⭕️ سیاست: تناسب شهر با زبان
سیاست را اگر بهمعنای تدبیر در حوزهی عمومی بدانیم و آن را دانش مربوط به خلق ارادهی بزرگ در میان یک اجتماع تعریف کنیم، رعایت برخی تناسبات گریزناپذیر خواهند بود. از آنجمله میتوان به تناسب سیاست با زبان اشاره کرد. طبعا مراد از زبان، در وهلهی نخست اشاره به قوهی ناطقه است؛ اما در وهلهی بعد این نکته نیز مهم است که نحوهی استخدام لفظ و ساختار دستورزبانی و گرامری و الگوی زاد و ولد واژگان نیز در نحوهی ارتباط انسان با محیط تاثیر میگذارد.
الزاما انگلیسیزبانان و فارسیزبانان در نحوهی ارتباطات اجتماعی، از الگوی واحدی تبعیت نمیکنند. هر زبانی در ارتباط با محیط اجتماعیاش، لاجرم از نحوهی «نامیدن» و «خواندن» تاثیر میپذیرد؛ جوانب مختلف این مساله در گرایش بینرشتهای جامعهشناسی زبان مورد توجه قرار گرفته است. این امر تا به جایی اهمیت دارد که برخی اندیشمندان بر بنای #منطق یونانی روی زبان یونانی توجه کرده و آن را بهمثابه گرامر یونان قلمداد نمودهاند؛ البته این سخن در جای خود بسیار قابل تامل است، اما این داوری باید بهدرستی سنجیده شود.
غرض از مطلب فوق این است که هر زیستجهانی بهمثابه یک زبان، در استخدام سیاست، متناسب با ساختار فرهنگی خودش عمل میکند؛ این امر موجب میشود که تناسب دانش سیاست با زبان یک ملت را بسیار جدی بگیریم و از تطبیقهای خام و دمدستی اجتناب کنیم. مشخصترین مصداق این سخن، نادرستبودن اخذ و اقتباس خام سیاست مدرن در کشورهای آسیایی و اسلامی است. غرس علوم سیاسی با تناسبات زیستجهان اروپایی در جهان اسلامی، از جمله کشور عزیزمان ایران، عواقب و پیامدهایی داشته که بدون توجه به تناسب سیاست با زبان، عبور از آنها و حل ریشهای معضلات ناشی از این غرس نابهجا عملا ممکن نخواهد بود.
پرسش مهم ما این است که سیاست در تناسبات زبان ایرانی-اسلامی چگونه باید معماری شود؟
#سیاست_ما
#سیاست_به_زبان_ساده
https://www.instagram.com/mh.taheri1980/
https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ «کیهان»، «ذهن» و «روش»
ابزاری برای انعکاس نظم کیهانی در ذهن انسان
اگرچه نمیتوانیم زمان و مکان تولد «روش» را در تاریخ بهدرستی تعیین کنیم، اما کهنترین نوشتهها و مورداعتناترین تحلیلها نشاندهندهی مثلثی است که یک ضلع آن را «روش» به خود اختصاص داده است؛ مثلث: #کیهان، #ذهن و #روش. در این مثلث، ضرورت روش خاصیت ابزاری دارد؛ ابزاری که نظم حاکم بر «کیهان» (kosmos) یا (κόσμος) را در ذهن انسان منعکس میکند.
صورت ظاهری این مثلث، ساده بهنظر میرسد؛ اما مساله زمانی پیچیدهتر میشود که در معنا و تعریفی که یونانیان از (kosmos) داشتند، تمرکز کرده و لایههای فیلولوژیک این واژه را واکاوی کنیم. بهطور خلاصه، تلقی فرهنگ #یونان از عالم بهمثابه کیهان، یک تلقی عام بود که در سرتاسر جهان آن روزگار سیطره داشت.
بهنظر میرسد که ریشهی این تلقی را باید در #بین_النهرین جستوجو کرد؛ جاییکه #کهانت و کاهنی بر ادارهی امور حاکم بود و کاهن در کنار پادشاه، مرتبت والایی داشت. کاهنان از طریق روشی که کهانت نامیده میشد، نظم جهان افلاک و اقمار را بر زمین و انسانها جاری میکردند؛ چراکه زندگی زمین و تحولات آن را بازتاب و انعکاس تحولات و تغییرات سماوی میدانستند. بهاینترتیب، روش کهانت، ابزاری بود که نظم کیهانی را در ذهن کاهن انعکاس میداد و او را قادر به پیشبینی و هدایت تغییرات زمینی میکرد. این سازوکار «روش»ی در نهایت توسط دستگاه نظری #منطق به چالش کشیده شد.
#ساخت_تاریخی_روش
https://www.instagram.com/mh.taheri1980
https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ ادارهی «کیهان» با «ذهن خدا»
فرضیات ششگانهی عقل یونانی در فهم کیهان
متاسفانه حجم مطالعهی فربهی که نشاندهندهی روش دوران #پیشاسقراطیان باشد، در دست نیست؛ اما قلیل آثار ارزشمند موجود نشان میدهد که این فیلسوفان، شش پیشفرض را در نسبت انسان با #کیهان پذیرفته بودند؛ ما بقی مباحث ایشان تابع این پیشفرضها بوده است. یعنی #جهان_بینی_یونانی بر روششناسی ایشان سایه انداخته و دستگاه فلسفی هر فیلسوف را شکل داده است.
این فروض عبارتند از:
1. جهان یا آنچیزی که امروز (universe) میخوانیم، یک «kosmos» است. فعلا این واژه را «نظام» ترجمه میکنیم ولی قطعا ترجمه کفاف معنای #فیلولوژیک آن را نخواهد کرد. جهان از اینرو «kosmos» است، چون با یک #ذهن_الهی اداره میشود.
2. ذهن انسان، خاصیت آیینهگون دارد و ذهن الهی را انعکاس میدهد؛ چراکه ذهن آدمی بهطور بالقوه میتواند دانش جهان (universe) را اصطیاد کند.
3. ذهن انسان برای اینکه دانش جهان را اصطیاد و تلقی کند، نیازمند #روش است.
4. «روش» از طریق توسعهی ابزارهای منطقی به این نظم پی برده و به پیادهسازی نظم سماوی در ارض دست پیدا میزند. بنابراین در فرهنگ یونانی، «منطق صوری» از روش کیهانشناختی آن دوره نشأت میگیرد.
5. #منطق_صوری، ابزاری برای کشف (discovery) است، زیرا #دانش_جهان با آن کشف میشود؛ لذا یک منطق اکتشافی است، نه ربطگرا.
6. همچنین این منطق، اگرچه به #تفکر_برهانی و استدلالی (discursive thinking) دامن میزند، اما به این واقعیت اذعان دارد که ذهن انسان برای کسب دانش جهان، به #تفکر_شهودی و بیواسطه (intuitive thinking) نیز نیازمند است؛ چراکه تفکر شهودی بالاترین قوهی بشری است. این شهود بعدا از زمان #ارسطو به بعد، معنای تجربهی حسی را به خود گرفت.
#ساخت_تاریخی_روش
#منطق
https://www.instagram.com/mh.taheri1980
https://virgool.io/@mhtaheri
.
⭕️ از «روش» تا «فلسفهی روش»
تطورات تاریخی در ساخت روش و تکامل صورتهای پارادایمی آن
اگر روش یا method را حاصل گذار از «اصالت استراتژی قیاسی» به «استراتژی استقرایی» در تحقیق و پژوهش بدانیم، سیطرهی روش به این معناست که هیچ فهمی بر بنیان «ذات» (essence) استوار نیست. طبیعتا این سیطره به #نسبی_گرایی خواهد انجامید و فلسفههای #ذات_گرا را به حاشیه خواهد راند. در این گذار، زوجیت «فلسفه-منطق» به زوجیت «علم-روش» تبدیل خواهد شد.
اصالت «استقرا» و «روش» در فضای علم، بهمعنای کثرتگرایی روشی در «دیسیپلین»های مختلف علم است. این دیسیپلینها در قالب پارادایمهای روش طبقهبندی شدهاند. معروفترین طبقهبندی روشهای مختلف را در سه پارادایم: #اثبات_گرایی، #تفسیری و #انتقادی قرار داده است. برخی طبقهبندیها از پارادایم #پست_مدرن و #فمنیسم نیز صحبت میکنند.
مطرحشدن روشهای مختلف و متکثر در یک دیسیپلین باعث شده است که محققان در پی فهم تفاوتهای هر کدام از روشها برآیند. #روش_شناسی یا methodology این وظیفه و رسالت را دنبال میکند. ازاینرو روششناسی عبارت است از نگاه درجه دو به روشهای مختلفی که در یک حوزه از علم به کار گرفته میشوند. روششناسی به بحث و فحص دربارهی این مسالهها میپردازد که: کاربست روش در یک علم چگونه به تولید علم جهت میدهد و به #جهت_داری_علم منتهی میشود؟ این روش از چه تبار و دیرینهای گذار کرده و چگونه در یک موقعیت خاص تاریخی پدیدار شده است؟ روشهای مختلف چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ این روشها چرا و چگونه از یکدیگر منشعب شدهاند؟ کاربست یک روش چه تواناییها و امکانهایی را در اختیار محقق قرار میدهد؟ کاربست یک روش چه محدودیتهایی را برای محقق ایجاد میکند؟
بهاینترتیب، بهرهمندی از دانش #روششناسی باعث میشود که یک محقق بتواند یک موضوع علمی را از زوایای مختلف نگاه کند. همچنین برخورداری از دانش روششناسی این توان را به یک محقق میبخشد که از آکسیومها و پیشفرضهایی که دانشمندان در پژوهشهای خود به کار گرفتهاند، آگاه شود و دربارهی نتایجی که بهدست آوردهاند، قضاوت و داوری عالمانهای داشته باشد.
ساماندهی به حوزهی معرفت، علاوهبر «روش» و «روششناسی»، به دانش درجه دو دیگری نیاز دارد که میتوان آن را #فلسفه_روش نامید. وظیفهی فلسفهی روش، توجه به تطورات و تحولات روش در بستر تاریخ است. اینکه روش در متن تحولات تاریخی چگونه ساخته شده و چگونه تحول و تکامل پیدا کرده است، از جملهی پرسشهایی است که میتوان به فلسفهی روش عرضه کرد. بنابراین، تامل در #ساخت_تاریخی_روش به حوزهی فلسفهی روش ارتباط دارد.
.
#ساخت_تاریخی_روش
#منطق
https://www.instagram.com/mh.taheri1980
https://virgool.io/@mhtaheri
.
⭕️ از logic به method
تطور تاریخی ادراک و اراده
1️⃣ ادراک انسان، گاه از فضای #جبر متاثر شده و گاه در پیوند با #اراده، در بستر #آزادی نشو و نمو یافته است. در خطی که برای #ساخت_تاریخی_روش دنبال میکنم، چنین بهنظر میرسد که #عبور_از_منطق_به_روش (گذار از logic به method) را میتوان عبور از #ادراک_جبری به سمت ادراکهای در پیوند با ارادهی انسانی دانست. منطق از یک #استراتژی_قیاسی تبعیت میکند که یک استراتژی ارادهگریز است؛ این در حالی است که روش عمدتا در تلائم با #استراتژی_استقرایی و #پسکاوی است.
2️⃣ موید این مطلب، بقای پارادایمهای قدیمیتر در عین طرح پارادایمهای جدید، در حوزه #علوم_انسانی است؛ چنین تداوم و بقایی در علوم طبیعی وجود ندارد. شاید بتوان این بقا را ناشی از وسعت اراده و آزادی در حیات انسانی در مقایسه با طبیعت غیرانسانی دانست. امروز با وجود رشدی که در #پارادایم_تفسیری و انتقادی رقم خورده، #پارادایم_پوزیتویسم نیز همچنان به حیات خود ادامه داده است؛ این درحالی است که پارادایم نسبیت در فیزیک، انگارهی نیوتونی را در خود هضم کرده است.
3️⃣ آیا نمیتوان این مطلب را نشانهی تلائم گریزناپذیر ادراک و اراده دانست؟ اگر ادراک ما گریزی از تاثیرات ارادهی ما ندارد، چگونه میتوان تاثیر اراده در نسبیت فهم را بهنحو مقنن ملاحظه کرد؛ بهنحویکه در عین پذیرش تاثیر محیط و اجزا، تاثیر انسان و اراده و خواست او را نیز دخیل کرده و نحوهی دخالتش را تبیین و قابل سنجش کند؟
4️⃣ اگرچه عبور از #منطق به #روش (گذار از logic به method) یک گام رو به جلو در این راستا بوده است، اما هنوز فاصلهی قابل توجهی تا این مطلوب پیش روی ماست.
.
#ساخت_تاریخی_روش
https://www.instagram.com/mh.taheri1980
https://virgool.io/@mhtaheri
.
تعریف منطقی اگرچه چیستی و چرایی شیء را روشن میکند، اما در تعریف چگونگی شیء عاجز است. لذا «تعریف» در دستگاه نظری #منطق_صوری ناظر بر دو امر است: نخست، پاسخگویی به «ماهو» یا همان «چیستی اشیا»؛ دوم، روشنکردن چیستی کامل شیء از طریق تعریف «نوع».
#منطق
حقیقت یک شیء یعنی تمامی وجوه و ویژگیها و قابلیتهایی که در آن شیء وجود دارد. آیا با این تعریف، میتوان به حقیقت یک شیء راه پیدا کرد؟ اگر جوهر هر چیز نشاندهندهی حقیقت آن چیز باشد، آیا میتوان به جوهر یک شیء دست یافت؟
از مهمترین رسالتهای منطق: «صورتبندی تعریف»، «تعیین حدود و ثغور تعریف» و «تعیین شاخصهایی برای شناخت تعریف صحیح از تعریف ناصحیح» است. #تعريف_حقیقی در منطق صوری، در کاملترین شکل خود مبتنیبر «جنس قريب» و «فصل قريب» انجام میپذیرد که به آن «حدّ تام» گفته میشود. ماحصل شیوهی تعریف در #منطق_صوری، شناساندن «نوع» در جواب به سوال «ما هو» جهت شناخت #چیستی_شیء است. بهعبارتدیگر، تعریف به حدّ تام، ذات شیء و حقیقت آن را بیان میکند و به سوال از چیستی شیء (ما هو) پاسخ درخوری میدهد.
تعریف منطقی اگرچه چیستی و چرایی شیء را روشن میکند، اما در تعریف چگونگی شیء عاجز است. لذا «تعریف» در دستگاه نظری منطق صوری ناظر بر دو امر است: نخست، پاسخگویی به «ماهو» یا همان «چیستی اشیا»؛ دوم، روشنکردن چیستی کامل شیء از طریق تعریف «نوع».
#جوهرگرایی
#منطق
https://eitaa.com/doranejadid
https://virgool.io/@mhtaheri
https://virasty.com/Mhtaheri
منطقیون در باب امکان و کیفیت تعریف شیء به حد تامّ، پرسیدهاند: آیا اساسا ما میتوانیم ماهیت اشیاء را همانگونهکه هستند، بشناسیم یا فقط ماهیت برخی از اشیای خاص را بهطور حقیقی میتوان شناخت؟ گروهی نیز به این نتیجه رسیدهاند که اصلا ماهیت هیچ شیءای با ارجاع به #حدّ_تام قابل شناخت نیست.
#ابنسینا مناقشاتی را حول «تعریف به حدّ تام» مطرح نموده و معتقد است برای تعریف حقیقی بهصورت حدّ تام، دانستن «فصل شیء» لازم است و چنین شناختی به غایت دشوار است. #سهروردی نیز بهجدّ ذیل عنوان «اشکالاتی بر منطق تعریف ارسطویی» این مبحث را پیگیری نموده است. #ملاصدرا نیز در نقد دیگری حول امتناع تعریف به حدّ تام، بر این باور تصریح کرده است که فصل هر ماهیتی، درواقع «نحوهی وجود آن ماهیت» و «تمام حقیقت آن» است؛ ازاینرو وی نتیجه میگیرد که حقیقت وجود یک ماهیت با «علم حصولی» قابل شناخت نیست.
#جوهرگرایی
#منطق
https://eitaa.com/doranejadid
https://virgool.io/@mhtaheri
https://virasty.com/Mhtaheri
با توجه به تفاوت «تعریف نظری و مفهومی» با «تعریف کارکردی و کاربردی»، همچنین عطف به نقش مهم فلسفه و منطق و #روش_شناسی در #تعریف یک امر، سوال مهم این است که «دولت چیست؟» و «دولتسازی چگونه محقق میشود؟» در بسیاری از مواقع، وقتی از #دولت و #دولتسازی صحبت میشود، این امر به #انتخابات، خصوصا انتخابات قوهی مجریه فرو کاسته میشود. ازاینرو وقتی از ضرورت دولتسازی در ایران صحبت میکنیم، بخش قابل توجهی از نیروهای سیاسی با تعجب میپرسند: #مگر_ما_دولت_نداریم؟!
یک معنای بسیار سطحی از #دولتسازی این است که رفتن شاه و آمدن امام خمینی به ایران و تشکیل نظام جمهوری اسلامی را معادل تشکیل #دولت_مطلوب_اسلامی بدانیم. این تلقی، جدیترین حجاب دولتسازی در جمهوری اسلامی ایران در قریب به پنج دههی گذشته بوده است. بسیاری با تعجب میپرسند:مگر با رفتن شاه و آمدن امام خمینی و تغییر نظام سیاسی، دولت جمهوری اسلامی تشکیل نشده است؟! این تعجب محصول #شناخت_ناصحیح_از_دولت_بهمعنای_جدید است. معنای جدید دولت در روزگار معاصر همان #استیت است؛ #استیت_مدرن.
واژهای که برای بازنمایی اتفاقی که در #امر_سیاسی_مدرن در جهان رخ داده و #نظم_اجتماعی_جدید را ایجاد کرده، دقیق وضع نشده است. تبعا در جایی که معنای نظری #دولت مبهم باشد، درک ما از ضرورت #دولت_سازی نیز متشتت خواهد بود و تفاهمی برای معماری پیچیده و سرنوشتساز #امر_ملی رقم نخواهد خورد. #انقلاب_اسلامی، نه صرفا یک #انقلاب_سیاسی، بلکه یک #انقلاب_اجتماعی است؛ لذا باید بتواند علاوهبر تغییر حاکمان و رژیم سیاسی، طرح جدیدی برای #جامعه_پردازی را نیز ترسیم کرده و پیاده نماید تا «نظم اجتماعی مطلوب»اش جایگزین «نظم اجتماعی موروث» گردد. لازمهی این امر #دولت_سازی است.
آیتالله خامنهای فرمودهاند:
ما #جامعه_اسلامی نداریم؛ ما #دولت_اسلامی هم نداریم! از آن مراحل چندگانهای که ما مطرح کردیم، هنوز در دولت اسلامیاش ماندهایم. بعدازاین، ایجاد یک دولت اسلامی است. یعنی ایجاد تشکیلات مدیریّتیِ اسلامی برای کشور. ما در این قضیه هنوز خیلی فاصله داریم تا به مقصود برسیم.
1396/06/06
#منطق
https://eitaa.com/doranejadid
https://virgool.io/@mhtaheri
https://virasty.com/Mhtaheri
⭕ تولد ایران معاصر در پهنهی نظام وستفالیایی
✅ چگونه ایران ما متاثر از تحولات ژرف رخداده در اروپا، وارد دوران جدیدی از تاریخ خود شد؟
🌐 «ایران معاصر»، مولود مواجههی غارتگرانهی #استعمار_اروپایی با آسیا در #قرن_نوزدهم است.
🌐 جغرافیای غرب پس از تجربهی هفت انقلاب بزرگ در: #الهیات، #کشاورزی، #صنعت، #هنر، #منطق، #فرهنگ و #سیاست، به بیرون از جغرافیای خود پای گذاشت؛
🌐 هدف این کشورهای استعماری، عبارت بود از چپاول منابع، معادن، بازارها و نیروی انسانی آسیا و آفریقا و امریکا؛
🌐 یکی از مهمترین اقدامهای غرب برای نیل به این هدف ظالمانه، که متاسفانه کمتر بدان پرداخته میشود، اهتمام آنها به تعمیم «#ساختارهای_وستفالیایی» در دیگر مناطق جهان بود؛
🌐 با بسط این الگو، ملتهای مختلف همچون ظروف بههمپیوسته، به «نظامِ برآمده از غرب جدید» متصل شدند؛
🌐 بهواسطهی این اتصال و در اثنای این طرح جهانگیرانه، تحولات کشور ما نیز به تابعی از «قبض و بسط #نظام_وستفالیایی» تبدیل گردید و بدینترتیب «#ایران_معاصر» متولد شد.
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
22.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آیتالله_خامنهای:
مبارزه ملت ایران با استکبار، یک مبارزهی عقلانی، خردمندانه منطبق با #منطق است.
افراد کوتهبین و کوتهنظر سعی نکنند حرکت ملت ایران در مقابل #استکبار را یک حرکت غیرمنطقی جلوه بدهند! نخیر، #حرکت_منطقی و درست و منطبق با منطق صحیح #عقلایی و انسانی و بینالمللی است.
برای همین هم هست که در افکار عمومی ملت دنیا ملت ایران عزیز است.
دستگاههای خبری و رسانهای دشمنان، سلطه سعی میکنند خلاف این را نشان بدهند. (۱۴۰۳/۸/۱۲)
#منطق_مقاومت
#عقلانیت_استقامت
🔗
https://khl.ink/f/58192
|
🔴 جابهجایی محور توازن منازعات تمدنی به مدیترانه
📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل
4️⃣ از 4️⃣
🔹 یکی از نقاط پیوند #ژئوپولیتیک با #دولتسازی و StateBuilding، عبارت است از: #منطق تعریف #سرزمین و #روش حاکم بر شیوهی تعیین و تنظیم #مرز برای مشخصکردن قلمرو یک #ملت. #توطّن، به سرزمینی با سرحدات مشخص و معین احتیاج دارد. اینکه این سرحدات براساس چه شاخص و معیاری، و با چه وسعت و گسترهای مشخص شوند، بر #سبک_زندگی و #الگوی_زمامداری تاثیر مستقیم دارند. تغییرات #روششناسی این منطق و الگو را تحتالشعاع قرار میدهند.
🔸 #مرز، شاخص جدیدی است که در #دولت_مدرن مورد توجه قرار گرفت. با تعریف مرز، که ماهیتی صرفا مادی و ریاضیاتی داشت، شاخص #سرحدّات که ماهیتی انسانی داشتند، کنار گذاشته شدند. سرحد براساس وفاداری اقوام و قبایل و ایلات #دور_از_مرکز تعریف میشد؛ اما مرز، کاملا کمّی بود و با متراژ سرزمین تعیین میگردید.
🔹 رونقگرفتن نگاهی کمّی و امکان رامکردن عالم طبیعت با افسار #ریاضیات، ابزاری بود که این گذار را تسهیل میکرد. #دیکورس_متد یا همان چیزی که بهخطا تحتعنوان «گفتار در روش» معروف شده است، مهمترین کتاب #دکارت است؛ این کتاب تنها 10 سال پیش از #وستفالیا و در نقطهی اوج #جنگهای_سیساله_مذهبی منتشر شد و بر منطق پیدایش جهان مدرن و شیوهی #واحدبندی نظام بینالملل تاثیر گذاشت.
🔸 شاخص مرز، گذار از #حکومت سنتی به #دولت_مدرن را ممکن کرد. حتی #هابز نیز متاثر از ریاضیات جدیدی که دکارت عرضه کرده بود، #لویاتان را نوشت. خود هابز، یعنی معمار دولت مدرن و نخستین مدون #فلسفه_سیاسی جدید، به این نکته تصریح کرده است.
🔹 اینکه دقیقا از کدامین نقطه از خاک گستردهی زمین، مرزهای یک سرزمین آغاز شود و در کدامین نقطه به اتمام برسد، نیازمند مطالعهی پیچیدهتر جغرافیا بود. اگرچه این پیچیدگی با ابزار ریاضی مهار میشد، اما نگاه پیچیدهتری به ماهیت انسانی و تاریخی جغرافیا را نیز میطلبید. بهمرور زمین، دانشهایی همچون #روابط_بینالملل، #ژئوپلیتیک، #ژئواستراتژی، #ژئواکونومی، #ژئوکالچر و ... درراستای تامین این نیاز، عمدتا با مرکزیت جهان آنگلاساکسونی شکل گرفتند.
🔸 از آن روز تا بهاکنون، #منازعات_مرزی یکی از مهمترین اهرمهای #دولتسازی و شکلدادن به #نظم_جهانی و #نظام_بینالملل بوده است. اینکه میبینیم از #وستفالیا تا به امروز، سکانداران #مسابقات_جغرافیایی و پایهگذاران دانشهای مرتبط با آن، کشورهای ابرقدرت جهان هستند، نشان میدهد که هژمونی مدرنیته با روش فهم جغرافیا در پیوند بوده است.
🔹 #بازی_بزرگ یکی از این مسابقات است که در قلب #سرزمین_میانه و در پیرامون مرزهای #ایران عزیز شکل گرفت و نتیجهی آن، تجزیهی بخشهایی از قلمرو ملی و تاریخی ما شد. این سرزمینهای جداشده اکنون 9 کشور را دربر میگیرند که عبارتند از: #گرجستان، #آذربایجان، #ارمنستان، #داغستان، #چچن، #ترکمنستان، #افغانستان، #پاکستان و #بحرین. در اثنای بازی بزرگ، کارکرد خاکی و زمینپایهی #زاگرس در شکلدادن به #سرزمین_میانه، به مرزهای آبی در #شرق_مدیترانه منتقل گردید.
🔸 بهتبع تغییراتی که دانشهای جغرافیایی جدید رقم زدهاند، مختصات و نقطهی تعادل #ناموازنه_تمدنی و لبههای منازعهخیز #ناترازی_تمدنی از #زاگرس به شرق مدیترانه منتقل شده است. از این رو است که سرزمین #فلسطین در جوار #نیل، امروزه سنگر مقاومت سرزمین میانه و نمایندهی #قدرت_زمینپایه در برابر #قدرت_اقیانوسپایه سینه سپر کرده است. امروز #سرنوشت فردای سرزمین #همسرنوشتان، در لبههای سرخ این نقطه از عالم، در حال رقمخوردن است.
/ پایان
📎 یادداشتهای پیشین
👇👇👇
1️⃣ یادداشت اول: وابستگی توازنبخش
2️⃣ یادداشت دوم: منطق طبیعی مرز
3️⃣ یادداشت سوم: استعلای جغرافیایی زیربنای استیلای سیاسی
.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid