⭕ تعریف استعمار
ترجمهی مقالهای از سایت worldatlas
به آدرس: https://www.worldatlas.com/history/what-is-colonialism.html
🏝 #استعمار یک #سیستم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که در آن، یک کشور، قلمرو ضعیفتر و وابسته را ایجاد کرده و ضمن #استثمار، آن را کنترل میکند. این کنترل معمولاً برای پیشبرد منافع کشور استعمارگر است که شامل: استخراج منابع، گسترش قلمرو و #حضور_استراتژیک در آن منطقه می شود. استعمار با ورود به یک سرزمین، فرهنگ و اقتصاد و ساختارهای سیاسی ایشان را مختل میکند و الگوی جایگزین مورد نظرش را در #مستعمره ایجاد میکند.
🏝 استعمار از ابتدا در دو شکل ظاهر شده است:
🔹 «استعمار مهاجرنشین»
🔹 «استعمار استثماری».
🏝 در شکل نخست، قدرت استعمارگر تعداد زیادی از مهاجران را به #قلمرو مستعمره میفرستد تا حضور دائمی در آن سرزمین داشته باشند؛ هدف استعمار در این مدل، جابهجایی بافت جمعیت بومی یا جذب آنها در فرهنگ و ارزشهای کشور استعمارگر است. در شکل دوم (یعنی استعمار استثماری)، با بهکنترلدرآوردن قلمرو، منابع آن را بدون اسکان دائمی استخراج میکند. هر دو شکل استعمار، مستلزم تحمیل فرهنگ و ارزشهای استعمارگر بر مردم استعمارشده است.
📚 ادامه دارد...
#استعمار_دوره_مدرن
#استعمار_اروپایی
#قلمرو
#استعمار
#مستعمره
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
https://t.me/doranejadid
.
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔹با این منطق میتوان به سراغ تحلیل و تفسیر وقایع این منطقه رفت. بهنظر میرسد که اگر امروز نیز تنا
|
🔴 وابستگی توازنبخش
📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه
1️⃣ از 4️⃣
🔸اشتراک و اختلاط، بازار خیاطی سرنوشتهاست. وقتی گروههای انسانی به حکم جبر طبیعت در یک سرزمین و #قلمرو گرد هم میآیند و با هم درمیآمیزند و با یکدیگر مخلوط میشوند، سرنوشتشان نیز -خواه یا ناخواه، دانسته یا نادانسته- به هم گره میخورد و با #دست_پنهان_جغرافیا به هم دوخته میشود.
🔹ازاینمنظر، #جغرافیا، ظرفی است که جمعیتها را، بسته به اینکه «چرا» و «کجا» جمع شده باشند، #همسرنوشت میکند. سرنوشت مشترک، موطن تولد #معانی_جامعهساز است. ظرف طبیعی جغرافیا بهمرور زمان با تاریخ دستبهدست هم میدهند تا یک سرزمین، فضای معنایی و اقلیم معنوی مختص خودش را بنا کند. تمایز جامعهها با یکدیگر، برآمده از تمایز این فضاهاست.
🔸فضای معنایی همانگونهکه در ارتباط با مختصات جغرافیایی شکل میگیرد، به مختصات جغرافیا نیز ملحق میگردد. مختصات معنایی هر جغرافیا، چون بهنحو تاریخی و بهمرور زمان شکل گرفته است، به سادگی و سهولت نیز قابل فک و قلع از آن نیست. چگونه میتوان از سواحل آنتالیا و فلوریدا انتظار ظهور فضا و معنایی را داشت که در بیابان منا و عرفات و مشعر سراغ داریم؟ آیا روح قناعت را همانگونه که در کویر پا میگیرد، میتوان در جنگل و جلگه نیز کشت کرد؟
🔹#ایران بهعنوان یک فضا و قلب #سرزمین_میانه، برآیند معناهایی است که هستهی اصلی هویتی آن در تمایز با #بینالنهرین در غرب فلات، جلگهی #سند در شرق فلات و دشتهای #آسیای_میانه در شمال فلات شکل گرفته است؛ پیامد این فضای زیستی-جغرافیایی در طول زمان، خود را در بستر تاریخ چندهزارسالهاش، در «تعادل درونی #فلات_ایران» و «وابستگی توازنبخش فلات ایران با پیرامونش از سند تا نیل» نشان داده است.
🔸مراد از #وابستگی_توازنبخش، اشاره به مختصات گذرگاهی فلات ایران برای: «دسترسی آسیای میانه به آبهای گرم»، «انتقال کالا و دانش و مهارت از شرق به غرب و بالعکس»، «قابلیت ایجاد منطقههای حائل امنیتی فیمابینی» و «امکان برقراری بالانس در اوراسیافیقا» در ادوار مختلف تاریخ است. صلح و پیشرفت #اوراسیافیقا (اروپا-آسیا-شمال آفریقا) در بسیاری از ادوار مرهون این وابستگی بوده است. هرگاه معنای اجتماعی جدیدی متولد شده که این توازن را به هم زده، #صلح و #ثبات و #پیشرفت جای خود را به جنگ و انحطاط و عقبماندگی داده است.
🔹با این منطق میتوان به سراغ تحلیل و تفسیر وقایع این منطقه رفت. بهنظر میرسد که اگر امروز نیز تناسبات و الزامات همزیستی بر سرزمین #همسرنوشتان حاکم گردد، فلات ایران بار دیگر به کانون صادرات صلح و امنیت و پیشرفت در جهان تبدیل خواهد گردید.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
🔴 منطق طبیعی مرز
📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل
2️⃣ از 4️⃣
🔸#سرزمین و قلمرو، نخستین مولفهای است که در تعاریف رایج از #دولت_مدرن مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه در نگاه نخست بدیهی به نظر میرسد که داشتن سرزمین، کمترین شرط برای برپاکردن #دولت است، اما ظرافتها و دقتهای نکتهسنجانهای در معنای سرزمین و قلمرو هنگام تعریف دولت (ُState) نهفته است که غالبا در شناخت #دولت_مدرن و الزامات #دولتسازی برجسته نمیشوند.
🔹سرزمین را نباید صرفا به «خاک» و #مرز فروکاست. مرز، یکی از فرزندان الگوی زمامداری «دولت-ملت» است. مرز، با هر وسعتی از خاک شکل نمیگیرد. درست همانگونه که هر تعداد از جمعیت را نمیتوان ملت نامید و هر شیوهای از اجتماع را نمیتوان #جامعه خطاب کرد، هر وسعت و گسترهای از خاک را نیز نمیتوان مرز در نظر گرفت و آن را به یک دولت و ملت نسبت داد. برای مثال؛ آیا میتوان در جغرافیایی کوچک گرداگرد ساکنان طبیعی یک سرزمین دیوار کشید و با ایجاد حصارهای امنیتیِ مسلح به انواع تکنولوژیها و ارتزاق از خونآورد نظام #انحصار، دولت-ملت یهود را جعل کرد؟
🔸یکی از شاخصهای تعریف مرز، #سعهی_جغرافیایی است. یک #قلمرو باید بهاندازهای وسعت داشته باشد که نیروهای مادی و معنوی متعلق به آن، قابلیت عملیاتی پیدا کنند و در مقیاس زندگی اجتماعی بهگردش درآیند. این وسعت باید بتواند میزانی از استقلال را برای نیروهای داخل مرز، و اندازهای از وابستگی را نسبت به دیگر جمعیتهای پیرامون ایجاد کند.
🔹افراد مستقر در یک سرزمین بهواسطهی مرز #همسرنوشت میشوند. برای ایجاد اختلال در سرنوشت ملتها، کافیست #منطق_طبیعی_مرزبندی را تغییر داد. آشوب 200ساله در #غرب_آسیا نمونهی خوبی برای مطالعهی مرزهای غیرطبیعی و اختلالزا است.
🔸با تعریف مرز، چشمانداز متمایزی برای یک ملت در مقایسه با همسایهگانش ترسیم میشود. هرگاه این مرزها با امکان تعریف #سرنوشت مشترک انطباق داشته باشند، شاهد #صلح؛ و هرگاه این مرزها بدون ملاحظهی #همسرنوشتی کشیده شوند، شاهد #جنگ و #ناامنی خواهیم بود.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid