حقیقت یک شیء یعنی تمامی وجوه و ویژگیها و قابلیتهایی که در آن شیء وجود دارد. آیا با این تعریف، میتوان به حقیقت یک شیء راه پیدا کرد؟ اگر جوهر هر چیز نشاندهندهی حقیقت آن چیز باشد، آیا میتوان به جوهر یک شیء دست یافت؟
از مهمترین رسالتهای منطق: «صورتبندی تعریف»، «تعیین حدود و ثغور تعریف» و «تعیین شاخصهایی برای شناخت تعریف صحیح از تعریف ناصحیح» است. #تعريف_حقیقی در منطق صوری، در کاملترین شکل خود مبتنیبر «جنس قريب» و «فصل قريب» انجام میپذیرد که به آن «حدّ تام» گفته میشود. ماحصل شیوهی تعریف در #منطق_صوری، شناساندن «نوع» در جواب به سوال «ما هو» جهت شناخت #چیستی_شیء است. بهعبارتدیگر، تعریف به حدّ تام، ذات شیء و حقیقت آن را بیان میکند و به سوال از چیستی شیء (ما هو) پاسخ درخوری میدهد.
تعریف منطقی اگرچه چیستی و چرایی شیء را روشن میکند، اما در تعریف چگونگی شیء عاجز است. لذا «تعریف» در دستگاه نظری منطق صوری ناظر بر دو امر است: نخست، پاسخگویی به «ماهو» یا همان «چیستی اشیا»؛ دوم، روشنکردن چیستی کامل شیء از طریق تعریف «نوع».
#جوهرگرایی
#منطق
https://eitaa.com/doranejadid
https://virgool.io/@mhtaheri
https://virasty.com/Mhtaheri