|
🔴 جابهجایی محور توازن منازعات تمدنی به مدیترانه
📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل
4️⃣ از 4️⃣
🔹 یکی از نقاط پیوند #ژئوپولیتیک با #دولتسازی و StateBuilding، عبارت است از: #منطق تعریف #سرزمین و #روش حاکم بر شیوهی تعیین و تنظیم #مرز برای مشخصکردن قلمرو یک #ملت. #توطّن، به سرزمینی با سرحدات مشخص و معین احتیاج دارد. اینکه این سرحدات براساس چه شاخص و معیاری، و با چه وسعت و گسترهای مشخص شوند، بر #سبک_زندگی و #الگوی_زمامداری تاثیر مستقیم دارند. تغییرات #روششناسی این منطق و الگو را تحتالشعاع قرار میدهند.
🔸 #مرز، شاخص جدیدی است که در #دولت_مدرن مورد توجه قرار گرفت. با تعریف مرز، که ماهیتی صرفا مادی و ریاضیاتی داشت، شاخص #سرحدّات که ماهیتی انسانی داشتند، کنار گذاشته شدند. سرحد براساس وفاداری اقوام و قبایل و ایلات #دور_از_مرکز تعریف میشد؛ اما مرز، کاملا کمّی بود و با متراژ سرزمین تعیین میگردید.
🔹 رونقگرفتن نگاهی کمّی و امکان رامکردن عالم طبیعت با افسار #ریاضیات، ابزاری بود که این گذار را تسهیل میکرد. #دیکورس_متد یا همان چیزی که بهخطا تحتعنوان «گفتار در روش» معروف شده است، مهمترین کتاب #دکارت است؛ این کتاب تنها 10 سال پیش از #وستفالیا و در نقطهی اوج #جنگهای_سیساله_مذهبی منتشر شد و بر منطق پیدایش جهان مدرن و شیوهی #واحدبندی نظام بینالملل تاثیر گذاشت.
🔸 شاخص مرز، گذار از #حکومت سنتی به #دولت_مدرن را ممکن کرد. حتی #هابز نیز متاثر از ریاضیات جدیدی که دکارت عرضه کرده بود، #لویاتان را نوشت. خود هابز، یعنی معمار دولت مدرن و نخستین مدون #فلسفه_سیاسی جدید، به این نکته تصریح کرده است.
🔹 اینکه دقیقا از کدامین نقطه از خاک گستردهی زمین، مرزهای یک سرزمین آغاز شود و در کدامین نقطه به اتمام برسد، نیازمند مطالعهی پیچیدهتر جغرافیا بود. اگرچه این پیچیدگی با ابزار ریاضی مهار میشد، اما نگاه پیچیدهتری به ماهیت انسانی و تاریخی جغرافیا را نیز میطلبید. بهمرور زمین، دانشهایی همچون #روابط_بینالملل، #ژئوپلیتیک، #ژئواستراتژی، #ژئواکونومی، #ژئوکالچر و ... درراستای تامین این نیاز، عمدتا با مرکزیت جهان آنگلاساکسونی شکل گرفتند.
🔸 از آن روز تا بهاکنون، #منازعات_مرزی یکی از مهمترین اهرمهای #دولتسازی و شکلدادن به #نظم_جهانی و #نظام_بینالملل بوده است. اینکه میبینیم از #وستفالیا تا به امروز، سکانداران #مسابقات_جغرافیایی و پایهگذاران دانشهای مرتبط با آن، کشورهای ابرقدرت جهان هستند، نشان میدهد که هژمونی مدرنیته با روش فهم جغرافیا در پیوند بوده است.
🔹 #بازی_بزرگ یکی از این مسابقات است که در قلب #سرزمین_میانه و در پیرامون مرزهای #ایران عزیز شکل گرفت و نتیجهی آن، تجزیهی بخشهایی از قلمرو ملی و تاریخی ما شد. این سرزمینهای جداشده اکنون 9 کشور را دربر میگیرند که عبارتند از: #گرجستان، #آذربایجان، #ارمنستان، #داغستان، #چچن، #ترکمنستان، #افغانستان، #پاکستان و #بحرین. در اثنای بازی بزرگ، کارکرد خاکی و زمینپایهی #زاگرس در شکلدادن به #سرزمین_میانه، به مرزهای آبی در #شرق_مدیترانه منتقل گردید.
🔸 بهتبع تغییراتی که دانشهای جغرافیایی جدید رقم زدهاند، مختصات و نقطهی تعادل #ناموازنه_تمدنی و لبههای منازعهخیز #ناترازی_تمدنی از #زاگرس به شرق مدیترانه منتقل شده است. از این رو است که سرزمین #فلسطین در جوار #نیل، امروزه سنگر مقاومت سرزمین میانه و نمایندهی #قدرت_زمینپایه در برابر #قدرت_اقیانوسپایه سینه سپر کرده است. امروز #سرنوشت فردای سرزمین #همسرنوشتان، در لبههای سرخ این نقطه از عالم، در حال رقمخوردن است.
/ پایان
📎 یادداشتهای پیشین
👇👇👇
1️⃣ یادداشت اول: وابستگی توازنبخش
2️⃣ یادداشت دوم: منطق طبیعی مرز
3️⃣ یادداشت سوم: استعلای جغرافیایی زیربنای استیلای سیاسی
.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 علیرغم شباهتها، تفاوتهایی نیز میان #بازی_بزرگ کلاسیک و #بازی_بزرگ_جدید وجود دارند که توجه به
|
🔴 مناطق مورد منازعه یا میدان بازی
در بازی بزرگ جدید، مناطق وسیعی از جغرافیای محور یا #هارتلند، در قاعدهی بازی برای پیشبرد بازی مد نظر گرفته شدهاند؛ در حالی که در بازی بزرگ کلاسیک، تنها تمرکز روی یک یا دو منطقه بود.
🔴 تغییر و تعدد بازیگران
در بازی بزرگ جدید، بازیگران فرامنطقهای بیشتری وارد بازی شدهاند. از #آمریکا، #ترکیه، #هند و #پاکستان گرفته تا #ژاپن، #روسیه و #چین. در حالی که در شکل کلاسیک آن، دو قدرت بزرگ اروپایی، طرفهای اصلی منازعه و کشمکش حساب میشدند.
🔴 تاثیر وضعیت افغانستان بر وضعیت منطقه
در بازی بزرگ جدید، #افغانستان از حیث یک تختهی خیز برای بیثباتسازی سیاسی و امنیتی تمام منطقه (و تحمیل #ناامنی) مورد استفاده قرار میگیرد؛ در حالی که در شکل کلاسیک، افغانستان، منطقهی حائل میان قدرتهای متخاصم بود.
🔴 قطبیشدن وضعیت بازیگران
در بازی بزرگ جدید، تمام بازیگران و طرفهای درگیر رقابت در محور هارتلند، بهدلیل قطبیشدن رقابت در تلاشاند تا منافع خود را به شکل انفرادی تامین کنند؛ در حالی که در شکل کلاسیک، دو قدرت بزرگ اروپایی بهشکل منظم برای دسترسی به منافع بزرگشان تلاش میکردند.
🔴 تلاش برای متوازنسازی نفوذ هژمونیک
در بازی بزرگ جدید برای متوازنسازی قدرت و ساختار #هژمونیک، همچنین برای کنترل جغرافیای موثر در این بازی و رقابتهای نظامی، سیاسی و اقتصادی؛ رهیافتهای بسیار مدرنتری دنبال میشوند. در حالی که در بازی بزرگ کلاسیک، صرفا تلاش برای جلوگیری از نفوذ رقبا در دستور کار قرار داشت و هنوز سیاست چهرهی #هژمونی به خود نگرفته بود.
🔴 ابزارهای مدرن بازی بزرگ جدید
در بازی بزرگ جدید، ابزارهای مدرن در فرایند رقابت مورد استفاده قرار میگیرند. بدینترتیب شکل جنگ چهرهی هیبریدی پیدا کرده است. یعنی تمام اشکال، وسایل و ابزارهای مدرن و فناوریهای نوظهور در این میدان به کار گرفته میشوند. در حالی که در شکل کلاسیک، تنها از ابزارهای جاسوسی و خبرچینی استفاده میشد.
🔴 اهمیت #ژئواکونومی نسبت به #ژئوپلیتیک
در شکل جدید این بازی، تلاش بیشتر برای دستیابی به منافع اقتصادی و منابع زیرزمینی، برطرفکنندهی نیازهای فوری طرفهای درگیر در این رقابت شمرده میشود. اگرچه در نگاه نخست چنین القا میشود که مقصود، #توازنبخشی سیاسی و اقتصادی یکی از مناسبات مهم و قواعد بازی است، اما در واقع امر شاهدیم که منافع اقتصادی بر منافع سیاسی حاکماند.
🔴 استفاده از اهرم اقتصادی برای بیثباتسازی منطقهای
در بازی بزرگ جدید، از اهرمهای اقتصادی مانند: ارائهی مشوقها، فشارهای اقتصادی و تحریمها و ممانعتهای ترانزیتی برای تطمیع کشورهای دخیل در دایرهی سرزمینی بازی، به شکل وسیعی استفاده میشود. در حالی که در شکل کلاسیک این بازی، رقابت تنها معطوف به رقابتهای سیاسی بود و #جاسوسی در آن بیشتر مطمح نظر قرار میگرفت.
🔴 استفاده از نیرویهای نیابتی
در بازی بزرگ جدید، نیروهای نیابتی (#پروکسی) برای برهمزنی توازن در #قطببندی حاکم بر قاعدهی بازی مورد استفاده قرار میگیرند. گروههای تروریستی، جداییطلبان و شبکههای قاچاق، اضلاع اساسی و ابزارهای این بازی را در کنار فعالیتهای جاسوسی میسازند. در حالی که در شکل کلاسیک بازی بزرگ، تنها بازیگران دولتی در #رقابت با یکدیگر قرار میگرفتند.
🔴 تقابل فرهنگها
در بازی بزرگ جدید، اصل تقابل فرهنگی و تمدنی قاعدهای حاکم بر دایرهی رقابتهاست. تمدن چینی، #ارتدوکس، هندی، ترکی، جاپانی، #آنگلاساکسون و غیره در این عرصه قابل ذکرند. در حالی که در بازی بزرگ کلاسیک، تقابل فرهنگها نه، بلکه ترس از رقابت هژمونیک و تسخیر جغرافیای بیشتر توسط قدرتهای بزرگ مطرح بود.
🔴 فقدان ایدئولوژی دولتی
در بازی بزرگ کلاسیک، تلاش عمده برای تسلط هژمونیک سیاسی و ایدئولوژی دولتی، بیشتر محسوس بود؛ در حالی که در شکل جدید، این رقابت بدون موجودیت ایدئولوژی دولتی و سیاسی، بهدنبال کسب هرچهبیشتر منافع اقتصادی است و حوزهی #امنیت (خطرات و تهدیدهای امنیتی) اساس آن را میسازد.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid