eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
802 دنبال‌کننده
377 عکس
48 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 "سال صفر"، "سال یک" و ماجرای تقویم انقلاب فرانسه آغاز عصر جدیدی که امروز دیگر باید آن را "عصر قدیم" نامید. درباره‌ی چگونگی تولد سخن زیاد گفته شده است. برخی معتقدند که باید امر اجتماعی را از موالید تحولات پیرامونی انقلاب فرانسه دانست؛ زیرا در این دوران، فهم مردم فرانسه از "ملت‌"بودن‌شان تغییر یافت و حوزه‌ی با یک دانش‌واژه‌ی جدید روبه‌رو شد. عنوانی بود که پیش از این، مردم فرانسه آن را از مجرای و انقلاب‌ 1789میلادی اخذ می‌کردند. امر سیاسی حاکی از منازعات و کشمکش و درگیری بود. با پایان‌یافتن دوره‌ی ترور و دادگاه‌های صحرایی بعد از انقلاب 1789، تقویم جدیدی در رسمیت یافت؛ تقویمی که با نامیدن سال 1793 به "سال صفر"، سال 1794 میلادی را "سال یک" می‌نامید. در تقویم جدید نام ماه‌ها عوض شده بود؛ هر سال شامل 10ماه می‌شد و هر هفته، شامل 10 روز بود تا روز "یکشنبه" به‌عنوان روزی که باید کلیسا رفت، معنای خودش را از دست بدهد. این تقویم که نقطه‌ی عطفی در تاریخ سکولاریزم محسوب می‌شود، یادآور آرمان‌های بود و به ملت تذکر می‌داد که تاریخ جدیدشان با انقلاب 1789 آغاز شده است و آن‌ها با این انقلاب، دوران جدیدی را در عالم تجربه می‌کنند. مساله این‌جا بود که انقلابیون فرانسه علی‌رغم سپری‌شدن 100 سال از انقلاب‌شان، هنوز دستاوردهای انقلاب فرانسه و ملتی که انقلاب به آن‌ها وعده داده بود را لمس نمی‌کردند؛ تا این‌که مساله‌ی جدیدی را کشف کرد: . سخن دورکیم این بود که جامعه، محصول یک نیست. وی می‌پرسید: «آیا هرگز دیده شده است که انسان‌ها درباره‌ی ورود به یک یا انتخاب جامعه‌ای که می‌خواهند واردش بشوند، مشورت کنند؟» به‌نظر او، جامعه نوعی تجمیع آغازین یا طبیعی هم نیست که گفتمانی باورمندانه به‌مدد ارزشمندی سوگندهایی که برایش می‌خوریم، وظیفه حراست از آن را به‌عهده بگیرد. وی بر این باور بود که جامعه، محصول همبستگی است؛ هم‌بستگی‌ای که در طول شکل می‌گیرد و در گذار از مرحله‌ای به مرحله‌ی دیگر، از شکلی به شکل دیگر تبدیل می‌شود و همبستگی تغییر ماهیت می‌دهد، اما کماکان به‌عنوان مبنایی برای تشکیل جامعه بر سر جای خود باقی می‌ماند. ✉️ گزینشی آزاد از کتاب «ابداع امر اجتماعی، رساله‌ای درباره افول هیجانات سیاسی»، نوشته‌ی ژاک دونزولو. @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش چهاردهم) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: «در جنگ تحمیلی، غیر از که علناً و صریحاً از حمایت کرد و شوروی که عمده‌ی تسلیحات عراق را داد و که بخش مهمی از تسلیحات عراق را داد و انگلیس که انواع و اقسام کمک‌های ممکن را به عراق کرد. علاوه بر همه‌ی اینها، حتی آلمان که آن روزهای جنگ که با ما روابطش نسبتاً دوستانه بود، امروز خبرها و گزارش‌هایی نشان می‌دهد که در دوران جنگ تحمیلی، شرکت‌های آلمانی، مواد شیمیایی برای ایجاد بمب شیمیایی به عراق دادند؛ در این حد! ایتالیا که درست نقطه‌ی مقابل ما نبود و درمقابل ما قرار نگرفته بود حتی به عراق کمک کرد؛ هلیکوپترهایی که متعلق به ما بود و جنگی هم نبود و پول آن قبل‌ها داده شده بود و توی انبارهای بود، پولش را هم داده بودیم؛ در مقام کمک به عراق به ما نداد. چون احساس کرد ممکن است به ما کمک کند و به عراق فشار بیاورد. حتی دولت ژاپن در اواخر به گروه فشار علیه انقلاب اسلامی پیوست. آن هم برای فشار علیه جمهوری اسلامی از روش‌های مخصوص خودش استفاده کرد. دولت شوروی که این‌قدر برای عراق تجهیزات، از انواع و اقسامش فراهم کرد و به‌دنبال شوروی، دولت‌های اروپای شرقی کلاً در کار جنگ، در آموزش و در تسلیحات و مواد اولیه و ساخت کارخانجات در خدمت عراق قرار گرفتند. شاید جالب باشد که بشنوید در دوران جنگ، یک‌وقتی پیش آمد ما یک مقدار سیم خاردار از کشوری خریدیم و می‌دانید که سیم خاردار تأثیرش در جنگِ به این عظمت مگر چقدر است، دولت شوروی اجازه نداد که این سیم خاردار را از داخل خاک او ترانزیت کنیم؛ تا این حد! تمام غرب و شرق علیه ما و به نفع دشمن ما متحد شدند. یعنی هم اروپا، هم ، هم آمریکا، ، ، حالا دولت‌های مرتجع منطقه و بعضی دولت‌های وابسته‌ای که جاهای دیگر هستند را ذکر نمی‌کنم و اسم نمی‌آورم، قابل ذکر نیستند، اگرچه کمک آنها هم بی‌تأثیر نبود. تمام این قدرت‌ها علیه جمهوری اسلامی متحد شدند. چرا؟ به‌خاطر اصول ما. پس اصول ما آن‌چنان است که وقتی پایبند به او بشویم، هیچ بخشی از دنیای قدرتمند نمی‌ماند که با ما مخالف نشود. و انقلاب علی‌رغم این‌همه مخالف، صد در صد اصول خودش را حفظ کرد. ما یک قدم از اصولمان عقب ننشستیم. اگرچه دنیای استکباری خواست این شبهه را القا کند که گویا در حال تجدیدنظر در خودش است؛ نه! این جزء همان ترفندهایی است که اینها همواره علیه انقلاب به‌کار زدند». @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش هجدهم) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: بعضی خیال می‌کنند ولایت‌فقیه یعنی حاکمیت قشر روحانیون؛ این یک تعبیر کاملاً انحرافی و غلط است. ولیّ فقیه به مقتضیِ‌ اینکه فقیه است، از رجال دین است؛ غیر از این نمی‌شود و اگر این نبود، ایمان مردم به دنبال اراده‌ی رهبر حرکت نمی‌کرد و میدان‌های دشوار را حرکتی نمی‌پیمود. رهبر عبارت است از آن فقیهی که ..بینش سیاسی، آگاهی، شجاعت، تحت تأثیر قرار نگرفتن و عدالت ـ شرایطی که برای رهبری در قانون اساسی ما پیش‌بینی شده ـ را داشته باشد و در وجود شخص امام عزیزمان اینها متجلّی است. البته قوت اراده، قاطعیت و صفات شخصی امام عزیز و بزرگوار و رهبر انقلاب ما، در جای خود بسیار مهم است. اما این خصوصیاتِ ولایت‌فقیه است. من تاریخ انقلاب‌های بزرگ را که نگاه می‌کنم و می‌بینم که نقطه‌ی انحرافشان، نداشتن یک چنین مرکزی است. فرانسه، هنوز پانزده سال از پیدایشش نگذشته بود که به یک دیکتاتوری بزرگ تبدیل شد و در طول این پانزده سال، یک هرج‌و‌مرج کامل. از سال ۱۷۸۹ که انقلاب کبیر فرانسه اتفاق افتاد، تا سال ۱۸۰۳ که ناپلئون رسماً به حکومت رسید، سه چهار گروه آمدند و گروه قبلی را قلع و قمع کردند. هرکدام که سرِ کار آمدند، گروه قبلی را نابود کردند. تندروها آمدند عده‌ای را کشتند. میانه‌روها آمدند تندروها را کشتند. باز عده‌ای دیگر آمدند آنها را از بین بردند و مردم همین‌طور مثل حبوباتی که توی یک دیگی بجوشند، دائماً در حال غلیان بودند، غلیان بی‌هدف و بدون هدایت. و سرنوشت آن انقلاب همانی است که اتفاق افتاد؛ یک دیکتاتوری در رأس آن انقلاب می‌آید، بعد هم پادشاهی تجدید می‌شود و ناپلئون حکومت کرد؛ یک حکومت صد در صد دیکتاتوری و مستبدانه، یک امپراتوری که اروپا را با استبداد خودش تسخیر کرد. تقریباً بعد از او هم، همان کسانی که با انقلاب منقرض شده بودند، سرِ کارشان برگشتند. از سیر خودش تقریباً هشتاد سال عقب افتاد چون یک صدای قوی از دلی که مورد اعتقاد مردم است وجود نداشت. در انقلاب اکتبر هم یک استبداد سیاه به‌وجود آمد، اگرچه در لباس انقلاب. حکومت استالین که نمی‌شد اسمش را حکومت انقلابی گذاشت، آن انقلابی نبود که مردم در آن همه‌کاره بودند؛ یک استبداد بود. آن‌هم یک ناپلئون دیگر بود، منتها با نام دیگر، با شکل دیگر. مادامی که یک رهبریِ قوی و قاطع، مرکز عواطف و محبت‌های مردم وجود نداشته باشد، انقلاب‌ها در یک‌چنین خطرهایی هستند، یا انحراف یا اضمحلال و زوال یا دیکتاتوری. ولایت‌فقیه یعنی یک انسان عادل ـ که تعریف عدالت در فقه اسلامی و به‌خصوص در فقه شیعه کاملاً مشخص است ـ و عالِم دین و منتخب مردم؛ یعنی مردم باید او را برگزیده باشند و بدون برگزیدن مردم امکان ندارد». @doranejadid
⭕️ راه متفاوت آلمان برای ساخت نهاد دولت بی‌شک صلح نکته‌ی کانونی طرح‌های دولت‌سازی است. از این نقطه‌ی تاریخی به‌این‌سو شاهد چهار الگوی عمده بوده‌ایم: الگوی فرانسوی، الگوی انگلیسی، الگوی روسی و الگوی آلمانی. اطلاعات ما درباره‌ی الگوی روسی محدود است و منابع چندان جدی‌ای در این رابطه در دست نیست. اجمالا تفاوت در الگوهای را می‌توان به تفاوت در سنت‌های حقوقی این ملت‌ها ارجاع داد. سنت حقوقی آلمان، بعد از سقوط امپراتوری و متاثر از نواندیشی مسیحی شکل گرفت. این سنت بعدها متاثر از آموزه‌ی حاکمیت و آموزه‌ی staatstrason قرار گرفت تا راه ویژه‌ی خود را در دولت-ملت‌ها پیدا کرده و نظام سیاسی و اجتماعی خود را بر بنیان آن بنا کند. مسیر آلمانی به‌تبع سنت حقوقی متفاوت‌اش با دولت‌سازی فرانسوی و انگلیسی متمایز می‌شود. این الگو نه مانند شیوه‌ی فرانسوی بر بنیان تمرکز قدرت در دستان شاه استوار شده؛ و نه مانند الگوی انگلیسی به‌تبع جنگ‌های مذهبی به‌سمت دولت سکولار مطلقه غش کرده است. بنیان سنت دولت‌سازی آلمانی را باید با تاخیری تاریخی در اندیشه‌ی نویسندگان کتاب «منشورات رایش» پی گرفت که از آموزه‌ی حاکمیت ژان بدن تاثیر پذیرفته است. هوشمندی نویسندگان منشورات رایش برای امروز ما الهام‌بخش و بصیرت‌افزاست. آنان متوجه شدند که راه آلمان برای دولت‌سازی، متفاوت از راه و انگلیس است و مفاهیمی که در زمینه‌های اجتماعی ، فرانسه و متولد شده‌اند، نمی‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای آلمان باشد و بنای دولت بر بنیان آن استوار گردد. رقم‌زنندگان این سنت حتی به این نکته نیز پی بردند که مراجعه به سیاست ارسطو نیز افاقه‌ای در دولت‌سازی آلمانی نخواهد داشت. آن‌ها مسیر بومی و اختصاصی خود را یافتند و به‌این‌ترتیب شیوه‌ی دولت‌سازی آلمان متمایز از دولت فرانسوی و انگلیسی بنا نهاده شد. https://www.instagram.com/mh.taheri1980/ https://virgool.io/@mhtaheri
🔴 دگردیسی آسمان جدید به دولت مدرن 🔴 واسطه‌گری «مارن مرسن» در انتقال «روش دکارت» به «فلسفه سیاسی هابز» (Marin Mersenne) (1588-1648م) -کشیش و فیلسوف و ریاضی‌دان و موسیقی‌دان فرانسوی- تحصیلات خود را در مدرسه‌ی ژزوئیت‌های لافلاش پاریس پی گرفت. با تسلطی که به زبان عبری داشت، به تدریس الهیات در اسقف‌نشین نِوِرس (Nevers) -شهری در نزدیکی پاریس- روی آورد. وی هیچ‌گاه عضو رسمی فرقه‌ی نبود، بلکه به مکتب «مینیم» (Minims) تعلق خاطر داشت؛ فرقه‌ای که در قرن پانزدهم میلادی توسط (Francis of Paola) در پایه‌گذاری شده بود و با تکیه بر ، بسط نگاه طبیعت‌گرایانه به علم را دنبال می‌کرد. چهار سال از عمر خود را وقف نگارش کتاب (Quaestiones celeberrimae in Genesim) (1623م) نمود که با نگاهی فلسفی-کلامی به «مساله‌های مشهور در کتاب پیدایش» می‌پرداخت. مارین مرسن از دوستان بسیار نزدیک رنه دکارت بود؛ به گواهی اسناد تاریخی، در شکل‌گیری اندیشه‌ی سهم بسیار تعیین‌کننده‌ای داشت. او هم‌چنین با سرسختی تمام از دفاع می‌کرد و در ترجمه‌ی برخی از کتاب‌های مکانیکی وی به او کمک می‌نمود. تاسیس آکادمی پاریسین (Academia Parisiensis) در سال 1635 از جمله‌ی مهم‌ترین اقدامات مرسن است. با این کار توانست بیش از 140 نویسنده در حوزه‌ی ستاره‌شناسی، فلسفه و ریاضی را گرد هم آورد و با برگزاری مناظره میان آن‌ها، به تحول علمی آن دوران شتاب بخشد؛ دکارت، گالیله، و از جمله‌ی سرشناسان علم بودند که به همکاری با این آکادمی اقبال کردند. این مرکز به نشر آرای این دانشمندان تبدیل شد و برای نمونه، متفکرانی هم‌چون: و را با آرای دکارت آشنا نمود. آکادمی مرسن الهام‌بخش تاسیس «آکادمی علوم پاریس» و «انجمن سلطنتی لندن» و «آکادمی ژان بابتیست کولبر» واقع شد و کم‌تر از 30 سال بعد، الگوی او به‌تدریج مورد اقتباس قرار گرفت. می‌نویسد: «هابز در اوایل دهه‌ی 1630... به‌نحو فزاینده‌ای درگیر آزمایش‌هایی علمی شد که توسط پسرعمه‌های اِرل دِوونشر -یعنی سِر چالرز کَوِندیش و برادر بزرگ او اِرل نیوکاسل- انجام می‌گرفت. شیفتگی هابز به علوم طبیعی در حد فاصل 1634 و 1636، که در سفر سیاحتی اِرل جوان به و با او بود، تشدید شد. در جریان اقامت آن‌ها در پاریس در 1634، با مارین مِرسِن آشنا شد که بعد او را در شرح حال منظومش به‌عنوان محوری که ستاره‌های دنیای علم بر مدار آن می‌چرخند، معرفی کرد». https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
⭕ آغاز استعمار اروپایی 📃 ترجمه‌ی مقاله‌ای از سایت worldatlas 📌به آدرس: https://www.worldatlas.com/history/what-is-colonialism.html 🔹 ، تاریخ طولانی و پیچیده‌ای دارد. ریشه‌های استعمار به باز می‌گردد. با‌این‌حال، در اواخر قرن پانزدهم، با (Age of Exploration)، زمانی که کشورهای اروپایی شروع به کاوش و ایجاد سکونت‌گاه‌های جدید در سرزمین‌های دوردست کردند، استعمار یک‌باردیگر شهرت پیدا کرد. 🔹 و اولین قدرت‌هایی بودند که این سفرها را آغاز کردند؛ این سفرها منجر به استعمار سرزمین‌هایی در آفریقا، آسیا و آمریکا شد. این سفرها، آغازگر دوران بود که تقریباً از قرن 16 تا قرن 20 را دربر گرفت. 🔹 در این دوره، دیگر قدرت‌های اروپایی از جمله ، و نیز امپراتوری‌های استعماری خود را گسترش دادند. ورود بازی‌گران جدید منجر به شکل‌گیری رقابتی جهانی برای تصرف قلمرو و منابع شد. ، اوج گسترش است. این دوره گاهی تحت‌عنوان (Scramble for Africa) نامیده می‌شود؛ زیرا کشورهای اروپایی، قاره‌ی را بین خود تقسیم کردند. تاسیس مستعمره‌های جدید در آسیا و اقیانوسیه توسط امپراتوری‌های استعماری بریتانیا، فرانسه و هلند نیز در این دوره رخ داد. 🔹 استعمار در اواسط و پس از پایان شروع به افول کرد، زیرا کشورهای مستعمره به‌دنبال و خود بودند. این دوره که به‌عنوان دوران (decolonization) شناخته می‌شود، شاهد برچیده‌شدن امپراتوری‌های استعماری اروپایی و ظهور های جدید در سراسر آفریقا، آسیا و کارائیب بود. علی‌رغم پایان رسمی استعمار، میراث آن هم‌چنان به شکل‌دهی چشم‌اندازهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بسیاری از کشورها ادامه می‌دهد. 📚 ادامه دارد... https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid https://t.me/doranejadid .
⭕ استعمارگران هزاره‌ی دوم 📃 ترجمه‌ی مقاله‌ای از سایت worldatlas 📌به آدرس: https://www.worldatlas.com/history/what-is-colonialism.html 🔹 قدرت‌های عمده‌ی استعماری در هزاره‌ی دوم عبارت بودند از: ، ، ، ، ، و . هر یک از این کشورها امپراتوری‌های استعماری گسترده‌ای را ایجاد کردند که در اوج خود، در سراسر قاره‌ها گسترده شده بود. 🔹 پرتغال و اسپانیا پیشگامان استعمار اروپا بودند. پرتغال، اکتشافات سواحل را در اوایل آغاز کرد و درنهایت، مستعمراتی را در ، آفریقا و تاسیس نمود. اسپانیا نیز از همین روش پیروی کرد و امپراتوری وسیعی را ایجاد نمود که بخش‌های وسیعی از قاره و را دربر می‌گرفت. 🔹 به‌عنوان یک قدرت استعماری مسلط در ظهور کرد، با اولین استقرار دائمی خود در آمریکای شمالی در جیمزتاون در سال 1607. در طول چند قرن بعد، امپراتوری بریتانیا قلمروهای خود را گسترش داد که شامل: ، ، و مناطق وسیعی از آفریقا می‌شد. ، یکی دیگر از قدرت‌های مهم استعماری، مستعمره‌هایی را در آمریکای شمالی، و بعدها آفریقا و آسیا ایجاد کرد. امپراتوری ، در مقیاس کوچک‌تر، قلمروهایی را در قاره آمریکا و آفریقا تحت کنترل داشت؛ نقش اساسی در گسترش این مستعمرات داشت. 🔹 و بعداً به نژاد استعماری پیوستند. بلژیک، را مستعمره کرد و آلمان در اواخر و اوایل ، مستعمراتی را در آفریقا و تأسیس نمود. 📚 ادامه دارد... https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid https://t.me/doranejadid / /
⭕️ هلند، روباه پنهان استعمار 📝 روباه قرمز از حیوانات بومی است؛ همان کشوری که کمپانی استعمارگر از آن برخاست. در سال ۱۶۰۲ در آمستردام، با مشارکت گروهی از تاجرانِ هلند تأسیس شد. آن‌ها از فرصت آشوبی که در مستعمرات و شکل گرفته بود، استفاده کردند و تصمیم گرفتند بازار و اروپا را به انحصار خود درآورند. این تصمیم نیازمند پی‌ریزی یک بود. 📝 21 سال تجارت در در افریقای جنوبی و در امریکای جنوبی را در دستان خود گرفت. آن‌ها برای نشان‌دادن قدرت خود، هر سرزمینی را تصرف می‌کردند، به در آن روی می‌آوردند. 📝 این کمپانی که شامّه‌ی تیزی در شکار فرصت‌های تجاری برای توسعه‌ی داشت، از فرصت جنگ میان و نیز استفاده کرد و حضورش در جاوه‌ی و حتی را گسترش داد. تاسیس در در سال 1641 و هند در سال 1661 از دیگر نمونه‌های چپاول این شرکت بود. به‌دست‌‎آوردن امتیاز تجارت در و از سال ۱۶۵۴ تا سال ۱۷۶۵ را باید به فهرست فوق اضافه کرد؛ به‌دست‌گرفتن انحصار تجارت و از عواملی بود که طمع VOC را برای حضور در آب‌های سرزمینی برمی‌انگیخت. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid .
| 🔹 لشکرکشی به از مهم‌ترین مولفه‌های دخیل در شکل‌گیری این قاره بود. سرنوشت این مواجهات تاثیر به‌سزایی در پدیدآوردن استعمار جدید و استفاده از سازوکار برای مهار تفکر اسلامی از خود به جا گذاشت. 🔸 تامل در می‌تواند فهم ما را از مواجهه‌ی غرب با جهان اسلام، ویژگی‌های و الگوی حاکم بر تعمیق ببخشد. این تامل نشان خواهد داد که چگونه و ایجاد -به‌انحای مختلف و در ترکیب با ابزارهای متنوع- به مهم‌ترین ابزار قدرت‌های اروپایی برای مواجهه و مهار جهان اسلام تبدیل شد. این همان روح حاکم بر فرآیند جدید است که از قرن پانزدهم به راه افتاد. 🔹 در سلسله پست‌های آتی به بررسی جنگ‌های مسلمانان در اروپا خواهیم پرداخت. این مطالعه از آغاز میلادی در مرزهای آغاز و با بررسی در مرزهای پواتیه‌ی خاتمه خواهد یافت. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🟥 روزگاری مسلمانان در جنوب اروپا و در تا جنوب ، کشوری اسلامی به‌وجود آوردند. این کشور مهد تمدّن شد و علم در اروپا از همان تمدّن اندلسىِ قرون اوّلیه‌ی اسلام شکوفا گردید. شکوفایی علم در آن سرزمین داستان‌هایی دارد و خودِ غربی‌ها نیز به آن معترفند... 🔸 اروپایی‌ها وقتی خواستند را از مسلمانان پس بگیرند، اقدامی بلندمدّت کردند... و در این‌راستا انگیزه‌های مختلف ، مذهبی یا سیاسی داشتند... برای آن‌ها تسلّط اقتصادی بر منطقه‌ی حیاتی است... تسلّط بر اُپک، نفت و سلطه‌ی نهایی بر نفت خاورمیانه از جمله‌ی این اهداف است. 🔹اقتصاد، خدای امروز دنیای مادّی است؛ خدای واجب‌الاطاعه‌ای که همه باید در مقابل او زانو بزنند و هر کاری برای به‌دست‌آوردن بکنند. این اقدامات برای بهبود اقتصاد بشر صورت نمی‌گیرد؛ بلکه در جهت پُرکردن جیب کمپانی‌های نفتی و تسلیحاتی و امثال آن‌ها که مظهر فرعونیّت و قارونیّت هستند، صورت می‌پذیرد. ، 06/12/1381 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| چگونه به شکل ایرانی که امروز هستیم، درآمدیم؟ پاسخ به این پرسش که یکی از محورهای #روایت_ایران است،
| 🔸 ، قرن تبدیل مجمع‌الجزایر به امپراتوری فراقاره‌ای بود. تصرف و تسخیر ، فتح‌الفتوح آنگلاساکسون‎های جزیره‌ای به حساب می‌آمد. ثروت عظیمی که قلعه‌ی نفوذناپذیر هند توانسته بود قرن‌ها در آغوش بکشد، به دست گرگ‌هایی افتاد که از جزیره‌ای دورافتاده در مغرب‌زمین، از راه به سراغش آمده بودند. تاریخی که به زبان نوشته شده بود، ورق خورد و به‌تدریج مجبور شد که با مردمان انگلیسی شود. این هم‌سرنوشی هم‌چنان علی‌رغم تغییرات عظیمی که پیش آمده است، تا حدودی پابرجاست. 🔹 فتح هند برای انگلستان، آن‌چنان که گمان می‌رود، بی‌درد سر نبود. ضرب‌المثلی جهانی می‌گوید: «هر که بامش بیش، برفش بیش‌تر». برف بیش‌تری که بر پشت بام ملکه‌ی بریتانیا با تصرف هند می‌نشست، مخاطراتی به‌همراه داشت. با این اقدام با آسیب بزرگ دست به گریبان می‌شد که اگر از آن غفلت می‌ورزید، می‌توانست هیبت امپراتوری‌اش را به کام مرگ فرو ببرد: راه‌های مواصلاتی طولانی از تا ! 🔸 تردد در این مسیر بسیار دور و دراز و پرخطر، به‌معنای درکمین‌بودن تهدید و حادثه در هر لحظه از لحظات بود. شاید این سنگینی را کسی بهتر از صاحب این امپراتوری لمس نمی‌کرد. ضربان قلب ملکه، مدام با این گمانه به تلاطم می‌افتاد که مبادا رقیبی از راه برسد و این مسیر را قطع نماید! همان رقیبی بود که با حمله به در سال 1798میلادی، این کابوس را به حقیقت تبدیل کرد. 🔹 ناپلئون به رویای انگلیسی حمله برد. او اعلام کرد که می‌خواهد از عازم در شده و با گذر از ، راهی گردد تا جواهر شرق را از سینه‌ی ملکه بیرون کشیده و بر تاج خود نهد. اگرچه مجنون از رسیدن به این مقصد باز ماند، اما توانست تزار دیوانه‌ی روس را در سودای خود شریک کرده و او را تحریک نماید که از راه شرق و از کرانه‌های و از گردنه‌های ، راهی به هندوستان باز کند و خود را به آب‌های گرم برساند. 🔸 بدین‌ترتیب بر سر هند، به مسابقه‌ی جغرافیایی دامنه‌داری تبدیل شد؛ زمینه را برای فراهم ساخت و سرنوشت ده‌ها ملت را به اسباب رقابت خود تبدیل کرد. بازی بزرگ، یکی از پندآموزترین تاریخ جهان است که به رقابت سیاسی، معنای کاملا جدیدی بخشید و ظرفیت بازی قدرت را افزون‌تر ساخت. از آن زمان تا به اکنون هر پادشاه و حاکمی که از این مقیاس بازی غافل بوده است، نه‌تنها تاج و تخت خود را بر باد داده، بلکه ملت خود را نیز به دست گرگ‌های سیری‌ناپذیر سپرده است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔸 از زمانی که کابوس ملکه به‌دست تاویل شد، سیاست امپراتوری نیز متناسب با احتمالاتی که راه مواصلاتی لندن به دهلی را تهدید می‌کردند، تحول یافت. پشتیبانی از حکومت‌های محلی در صدر اقدامات جدید سیاست‌مداران قرار گرفت؛ بدین‌ترتیب ملکه‌ی دست به معماری خاصی در این منطقه زد تا منطقه‌ی حائل زمینی را قریب به چند هزار کیلومتر، پیرامون بچیند. کار این کمربند، ممانعت از دستیابی (و بعدها ) به مرزهای آبی و خاکی هند بود. 🔹 حکومت‌های بومی غرب آسیا، به‌دلیل جاماندن از کاروان ، حکومت‌های رو به زوالی بودند. کم‌ترین دخالت خارجی می‌توانست این کالاهای گران‌قیمت را به طعمه‌ای برای قدرت‌های نوظهور تبدیل نماید. یکی از این حکومت‌های بومی، سلسله‌ی جدیدالتاسیس در ایران بود. 🔸 روسیه به‌دلیل نزدیک‌تربودن به هند، مهم‌ترین رقیب در آسیا محسوب می‌شد. روسیه ماهیتا کشوری آسیایی بود. لشگر روس می‌توانست با پشت‌سرگذاشتن ، بخش‌هایی از هند را تصرف کند. روسیه، نخستین کشور آسیا بود. به‌تبع تقلید از اروپای غربی به درجاتی از ترقی دست یافته و خود را در مضانّ قدرت جهانی قرار داده بود. این امر برای ملکه‌ی امپراتوری فراقاره‌ای بریتانیا سنگین می‌آمد. 🔹 باری به هر طریق، نطفه‌ی در میان روسیه و انگلیس بسته شد؛ یکی برای رسیدن به هند و دیگری برای حفظ هند. زمین و محیط این مسابقه‌ی امنیتی، با تبدیل حکومت‌ها و ملت‌های محلی به مهره‌های بازی، چیده شد و پیش رفت. 🔸 در این‌باره می‌گوید: ترکستان، ، ماورای ، ایران و ...؛ برای بسیاری این نام‌ها فقط یک افق دور را تداعی می‌کنند. اما اعتراف می‌کنم که از نظر من، این‌ها نام‌های مهره‌های شطرنجی هستند در دست کسانی که بناست با آن‌ها بر سر فرمان‌روایی دنیا بازی کنند. 🔹 صراحت بیان ملکه حتی بیش از جورج کرزن بود. او حتی پشت صحنه‌ی این بازی را نیز برملا کرد و گفت: مساله این است که در این بازی، روسیه آقای دنیا شود یا بریتانیا؟! 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🟥 اخراج اسلام از اسپانیا و آغاز استعمار ✂️ تصاحب میراث و آغاز جریان ترجمه 3️⃣ از 4️⃣ 💰 تعداد کلمه: 373 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 5 دقیقه تشکیل حکومت مسیحی توسط ویزیگوت‌هایی که به شمال شبه‌جزیره‌ی (جنوب غربی ) عقب‌نشینی کرده بودند، تهدید بالقوه‌ای بود که همانند چماق هر لحظه آماده‌ی فرودآمدن بر امارت‌های مسلمان‌نشین جنوب در خلافت در بود. این تهدید که در نخستین حمله‌ی در ، در سال 722 میلادی خود را نشان داده بود، در سه مرحله و در طول قریب به 700 سال، به اخراج حاکمان و مردمان مسلمان از شبه‌جزیره‌ی ایبریا انجامید. در اثنای این واقعه بود که میراث اسلامی توسط مسیحیان کاتولیک اسپانیا تصاحب شد. شرح بیش‌تر را در ادامه بخوانید... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid