📝 "سال صفر"، "سال یک" و ماجرای تقویم انقلاب فرانسه
آغاز عصر جدیدی که امروز دیگر باید آن را "عصر قدیم" نامید.
دربارهی چگونگی تولد #امر_اجتماعی سخن زیاد گفته شده است. برخی معتقدند که باید امر اجتماعی را از موالید تحولات پیرامونی انقلاب فرانسه دانست؛ زیرا در این دوران، فهم مردم فرانسه از "ملت"بودنشان تغییر یافت و حوزهی #تاریخ_اندیشه با یک دانشواژهی جدید روبهرو شد.
#ملت عنوانی بود که پیش از این، مردم فرانسه آن را از مجرای #امر_سیاسی و انقلاب 1789میلادی اخذ میکردند. امر سیاسی حاکی از منازعات و کشمکش و درگیری بود. با پایانیافتن دورهی ترور و دادگاههای صحرایی بعد از انقلاب 1789، تقویم جدیدی در #فرانسه رسمیت یافت؛ تقویمی که با نامیدن سال 1793 به "سال صفر"، سال 1794 میلادی را "سال یک" مینامید. در تقویم جدید نام ماهها عوض شده بود؛ هر سال شامل 10ماه میشد و هر هفته، شامل 10 روز بود تا روز "یکشنبه" بهعنوان روزی که باید کلیسا رفت، معنای خودش را از دست بدهد. این تقویم که نقطهی عطفی در تاریخ سکولاریزم محسوب میشود، یادآور آرمانهای #انقلاب_فرانسه بود و به ملت تذکر میداد که تاریخ جدیدشان با انقلاب 1789 آغاز شده است و آنها با این انقلاب، دوران جدیدی را در عالم تجربه میکنند.
مساله اینجا بود که انقلابیون فرانسه علیرغم سپریشدن 100 سال از انقلابشان، هنوز دستاوردهای انقلاب فرانسه و ملتی که انقلاب به آنها وعده داده بود را لمس نمیکردند؛ تا اینکه #دورکیم مسالهی جدیدی را کشف کرد: #همبستگی.
سخن دورکیم این بود که جامعه، محصول یک #تصمیم_خودخواسته نیست. وی میپرسید: «آیا هرگز دیده شده است که انسانها دربارهی ورود به یک #جامعه یا انتخاب جامعهای که میخواهند واردش بشوند، مشورت کنند؟»
بهنظر او، جامعه نوعی تجمیع آغازین یا طبیعی هم نیست که گفتمانی باورمندانه بهمدد ارزشمندی سوگندهایی که برایش میخوریم، وظیفه حراست از آن را بهعهده بگیرد. وی بر این باور بود که جامعه، محصول همبستگی است؛ همبستگیای که در طول #تاریخ شکل میگیرد و در گذار از مرحلهای به مرحلهی دیگر، از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود و همبستگی تغییر ماهیت میدهد، اما کماکان بهعنوان مبنایی برای تشکیل جامعه بر سر جای خود باقی میماند.
✉️ گزینشی آزاد از کتاب «ابداع امر اجتماعی، رسالهای درباره افول هیجانات سیاسی»، نوشتهی ژاک دونزولو.
#سکولاریسم
#سال_صفر
#سال_یک
#سال1789میلادی
#سال1794میلادی
#دورکهایم
#همبستگی
@doranejadid
⭕️ جستوجوی راهی تاریخی برای وحدت و یکپارچگی
وضع تاریخی و دشوارههای ما، نسبتی مستقیم و ناگسستنی با نحوهی اندیشیدن ما به سیاست و میدان آن دارند. نشانهها و دلایتهای یک وضع تاریخی را میتوان با نحوهی ارتباطی که اندیشمندان سیاسی یک ملت با ساحت سیاست روزگارشان برقرار میکنند، مشاهده کرد. این مواجهه میتواند صورتهای مختلفی داشته باشد: مواجههی متغلبانه یا منفعلانه، مواجههی مستحدَثهای یا مستحدِثهای، مواجههی مسالهسازانه یا پرسشگرانه، مواجههی خلاقانه یا مقلدانه و ... . با این مختصات میتوانیم نسبت به وضعیت تاریخی خودمان بهعنوان یک ایرانی مسلمان ارزیابی و سنجش کنیم.
نمونهی یک مواجههی فعال با #وضعیت_تاریخی را میتوان در نسبت هگل با اندیشهی سیاسی زمانهاش مشاهده کرد؛ تامل در این مواجهه برای امروز ما نیز میتواند الهامبخش باشد. هگل رسالهای تحتعنوان «دربارهی نظام رایش» دارد که محل تاملات او پیرامون بازسازی یک شکوه سیاسی تاریخی است. رایش که در آلمانی Reich خوانده میشود، بهمعنای قلمروی متحد دارای #قدرت و #ثروت است. نخستین رایشی که در اروپا بنا شده، مربوط به #امپراتوری_مقدس_روم است؛ دومین رایش را امپراتوری #آلمان Deutsches Reich یا #دولت_پروس در این قاره تشکیل داده و سومین و آخرین #رایش با نام هیتلر گره خورده است.
آنچه در مرکز مفهوم رایش قرار دارد، ایجاد اتحاد در میان یک #ملت تاریخی است که الزاما یکپارچگی سرزمینی را نیز با خود بههمراه دارد و به بازتولید یک قدرت قاهرهی فراگیر و موثر در حرکت تاریخ میانجامد که امروزه با مفهوم #حاکمیت قید خورده است. تاملات هگل و جستوجوی راهی برای بازیابی قدرت #رایش، برای اندیشیدن به #دولتسازی بصیرتزاست. وی در این اندیشه تاثیرات جدی از سنت فکری #پروس، #کانت و در نهایت #ماکیاوولی گرفته است. تاثیر تفکر ماکیاوولی بر #هگل آنچنان جدی است که فردریش مایِنکه او را #ماکیاوولی آلمان نامیده است. هگل در اشاره به اندیشه ماکیاوولی مینویسد:
«اگر کسی فکر کند ماکیاوللی - شهریار را- در تائید استبداد نوشته است، دچار بدفهمی بزرگی شده است. این [کتاب] صرفاً برآمده از احساس عمیق روحی بزرگ است دربارۀ نگونبختی و فلاکت سرزمین پدریاش. باید تاریخ ایتالیا تا زمانۀ ماکیاوللی را خواند، تا بتوان پی برد، چرا او اثر خود را چنین نوشته است». (هگل، درسهای فلسفهی حق، ۲۰-۱۸۱۹)
این نوشته ادامه خواهد داشت...
#سیاست_ما
#سیاست_به_زبان_ساده
https://www.instagram.com/mh.taheri1980/
https://virgool.io/@mhtaheri
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 شکلگیری اولین ائتلاف سرزمینی و اتحاد قبیلههای آریایی، که برای نخستینبار ظرفیت #اراده_ملی را
|
1️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین ارادهی ملی در ایرانزمین
🔸 گذار به عصر جدید، یعنی گذار به ارادهی ملی جدید. روزگاری دور، ایرانیان زمانی توانستند به یک #ملت تبدیل شوند که توان کشف #اراده_ملی را در خودشان یافتند. #ملتسازی در گرو کشف و نمایش و بهکارگیری ارادهی ملی است؛ در دنیای امروز، #دولتسازی مهمترین ظرف ملتسازی محسوب میشود.
🔹 ایرانیان باستان میدیدند که آب را میتوان با آرد ترکیب کرد و خمیر عمل آورد؛ میتوان خمیر را با آتش ترکیب کرد و نان پخت؛ میتوان نان را با جان ترکیب کرد و تواناتر شد و #قدرت گرفت و کارهایی کرد کارستان. آنها فهمیدند بههمینترتیب ارادهی مرد و زن را نیز میتوان در هم آمیخت و خانواده ساخت؛ ارادهی پیران و جوانان و کهتران و مهتران را میتوان با هم ترکیب کرد و #قبیله تاسیس کرد؛ ارادهی قبیلهها را هم میتوان حول یک شیوهای از #اداره گرد هم آورد و ارادهی بزرگی بهنام #ملت خلق کرد. آنها به راز #ترکیب و ترکیبپذیری #اراده پی بردند.
🔸 قبایلی از ایرانیان در #دوران_آریایی برای نخستینبار متحد شدند و نخستین امپراتوری را در بیرون از #بینالنهرین تاسیس کردند. این نخستین گذار ایران به عصری تازه بود؛ نخستین بلوغ و تکامل بعد از #ایلامیان. بلوغی که نشان داد برخلاف پادشاهان بینالنهرین، الزاما برخورداری از اسب و شمشیر و نیزهی بیشتر نیست که مردمان را حول تو جمع کند و به کرنش و فرمانپذیری بکشاند؛ بلکه حکمت و خرد و دادپیشهکردن نیز میتواند چنان قدرتی را به نمایش بگذارد که قبیلهها حول تو جمع شوند و با اصرار و التماس تقاضای تاسیس حکومت کنند. این نمایش تاریخی به تاسیس سلسلهی #مادها انجامید. بدینترتیب، بعد از #سارگون که نخستین پادشاهی را در بینالنهرین میان #اکدیها تاسیس کرده بود، #مادها با روشی متفاوت دستبهکار تاسیس زمامداری متناسب با نیازشان شدند و #توازن_تمدنی را به نفع فضای #با_خدا_زیستی در این دوران رقم زدند.
🔹 اتحاد قبایل پراکندهی #ماد در هزارهی نخست پیش از میلاد و شکلدادن به نخستین صورت از #اراده_ملی در این سرزمین، یکی از نقاط عطف ثبتشده در تاریخ جهان و تاریخ پرشکوه #ملت ایران است. اهمیت آریاییها نه به نژاد، بلکه به قدرتشان در کشف این فرزند ارشد خانوادهی ایرانی (یعنی ارادهی ملی) برمیگردد.
🔸 اجتماع قبایل پراکندهی آریایی در دشتهای #قزلاوزن، حول پیری خردمند و دادپیشه برای تشکیل اجتماعی نظاممند و منسجم، یک نقطهی درخشان و سرنوشتساز در کشف #اراده_ایرانی است. رسیدن به یک اضطرار عینی و اجتنابناپذیر ازیکسو، و کشف حکیمی گرهگشا با قدرتی عینی که اجتماع حول او را برای رفع مسالهی آن روز ایران اغماضناپذیر میکرد ازسویدیگر، فضایی را آفرید که پادشاهی ماد از دل آن متولد شد.
🪔 این مطلب ادامه دارد...
#روایت_ایران
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 روایت دهم از #روایت_ایران. روایتی که میخواهد قدری بیشتر از #دیاکو تصویرسازی کند و هنر او و
|
4️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین ارادهی ملی در ایرانزمین
🔸 در کنار #قزلاوزن مردی زندگی میکرد، دیاکو نام؛ ساکن یکی از روستاهای همان حوالی. شاید نزدیک #گروس؛ شاید نزدیک #بیجار؛ شاید قدری به کردستان نزدیکتر؛ شاید هم به #همدان. چه فرقی میکند، در جایی بود همان اطراف، شبیه یکی از اینجاها. ایرانیان با دیاکو، کاری کردند کارستان. آنها #ملت شدند؛ آنهم نه بهخاطر امکانات زمین؛ بلکه بهخاطر خصوصیات یک انسان؛ بهخاطر خصوصیات دیاکو.
🔹 دیاکو مردی بود خردمند و دادپیشه. #عدالت او هنگام قضاوت، او را اندکاندک زبانزد قبیله و قوماش کرده بود. #دیاکو از نظر تعلقات فکری و قلبی، هیچ شباهتی به حاکمان #بینالنهرین نداشت. نه در کنارش #ساحر و #کاهن بود تا ورد بخواند و نرد بر تخته بتاراند؛ نه برای تجمیع قوا، دست به دامان شمشیر و نیزه و اسب شده و قدرت پشت قدرت گذاشته بود. چه کسی میداند، شاید او یا یکی از اجدادش از همان کسانی بودند که امان و ایمنی ایمان در ایران برایشان #بهینه بود. ما چیز دقیقی از دیاکو نمیدانیم، ولی همینقدر تاریخ برایمان نوشته است که دیاکو، پیری خردمند و عدالتپیشه بود. او مدتها نشسته و ماهها و سالها انتظار کشیده بود؛ آنقدر که مناسب بیداری یک قوم و هزار قبیله باشد.
🔸 تاریخ برای ما نوشته است که روزی انتظار دیاکو به سر آمد. این روز نمیدانیم کدامین روز سعد از هفته، یا کدامین ماه از سال و حتی دقیقا کدامین سال از تاریخ ما بوده است. اما آنقدر میدانیم که این انتظار مسعود برای نخستینبار، اتحادی مبارک را در #فلات_ایران آفرید؛ چنان وفاقی را خلق کرد که قادر بود استقلال و #امنیت یک سرزمین و ساکنانش را از پادشاهان ستمگر #آشور و #اورارتو و #بابل بستاند. خطی بکشد میان وارستگی فرمانروا با خودکامگی امپراتور. خطی کشید میان زمامداری بهرسم بینالنهرینیها و حالا، ایرانیها. اینک، ایران بود که سری میان سرها درمیآورد. اینک ایران بود و خروج از #ناترازی_تمدنی عصرش.
🔹 ما از دین و آیین دیاکو و فرزندانش خیلی اخبار دقیقی نداریم؛ اما همینقدر میدانیم که او، به ظلم و جور و #استیلا فرمان نراند. همینقدر میتوانیم فرض کنیم حکومتی که به جور و ستم فرمانروایی کند، نمیتواند مرزهای #امپراتوری خود را از دیگر امپراتوریهای باسابقهی روزگار خود، بیشتر بگستراند. همینقدر میتوانیم نتیجه بگیریم آنهایی که با دیاکو متحد شدند، از صمیم قلب دل به #پیمان با او سپردند، نه به ضرب شمشیر؛ نه به زور دشنه؛ نه به افسون شمن و کاهن.
🔸 ما از جزئیات مرگ دیاکو هم چندان باخبر نیستیم؛ اما همینمقدار خبر به ما رسیده است حکومتی که او بنیان گذاشت، توسط فرزندان و نوادگانش به اندازهای وسعت پیدا کرد که در یکسو به رود #سند رسید و در سوی دیگر به #دریای_سیاه. در بالادست همسایه #دریای_قزوین شد و همنشین #سیمرغ #قاف و #قفقاز؛ در پاییندست نیز دوشادوش #خلیج_فارس.
🔹 ما از دیاکو همینقدر میدانیم که نخستین #اتحاد_سیاسی_ارادی را در تاریخ مکتوب بشر رقم زده است. قبایل ماد، حول ویژگیهای شخصیتی و فکری و اعتقادی دیاکو با او متحد شدند؛ پای زور و خودکامگی در میان نبود. در این اتحاد، آنچه اولویت داشت و بهانه بود، نعمات و برکات جغرافیای قزلاوزن نبودند. جغرافیا، آنچه برای #مادها به ارمغان آورده بود، #امتناعات_جغرافیایی خدادادیاش بود و گرانی #تعقیب_و_گریز بهتبع #آمریت_محیط_طبیعی. این نخستین #زمامداری بود که حول ویژگیهای یک حاکم، به طیب خاطر و #طلب و تمنای فرمانبرداران شکل میگرفت. این نخستین #توازن_تمدنی بود که در تاریخ #مدنیت و #سیاست رقم میخورد؛ نخستین تجربهی عینی امکان گذر از #حکومت_جبر و امکان برپایی #زمامداری_اختیار.
🔸 این نخستین لحظهی کشف #اراده_ملی در ایران بود. در قلب این اراده، انسان نشسته بود و رد پایی از آیین نیکان در آن دلربایی میکرد. بهانهی این #تعاون و #وفاق، نه دام بود و نه خوراک. ارادهی بزرگی شکل گرفته بود، علیه رسم پادشاهی ستمگر و #استیلا. این شد که نخستین گذر از #حکومت_زورمدارانه به #فرمانروایی_عادلانه، به دست #ملت ایران در تاریخ مکتوب بشر به ثبت رسید و این افتخار باشکوه بهنام اراده_ایرانی سند خورد.
#روایت_ایران
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
|
🔴 جابهجایی محور توازن منازعات تمدنی به مدیترانه
📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل
4️⃣ از 4️⃣
🔹 یکی از نقاط پیوند #ژئوپولیتیک با #دولتسازی و StateBuilding، عبارت است از: #منطق تعریف #سرزمین و #روش حاکم بر شیوهی تعیین و تنظیم #مرز برای مشخصکردن قلمرو یک #ملت. #توطّن، به سرزمینی با سرحدات مشخص و معین احتیاج دارد. اینکه این سرحدات براساس چه شاخص و معیاری، و با چه وسعت و گسترهای مشخص شوند، بر #سبک_زندگی و #الگوی_زمامداری تاثیر مستقیم دارند. تغییرات #روششناسی این منطق و الگو را تحتالشعاع قرار میدهند.
🔸 #مرز، شاخص جدیدی است که در #دولت_مدرن مورد توجه قرار گرفت. با تعریف مرز، که ماهیتی صرفا مادی و ریاضیاتی داشت، شاخص #سرحدّات که ماهیتی انسانی داشتند، کنار گذاشته شدند. سرحد براساس وفاداری اقوام و قبایل و ایلات #دور_از_مرکز تعریف میشد؛ اما مرز، کاملا کمّی بود و با متراژ سرزمین تعیین میگردید.
🔹 رونقگرفتن نگاهی کمّی و امکان رامکردن عالم طبیعت با افسار #ریاضیات، ابزاری بود که این گذار را تسهیل میکرد. #دیکورس_متد یا همان چیزی که بهخطا تحتعنوان «گفتار در روش» معروف شده است، مهمترین کتاب #دکارت است؛ این کتاب تنها 10 سال پیش از #وستفالیا و در نقطهی اوج #جنگهای_سیساله_مذهبی منتشر شد و بر منطق پیدایش جهان مدرن و شیوهی #واحدبندی نظام بینالملل تاثیر گذاشت.
🔸 شاخص مرز، گذار از #حکومت سنتی به #دولت_مدرن را ممکن کرد. حتی #هابز نیز متاثر از ریاضیات جدیدی که دکارت عرضه کرده بود، #لویاتان را نوشت. خود هابز، یعنی معمار دولت مدرن و نخستین مدون #فلسفه_سیاسی جدید، به این نکته تصریح کرده است.
🔹 اینکه دقیقا از کدامین نقطه از خاک گستردهی زمین، مرزهای یک سرزمین آغاز شود و در کدامین نقطه به اتمام برسد، نیازمند مطالعهی پیچیدهتر جغرافیا بود. اگرچه این پیچیدگی با ابزار ریاضی مهار میشد، اما نگاه پیچیدهتری به ماهیت انسانی و تاریخی جغرافیا را نیز میطلبید. بهمرور زمین، دانشهایی همچون #روابط_بینالملل، #ژئوپلیتیک، #ژئواستراتژی، #ژئواکونومی، #ژئوکالچر و ... درراستای تامین این نیاز، عمدتا با مرکزیت جهان آنگلاساکسونی شکل گرفتند.
🔸 از آن روز تا بهاکنون، #منازعات_مرزی یکی از مهمترین اهرمهای #دولتسازی و شکلدادن به #نظم_جهانی و #نظام_بینالملل بوده است. اینکه میبینیم از #وستفالیا تا به امروز، سکانداران #مسابقات_جغرافیایی و پایهگذاران دانشهای مرتبط با آن، کشورهای ابرقدرت جهان هستند، نشان میدهد که هژمونی مدرنیته با روش فهم جغرافیا در پیوند بوده است.
🔹 #بازی_بزرگ یکی از این مسابقات است که در قلب #سرزمین_میانه و در پیرامون مرزهای #ایران عزیز شکل گرفت و نتیجهی آن، تجزیهی بخشهایی از قلمرو ملی و تاریخی ما شد. این سرزمینهای جداشده اکنون 9 کشور را دربر میگیرند که عبارتند از: #گرجستان، #آذربایجان، #ارمنستان، #داغستان، #چچن، #ترکمنستان، #افغانستان، #پاکستان و #بحرین. در اثنای بازی بزرگ، کارکرد خاکی و زمینپایهی #زاگرس در شکلدادن به #سرزمین_میانه، به مرزهای آبی در #شرق_مدیترانه منتقل گردید.
🔸 بهتبع تغییراتی که دانشهای جغرافیایی جدید رقم زدهاند، مختصات و نقطهی تعادل #ناموازنه_تمدنی و لبههای منازعهخیز #ناترازی_تمدنی از #زاگرس به شرق مدیترانه منتقل شده است. از این رو است که سرزمین #فلسطین در جوار #نیل، امروزه سنگر مقاومت سرزمین میانه و نمایندهی #قدرت_زمینپایه در برابر #قدرت_اقیانوسپایه سینه سپر کرده است. امروز #سرنوشت فردای سرزمین #همسرنوشتان، در لبههای سرخ این نقطه از عالم، در حال رقمخوردن است.
/ پایان
📎 یادداشتهای پیشین
👇👇👇
1️⃣ یادداشت اول: وابستگی توازنبخش
2️⃣ یادداشت دوم: منطق طبیعی مرز
3️⃣ یادداشت سوم: استعلای جغرافیایی زیربنای استیلای سیاسی
.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid