eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
802 دنبال‌کننده
377 عکس
48 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
| 📌 ⭕️ پهنه‌های جغرافیایی در 🔹آدمی، خانه‌به‌دوش جغرافیای است. برقراری نسبتی حقیقی میان «خصوصیت‌های فرهنگی یک جامعه» با همان « که هر ملتی برای و سکونت انتخاب کرده است»، بنیان را تشکیل می‌دهد. انفتاح و انسداد تمدنی نیز در یک نگاه دقیق، همواره با پیوند مستقیم داشته است. 🔸جابه‌جایی و در رخ داده است. این هجرت‌ها در نخستین دوره‌ی تمدنی بشر، به ارزش‌های الهیاتی تکیه داشته‌اند. آموزه‌های پیامبران و جامه‌ی تحقق پوشاندن به برپایه‌ی آن آموزه‌ها، نخستین محرک این هجرت‌ها بود. 🔹دل‌بستگان به آیین انبیاء دست به دامان شدند و ضمن بهره‌جستن از در آن‌سوی کوه‌ها، ماورای بحرها و حیرت بیابان‌ها، محیط نسبتا امنی را برای (آن‌گونه که باور داشتند)، انتخاب کردند. 🔸اگر جلگه اولین سکونت‌گاه باشد، گمان می‌رود و قلعه‌های طبیعی آن، یکی از گریزگاه‌های مساعدی است که را در دامان خود پناه داد و میزبان تنها ملتی شد که هیچ‌گاه در تاریخ نپرستیده‌اند. 🔹شکل‌گیری آیینی در که جوهره‌ی آموزه‌های در آن بازتاب روشنی دارد، این گمانه را تقویت می‌کند. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 📮 آخرین در ، متعلق بوده است به پادشاهی . شیوع هرج‌ومرج داخلی، دربار را تضعیف کرد و قتل طومار این سلسله نیز پیچیده شد. بدین‌ترتیب، قدرت متمرکزی که از سه هزار سال پیش از میلاد توسط در برپا شده و سپس با ورود و تاسیس پادشاهی ، و رونق جهانی یافته بود، فرو پاشید و در هاضمه‌ی حاکمیت ششصدساله‌ی قرار گرفت. 🔸 با حمله‌ی مغول به و فروپاشی ، خلاء قدرتی در فلات ایران پدیدار شد. از این به بعد، شاهد ظهور ثمربخش‌ترین تلاش‌های برای بازیابی حاکمیت ملی در دوران پس از اسلام هستیم که اصطلاحا دوره‌ی (Iranian Intermezzo) نامیده می‌شود. این تلاش‌ها که ترکیبی بودند از جمع «هویت ایرانی» و «آموزه‌های اسلامی»؛ در نهایت با تاسیس پادشاهی به ثمر نشست و پس از ششصدسال از زوال آخرین حکومت ایرانی، حاکمیت ملی به دست بازگردانده شد. 🔹 تثبیت و حراست از پس از به‌این‌سو، با رقیب جدید دیگری روبه‌رو بوده است که تا به امروز ادامه دارد. این رقیب این‌بار نه از همسایگی ، بلکه از برخاسته و تا پستوی خانه‌ی هر ایرانی پیش آمده است. این رقیب، کسی نیست جز یا اصلاحا . 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
🔸 فلات ایران (Iranian Plateau)📎 با کوه‌های سربه‌فلک کشیده‌اش، نوزادگان و نونواران گهواره‌ی را به مبارزه فرا می‌خواند. جایی بود که تا می‌شد و می‌توانستی، نباید عافیت خرامیدن در را به سختی‌ها و تبعات زندگی در کمرکش و پایه‌های می‌فروختی؛ الا و مگر، برای کسب ؛ یافتن فرصتی برای ادامه‌ی حیات. فلات ایران جایی بود که و آن، هزینه‌های را برای هر پادشاه خودکامه‌ای گران می‌کرد. اصلا به‌صرفه نبود که عیش و نوش لم‌دادن در بین‌النهرین، با نیش پناهندگان به فلات ایران تلخ شود. 🔹 بنابر روایت کتاب‌های تاریخی، ایلامیان 📎 اولین قومی بودند که در دوره‌ی ، (یعنی سه هزارسال پیش از تولد ) به سکونت در پناه آوردند. این مهمانان تیزپا توانستند گوی سبقت از کف رقیبان بربایند و بیش از 2500 سال از تاریخ این قطعه از زمین را به نام خود ثبت کنند؛ از آب گوارای بنوشند؛ تندی و شتاب را به سخره بگیرند؛ در کشت‌زارهای چهارفصل بکارند؛ در دشت‌های سرسبز و اسب‌هایشان را بتازانند و در مواقع لازم، در قلعه‌های طبیعی پناه بگیرند. روزگارانی گذشت؛ تا روزی آمد که از دامن تاریخ فرا رسیدند و تازه‌ای را در فلات ایران ساختند. 🔸 ایلامیان سرزمین خود را، هَتَمتی (Hatamti) یا «سرزمین خدایان» نامیدند. گویا قلعه‌ی پناه‌گاهی بوده باشد، برای ادامه‌ی حیات کسانی که در جلگه‌های میان و به پیامبران الهی ایمان آورده بودند؛ از بیم طاغوت راه را در پیش گرفته و خواسته بودند مهمان‌سرای را به محیط ایمنی برای و خداپرستی تبدیل نمایند. 🔹 هم‌زمان با در جنوب غرب فلات ایران، در بساط عیش دو پادشاهی بزرگ برپا بود: (یا قوم ) در شمال و در جنوب. اولین تمدن بشری، و اولین پادشاهی شناخته‌شده در تاریخ بشر بود. سومر تمدنی بودند که اولین شهر پس از طوفان در بستر آن بنا شد و نام گرفت. اور همان سرزمینی بود که در آن‌جا چشم به جهان گشود؛ پیام توحید و ندای فطرت را به جان مومنانی، هرچند اندک نوشاند؛ با هجرت‌دادن آن‌ها در ، بیابان‌های ، کوه‌های و ، دریاچه‌ی شور و در نهایت خود را به کنار و دره‌ی ، در شرق رساند و را قابل نشر و بسط در شرق و غرب جهان آن ساخت. 🔸 میل به طغیان، به‌خاطر مساعدت فضای برای عصیان، زمینه‌ای بود که سرکشان نپسندیدند سرزمین همسایه، «سرزمین خدایان» نام گیرد. آن‌ها ترجیح دادند مردمان پناه‌گرفته در زاگرس را اِلامتو (Elamtu) خطاب کنند، به‌معنای «جای مرتفع»؛ تا مبادا ماشین غربال‌گر تاریخ در شتاب گیرد و شمار گریختگان به سرزمین خداپرستان افزون‌تر گردد. کوهستان، فضای مبارزه بود و فلات ایران، سرزمین مبارزان. گویا فلات ایران جایی بود که اولین را در دوره‌ی ایجاد و برقرار کرد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 آغاز زمام‌داری در #دوران_آریایی با فرمان‌روایی پیرمند خردمندی گره خورده است که به‌خاطر عدالتش، ب
| 🔸 هجوم از سمت ، یورش و تجاوز وقت‌وبی‌وقت جنگجویان کوهستان و از شمال به فلات ایران، خواسته یا ناخواسته، جمعیتی از آریایی‌های حوزه‌ی تمدنی را با یک‌دیگر متحد کرد. این جمعیت، متشکل از اقوام و قبایل آریایی در منطقه‌ی نسبتا گسترده‌ای بودند که از در کوه‌پایه‌های آغاز می‌شد و تا و دشت‌های پای کوه ادامه داشت. ضرورت مقابله با دشمن مشترک باعث انسجام و بیش‌تر ایشان گردید و در نهایت به ظهور پادشاهی انجامید. آن‌ها توانستند در یکی از دوره‌ها، از و تا حکومت یک‌پارچه‌ای را تشکیل دهند و فلات‌نشینان را از گزند مهاجمان ایمن سازند. 🔹 فرمان‌روایان ماد توانستند از 700 پیش از میلاد تا 550 پیش از میلاد، بر بخش عظیمی از سرزمین‌های پیرامون حکمفرمایی کنند. اگرچه ، مهم‌ترین مولفه‌ای بود که قبایل پراکنده‌ی را با یک‌دیگر پیوند می‌داد، اما تهدید روزافزون و شناخت عمیق و عینی از وجود دشمن مشترک، عنصر تعیین‌کننده‌ای بود که توانست این پیوند زبانی را به اتحاد سیاسی تبدیل نماید. 🔸 «ماد»، عنوانی بود که آشوری‌ها به قبایل حاشیه‌نشین رود داده بودند. آن‌ها این رود را «مادای» می‌خواندند؛ جماعتی را هم که در کنار قزل‌اوزن می‌زیستند، خطاب می‌کردند. قزل‌اوزن رود خروشان و پرپیچ‌وخمی بود که از کوه‌های در زاگرس شمالی سرچشمه می‌گرفت؛ تا کوه‌پایه‌های در پیش می‌آمد؛ تا و ، خرامان‌خرامان پیش می‌رفت و در نهایت در آرام می‌گرفت. در دامن با طراوت حرکت این رود پربرکت، حوزه‌ی تمدنی زرخیز پدید آمده و جمعیت چشم‌نوازی از اقوام و قبایل را در بالین خود جای داد. 🔹 مردمان این حوزه‌ی تمدنی، که از شمال و غرب تحت تهاجم آشوری‌ها، اورارتویی‌ها و حتی دیگر اقوام منفرد آریایی قرار می‌گرفتند، روزی مصمم شدند خود را با اراده‌ی خودشان تامین کنند. مردی به‌نام از میان ایشان برخاست؛ قبایل را متحد ساخت؛ دست آشوری‌ها و اورارتویی‌ها را کوتاه کرد؛ را پایتخت خویش قرار داد و نخستین پادشاهی آریایی را در تاریخ ایران پدید آورد. یونانیان این شهر را می‌خواندند؛ این منطقه معادل تقریبی امروز است. 🔸 دیاکو یا دهیوک، پیر و حکیم خردمندی بود که در دهکده‌ی خودش توانسته بود زندگی عادلانه‌ای را برپا سازد. در اوضاع نابه‌سامان ، این تجربه مثل الماس می‌درخشید. مردمان دیگر دهکده‌ها نیز به این پیر خردپیشه اقبال کردند و او را مجاب نمودند تا حکومتی تشکیل دهد و بر ایشان به عدالت فرمان‌روایی کند. از اتحاد دهکده‌های مستقل، با حاکمیت دیاکو، پادشاهی ماد در تاریخ ایران سربرآورد. 🔹 ناگفته نماند که در نزد مادها، آتش یک عنصر مقدس شمرده می‌شد. تقدس آتش به احتمال زیاد، شکل تحریف‌شده‌ای از باورهای مومنانی است که داستان گلستان‌شدن شعله‌های آتش برای علیه‌السلام را نقل می‌کردند و شیوه‌ی را در نواحی تمدنی پیرامون بین‌النهرین گسترش می‌دادند. یکی از این مومنان بود که به حوزه‌ی تمدنی ، در کنار دریاچه‌ی هجرت کرده و آیین را در آن پراکنده بود. اگرچه تاریخ دقیقی از زمان هجرت جناب در دست نیست، اما وجود آتشکده‌ها در دوره‌ی ماد، نشان‌دهنده‌ی نفوذ این اندیشه در ایران است. آتشکده‌ی در نزدیکی از بقایای دوره‌ی پادشاهی ماد و حکومت دیاکو است. 🕰 منابع برای دانلود 📎 نقشه‌ی پادشاهی ماد در گسترده‌ترین زمان 📎 گستره‌ی اتحاد قبایل ماد در هزاره‌ی پیش از میلاد 📎 موقعیت و وسعت جغرافیایی پادشاهی‌های همسایه ماد 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 در ادامه روایت قبل، سراغ #دیاکو رفته‌ایم. پیر خردمند دادپیشه‌ای که معلوم نیست چند سال منتظر نشس
| 2️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 🔸 حکیم ایرانی که قدرت خردمندی‌اش قبایل پراکنده‌ی را گرد او جمع می‌کرد، نام داشت؛ یونانیان او را در متون‌شان، دیوکیس (Deioces) می‌نامیدند. کارآمدی و گره‌گشایی تدابیر دیاکو روشن‌تر و واضح‌تر و مورد نیازتر از آن بود که کسی چشم بر آن بپوشاند و در لحظه‌ی تاریخی‌ای که ایران بیش‌ازهرزمان به قبله‌ای برای اتحاد و ائتلاف نیاز داشت، آن را نادیده بگیرد. افراد دهکده‌ای که دیاکو در آن زندگی می‌کرد، وقتی به مشکلی برمی‌خوردند، او را برای قضاوت و داوری برمی‌گزیدند؛ نتیجه‌ی قضاوت چنان بود که همواره طرفین از این قضا به خانه برمی‌گشتند. 🔹 لحظه‌ی درخشانی در تاریخ ایران‌زمین بود وقتی برای نخستین‌بار، به‌جای افراد دهکده‌ای کوچک در دشت‌های جنوبی ، سران قبایل ماد به اتفاق نظر رسیدند که سر و سرنوشت قبیله‌ی خود را به ریاست دیاکو بسپارند. آن‌ها با اسرار و التماس او را راضی کردند که هر را هم‌چون عضوی از روستای خویش فرض نماید و میان ایشان، به دادگری فرمان‌روایی کند. 🔸 هم آسیب‌های ناشی از پراکندگی برای قبایل پراکنده‌ی ماد یک اضطرار عینی خلق کرده و دست و مهاجمان را به تجاوز نسبت به خاک و دام و ساکنان باز گذاشته بود؛ هم حکمت و خرد و دادگری دیاکو، قدرتی عینی را به نمایش گذاشته و رجوع به او را برای ایشان غیرقابل‌اغماض کرده بود. آن‌ها با این دو اضطرار عینی، در یک لحظه‌ی تاریخی، از جمعیتی پراکنده به یک ملت متحد تبدیل شدند و نخستین و را در صحنه‌ی تاریخ این سرزمین به نمایش گذاشتند. 🔹 تبعا نمی‌توان با قاطعیت درباره‌ی الهی‌بودن شخصیت دیاکو سخن گفت؛ اما همین‌مقدار می‌توان ادعا کرد که در که در روزگار ماد میان و شکل‌گرفته بود، آموزه‌های انبیا در قلعه‌ی ، امن و امان و ایمنی بیش‌تری داشتند تا در جلگه‌های و . شاید به‌خاطر همین امن و امان و ایمنی بیش‌تر بود که تنی چند از انبیاء سرشناس ترجیح دادند ایمان خود را به دوش کشند و در فلات ایران رحل اقامت بیافکنند، تا در باشند و ایمان خود را کتمان کنند. 🔸 جناب ، یار غار علیه‌السلام، شایسته‌تر دید که پس از تقسیم کنعان میان اسباط، راهی ایران شود و ادامه‌ی عمر خود را به‌جای و ، در دشت‌های پیرامون ، در و در نزدیکی به سرآورد. حتی برخی از راویان جنگ 100ساله‌ی مادها با آشوری‌ها، انبیا بنی‌اسرائیل بودند و ماوقع این تنازع تمدنی را در صفحات خود ثبت کردند. حضور این انبیا در دامن فلات ایران، هم محیط و فضای را پررنگ‌تر می‌کرد، هم «ایران-بین‌النهرین» را به‌نفع این سرزمین سنگین‌تر می‌نمود. 🪔 این مطلب هم‌چنان ادامه دارد... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 روایت نهم، سر سخن با اقتضائات جغرافیا و بهینه‌بودن برخی مناطق برای برخی گونه‌های زندگی است. زمی
| 3️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 🔸 مناطق مختلف جغرافیایی، بهینگی‌های متفاوتی دارند. شاید جلگه برای رفاه، و کوهستان برای گریز و فرار، مناسب‌تر و مساعدتر و باشد. زندگی در جلگه‌های ، زمین تا آسمان فرق می‌کند با زیستن در کوه و بیابان . برای درک بهتر این مدعا، مقایسه کنید حمله‌‎ی به را با حمله‌اش به . حتی شوروی هم که همسایه‌ی دیواربه‌دیوار افغانستان بود، سال‌ها تلاش و تقلا کرد که لشگر خود را از کوهستان‌های افغانستان عبور دهد؛ اما نشد که نشد. 🔹 بی‌شک با ابزارهای سه هزار سال پیش، گذر از کوهستان و فتح سکونت‌گاه‌های آن، به‌مراتب سخت‌تر از امروز بود. با این مقدمه، بیایید کمی دقیق‌تر روی این پرسش وقت بگذاریم و بیاندیشیم که: ❓ ایران ما، ایران محصور در ، ایران گرم و خشک، برای کدامین مهاجران بهینه بوده است؟ ❓ چرا مهاجرانی که نخستین بار در این فلات رحل اقامت افکندند، این سرزمین را گزینه‌ی برتری برای ماندن، در مقایسه با یافتند؟ ❓ اساسا چه شد که ماندند و سودای سفر از سر بیرون کردند و به جست‌وجوی خود پایان بخشیدند؟ 🔸 وقتی به روایت غرب از مراجعه می‌کنیم، گویا انسان دغدغه‌ای جز شکار و تکثیر مثل نداشته است. انسان خلاصه می‌شد در شکم و مادونش. آیا انسان ذی‌شعوری که تشخیص می‌داد کجا به شکار بیش‌تر می‌تواند برسد، مغزی برای اندیشیدن و قلبی برای تعلقات و تمنیات شدید نداشته است؟ آیا همان‌گونه‌که بهره‌مندی بیش‌تر از شیر گاو و گوشت گوسفند و خوش‌رکابی اسب می‌توانسته قبایل را در سرزمین‌ها به حرکت وادارد، «امنیت برای اندیشه» و «ایمنی برای ایمان» نمی‌توانسته گروه‌هایی -هرچند اندک- را به و سفر بکشاند؟ این محرک در روایت غرب از سفر جغرافیایی بشر غایب است. به این پرسش پاسخ می‌دهد. 🔹 چه‌بسی بتوان فرض کرد: اقوامی که به‌جای جلگه‌های سرسبز ترجیح دادند در حصار کوهستان زندگی کنند، گرانی چشم‌شان را گرفته باشد. به‌طور طبیعی، فلات ایران، برای کسانی که از بیم و امثالش باید هر روز دست به عصا در بین‌النهرین زندگی می‌کردند، بهینه بوده است. 🔸 همین‌قدر می‌توان فرض کرد که: جایی که بین‌النهرین، گهواره‌ی خوش آب و هوای برای برخورداری از مواهب زمین بهینه بوده، فلات ایران هم برای گروهی بوده است که به‌خاطر حفظ و تداوم در اندیشه‌ی هجرت بودند و نزدیک‌ترین منطقه را می‌دانستند. آن‌ها روزی بار سفر بستند؛ هم‌چون خروج و گذر از ، دل به صخره‌های زاگرس زدند. اگرچه وهم‌انگیز بود و می‌توانست پایانی نداشته باشد، اما بالاخره ایران را یافتند و احساس کردند می‌شود برای در آن خانه ساخت. ماندند؛ چه‌بسی کنار کسانی ماندند که، شکار بیش‌تر بهانه‌ی ایشان برای ماندن در این سرزمین بود. 🔹 در فلات ایرانی، رودی بود و هست به نام ؛ جایی که کوهستان داشت و هنوز هم دارد، برای فرار. دشت داشت و هنوز هم دارد برای کشت و کار. وقت زمستان آنقدر سرد می‌شد و هنوز می‌شود که کسی خیال گذر از آن به سرش نزند؛ وقت تابستان آن‌قدر گرم می‌شد و هنوز می‌شود که بتوان خوشه و توشه برای روزهای بوران و طوفان کنار گذاشت. کنار قزل‌اوزن جای مناسبی برای گریز و پناه بود. نه تعقیب در آن‌جا ارزان بود؛ نه زمین آن‌قدر نامهربان. در آن ایام دور، آن مهاجران، روزی که قصد کردند ایرانی شوند، در کنار قزل‌اوزن هم یکی از جاهایی بود که بار از دوش زمین بگذارند. قبیله‌ای شدند برای خودشان، در کنار صدها قبیله‌ی پراکنده و خودفرمان . 🪔 این مطلب هم‌چنان ادامه دارد... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 روایت دهم از #روایت_ایران. روایتی که می‌خواهد قدری بیش‌تر از #دیاکو تصویرسازی کند و هنر او و
| 4️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 🔸 در کنار مردی زندگی می‌کرد، دیاکو نام؛ ساکن یکی از روستاهای همان حوالی. شاید نزدیک ؛ شاید نزدیک ؛ شاید قدری به کردستان نزدیک‌تر؛ شاید هم به . چه فرقی می‌کند، در جایی بود همان اطراف، شبیه یکی از این‌جاها. ایرانیان با دیاکو، کاری کردند کارستان. آن‌ها شدند؛ آن‌هم نه به‌خاطر امکانات زمین؛ بلکه به‌خاطر خصوصیات یک انسان؛ به‌خاطر خصوصیات دیاکو. 🔹 دیاکو مردی بود خردمند و دادپیشه. او هنگام قضاوت، او را اندک‌اندک زبان‌زد قبیله و قوم‌اش کرده بود. از نظر تعلقات فکری و قلبی، هیچ شباهتی به حاکمان نداشت. نه در کنارش و بود تا ورد بخواند و نرد بر تخته بتاراند؛ نه برای تجمیع قوا، دست به دامان شمشیر و نیزه و اسب شده و قدرت پشت قدرت گذاشته بود. چه کسی می‌داند، شاید او یا یکی از اجدادش از همان کسانی بودند که امان و ایمنی ایمان در ایران برایشان بود. ما چیز دقیقی از دیاکو نمی‌دانیم، ولی همین‌قدر تاریخ برای‌مان نوشته است که دیاکو، پیری خردمند و عدالت‌پیشه بود. او مدت‌ها نشسته و ماه‌ها و سال‌ها انتظار کشیده بود؛ آن‌قدر که مناسب بیداری یک قوم و هزار قبیله باشد. 🔸 تاریخ برای ما نوشته است که روزی انتظار دیاکو به سر آمد. این روز نمی‌دانیم کدامین روز سعد از هفته، یا کدامین ماه از سال و حتی دقیقا کدامین سال از تاریخ ما بوده است. اما آن‌قدر می‌دانیم که این انتظار مسعود برای نخستین‌بار، اتحادی مبارک را در آفرید؛ چنان وفاقی را خلق کرد که قادر بود استقلال و یک سرزمین و ساکنانش را از پادشاهان ستمگر و و بستاند. خطی بکشد میان وارستگی فرمانروا با خودکامگی امپراتور. خطی کشید میان زمام‌داری به‌رسم بین‌النهرینی‌ها و حالا، ایرانی‌ها. اینک، ایران بود که سری میان سرها درمی‌آورد. اینک ایران بود و خروج از عصرش. 🔹 ما از دین و آیین دیاکو و فرزندانش خیلی اخبار دقیقی نداریم؛ اما همین‌قدر می‌دانیم که او، به ظلم و جور و فرمان نراند. همین‌قدر می‌توانیم فرض کنیم حکومتی که به جور و ستم فرمان‌روایی کند، نمی‌تواند مرزهای خود را از دیگر امپراتوری‌های باسابقه‌ی روزگار خود، بیش‌تر بگستراند. همین‌قدر می‌توانیم نتیجه بگیریم آن‌هایی که با دیاکو متحد شدند، از صمیم قلب دل به با او سپردند، نه به ضرب شمشیر؛ نه به زور دشنه؛ نه به افسون شمن و کاهن. 🔸 ما از جزئیات مرگ دیاکو هم چندان باخبر نیستیم؛ اما همین‌مقدار خبر به ما رسیده است حکومتی که او بنیان گذاشت، توسط فرزندان و نوادگانش به اندازه‌ای وسعت پیدا کرد که در یک‌سو به رود رسید و در سوی دیگر به . در بالادست همسایه شد و هم‌نشین و ؛ در پایین‌دست نیز دوشادوش . 🔹 ما از دیاکو همین‌قدر می‌‌دانیم که نخستین را در تاریخ مکتوب بشر رقم زده است. قبایل ماد، حول ویژگی‌های شخصیتی و فکری و اعتقادی دیاکو با او متحد شدند؛ پای زور و خودکامگی در میان نبود. در این اتحاد، آن‌چه اولویت داشت و بهانه بود، نعمات و برکات جغرافیای قزل‌اوزن نبودند. جغرافیا، آن‌چه برای به ارمغان آورده بود، خدادادی‌اش بود و گرانی به‌تبع . این نخستین بود که حول ویژگی‌های یک حاکم، به طیب خاطر و و تمنای فرمان‌برداران شکل می‌گرفت. این نخستین بود که در تاریخ و رقم می‌خورد؛ نخستین تجربه‌ی عینی امکان گذر از و امکان برپایی . 🔸 این نخستین لحظه‌ی کشف در ایران بود. در قلب این اراده، انسان نشسته بود و رد پایی از آیین نیکان در آن دلربایی می‌کرد. بهانه‌ی این و ، نه دام بود و نه خوراک. اراده‌ی بزرگی شکل گرفته بود، علیه رسم پادشاهی ستمگر و . این شد که نخستین گذر از به ، به دست ایران در تاریخ مکتوب بشر به ثبت رسید و این افتخار باشکوه به‌نام اراده_ایرانی سند خورد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔸 مرکز جمعیتی مادها بعد از تشکیل اتحادیه و تاسیس حکومت، مثلثی در بود که در یک گوشه‌ی آن (راگا)، گوشه‌ی دیگرش (اسپادانا) و نهایتا در زاویه‌ی سوم (اکباتانا) قرار داشت؛ از این سه ضلعی به «مثلث مادی» یاد می‌شود. اساسا کلمه‌ی نیز به‌معنای مرکز است. این سه شهر، مراکز قدرت سلسله‌ی ماد بود. مغ‌های ایرانی که نقش بسیار مهمی در انتشار آیین داشتند، عمدتا در ری مستقر بودند؛ همدان نیز محل تمرکز جمعیت جنگاور بود. بنابر مستندات تاریخی، مردمان این مثلث که در متون آشوری «اومان‌ماندا» نامیده شده‌اند، دشمنان بین‌النهرینی‌ها محسوب می‌شدند. 🔹 اصلاح قومی-جغرافیایی که در متون باستانی بین‌النهرین، از 3هزار تا هزار سال پیش از میلاد درج شده است، به مردمان جنگاور و کوهستان‌نشینی اشاره دارد که دشمن خطرناک حکومت‌های بوده‌اند. برخی از باستان‌شناسان، اومان‌ماندا را بر تطبیق داده‌اند که از اقوام کهن ایرانی به‌حساب می‌آید. در آثار خود از این قوم یاد کرده و آن‌ها را دورترین مردمی دانسته است که در جغرافیایی شمالی‌تر در مقایسه با زندگی می‌کنند. 🔸 کیمریان یا سیمری‌ها مردمانی کوچ‌نشین و سوارکار و جنگجو بودند. توده‌های جمعیتی پراکنده‌ی آن‌ها در یک دوره‌ی تاریخی، فاقد حاکم و پادشاه بود؛ یعنی ترجیح داده بودند که در وضعیت بی‌سروری (آنارشیک) زندگی کنند. اقامت‌گاه آنان استحکامات کیمری بود؛ در از این منطقه تحت‌عنوان «کوه کیمری» یاد شده است. قریب به اتفاق تحلیل‌گران، این استحکامات را بر کوهستان‌های تطبیق داده‌اند. 🔹 توجه‌دادن به این تصویر در ، ترسیم‌کننده‌ی یک تقابل تمدنی میان مردمان و ، به‌طور مشخص در بین‌النهرین و ایران است. این تصویر و ترسیم کمک می‌کند تا بتوان فرضیه‌ی و را صورت‌بندی کرده و از این مفاهیم در تحلیل و تفسیر فراز یا نشیب قدرت و شکل‌گیری روزهای پرشکوه یا روبه‌انحطاط ملت‌ها بهره گرفت. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 2️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ 🔸 پنجمین موج تحول‌خواهی در با انقلاب اسلامی رقم خورد. رهبران برخلاف رهبران پیشین معتقد بودند که حل چالش‌های اساسی نیازمند بازتعریف منطقه‌ی غرب آسیا در معادلات جهانی است. زیرا وضعیت کشورهای این منطقه تابع رژیم‌های امنیتیِ تعریف‌شده برای این نقطه از جهان است؛ این رژیم‌ها تعریف می‌شوند تا دوام و تداوم ناموازنه‌ی حاکم بر روندهای به‌نفع حفظ شود و پایدار بماند. 🔹 رهبران انقلاب به این نکته پی بردند که حل نخواهند شد، مگر این‌که مساله‌های کشورهای حل بشوند. در این نگاه فراملی و تمدنی، مساله‌ی کشورهای مسلمان و مساله‌های منطقه‌ی غرب آسیا همانند فرض شده است؛ به‌طوری‌که تحولی کوچک در یکی از این ظرف‌ها، لاجرم به‌شکل طبیعی تحول در کلیه‌ی ظروف‌های مرتبطه را در پی دارد. استعاره‌‎ی «ظروف مرتبطه» به‌نحو ضمنی بر بنیان نظریه‌ی استوار شده است؛ این نظریه را می‌توان به منطقه‌ای با وسعت سند تا نیل تطبیق کرد. 🔸 شواهد و تجربه‌های تاریخی گواهی می‌دهند که آرامش و صلح جهانی، تابع آرامش و صلح در و پیرامون آن -از تا - بوده است. این منطقه به‌طور طبیعی واجد یک جغرافیای مشترک است که تبعات خاصی را بر آن بار می‌کند. برای مثال؛ هرگاه تعادل و تعاملی در این جغرافیای مشترک به راه بیافتد، به‌هم‌پیوستگی طبیعی آن می‌تواند ضامن صلح و ثبات و آرامش در گستره‌های فراتر از و آن‌سوتر از باشد. به‌عبارت‌دیگر، به‌مدد مندرج در منطقه، سرنوشت جمعیت‌های مستقر در این شعاع را به هم دوخته و ایشان را کرده است. با این اوصاف، این‌منطقه را می‌توان سرزمین نامید. 🔹 ملت‌هایی که در غرب آسیا زندگی می‌کنند، خواه یا ناخواه به‌دلیل به‌هم‌وابسته‌شان، سرنوشت مشترکی را نیز در تاریخ دنبال کرده و می‌کنند. حتی نیز آن را تحت‌عنوان کژتابانه‌ی می‌شناسد؛ آمریکا کل این منطقه را ذیل فرماندهی واحد کنترل می‌کند؛ علوّ در گرو آشفتگی این منطقه است. هم‌سرنوشتان این منطقه هرگاه از این پیوستگی‌شان غفلت ورزیده‌اند، تقلای ایشان برای تحول و تغییر و پیشرفت، به یک چرخه‌ی باطل پرهزینه و کم‌ثمر تبدیل شده است. دقیقا ملهم از این نگاه بود که مساله‌ی در نوک پیکان اندیشه‌ی سیاست خارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته؛ این سیاست تا به امروز تداوم یافته؛ اکنون نیز به نقطه‌ی سرنوشت‌ساز خود رسیده است. 🔸 ذیل همین نگاه راهبردی در سال 1982میلادی، با حمایت آشکار و قاطع جمهوری اسلامی در بیخ گوش رژیم اشغال‌گر تاسیس شد. تاسیس این نهادِ نیک‌پی نشانه‌ی واضحی بود از عزم برای درافتادن با ، پایان‌بخشیدن به در غرب آسیا، بنای رژیم جدید منطقه‌ای جهت ایجاد ، و بنیان‌گذاری . 🔹 تداوم این سیاست به‌مرور زمان به تولد انجامیده و منطق ویژه‌ی خود را به‌عنوان یکی از مولفه‌های تاثیرگذار بر نظم جدیدی که در حال شکل‌گیری است، بر جهان در حال گذار تحمیل کرده است. جبهه‌ی مقاومت را می‌توان نخستین فرزند دانست. ظهور این قدرت منطقه‌ای یکی از نشانه‌های انکارناپذیر نزدیکی به قله‌های آرمانی است. جمهوری اسلامی با حمایت‌های علنی خود از جبهه‌ی مقاومت، اعتقاد راسخ خود به هم‌سرنوشتی ملت‌های غرب آسیا را تا به امروز فریاد زده است. شنیدن این صدای رسا و نجات‌بخش، بخش مهمی از در گذار به است. شنیدن این صدا کمک می‌کند تا در ساختن قدم‌های مستحکمی را برداریم. ادامه دارد.... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔹با این منطق می‌توان به سراغ تحلیل و تفسیر وقایع این منطقه رفت. به‌نظر می‌رسد که اگر امروز نیز تنا
| 🔴 وابستگی توازن‌بخش 📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه 1️⃣ از 4️⃣ 🔸اشتراک و اختلاط، بازار خیاطی سرنوشت‌هاست. وقتی گروه‌های انسانی به حکم جبر طبیعت در یک سرزمین و گرد هم می‌آیند و با هم درمی‌آمیزند و با یک‌دیگر مخلوط می‌شوند، سرنوشت‌شان نیز -خواه یا ناخواه، دانسته یا نادانسته- به هم گره می‌خورد و با به هم دوخته می‌شود. 🔹ازاین‌منظر، ، ظرفی است که جمعیت‌ها را، بسته به این‌که «چرا» و «کجا» جمع شده باشند، می‌کند. سرنوشت مشترک، موطن تولد است. ظرف طبیعی جغرافیا به‌مرور زمان با تاریخ دست‌به‌دست هم می‌دهند تا یک سرزمین، فضای معنایی و اقلیم معنوی مختص خودش را بنا کند. تمایز جامعه‌ها با یک‌دیگر، برآمده از تمایز این فضاهاست. 🔸فضای معنایی همان‌گونه‌که در ارتباط با مختصات جغرافیایی شکل می‌گیرد، به مختصات جغرافیا نیز ملحق می‌گردد. مختصات معنایی هر جغرافیا، چون به‌نحو تاریخی و به‌مرور زمان شکل گرفته است، به سادگی و سهولت نیز قابل فک و قلع از آن نیست. چگونه می‌توان از سواحل آنتالیا و فلوریدا انتظار ظهور فضا و معنایی را داشت که در بیابان منا و عرفات و مشعر سراغ داریم؟ آیا روح قناعت را همان‌گونه که در کویر پا می‌گیرد، می‌توان در جنگل و جلگه نیز کشت کرد؟ 🔹 به‌عنوان یک فضا و قلب ، برآیند معناهایی است که هسته‌ی اصلی هویتی آن در تمایز با در غرب فلات، جلگه‌ی در شرق فلات و دشت‎های در شمال فلات شکل گرفته است؛ پیامد این فضای زیستی-جغرافیایی در طول زمان، خود را در بستر تاریخ چندهزارساله‌اش، در «تعادل درونی » و «وابستگی توازن‌بخش فلات ایران با پیرامونش از سند تا نیل» نشان داده است. 🔸مراد از ، اشاره به مختصات گذرگاهی فلات ایران برای: «دسترسی آسیای میانه به آب‌های گرم»، «انتقال کالا و دانش و مهارت از شرق به غرب و بالعکس»، «قابلیت ایجاد منطقه‌های حائل امنیتی فی‌مابینی» و «امکان برقراری بالانس در اوراسیافیقا» در ادوار مختلف تاریخ است. صلح و پیشرفت (اروپا-آسیا-شمال آفریقا) در بسیاری از ادوار مرهون این وابستگی بوده است. هرگاه معنای اجتماعی جدیدی متولد شده که این توازن را به هم زده، و و جای خود را به جنگ و انحطاط و عقب‌ماندگی داده است. 🔹با این منطق می‌توان به سراغ تحلیل و تفسیر وقایع این منطقه رفت. به‌نظر می‌رسد که اگر امروز نیز تناسبات و الزامات هم‌زیستی بر سرزمین حاکم گردد، فلات ایران بار دیگر به کانون صادرات صلح و امنیت و پیشرفت در جهان تبدیل خواهد گردید. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔸 از زمانی که کابوس ملکه به‌دست تاویل شد، سیاست امپراتوری نیز متناسب با احتمالاتی که راه مواصلاتی لندن به دهلی را تهدید می‌کردند، تحول یافت. پشتیبانی از حکومت‌های محلی در صدر اقدامات جدید سیاست‌مداران قرار گرفت؛ بدین‌ترتیب ملکه‌ی دست به معماری خاصی در این منطقه زد تا منطقه‌ی حائل زمینی را قریب به چند هزار کیلومتر، پیرامون بچیند. کار این کمربند، ممانعت از دستیابی (و بعدها ) به مرزهای آبی و خاکی هند بود. 🔹 حکومت‌های بومی غرب آسیا، به‌دلیل جاماندن از کاروان ، حکومت‌های رو به زوالی بودند. کم‌ترین دخالت خارجی می‌توانست این کالاهای گران‌قیمت را به طعمه‌ای برای قدرت‌های نوظهور تبدیل نماید. یکی از این حکومت‌های بومی، سلسله‌ی جدیدالتاسیس در ایران بود. 🔸 روسیه به‌دلیل نزدیک‌تربودن به هند، مهم‌ترین رقیب در آسیا محسوب می‌شد. روسیه ماهیتا کشوری آسیایی بود. لشگر روس می‌توانست با پشت‌سرگذاشتن ، بخش‌هایی از هند را تصرف کند. روسیه، نخستین کشور آسیا بود. به‌تبع تقلید از اروپای غربی به درجاتی از ترقی دست یافته و خود را در مضانّ قدرت جهانی قرار داده بود. این امر برای ملکه‌ی امپراتوری فراقاره‌ای بریتانیا سنگین می‌آمد. 🔹 باری به هر طریق، نطفه‌ی در میان روسیه و انگلیس بسته شد؛ یکی برای رسیدن به هند و دیگری برای حفظ هند. زمین و محیط این مسابقه‌ی امنیتی، با تبدیل حکومت‌ها و ملت‌های محلی به مهره‌های بازی، چیده شد و پیش رفت. 🔸 در این‌باره می‌گوید: ترکستان، ، ماورای ، ایران و ...؛ برای بسیاری این نام‌ها فقط یک افق دور را تداعی می‌کنند. اما اعتراف می‌کنم که از نظر من، این‌ها نام‌های مهره‌های شطرنجی هستند در دست کسانی که بناست با آن‌ها بر سر فرمان‌روایی دنیا بازی کنند. 🔹 صراحت بیان ملکه حتی بیش از جورج کرزن بود. او حتی پشت صحنه‌ی این بازی را نیز برملا کرد و گفت: مساله این است که در این بازی، روسیه آقای دنیا شود یا بریتانیا؟! 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid