|
📌 #جغرافیای_بعثت
⭕️ پهنههای جغرافیایی در #طرح_تاریخی_انبیاء
🔹آدمی، خانهبهدوش جغرافیای #زمینِ_دنیا است. برقراری نسبتی حقیقی میان «خصوصیتهای فرهنگی یک جامعه» با همان «#محیط_جغرافیایی که هر ملتی برای #اسکان و سکونت انتخاب کرده است»، بنیان #علم_جغرافیا را تشکیل میدهد. انفتاح و انسداد تمدنی نیز در یک نگاه دقیق، همواره با #امکان_و_امتناع_جغرافیایی پیوند مستقیم داشته است.
🔸جابهجایی و #هجرت در #پهنههای_جغرافیایی رخ داده است. این هجرتها در نخستین دورهی تمدنی بشر، به ارزشهای الهیاتی تکیه داشتهاند. آموزههای پیامبران و جامهی تحقق پوشاندن به #سبک_زندگی برپایهی آن آموزهها، نخستین محرک این هجرتها بود.
🔹دلبستگان به آیین انبیاء دست به دامان #امتناعات_جغرافیایی شدند و ضمن بهرهجستن از #گرانی_تعقیب_و_گریز در آنسوی کوهها، ماورای بحرها و حیرت بیابانها، محیط نسبتا امنی را برای #زندگی_خوب (آنگونه که باور داشتند)، انتخاب کردند.
🔸اگر جلگه #بینالنهرین اولین سکونتگاه #ما_بعد_طوفان باشد، گمان میرود #فلات_ایران و قلعههای طبیعی آن، یکی از گریزگاههای مساعدی است که #قوم_اولین را در دامان خود پناه داد و میزبان تنها ملتی شد که هیچگاه در تاریخ #بت نپرستیدهاند.
🔹شکلگیری آیینی در #ایران_باستان که جوهرهی آموزههای #ابراهیم_حنیف در آن بازتاب روشنی دارد، این گمانه را تقویت میکند.
#اقتضائات_جغرافیایی
#انشقاق_الهیاتی_جغرافیا
#الهیات_جغرافیا
#حرکت_عمومی_بشر
#ابراهیم
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
|
📮 آخرین #حاکمیت_ملی در #ایران_پیش_از_اسلام، متعلق بوده است به پادشاهی #ساسانیان. شیوع هرجومرج داخلی، دربار #ساسانی را تضعیف کرد و قتل #یزدگرد_سوم طومار این سلسله نیز پیچیده شد. بدینترتیب، قدرت متمرکزی که از سه هزار سال پیش از میلاد توسط #ایلامیان در #فلات_ایران برپا شده و سپس با ورود #آریاییها و تاسیس پادشاهی #مادها، #هخامنشیان و #اشکانیان رونق جهانی یافته بود، فرو پاشید و در هاضمهی حاکمیت ششصدسالهی #خلفای_مسلمان قرار گرفت.
🔸 با حملهی مغول به #بغداد و فروپاشی #خلافت_عباسی، خلاء قدرتی در فلات ایران پدیدار شد. از این به بعد، شاهد ظهور ثمربخشترین تلاشهای #اقوام_ایرانی برای بازیابی حاکمیت ملی در دوران پس از اسلام هستیم که اصطلاحا دورهی #میانپرده_ایرانی (Iranian Intermezzo) نامیده میشود. این تلاشها که ترکیبی بودند از جمع «هویت ایرانی» و «آموزههای اسلامی»؛ در نهایت با تاسیس پادشاهی #صفویه به ثمر نشست و پس از ششصدسال از زوال آخرین حکومت ایرانی، حاکمیت ملی به دست #اقوام_ایرانی بازگردانده شد.
🔹 تثبیت و حراست از #حاکمیت_ملی پس از #صفویه بهاینسو، با رقیب جدید دیگری روبهرو بوده است که تا به امروز ادامه دارد. این رقیب اینبار نه از همسایگی #فلات_ایران، بلکه از #اروپای_غربی برخاسته و تا پستوی خانهی هر ایرانی پیش آمده است. این رقیب، کسی نیست جز #تمدن_غرب یا اصلاحا #مدرنیته.
#روایت_ایران
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
🔸 فلات ایران (Iranian Plateau)📎 با کوههای سربهفلک کشیدهاش، نوزادگان و نونواران گهوارهی #بینالنهرین را به مبارزه فرا میخواند. #فلات_ایران جایی بود که تا میشد و میتوانستی، نباید عافیت خرامیدن در #جلگه را به سختیها و تبعات زندگی در کمرکش و پایههای #کوهستان میفروختی؛ الا و مگر، برای کسب #امنیت؛ یافتن فرصتی برای ادامهی حیات. فلات ایران جایی بود که #آمریت_محیط_طبیعی و #امتناعات_جغرافیایی آن، هزینههای #تعقیب_و_گریز را برای هر پادشاه خودکامهای گران میکرد. اصلا بهصرفه نبود که عیش و نوش لمدادن در بینالنهرین، با نیش پناهندگان به فلات ایران تلخ شود.
🔹 بنابر روایت کتابهای تاریخی، #ایلامیان 📎 اولین قومی بودند که در دورهی #پیشاآریایی، (یعنی سه هزارسال پیش از تولد #مسیح) به سکونت در #فلات_ایران پناه آوردند. این مهمانان تیزپا توانستند گوی سبقت از کف رقیبان بربایند و بیش از 2500 سال از تاریخ این قطعه از زمین را به نام خود ثبت کنند؛ از آب گوارای #کرخه بنوشند؛ تندی و شتاب #کارون را به سخره بگیرند؛ در کشتزارهای چهارفصل #شوش بکارند؛ در دشتهای سرسبز #شیراز و #بوشهر اسبهایشان را بتازانند و در مواقع لازم، در قلعههای طبیعی #زاگرس پناه بگیرند. روزگارانی گذشت؛ تا روزی آمد که #مادها از دامن تاریخ فرا رسیدند و #وطن تازهای را در فلات ایران ساختند.
🔸 ایلامیان سرزمین خود را، هَتَمتی (Hatamti) یا «سرزمین خدایان» نامیدند. گویا قلعهی #زاگرس پناهگاهی بوده باشد، برای ادامهی حیات کسانی که در جلگههای میان #دجله و #فرات به پیامبران الهی ایمان آورده بودند؛ از بیم طاغوت راه #هجرت را در پیش گرفته و خواسته بودند مهمانسرای #ایران را به محیط ایمنی برای #با_خدا_زیستی و خداپرستی تبدیل نمایند.
🔹 همزمان با #ایلامیان در جنوب غرب فلات ایران، در #بینالنهرین بساط عیش دو پادشاهی بزرگ برپا بود: #پادشاهی_آکد (یا قوم #عاد) در شمال و #پادشاهی_سومر در جنوب. #سومر اولین تمدن بشری، و #آکد اولین پادشاهی شناختهشده در تاریخ بشر بود. سومر تمدنی بودند که اولین شهر پس از طوفان در بستر آن بنا شد و #اور نام گرفت. اور همان سرزمینی بود که #ابراهیم_حنیف در آنجا چشم به جهان گشود؛ پیام توحید و ندای فطرت را به جان مومنانی، هرچند اندک نوشاند؛ با هجرتدادن آنها در #فلات_ایران، بیابانهای #حجاز، کوههای #آرارات و #آناتولی، دریاچهی شور #اورمیه و در نهایت خود را به کنار #رود_اردن و درهی #الخلیل، در شرق #مدیترانه رساند و #آیین_حنیف را قابل نشر و بسط در شرق و غرب جهان آن ساخت.
🔸 میل به طغیان، بهخاطر مساعدت فضای #جلگه برای عصیان، زمینهای بود که سرکشان #آکد نپسندیدند سرزمین همسایه، «سرزمین خدایان» نام گیرد. آنها ترجیح دادند مردمان پناهگرفته در زاگرس را اِلامتو (Elamtu) خطاب کنند، بهمعنای «جای مرتفع»؛ تا مبادا ماشین غربالگر تاریخ در #بینالنهرین شتاب گیرد و شمار گریختگان به سرزمین خداپرستان افزونتر گردد. کوهستان، فضای مبارزه بود و فلات ایران، سرزمین مبارزان. گویا فلات ایران جایی بود که اولین #تعادل_جغرافیایی را در دورهی #ما_بعد_طوفان ایجاد و برقرار کرد.
#روایت_ایران
#دوران_پیشاآریایی
#آمریت_محیطی
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 آغاز زمامداری در #دوران_آریایی با فرمانروایی پیرمند خردمندی گره خورده است که بهخاطر عدالتش، ب
|
🔸 هجوم #آشوریها از سمت #بینالنهرین، یورش و تجاوز وقتوبیوقت جنگجویان کوهستان #اورارتو و #سکاها از شمال به فلات ایران، خواسته یا ناخواسته، جمعیتی از آریاییهای حوزهی تمدنی #آندیا را با یکدیگر متحد کرد. این جمعیت، متشکل از اقوام و قبایل آریایی در منطقهی نسبتا گستردهای بودند که از #آتورپاتکان در کوهپایههای #سهند آغاز میشد و تا #بیجار و دشتهای پای کوه #الوند ادامه داشت. ضرورت مقابله با دشمن مشترک باعث انسجام و #اتحاد بیشتر ایشان گردید و در نهایت به ظهور پادشاهی #مادها انجامید. آنها توانستند در یکی از دورهها، از #هندوکش و #سند تا #دریای_سیاه حکومت یکپارچهای را تشکیل دهند و فلاتنشینان را از گزند مهاجمان ایمن سازند.
🔹 فرمانروایان ماد توانستند از 700 پیش از میلاد تا 550 پیش از میلاد، بر بخش عظیمی از سرزمینهای پیرامون #فلات_ایران حکمفرمایی کنند. اگرچه #زبان، مهمترین مولفهای بود که قبایل پراکندهی #مادها را با یکدیگر پیوند میداد، اما تهدید روزافزون و شناخت عمیق و عینی از وجود دشمن مشترک، عنصر تعیینکنندهای بود که توانست این پیوند زبانی را به اتحاد سیاسی تبدیل نماید.
🔸 «ماد»، عنوانی بود که آشوریها به قبایل حاشیهنشین رود #قزلاوزن داده بودند. آنها این رود را «مادای» میخواندند؛ جماعتی را هم که در کنار قزلاوزن میزیستند، #ماد خطاب میکردند. قزلاوزن رود خروشان و پرپیچوخمی بود که از کوههای #کردستان در زاگرس شمالی سرچشمه میگرفت؛ تا کوهپایههای #قافلانکوه در #میانه پیش میآمد؛ تا #شاهرود و #گیلان، خرامانخرامان پیش میرفت و در نهایت در #دریای_قزوین آرام میگرفت. در دامن با طراوت حرکت این رود پربرکت، حوزهی تمدنی زرخیز #آندیا پدید آمده و جمعیت چشمنوازی از اقوام و قبایل #آریایی را در بالین خود جای داد.
🔹 مردمان این حوزهی تمدنی، که از شمال و غرب تحت تهاجم آشوریها، اورارتوییها و حتی دیگر اقوام منفرد آریایی قرار میگرفتند، روزی مصمم شدند #امنیت خود را با ارادهی خودشان تامین کنند. مردی بهنام #دیاکو از میان ایشان برخاست؛ قبایل #ماد را متحد ساخت؛ دست آشوریها و اورارتوییها را کوتاه کرد؛ #هگمتانه را پایتخت خویش قرار داد و نخستین پادشاهی آریایی را در تاریخ ایران پدید آورد. یونانیان این شهر را #اکباتان میخواندند؛ این منطقه معادل تقریبی #همدان امروز است.
🔸 دیاکو یا دهیوک، پیر و حکیم خردمندی بود که در دهکدهی خودش توانسته بود زندگی عادلانهای را برپا سازد. در اوضاع نابهسامان #مادای، این تجربه مثل الماس میدرخشید. مردمان دیگر دهکدهها نیز به این پیر خردپیشه اقبال کردند و او را مجاب نمودند تا حکومتی تشکیل دهد و بر ایشان به عدالت فرمانروایی کند. از اتحاد دهکدههای مستقل، با حاکمیت دیاکو، پادشاهی ماد در تاریخ ایران #دوران_آریایی سربرآورد.
🔹 ناگفته نماند که در نزد مادها، آتش یک عنصر مقدس شمرده میشد. تقدس آتش به احتمال زیاد، شکل تحریفشدهای از باورهای مومنانی است که داستان گلستانشدن شعلههای آتش برای #ابراهیم علیهالسلام را نقل میکردند و شیوهی #با_خدا_زیستی را در نواحی تمدنی پیرامون بینالنهرین گسترش میدادند. #جاماسب یکی از این مومنان بود که به حوزهی تمدنی #مادای، در کنار دریاچهی #اورمیه هجرت کرده و آیین #ابراهیم_حنیف را در آن پراکنده بود. اگرچه تاریخ دقیقی از زمان هجرت جناب #جاماسب در دست نیست، اما وجود آتشکدهها در دورهی ماد، نشاندهندهی نفوذ این اندیشه در ایران است. آتشکدهی #نوشیجان در نزدیکی #ملایر از بقایای دورهی پادشاهی ماد و حکومت دیاکو است.
#روایت_ایران
#دوران_آریایی
🕰 منابع برای دانلود
📎 نقشهی پادشاهی ماد در گستردهترین زمان
📎 گسترهی اتحاد قبایل ماد در هزارهی پیش از میلاد
📎 موقعیت و وسعت جغرافیایی پادشاهیهای همسایه ماد
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 در ادامه روایت قبل، سراغ #دیاکو رفتهایم. پیر خردمند دادپیشهای که معلوم نیست چند سال منتظر نشس
|
2️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین ارادهی ملی در ایرانزمین
🔸 حکیم ایرانی که قدرت خردمندیاش قبایل پراکندهی #ماد را گرد او جمع میکرد، #دیاکو نام داشت؛ یونانیان او را در متونشان، دیوکیس (Deioces) مینامیدند. کارآمدی و گرهگشایی تدابیر دیاکو روشنتر و واضحتر و مورد نیازتر از آن بود که کسی چشم بر آن بپوشاند و در لحظهی تاریخیای که ایران بیشازهرزمان به قبلهای برای اتحاد و ائتلاف نیاز داشت، آن را نادیده بگیرد. افراد دهکدهای که دیاکو در آن زندگی میکرد، وقتی به مشکلی برمیخوردند، او را برای قضاوت و داوری برمیگزیدند؛ نتیجهی قضاوت چنان بود که همواره طرفین از این قضا به خانه برمیگشتند.
🔹 لحظهی درخشانی در تاریخ ایرانزمین بود وقتی برای نخستینبار، بهجای افراد دهکدهای کوچک در دشتهای جنوبی #قافلانکوه، سران قبایل ماد به اتفاق نظر رسیدند که سر و سرنوشت قبیلهی خود را به ریاست دیاکو بسپارند. آنها با اسرار و التماس او را راضی کردند که هر #قبیله را همچون عضوی از روستای خویش فرض نماید و میان ایشان، به دادگری فرمانروایی کند.
🔸 هم آسیبهای ناشی از پراکندگی برای قبایل پراکندهی ماد یک اضطرار عینی خلق کرده و دست #آشوریها و مهاجمان #اورارتو را به تجاوز نسبت به خاک و دام و ساکنان باز گذاشته بود؛ هم حکمت و خرد و دادگری دیاکو، قدرتی عینی را به نمایش گذاشته و رجوع به او را برای ایشان غیرقابلاغماض کرده بود. آنها با این دو اضطرار عینی، در یک لحظهی تاریخی، از جمعیتی پراکنده به یک ملت متحد تبدیل شدند و نخستین #اراده_ملی و #اراده_ایرانی را در صحنهی تاریخ این سرزمین به نمایش گذاشتند.
🔹 تبعا نمیتوان با قاطعیت دربارهی الهیبودن شخصیت دیاکو سخن گفت؛ اما همینمقدار میتوان ادعا کرد که در #تعادل_تمدنی که در روزگار ماد میان #بینالنهرین و #فلات_ایران شکلگرفته بود، آموزههای انبیا در قلعهی #زاگرس، امن و امان و ایمنی بیشتری داشتند تا در جلگههای #دجله و #فرات. شاید بهخاطر همین امن و امان و ایمنی بیشتر بود که تنی چند از انبیاء سرشناس #بنیاسرائیل ترجیح دادند ایمان خود را به دوش کشند و در فلات ایران رحل اقامت بیافکنند، تا در #کنعان باشند و ایمان خود را کتمان کنند.
🔸 جناب #یوشعبننون، یار غار #موسی علیهالسلام، شایستهتر دید که پس از تقسیم کنعان میان اسباط، راهی ایران شود و ادامهی عمر خود را بهجای #اورشلیم و #مدین، در دشتهای پیرامون #هگمتانه، در #بروجرد و در نزدیکی #قلعه_انوچ به سرآورد. حتی برخی از راویان جنگ 100سالهی مادها با آشوریها، انبیا بنیاسرائیل بودند و ماوقع این تنازع تمدنی را در صفحات خود ثبت کردند. حضور این انبیا در دامن #امتناعات_جغرافیایی فلات ایران، هم محیط و فضای #با_خدا_زیستی را پررنگتر میکرد، هم #توازن_تمدنی «ایران-بینالنهرین» را بهنفع این سرزمین سنگینتر مینمود.
🪔 این مطلب همچنان ادامه دارد...
#روایت_ایران
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 روایت نهم، سر سخن با اقتضائات جغرافیا و بهینهبودن برخی مناطق برای برخی گونههای زندگی است. زمی
|
3️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین ارادهی ملی در ایرانزمین
🔸 مناطق مختلف جغرافیایی، بهینگیهای متفاوتی دارند. شاید جلگه برای رفاه، و کوهستان برای گریز و فرار، مناسبتر و مساعدتر و #بهینه باشد. زندگی در جلگههای #بینالنهرین، زمین تا آسمان فرق میکند با زیستن در کوه و بیابان #فلات_ایران. برای درک بهتر این مدعا، مقایسه کنید حملهی #آمریکا به #عراق را با حملهاش به #افغانستان. حتی شوروی هم که همسایهی دیواربهدیوار افغانستان بود، سالها تلاش و تقلا کرد که لشگر خود را از کوهستانهای افغانستان عبور دهد؛ اما نشد که نشد.
🔹 بیشک با ابزارهای سه هزار سال پیش، گذر از کوهستان #زاگرس و فتح سکونتگاههای آن، بهمراتب سختتر از امروز بود. با این مقدمه، بیایید کمی دقیقتر روی این پرسش وقت بگذاریم و بیاندیشیم که:
❓ ایران ما، ایران محصور در #کوهستان، ایران گرم و خشک، برای کدامین مهاجران بهینه بوده است؟
❓ چرا مهاجرانی که نخستین بار در این فلات رحل اقامت افکندند، این سرزمین را گزینهی برتری برای ماندن، در مقایسه با #جلگه یافتند؟
❓ اساسا چه شد که ماندند و سودای سفر از سر بیرون کردند و به جستوجوی خود پایان بخشیدند؟
🔸 وقتی به روایت غرب از #انتشار_جغرافیایی_بشر مراجعه میکنیم، گویا انسان دغدغهای جز شکار و تکثیر مثل نداشته است. انسان خلاصه میشد در شکم و مادونش. آیا انسان ذیشعوری که تشخیص میداد کجا به شکار بیشتر میتواند برسد، مغزی برای اندیشیدن و قلبی برای تعلقات و تمنیات شدید نداشته است؟ آیا همانگونهکه بهرهمندی بیشتر از شیر گاو و گوشت گوسفند و خوشرکابی اسب میتوانسته قبایل را در سرزمینها به حرکت وادارد، «امنیت برای اندیشه» و «ایمنی برای ایمان» نمیتوانسته گروههایی -هرچند اندک- را به #هجرت و سفر بکشاند؟ این محرک در روایت غرب از سفر جغرافیایی بشر غایب است. #الهیات_جغرافیا به این پرسش پاسخ میدهد.
🔹 چهبسی بتوان فرض کرد: اقوامی که بهجای جلگههای سرسبز #بینالنهرین ترجیح دادند در حصار کوهستان زندگی کنند، گرانی #تعقیب_و_گریز چشمشان را گرفته باشد. بهطور طبیعی، #امتناعات_جغرافیایی فلات ایران، برای کسانی که از بیم #نمرود و امثالش باید هر روز دست به عصا در بینالنهرین زندگی میکردند، بهینه بوده است.
🔸 همینقدر میتوان فرض کرد که: جایی که بینالنهرین، گهوارهی خوش آب و هوای #ما_بعد_طوفان برای برخورداری از مواهب زمین بهینه بوده، فلات ایران هم برای گروهی #بهینه بوده است که بهخاطر حفظ #ایمان و تداوم #اراده در اندیشهی هجرت بودند و نزدیکترین منطقه را #ایران میدانستند. آنها روزی بار سفر بستند؛ همچون خروج #بنیاسرائیل و گذر از #نیل، دل به صخرههای زاگرس زدند. اگرچه #سفر وهمانگیز بود و میتوانست پایانی نداشته باشد، اما بالاخره ایران را #وادی_ایمن یافتند و احساس کردند میشود برای #با_خدا_زیستی در آن خانه ساخت. ماندند؛ چهبسی کنار کسانی ماندند که، شکار بیشتر بهانهی ایشان برای ماندن در این سرزمین بود.
🔹 در فلات ایرانی، رودی بود و هست به نام #قزلاوزن؛ جایی که کوهستان داشت و هنوز هم دارد، برای فرار. دشت داشت و هنوز هم دارد برای کشت و کار. وقت زمستان آنقدر سرد میشد و هنوز میشود که کسی خیال گذر از آن به سرش نزند؛ وقت تابستان آنقدر گرم میشد و هنوز میشود که بتوان خوشه و توشه برای روزهای بوران و طوفان کنار گذاشت. کنار قزلاوزن جای مناسبی برای گریز و پناه بود. نه تعقیب در آنجا ارزان بود؛ نه زمین آنقدر نامهربان. در آن ایام دور، آن مهاجران، روزی که قصد کردند ایرانی شوند، در کنار قزلاوزن هم یکی از جاهایی بود که بار از دوش زمین بگذارند. قبیلهای شدند برای خودشان، در کنار صدها قبیلهی پراکنده و خودفرمان #ماد.
🪔 این مطلب همچنان ادامه دارد...
#روایت_ایران
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 روایت دهم از #روایت_ایران. روایتی که میخواهد قدری بیشتر از #دیاکو تصویرسازی کند و هنر او و
|
4️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین ارادهی ملی در ایرانزمین
🔸 در کنار #قزلاوزن مردی زندگی میکرد، دیاکو نام؛ ساکن یکی از روستاهای همان حوالی. شاید نزدیک #گروس؛ شاید نزدیک #بیجار؛ شاید قدری به کردستان نزدیکتر؛ شاید هم به #همدان. چه فرقی میکند، در جایی بود همان اطراف، شبیه یکی از اینجاها. ایرانیان با دیاکو، کاری کردند کارستان. آنها #ملت شدند؛ آنهم نه بهخاطر امکانات زمین؛ بلکه بهخاطر خصوصیات یک انسان؛ بهخاطر خصوصیات دیاکو.
🔹 دیاکو مردی بود خردمند و دادپیشه. #عدالت او هنگام قضاوت، او را اندکاندک زبانزد قبیله و قوماش کرده بود. #دیاکو از نظر تعلقات فکری و قلبی، هیچ شباهتی به حاکمان #بینالنهرین نداشت. نه در کنارش #ساحر و #کاهن بود تا ورد بخواند و نرد بر تخته بتاراند؛ نه برای تجمیع قوا، دست به دامان شمشیر و نیزه و اسب شده و قدرت پشت قدرت گذاشته بود. چه کسی میداند، شاید او یا یکی از اجدادش از همان کسانی بودند که امان و ایمنی ایمان در ایران برایشان #بهینه بود. ما چیز دقیقی از دیاکو نمیدانیم، ولی همینقدر تاریخ برایمان نوشته است که دیاکو، پیری خردمند و عدالتپیشه بود. او مدتها نشسته و ماهها و سالها انتظار کشیده بود؛ آنقدر که مناسب بیداری یک قوم و هزار قبیله باشد.
🔸 تاریخ برای ما نوشته است که روزی انتظار دیاکو به سر آمد. این روز نمیدانیم کدامین روز سعد از هفته، یا کدامین ماه از سال و حتی دقیقا کدامین سال از تاریخ ما بوده است. اما آنقدر میدانیم که این انتظار مسعود برای نخستینبار، اتحادی مبارک را در #فلات_ایران آفرید؛ چنان وفاقی را خلق کرد که قادر بود استقلال و #امنیت یک سرزمین و ساکنانش را از پادشاهان ستمگر #آشور و #اورارتو و #بابل بستاند. خطی بکشد میان وارستگی فرمانروا با خودکامگی امپراتور. خطی کشید میان زمامداری بهرسم بینالنهرینیها و حالا، ایرانیها. اینک، ایران بود که سری میان سرها درمیآورد. اینک ایران بود و خروج از #ناترازی_تمدنی عصرش.
🔹 ما از دین و آیین دیاکو و فرزندانش خیلی اخبار دقیقی نداریم؛ اما همینقدر میدانیم که او، به ظلم و جور و #استیلا فرمان نراند. همینقدر میتوانیم فرض کنیم حکومتی که به جور و ستم فرمانروایی کند، نمیتواند مرزهای #امپراتوری خود را از دیگر امپراتوریهای باسابقهی روزگار خود، بیشتر بگستراند. همینقدر میتوانیم نتیجه بگیریم آنهایی که با دیاکو متحد شدند، از صمیم قلب دل به #پیمان با او سپردند، نه به ضرب شمشیر؛ نه به زور دشنه؛ نه به افسون شمن و کاهن.
🔸 ما از جزئیات مرگ دیاکو هم چندان باخبر نیستیم؛ اما همینمقدار خبر به ما رسیده است حکومتی که او بنیان گذاشت، توسط فرزندان و نوادگانش به اندازهای وسعت پیدا کرد که در یکسو به رود #سند رسید و در سوی دیگر به #دریای_سیاه. در بالادست همسایه #دریای_قزوین شد و همنشین #سیمرغ #قاف و #قفقاز؛ در پاییندست نیز دوشادوش #خلیج_فارس.
🔹 ما از دیاکو همینقدر میدانیم که نخستین #اتحاد_سیاسی_ارادی را در تاریخ مکتوب بشر رقم زده است. قبایل ماد، حول ویژگیهای شخصیتی و فکری و اعتقادی دیاکو با او متحد شدند؛ پای زور و خودکامگی در میان نبود. در این اتحاد، آنچه اولویت داشت و بهانه بود، نعمات و برکات جغرافیای قزلاوزن نبودند. جغرافیا، آنچه برای #مادها به ارمغان آورده بود، #امتناعات_جغرافیایی خدادادیاش بود و گرانی #تعقیب_و_گریز بهتبع #آمریت_محیط_طبیعی. این نخستین #زمامداری بود که حول ویژگیهای یک حاکم، به طیب خاطر و #طلب و تمنای فرمانبرداران شکل میگرفت. این نخستین #توازن_تمدنی بود که در تاریخ #مدنیت و #سیاست رقم میخورد؛ نخستین تجربهی عینی امکان گذر از #حکومت_جبر و امکان برپایی #زمامداری_اختیار.
🔸 این نخستین لحظهی کشف #اراده_ملی در ایران بود. در قلب این اراده، انسان نشسته بود و رد پایی از آیین نیکان در آن دلربایی میکرد. بهانهی این #تعاون و #وفاق، نه دام بود و نه خوراک. ارادهی بزرگی شکل گرفته بود، علیه رسم پادشاهی ستمگر و #استیلا. این شد که نخستین گذر از #حکومت_زورمدارانه به #فرمانروایی_عادلانه، به دست #ملت ایران در تاریخ مکتوب بشر به ثبت رسید و این افتخار باشکوه بهنام اراده_ایرانی سند خورد.
#روایت_ایران
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
|
🔸 مرکز جمعیتی مادها بعد از تشکیل اتحادیه و تاسیس حکومت، مثلثی در #فلات_ایران بود که در یک گوشهی آن #ری (راگا)، گوشهی دیگرش #اصفهان (اسپادانا) و نهایتا در زاویهی سوم #همدان (اکباتانا) قرار داشت؛ از این سه ضلعی به «مثلث مادی» یاد میشود. اساسا کلمهی #ماد نیز بهمعنای مرکز است. این سه شهر، مراکز قدرت سلسلهی ماد بود. مغهای ایرانی که نقش بسیار مهمی در انتشار آیین #زرتشت داشتند، عمدتا در ری مستقر بودند؛ همدان نیز محل تمرکز جمعیت جنگاور #مادها بود. بنابر مستندات تاریخی، مردمان این مثلث که در متون آشوری «اومانماندا» نامیده شدهاند، دشمنان بینالنهرینیها محسوب میشدند.
🔹 اصلاح قومی-جغرافیایی #اومان_ماندا که در متون باستانی بینالنهرین، از 3هزار تا هزار سال پیش از میلاد درج شده است، به مردمان جنگاور و کوهستاننشینی اشاره دارد که دشمن خطرناک حکومتهای #بینالنهرین بودهاند. برخی از باستانشناسان، اومانماندا را بر #کیمریان تطبیق دادهاند که از اقوام کهن ایرانی بهحساب میآید. #هومر در آثار خود از این قوم یاد کرده و آنها را دورترین مردمی دانسته است که در جغرافیایی شمالیتر در مقایسه با #یونان زندگی میکنند.
🔸 کیمریان یا سیمریها مردمانی کوچنشین و سوارکار و جنگجو بودند. تودههای جمعیتی پراکندهی آنها در یک دورهی تاریخی، فاقد حاکم و پادشاه بود؛ یعنی ترجیح داده بودند که در وضعیت بیسروری (آنارشیک) زندگی کنند. اقامتگاه آنان استحکامات کیمری بود؛ در #عهد_عتیق از این منطقه تحتعنوان «کوه کیمری» یاد شده است. قریب به اتفاق تحلیلگران، این استحکامات را بر کوهستانهای #قفقاز تطبیق دادهاند.
🔹 توجهدادن به این تصویر در #روایت_ایران، ترسیمکنندهی یک تقابل تمدنی میان مردمان #جلگه و #کوهستان، بهطور مشخص در بینالنهرین و ایران است. این تصویر و ترسیم کمک میکند تا بتوان فرضیهی #توازن_تمدنی و #ناترازی_تمدنی را صورتبندی کرده و از این مفاهیم در تحلیل و تفسیر فراز یا نشیب قدرت و شکلگیری روزهای پرشکوه یا روبهانحطاط ملتها بهره گرفت.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
|
2️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ
🔸 پنجمین موج تحولخواهی در #ایران_معاصر با انقلاب اسلامی رقم خورد. رهبران #موج_پنجم برخلاف رهبران پیشین معتقد بودند که حل چالشهای اساسی #ایران نیازمند بازتعریف منطقهی غرب آسیا در معادلات جهانی است. زیرا وضعیت کشورهای این منطقه تابع رژیمهای امنیتیِ تعریفشده برای این نقطه از جهان است؛ این رژیمها تعریف میشوند تا دوام و تداوم ناموازنهی حاکم بر روندهای #نظام_بینالملل بهنفع #قدرتهای_اقیانوسپایه حفظ شود و پایدار بماند.
🔹 رهبران انقلاب به این نکته پی بردند که #مسالههای_ایران حل نخواهند شد، مگر اینکه مسالههای کشورهای #غرب_آسیا حل بشوند. در این نگاه فراملی و تمدنی، مسالهی کشورهای مسلمان و مسالههای منطقهی غرب آسیا همانند #ظروف_مرتبطه فرض شده است؛ بهطوریکه تحولی کوچک در یکی از این ظرفها، لاجرم بهشکل طبیعی تحول در کلیهی ظروفهای مرتبطه را در پی دارد. استعارهی «ظروف مرتبطه» بهنحو ضمنی بر بنیان نظریهی #وحدت_طبیعی_جغرافیایی استوار شده است؛ این نظریه را میتوان به منطقهای با وسعت سند تا نیل تطبیق کرد.
🔸 شواهد و تجربههای تاریخی گواهی میدهند که آرامش و صلح جهانی، تابع آرامش و صلح در #فلات_ایران و پیرامون آن -از #سند تا #نیل- بوده است. این منطقه بهطور طبیعی واجد یک جغرافیای مشترک است که تبعات خاصی را بر آن بار میکند. برای مثال؛ هرگاه تعادل و تعاملی در این جغرافیای مشترک به راه بیافتد، بههمپیوستگی طبیعی آن میتواند ضامن صلح و ثبات و آرامش در گسترههای فراتر از #هیمالیا و آنسوتر از #مدیترانه باشد. بهعبارتدیگر، #دست_پنهان_جغرافیا بهمدد #آمریت_محیط_طبیعی مندرج در منطقه، سرنوشت جمعیتهای مستقر در این شعاع را به هم دوخته و ایشان را #همسرنوشت کرده است. با این اوصاف، اینمنطقه را میتوان سرزمین #همسرنوشتان نامید.
🔹 ملتهایی که در غرب آسیا زندگی میکنند، خواه یا ناخواه بهدلیل #تحرک_جغرافیایی بههموابستهشان، سرنوشت مشترکی را نیز در تاریخ دنبال کرده و میکنند. حتی #نظم_غربی نیز آن را تحتعنوان کژتابانهی #خاورمیانه میشناسد؛ آمریکا کل این منطقه را ذیل فرماندهی واحد #سنتکام کنترل میکند؛ علوّ #قدرتهای_اقیانوسپایه در گرو آشفتگی این منطقه است. همسرنوشتان این منطقه هرگاه از این پیوستگیشان غفلت ورزیدهاند، تقلای ایشان برای تحول و تغییر و پیشرفت، به یک چرخهی باطل پرهزینه و کمثمر تبدیل شده است. دقیقا ملهم از این نگاه بود که مسالهی #فلسطین در نوک پیکان اندیشهی سیاست خارجهی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته؛ این سیاست تا به امروز تداوم یافته؛ اکنون نیز به نقطهی سرنوشتساز خود رسیده است.
🔸 #حزبالله_لبنان ذیل همین نگاه راهبردی در سال 1982میلادی، با حمایت آشکار و قاطع جمهوری اسلامی در بیخ گوش رژیم اشغالگر #قدس تاسیس شد. تاسیس این نهادِ نیکپی نشانهی واضحی بود از عزم #نظام_اسلامی برای درافتادن با #نظام_سلطه، پایانبخشیدن به #ناترازی_تمدنی در غرب آسیا، بنای رژیم جدید منطقهای جهت ایجاد #توازن_تمدنی، و بنیانگذاری #نظم_جدید_بشری.
🔹 تداوم این سیاست بهمرور زمان به تولد #جبهه_مقاومت انجامیده و منطق ویژهی خود را بهعنوان یکی از مولفههای تاثیرگذار بر نظم جدیدی که در حال شکلگیری است، بر جهان در حال گذار تحمیل کرده است. جبههی مقاومت را میتوان نخستین فرزند #تمدن_نوین_اسلامی دانست. ظهور این قدرت منطقهای یکی از نشانههای انکارناپذیر نزدیکی به قلههای آرمانی #انقلاب_اسلامی است. جمهوری اسلامی با حمایتهای علنی خود از جبههی مقاومت، اعتقاد راسخ خود به همسرنوشتی ملتهای غرب آسیا را تا به امروز فریاد زده است. شنیدن این صدای رسا و نجاتبخش، بخش مهمی از #روایت_ایران در گذار به #عصر_جدید است. شنیدن این صدا کمک میکند تا در ساختن #تصمیم_بزرگ قدمهای مستحکمی را برداریم.
ادامه دارد....
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔹با این منطق میتوان به سراغ تحلیل و تفسیر وقایع این منطقه رفت. بهنظر میرسد که اگر امروز نیز تنا
|
🔴 وابستگی توازنبخش
📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه
1️⃣ از 4️⃣
🔸اشتراک و اختلاط، بازار خیاطی سرنوشتهاست. وقتی گروههای انسانی به حکم جبر طبیعت در یک سرزمین و #قلمرو گرد هم میآیند و با هم درمیآمیزند و با یکدیگر مخلوط میشوند، سرنوشتشان نیز -خواه یا ناخواه، دانسته یا نادانسته- به هم گره میخورد و با #دست_پنهان_جغرافیا به هم دوخته میشود.
🔹ازاینمنظر، #جغرافیا، ظرفی است که جمعیتها را، بسته به اینکه «چرا» و «کجا» جمع شده باشند، #همسرنوشت میکند. سرنوشت مشترک، موطن تولد #معانی_جامعهساز است. ظرف طبیعی جغرافیا بهمرور زمان با تاریخ دستبهدست هم میدهند تا یک سرزمین، فضای معنایی و اقلیم معنوی مختص خودش را بنا کند. تمایز جامعهها با یکدیگر، برآمده از تمایز این فضاهاست.
🔸فضای معنایی همانگونهکه در ارتباط با مختصات جغرافیایی شکل میگیرد، به مختصات جغرافیا نیز ملحق میگردد. مختصات معنایی هر جغرافیا، چون بهنحو تاریخی و بهمرور زمان شکل گرفته است، به سادگی و سهولت نیز قابل فک و قلع از آن نیست. چگونه میتوان از سواحل آنتالیا و فلوریدا انتظار ظهور فضا و معنایی را داشت که در بیابان منا و عرفات و مشعر سراغ داریم؟ آیا روح قناعت را همانگونه که در کویر پا میگیرد، میتوان در جنگل و جلگه نیز کشت کرد؟
🔹#ایران بهعنوان یک فضا و قلب #سرزمین_میانه، برآیند معناهایی است که هستهی اصلی هویتی آن در تمایز با #بینالنهرین در غرب فلات، جلگهی #سند در شرق فلات و دشتهای #آسیای_میانه در شمال فلات شکل گرفته است؛ پیامد این فضای زیستی-جغرافیایی در طول زمان، خود را در بستر تاریخ چندهزارسالهاش، در «تعادل درونی #فلات_ایران» و «وابستگی توازنبخش فلات ایران با پیرامونش از سند تا نیل» نشان داده است.
🔸مراد از #وابستگی_توازنبخش، اشاره به مختصات گذرگاهی فلات ایران برای: «دسترسی آسیای میانه به آبهای گرم»، «انتقال کالا و دانش و مهارت از شرق به غرب و بالعکس»، «قابلیت ایجاد منطقههای حائل امنیتی فیمابینی» و «امکان برقراری بالانس در اوراسیافیقا» در ادوار مختلف تاریخ است. صلح و پیشرفت #اوراسیافیقا (اروپا-آسیا-شمال آفریقا) در بسیاری از ادوار مرهون این وابستگی بوده است. هرگاه معنای اجتماعی جدیدی متولد شده که این توازن را به هم زده، #صلح و #ثبات و #پیشرفت جای خود را به جنگ و انحطاط و عقبماندگی داده است.
🔹با این منطق میتوان به سراغ تحلیل و تفسیر وقایع این منطقه رفت. بهنظر میرسد که اگر امروز نیز تناسبات و الزامات همزیستی بر سرزمین #همسرنوشتان حاکم گردد، فلات ایران بار دیگر به کانون صادرات صلح و امنیت و پیشرفت در جهان تبدیل خواهد گردید.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
|
🔸 از زمانی که کابوس ملکه بهدست #ناپلئون تاویل شد، سیاست امپراتوری #بریتانیا نیز متناسب با احتمالاتی که راه مواصلاتی لندن به دهلی را تهدید میکردند، تحول یافت. پشتیبانی از حکومتهای محلی #غرب_آسیا در صدر اقدامات جدید سیاستمداران #آنگلاساکسون قرار گرفت؛ بدینترتیب ملکهی #انگلیس دست به معماری خاصی در این منطقه زد تا منطقهی حائل زمینی را قریب به چند هزار کیلومتر، پیرامون #هند بچیند. کار این کمربند، ممانعت از دستیابی #روسیه (و بعدها #فرانسه) به مرزهای آبی و خاکی هند بود.
🔹 حکومتهای بومی غرب آسیا، بهدلیل جاماندن از کاروان #ترقی، حکومتهای رو به زوالی بودند. کمترین دخالت خارجی میتوانست این کالاهای گرانقیمت را به طعمهای برای قدرتهای نوظهور #اروپای_غربی تبدیل نماید. یکی از این حکومتهای بومی، سلسلهی جدیدالتاسیس #قاجار در ایران بود.
🔸 روسیه بهدلیل نزدیکتربودن به هند، مهمترین رقیب #انگلیس در آسیا محسوب میشد. روسیه ماهیتا کشوری آسیایی بود. لشگر روس میتوانست با پشتسرگذاشتن #فلات_ایران، بخشهایی از هند را تصرف کند. روسیه، نخستین کشور #غربزده آسیا بود. #پطر_کبیر بهتبع تقلید از اروپای غربی به درجاتی از ترقی دست یافته و خود را در مضانّ قدرت جهانی قرار داده بود. این امر برای ملکهی امپراتوری فراقارهای بریتانیا سنگین میآمد.
🔹 باری به هر طریق، نطفهی #بازی_بزرگ در #مسابقات_جغرافیایی میان روسیه و انگلیس بسته شد؛ یکی برای رسیدن به هند و دیگری برای حفظ هند. زمین و محیط این مسابقهی امنیتی، با تبدیل حکومتها و ملتهای محلی به مهرههای بازی، چیده شد و پیش رفت.
🔸 #جورج_کرزن در اینباره میگوید: ترکستان، #افغانستان، ماورای #قفقاز، ایران و ...؛ برای بسیاری این نامها فقط یک افق دور را تداعی میکنند. اما اعتراف میکنم که از نظر من، اینها نامهای مهرههای شطرنجی هستند در دست کسانی که بناست با آنها بر سر فرمانروایی دنیا بازی کنند.
🔹 صراحت بیان ملکه #ویکتوریا حتی بیش از جورج کرزن بود. او حتی پشت صحنهی این بازی را نیز برملا کرد و گفت: مساله این است که در این بازی، روسیه آقای دنیا شود یا بریتانیا؟!
#روایت_ایران
#عصر_جدید
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid