|
🟥 روایتی از مدرنیته رایج است که میکوشد نشان دهد: این تمدن از میان منازعات فکری #قرن_چهاردهم و #قرن_پانزدهم اروپا سر برآورده است؛ #رنسانس را پایان یک جدال فکری و آغاز عصری جدیدی در تاریخ بشر میشمرد؛ آغاز در #اروپای_غربی؛ متاع و تحفهای برای رفتن به این سو و آن سوی زمین.
🔸 این #روایت اگرچه قطعهای است از پازل تاریخ جدید، اما ناقص و ناکافی. این روایت، چشم بر پیدایش #طلب و تمنایی که #انسان_مدرن را آفرید، میبندد؛ تولّد #میل جدید در امتناعات کوهستانهای #آلپ، آمریتهای سواحل #دریای_بالتیک و #دریای شمال، و امکانهای خفته در کرانههای رودخانهی #راین و #دانوب را نادیده میانگارد. ازاینروست که در توضیح و تفسیر گذار از #نظم_زمینپایه به #نظم_دریاپایه به لکنت گرفتار میشود و در چسباندن تکههای مختلف پازل دوران مدرن عاجز میگردد.
🔹 در روایت فراز و فرود یک تمدن باید توجه داشت که: انسان بیش از هر چیز، یک طلب و تمنا و یک #تعلق است. انسان قبل از هر چیز، یک #قلب است که میتپد؛ یک جان است که دل میبندد و نرد عشق میبازد؛ یک #روح است که به پرواز درمیآید؛ یک #اراده است که کمند علقهی خویش را بر گردن خواستهای میافکند. هر فکر و اقدام دیگری که از آدمی سر میزند: ابزاریست در اختیار این قلبِ تپنده؛ وسیلهای است در دستانِ این جانِ عاشق؛ امکانی است رامِ این روحِ در پرواز؛ مرکبی است در اختیارِ این ارادهی راسخ و تعلق در کمند. اکنون دوباره باید پرسید که #مدرنیته متولد کدامین میدان و #پرسمان است؟
#روایت_مدرنیته
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid