_morvarid               ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 این‌قسمت: دختر تبریز این کتاب، خاطرات شفاهی خانم «صدیقه صارمی»، رزمنده، امدادگر، مربی نهضت سوادآموزی و مربی پرورشی فعال تبریزی است که با تدوین «هدی مهدی‌زاد»، فراز و فرود زندگی او را در قبل و بعد از انقلاب اسلامی روایت می‌کند. صارمی در این کتاب 208صفحه‌ای، خاطراتی از مبارزات مردم تبریز در انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، همراهی با آیت‌الله شهید مدنی در ستاد نماز جمعه و سردار شهید مهدی باکری در جبهه جنوب ارائه می‌کند و روایت‌های ناگفته‌ای از عملکرد بهیاران و معلمان نهضت سوادآموزی، جهادگران و مربیان پرورشی دهه شصت دارد. در واقع، «دختر تبریز»، یک الگوی موفق و افق روشن برای زنان و دختران امروز ارائه می‌کند. 📍 https://ketabresan.net/ 📖 این کتاب جذاب رو هر جای ایران که هستین، می‌تونین به کتابرسان سفارش بدین و درب منزل تحویل بگیرین😊👌 ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا