چهارشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۳ - کلاس #دستان_خلاق 🧩
خانم اورعی - #باران_یک
این جلسه بچه ها طراحی های آماده را رنگ آمیزی کردند و آن ها را برش زدند و سپس با اتصال آن ها کارتپستال های متحرک ساختند که قرار شد در خانه میز عصرانه ای بچینند و آن ها را با تاخیر به مناسبت روز مادر و روز پدر به والدینشان تقدیم کنند .
🔻منتظر عکس های شما دختران بارانی از روش انجام این کار هستیم .🤩
#گزارش
~~~~~
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧
@dokhtaraneh_baran🌿
چهارشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۳ - کلاس #سواد_رسانه 🧠
خانم صدوقی - #باران_دو
در کلاس سواد رسانه هفته قبل،
با بچهها « خوب سوال کردن» ❓را تمرین کردیم.
به این نتیجه رسیدیم که باید در هر زمان ، بهترین سوال ها را انتخاب کنیم تا به بهترین پاسخها و نتایج در کوتاهترین زمان دست پیدا کنیم.
برای فهم بهتر این درس ، بچهها گروه گروه شده و یک بازی جذاب کردیم و همچنین فیلم دیدیم.
#گزارش
~~~~~
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧
@dokhtaraneh_baran🌿
بارانیها
کلاس #روایت_انسان | خانم کریمی
پنج شنبه - ۴ بهمن ۱۴۰۳
"دست نوشته دخترمون خانم حانیه قرائی"
در جلسه قبل راجب به ایمان و اعتماد حضرت موسی نسبت به خدا صحبت کردیم و گفتیم حضرت موسی زمانی ظرف وجود خود را زیر باران رحمت الهی قرار داد که خالی از هرچیزی بود و پر از رحمت خدایی شد .
▪︎دعای حضرت موسی نزد خداوند▪︎
[ربَ انی لما انزلت الی من خیر فقیر]
*خدایا هر آنچه از خیر برای من نازل کنی من به آن محتاجم
حضرت موسی در آن زمان :
۱- فقیر فقیر فقیر است
۲-به خدا اعتماد میکنه
۳-ایمان داره به قدرت بی نهایت خدا
حضرت موسی به دختران بر میخورد که توانایی بیرون کشیدن اب از چاه و آب دادن به گوسفندان خود را ندارند ، و به آن ها کمک میکند و دختر ها از او میخواهند که به خانه آنها بیاید تا پدرانشان اجر او را دهد .
آیه قرآن [تمشی علی استحیاء]
با حیا راه میرفتن.
*حیا اصل دین است .
حضرت موسی همراه دختر ها به خانه آن ها می رود
تا پدر آن ها ببیند
که پدر آن دختر ها حضرت شعیب است
حضرت شعیب به حضرت موسی میگوید که
من یکی از دختر هایم را به عقد تو در می آورم
و تو ۱۰ یا ۸ سال برای من کار کن
نیت حضرت شعیب این بود تا بتواند موسی را نزد خودش نگه دارد تا به او آموزش دهد .
و حضرت موسی ۱۰ سال را انتخاب میکند و با دختر بزرگتر ازدواج میکند.
( نام همسر حضرت موسی صفورا)
از مصر خبر هایی میرسد که موسی پیدا شده و آسیه و حزقیل تحت فشار هستند، و حضرت موسی به سمت مصر حرکت میکند تا به قومش برسد.
*[مهمترین اتفاق زندگی حضرت موسی ]
حضرت موسی خانواده اش رو در غاری می گذارد
و میگوید من آتشی می بینم
میرم از اون آتش میارم تا گرم بشین
همین که نزدیک آتیش شد صدایی شنید که آن را خطاب میکرد میگفت ای موسی
من همان خدای توام کفش هایت را در بیاور
که اینجا مکان بسیار مقدسی است.
ادامه هفته آینده...
●حدیث اول کتاب اصول کافی :
جبرئیل نزد حضرت آدم میآید و به ایشان می گوید من سه چیز دارم از بین این سه تا یکی رو انتخاب کن
عقل ،حیا ،دین
حضرت ادم عقل رو انتخاب میکند
و حیا و دین کنار عقل قرار میکرد، و هرجا که عقل وجود دارد حیا و دین هم جود دارد
*همه گناه های ما عقل و حیا را ضایع میکند .
#گزارش
~
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧
@dokhtaraneh_baran🌿
کلاس #شهید_مطهری | خانم کریمی
پنج شنبه - ۴ بهمن ۱۴۰۳
"دست نوشته دخترمون خانم فاطمه ضیایی"
آزادی معنوی.
در این جلسه ادامه بحث جلسه قبل را دنبال کردیم
❔ .آزادی چیست؟ آزادی در دیدگاه شهید مطهری یعنی مانعی بر سر راه رشد نباشد.
❔اگر مانعی وجود داشت چه؟ دو صورت وجود دارد در صورت + امکان برداشتن مانع (جهاد) . + در صورت نبود امکان برداشتن مانع دور زدن مانع (هجرت)
مباحث جدید این جلسه رو به از اینجا شروع کردیم که ما در مسیر حرکتمون در زندگی اهدافی داریم اهدافی که متفاوتند اما سر منشا همه اینها (به جز انهایی منشا کفر دارد) در نیت قربه الی الله وجود دارد : لذت.آسایش.عزت.
حال ما در این راه
اهل بیت را داریم ، اهل بیت در واقع همان کشتی نجات ما هستند.
باد بان هایی داریم که انها همان عبادت دعا هستند که عامل حرکت ما و سوخت کشتی ما هستند . و بدون انها سیلان و حرکتی (رشدی)وجود ندارد❕
توبه را داریم که مثل فرمان کشتی زندگی ما می ماند که هرگاه داشتیم از مسیر اصلی (بندگی)دور میشدیم فرمان زندگی را به دست بگیریم و در مسیر اصلی هدایت اش کنیم وباعث می شود همواره مراقب باشیم گمراه نشویم❕
سپس درباره آثار عبادت صحبت کردیم که شامل:👇
۱.تسلط بر جسم (مثل خواندن نماز اول وقت)
۲.تسلط بر خیال (مثل نماز با حضور قلب)
۳.بی نیازی روح به بدن(مثل طی الارض)
۴.قدرت تصرف در بدن (مثل موت اختیاری)
۵.قدرت تصرف در عالم بیرون (مثل شفا دادن بیماران به اذن خداوند .* معجزه پیامبران خدا)
❗️مرحله ۴و ۵ از اثار عبادت مخصوص اولیا خدا و انبیاء الهی است.
#گزارش
~
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧
@dokhtaraneh_baran🌿
کلاس #سواد_رسانه | خانم صدوقی
پنج شنبه - ۴ بهمن ۱۴۰۳
در کلاس سواد رسانه با بچههای باران۳
مبحث جذاب « شایعه» را آغاز کردیم.
ابتدا بچهها با یک شایعه در باران مواجه شدند و بسیار جا خوردند، نگران و ناراحت شدند
اما،
به آنها گفتیم که این فقط یک شایعه بوده است.
در نتیجه با یکی از تکنیک های شایعه یعنی تکنیک «تقطیع» آشنا شدند.
پس از آن، با انجام بازی یک کلاغ چهل کلاغ، نسبت به تکنیک دیگری از شایعه، شناخت پیدا کردند.
همچنین با انجام بازی دیگری
متوجه شدند که اولا باید حواسشان به جزئیات باشد
و همچنین فرد مناسبی را جهت راهنمایی گرفتن انتخاب کنند و به سخن و مشورت هرکسی گوش ندهند
بلکه با دقت و بررسی، بسنجند چه کسی آنها را درست راهنمایی میکند و میتواند به هدف نهایی برساند.
#گزارش
~~~~~
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧
@dokhtaraneh_baran🌿
چهارشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۱۰ - کلاس #فهم_قرآن ✨
خانم مرادی - #باران_دو
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
این هفته هم مهمان سوره مبارکه غاشیه بودیم تا با یک داستان از بذر گل آفتابگردان🌻 جریان عامله ناصبه رو برای گل دخترا مون تعریف کنیم .
با هم چند مثال از کارهایی زدیم که انجام دادنشان بی سود و بی فایده هستند و ممکنه ما رو هم عامله ناصبه ای بکنند . 😉
البته ابتدای جلسه یکی از گل دخترامون با صوت دلنشینش کلاسمون رو به نور قرآن نورانی کرد. ✨
و بعدش با کلی ذوق و شوقی که برای تزیین کلاس داشتیم نشستیم و یک ریسه رنگی رنگی با هم درست کردیم و تقدیم به جشن تولد ۴۶سالگی انقلاب کردیم 🎈🎈🎈
✅ البته یک قول و قراری هم با هم گذاشتیم که تا هفته ی آینده در مورد یک موجود زنده که در اطرافمون هست ، یک جانور یا یک گیاه و شگفتی هاش حتما بنویسیم و بیاریم کلاس .
#گزارش
~~~~~~~~~
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧
@dokhtaraneh_baran🌿
چهارشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۱۰ - کلاس #فهم_قرآن ✨
خانم سامی - #باران_یک
چهارشنبه ساعت ۴:۲۰ بود که خانم راجی🌷 گفتن: "میتونیم بریم کلاس بالا!" وای که چقدر ذوقزده شدم، درست مثل بچهها. با کلی هیجان و شادی، دست بچهها رو گرفتم و رفتیم بالا.
اول یه حال و احوال پرانرژی داشتیم، بعدش هم فرشتههای مهربون سوره مسد رو دعوت کردیم و با هم سوره رو همخوانی کردیم. انگار دلمون سبکتر شد و لبخند رو لبامون نشست.
خب، نوبتی هم که باشه، نوبت عروسکا بود! قرار بود بچهها عروسکاشونو بیارن تا با کمک اونا، فضای کلاس رو شیرینتر کنیم. هدفمون این بود که بچههایی که کمتر تو کلاس حرف میزنن، بتونن با عروسکاشون راحتتر صحبت کنن. یه جورایی میخواستیم ببریمشون تو حال و هوای مامان-دختری و کلی گپ بزنیم.
ولی متأسفانه بجز دو سه تا از گلدخترای عزیزمون، بقیه عروسکاشونو نیاورده بودن. فکر کنم مامانا کانال رو چک نکرده بودن. 🥺
⚠️اخطار دوستانه: مامانای مهربون، لطفاً شب قبل یا صبح چهارشنبه حتماً یه سر به کانال بزنید. وقتی بچهها میبینن مامانشون حواسش به این چیزا نبوده و وسیلهای که قرار بوده بیارن جا مونده، تو کلاس حس خوبی ندارن. 🥲
ولی خب، غصه نداریم!به پیشنهاد خود بچهها رفتیم سراغ مرحله بعدی: تزیین کلاس به مناسبت دهه فجر!
با کلی کاغذ رنگی شروع کردیم به ساختن یه شرشرهی قشنگ و آسون. بعدش هم دست به کار شدیم و کلاس رو با وسایلی که بچهها آورده بودن، خوشگل کردیم.
لابلای تزیینا روی تخته درباره دهه فجر صحبت کردیم «اینکه یه روزی مردم کشورمون خیلی اذیت میشدن، چون یه پادشاهی داشتن که مثل ابولهبِ سوره مسد، به مردم ظلم میکرد و فقط به فکر خودش بود. اما مردم تصمیم گرفتن دیگه ظلم رو تحمل نکنن. اونها باهم متحد شدن و به حرفهای امام خمینی گوش دادن، چون امام مثل پیامبر راه درست رو بهشون نشون میداد.»
همه چیز خوب و قشنگ پیش میرفت تا اینکه وقت نماز شد و عمو جعفری منتظر دخترای گل بود. بعضی از دخترا هنوز شرشرههاشونو کامل نکرده بودن، برای همین قرار شد یه فیلم آموزشی براشون توی کانال بفرستیم تا پروژهشونو تکمیل کنن.
قول بچهها این بود که هفته دیگه کاراشونو بیارن و با هم ادامه تزیینات کلاس رو انجام بدیم. منتظر دیدن هنرای دخترای قشنگتون هستیم!
با عشق و انرژی✨🌱
#گزارش
~~~~~
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧
@dokhtaraneh_baran🌿
بارانیها
چهارشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۱۰ - کلاس#مهارت_های_زندگی 🪴
خانم فاطمه کریمی - #باران_یک
در اولین جلسه از کلاس مهارتهای زندگی، درمورد عنوان کلاس صحبت کردیم و اینکه مهارتهای زندگی اصلا به درد میخورن یا نه! 🤔☺️
بعد از اون برای بهتر برگزار شدن کلاس، با کمک بچهها قوانینی برای کلاسمون مشخص کردیم. و قرار شد از این به بعد حواسمون به هم باشه تا همگی قوانین کلاسمون رو رعایت کنیم. 🤗😍
جلسه اول ما درباره یک فرد بود که خیلی منحصر به فرد و تکه توی دنیا! 😍🤔
از استعدادهای مختلف توی این فرد گفتیم و ویژگیهایی که جمع شدنش توی یک نفر، اون فرد رو خیلی خاص میکنه.
عکس اون آدم عزیز، توی موبایل مربی بود و قرار شد بچهها یکی یکی بیان جای مربی و عکسش رو ببینن.
وقتی بچهها اومدن و عکس رو دیدن، ریز ریز خندیدن. چون متوجه شدن اون فرد که توی دنیا فقط یک دونه ازش وجود داره خودشونن!! (صفحه سلفی موبایل روشن بود و بچهها با اومدن جلو موبایل تصویر خودشون رو میدیدن)
بعد از اون خواستیم ببینم واقعا این منحصر به فرد بودنمون توی دنیا چقدر درسته.
پس تصمیم گرفتیم هرکدوممون یک گل بکشه. همه دست به کار شدن.
بعد از چند دقیقه همگی گلهای منحصر به فردشون رو به همنشون دادن و دیدیم هرکدوم از گلها زیبایی خاص به خودش رو داره 🌸💐🥰
بعد رفتیم سراغ اثر انگشتهامون. درمورد این صحبت کردیم که هرکدوم اثر انگشت مخصوص به خودمون رو داریم. ☝🏻🤩
کمکم صحبتمون کشیده شد به ویژگیهایی که حتی توی آدمهای دوقلو با هم متفاوته. چند ویژگی مختلف توی آدمها رو با هم مرور کردیم. و برای جلسه بعد تصمیم گرفتیم ویژگیهای خوب و ویژگیهایی که فکر میکنیم باید عوض بشن رو توی خودمون پیدا کنیم.
تکلیف این جلسه: یادداشت کردن ۳ ویژگی خوب در خودمون و یادداشت کردن ۳ ویژگی در ما که فکرمیکنیم باید عوض بشه. 😊🌸
قرارمون بر اینه که دخترهای گل، از پدر و مادرهاشون هم درمورد ویژگیهای خوب و ویژگیهایی که نیاز به تغییر دارن، سوال کنن. (ویژگی دختراشون) و برامون بیارن.
🌱🤍
#گزارش
~
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧
@dokhtaraneh_baran🌿
چهارشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۱۰ - کلاس #سواد_رسانه 🧠
خانم صدوقی - #باران_دو
در کلاس سواد رسانه این هفته، مبحث «خوب سوال کردن» را ادامه دادیم.
یکی از مهارت های مهم که هر انسانی باید به آن دست پیدا کند،
⬅️ «تفکر نقاد» است.
‼️و به خصوص در آموزش سوادرسانه،
یکی از اهداف مهم این است که
متربی یاد بگیرد،
با محتوای رسانهای،
1⃣نقادانه
2⃣ و همچنین پرسشگرانه
برخورد کند.
برای دستیابی به تفکر نقاد، ⬅️⬅️
ذهن باید پرسشگر شود.
♨️به همین دلیل در این جلسات در تلاش هستیم تا بصورت کارگاهی و عملی، خلاقیت بچهها را در پرسشگری افزایش دهیم.
#گزارش
~
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧
@dokhtaraneh_baran🌿
کلاس #روایت_انسان | خانم کریمی
پنج شنبه - ۱۱ بهمن ۱۴۰۳
"نوشته دخترمون خانم فاضله چنگیزی"
حضرت موسی تصمیم گرفت که به مصر برگردد.وقتی موسی قصد سفربه مصر کرد شعیب به او هدیه ای داد؛گنجه ای را نشان داد که پر از عصای چوبی بود.موسی سمت گنجه رفت و عصایی به سمت دستش حرکت کرد. شعیب گفت:آن عصا را بگذار و یکی دیگر بردار.موسی دوباره خواست عصایی بردارد که تا ۳ بار همان عصا به سمت دستش حرکت کرد.سرانجام شعیب گفت:این عصا صاحبش را پیدا کرده است.این عصا میراثم از پدرم آدم است.آنها شروع به حرکت کردندکه در طوفان کویر گیر افتادند.موسی خانواده اش را داخل غاری پناه داد و گفت:آتشی میبینم.بروم که از آتش برایتان بیاورم تا گرم شوید.به سمت آتش رفت.دید درختی سبز در حال آتش گرفتن است ولی وقتی به سمتش رفت دید آتش نه میسوزاند و نه دودی دارد.
موسی هراسید و خواست برگردد که ناگهان ندایی شنید:
انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی _در روایات سرزمین طوی را کربلا معنا کردند_که یعنی حضرت موسی به روایتی طی الارض کرده بودند.موسی در زمان وارد شدن به آن سرزمین کفش هایش را در آورد.
ندا آمد: عصایت برای چه است؟
موسی گفت: عصایم برای چرا بردن گوسفندها برای راه رفتن برای تکیه دادن و... که همه ی آنها پر از "منیت" بود (عصای من.تکیه دادن من)
دوباره ندا آمد: عصایت را بینداز.
موسی اینکار را کرد و عصا تبدیل به اژدها شد. موسی اژدها را که دید ترسید و قصد فرار کرد و به خداوند گفت: نترس من با توام.
موسی باشنیدن این حرف آرام شد.
خداوند فرمان داد:اژدها را بگیر. و اژدهادوباره تبدیل به عصا شد.
سپس خداوند گفت:دستت را به داخل گریبانت ببر.موسی اینکار را انجام داد و وقتی دستش را بیرون آورد دستش همانندخورشید نورانی شده بود.
خداوند به موسی فرمان داد که با این دو معجزه برو و فرعونیان را نجات بده که امیدی به نجات یافتنش هست و اگر نجات نیافت و گمراه ماند آنوقت کوتاه بیا و با مردم آنجا مهاجرت کنید.حضرت موسی گفت: رب اشرح لی صدری(پروردگارا دلم را گشاده کن)
و یسرلی امری(کارم را آسان کن)
واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی (و گره از زبانم باز کن تا بتوانم سخنم را بگویم)
و اجعل لی وزیرا من اهلی هارون اخی(و برای من دستیاری از کسانم قرار بده برادرم هارون را)
موسی قصد سفر به مصر میکند. اما با ماموریتی که دارد نگران خانواده اش میشود. به روایتی آنها را به کاروانی میسپارد که برگردند و تنهایی عازم سفر به مصر میشود.
فلش بک (بنی اسرائیل دعاهای زیادی کردند که خداوند ۱۰ سال ظهور منجی را براشان عقب انداخت دوباره عقب انداخت تا ۴۰ سال) سر انجام دعاهای بنی اسرائیل نتیجه میدهد و حضرت موسی ۴۰ سال زودتر برای قوم بنی اسرائیل ظهور میکند. اینجا جاییست که حضرت موسی از میان صحرا به مردم بنی اسرائیل میرسد.
#گزارش
~~~~~
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧
@dokhtaraneh_baran🌿
کلاس #روایت_فلسطین | خانم راد
پنج شنبه - ۱۱ بهمن ۱۴۰۳
در جلسه آخر کلاس روایت فلسطین به صورت تخصصی درباره سرزمین فلسطین صحبت کردیم، درباره اینکه اولین ساکنان اون چه کسانی بودند و چرا این سرزمین برای مسلمون ها و همینطور صهیونیسم مهمه. از طرفی در زمان سفر کردیم و بعضی از اتفاقات مهمی که از جنگ جهانی اول و تقسیم شدن کشور عثمانی برای فلسطین افتاد تا طوفان الاقصی رو بررسی کردیم.
#گزارش
~
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧
@dokhtaraneh_baran🌿
کلاس #روایت_فلسطین | خانم راد
در این دوره سعی کردیم تا مفصل با یهود و بنی اسرائیل آشنا بشیم .
ماجرا و سرگذشت این قوم و چگونگی تبدیل شدن گروهی از اونها به صهیونیسم رو بررسی کردیم و در ادامه درباره سرزمین فلسطین و سرگذشت مردم و صاحبان اصلی فلسطین صحبت کردیم و آموختیم.
#گزارش
~~~~~
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧
@dokhtaraneh_baran🌿