eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
802 دنبال‌کننده
377 عکس
48 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
| 📌 ⭕️ پهنه‌های جغرافیایی در 🔹آدمی، خانه‌به‌دوش جغرافیای است. برقراری نسبتی حقیقی میان «خصوصیت‌های فرهنگی یک جامعه» با همان « که هر ملتی برای و سکونت انتخاب کرده است»، بنیان را تشکیل می‌دهد. انفتاح و انسداد تمدنی نیز در یک نگاه دقیق، همواره با پیوند مستقیم داشته است. 🔸جابه‌جایی و در رخ داده است. این هجرت‌ها در نخستین دوره‌ی تمدنی بشر، به ارزش‌های الهیاتی تکیه داشته‌اند. آموزه‌های پیامبران و جامه‌ی تحقق پوشاندن به برپایه‌ی آن آموزه‌ها، نخستین محرک این هجرت‌ها بود. 🔹دل‌بستگان به آیین انبیاء دست به دامان شدند و ضمن بهره‌جستن از در آن‌سوی کوه‌ها، ماورای بحرها و حیرت بیابان‌ها، محیط نسبتا امنی را برای (آن‌گونه که باور داشتند)، انتخاب کردند. 🔸اگر جلگه اولین سکونت‌گاه باشد، گمان می‌رود و قلعه‌های طبیعی آن، یکی از گریزگاه‌های مساعدی است که را در دامان خود پناه داد و میزبان تنها ملتی شد که هیچ‌گاه در تاریخ نپرستیده‌اند. 🔹شکل‌گیری آیینی در که جوهره‌ی آموزه‌های در آن بازتاب روشنی دارد، این گمانه را تقویت می‌کند. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
🔸 فلات ایران (Iranian Plateau)📎 با کوه‌های سربه‌فلک کشیده‌اش، نوزادگان و نونواران گهواره‌ی را به مبارزه فرا می‌خواند. جایی بود که تا می‌شد و می‌توانستی، نباید عافیت خرامیدن در را به سختی‌ها و تبعات زندگی در کمرکش و پایه‌های می‌فروختی؛ الا و مگر، برای کسب ؛ یافتن فرصتی برای ادامه‌ی حیات. فلات ایران جایی بود که و آن، هزینه‌های را برای هر پادشاه خودکامه‌ای گران می‌کرد. اصلا به‌صرفه نبود که عیش و نوش لم‌دادن در بین‌النهرین، با نیش پناهندگان به فلات ایران تلخ شود. 🔹 بنابر روایت کتاب‌های تاریخی، ایلامیان 📎 اولین قومی بودند که در دوره‌ی ، (یعنی سه هزارسال پیش از تولد ) به سکونت در پناه آوردند. این مهمانان تیزپا توانستند گوی سبقت از کف رقیبان بربایند و بیش از 2500 سال از تاریخ این قطعه از زمین را به نام خود ثبت کنند؛ از آب گوارای بنوشند؛ تندی و شتاب را به سخره بگیرند؛ در کشت‌زارهای چهارفصل بکارند؛ در دشت‌های سرسبز و اسب‌هایشان را بتازانند و در مواقع لازم، در قلعه‌های طبیعی پناه بگیرند. روزگارانی گذشت؛ تا روزی آمد که از دامن تاریخ فرا رسیدند و تازه‌ای را در فلات ایران ساختند. 🔸 ایلامیان سرزمین خود را، هَتَمتی (Hatamti) یا «سرزمین خدایان» نامیدند. گویا قلعه‌ی پناه‌گاهی بوده باشد، برای ادامه‌ی حیات کسانی که در جلگه‌های میان و به پیامبران الهی ایمان آورده بودند؛ از بیم طاغوت راه را در پیش گرفته و خواسته بودند مهمان‌سرای را به محیط ایمنی برای و خداپرستی تبدیل نمایند. 🔹 هم‌زمان با در جنوب غرب فلات ایران، در بساط عیش دو پادشاهی بزرگ برپا بود: (یا قوم ) در شمال و در جنوب. اولین تمدن بشری، و اولین پادشاهی شناخته‌شده در تاریخ بشر بود. سومر تمدنی بودند که اولین شهر پس از طوفان در بستر آن بنا شد و نام گرفت. اور همان سرزمینی بود که در آن‌جا چشم به جهان گشود؛ پیام توحید و ندای فطرت را به جان مومنانی، هرچند اندک نوشاند؛ با هجرت‌دادن آن‌ها در ، بیابان‌های ، کوه‌های و ، دریاچه‌ی شور و در نهایت خود را به کنار و دره‌ی ، در شرق رساند و را قابل نشر و بسط در شرق و غرب جهان آن ساخت. 🔸 میل به طغیان، به‌خاطر مساعدت فضای برای عصیان، زمینه‌ای بود که سرکشان نپسندیدند سرزمین همسایه، «سرزمین خدایان» نام گیرد. آن‌ها ترجیح دادند مردمان پناه‌گرفته در زاگرس را اِلامتو (Elamtu) خطاب کنند، به‌معنای «جای مرتفع»؛ تا مبادا ماشین غربال‌گر تاریخ در شتاب گیرد و شمار گریختگان به سرزمین خداپرستان افزون‌تر گردد. کوهستان، فضای مبارزه بود و فلات ایران، سرزمین مبارزان. گویا فلات ایران جایی بود که اولین را در دوره‌ی ایجاد و برقرار کرد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 روایت نهم، سر سخن با اقتضائات جغرافیا و بهینه‌بودن برخی مناطق برای برخی گونه‌های زندگی است. زمی
| 3️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 🔸 مناطق مختلف جغرافیایی، بهینگی‌های متفاوتی دارند. شاید جلگه برای رفاه، و کوهستان برای گریز و فرار، مناسب‌تر و مساعدتر و باشد. زندگی در جلگه‌های ، زمین تا آسمان فرق می‌کند با زیستن در کوه و بیابان . برای درک بهتر این مدعا، مقایسه کنید حمله‌‎ی به را با حمله‌اش به . حتی شوروی هم که همسایه‌ی دیواربه‌دیوار افغانستان بود، سال‌ها تلاش و تقلا کرد که لشگر خود را از کوهستان‌های افغانستان عبور دهد؛ اما نشد که نشد. 🔹 بی‌شک با ابزارهای سه هزار سال پیش، گذر از کوهستان و فتح سکونت‌گاه‌های آن، به‌مراتب سخت‌تر از امروز بود. با این مقدمه، بیایید کمی دقیق‌تر روی این پرسش وقت بگذاریم و بیاندیشیم که: ❓ ایران ما، ایران محصور در ، ایران گرم و خشک، برای کدامین مهاجران بهینه بوده است؟ ❓ چرا مهاجرانی که نخستین بار در این فلات رحل اقامت افکندند، این سرزمین را گزینه‌ی برتری برای ماندن، در مقایسه با یافتند؟ ❓ اساسا چه شد که ماندند و سودای سفر از سر بیرون کردند و به جست‌وجوی خود پایان بخشیدند؟ 🔸 وقتی به روایت غرب از مراجعه می‌کنیم، گویا انسان دغدغه‌ای جز شکار و تکثیر مثل نداشته است. انسان خلاصه می‌شد در شکم و مادونش. آیا انسان ذی‌شعوری که تشخیص می‌داد کجا به شکار بیش‌تر می‌تواند برسد، مغزی برای اندیشیدن و قلبی برای تعلقات و تمنیات شدید نداشته است؟ آیا همان‌گونه‌که بهره‌مندی بیش‌تر از شیر گاو و گوشت گوسفند و خوش‌رکابی اسب می‌توانسته قبایل را در سرزمین‌ها به حرکت وادارد، «امنیت برای اندیشه» و «ایمنی برای ایمان» نمی‌توانسته گروه‌هایی -هرچند اندک- را به و سفر بکشاند؟ این محرک در روایت غرب از سفر جغرافیایی بشر غایب است. به این پرسش پاسخ می‌دهد. 🔹 چه‌بسی بتوان فرض کرد: اقوامی که به‌جای جلگه‌های سرسبز ترجیح دادند در حصار کوهستان زندگی کنند، گرانی چشم‌شان را گرفته باشد. به‌طور طبیعی، فلات ایران، برای کسانی که از بیم و امثالش باید هر روز دست به عصا در بین‌النهرین زندگی می‌کردند، بهینه بوده است. 🔸 همین‌قدر می‌توان فرض کرد که: جایی که بین‌النهرین، گهواره‌ی خوش آب و هوای برای برخورداری از مواهب زمین بهینه بوده، فلات ایران هم برای گروهی بوده است که به‌خاطر حفظ و تداوم در اندیشه‌ی هجرت بودند و نزدیک‌ترین منطقه را می‌دانستند. آن‌ها روزی بار سفر بستند؛ هم‌چون خروج و گذر از ، دل به صخره‌های زاگرس زدند. اگرچه وهم‌انگیز بود و می‌توانست پایانی نداشته باشد، اما بالاخره ایران را یافتند و احساس کردند می‌شود برای در آن خانه ساخت. ماندند؛ چه‌بسی کنار کسانی ماندند که، شکار بیش‌تر بهانه‌ی ایشان برای ماندن در این سرزمین بود. 🔹 در فلات ایرانی، رودی بود و هست به نام ؛ جایی که کوهستان داشت و هنوز هم دارد، برای فرار. دشت داشت و هنوز هم دارد برای کشت و کار. وقت زمستان آنقدر سرد می‌شد و هنوز می‌شود که کسی خیال گذر از آن به سرش نزند؛ وقت تابستان آن‌قدر گرم می‌شد و هنوز می‌شود که بتوان خوشه و توشه برای روزهای بوران و طوفان کنار گذاشت. کنار قزل‌اوزن جای مناسبی برای گریز و پناه بود. نه تعقیب در آن‌جا ارزان بود؛ نه زمین آن‌قدر نامهربان. در آن ایام دور، آن مهاجران، روزی که قصد کردند ایرانی شوند، در کنار قزل‌اوزن هم یکی از جاهایی بود که بار از دوش زمین بگذارند. قبیله‌ای شدند برای خودشان، در کنار صدها قبیله‌ی پراکنده و خودفرمان . 🪔 این مطلب هم‌چنان ادامه دارد... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔸 تامل از منظر الهیات جغرافیا به مساله‌های (شکل‌گیری فرهنگ‌های مختلف در بستر جغرافیا) واجد این پرسش مهم است که چرا دانش‌های انسانی موجود اصرار دارند انتشار بشر در زمین را به حاشیه‌ی شمالی و مناطق یخ‌زده‌ی اوراسیا به‌ویژه منطقه (Yamna) گره بزنند؟ چرا با وجود شواهد زمین‌شناختی و قرائن تاریخی ، که هم مورد تصریح منابع دینی و هم مورد پذیرش نگارندگان کتاب‌های تاریخ تمدن است، شکل‌گیری موج انتشار از این ناحیه، به‌ویژه جلگه‌ی جدی گرفته نمی‌شود؟ 🔹 به‌نظر می‌رسد که کارکرد روایت غالب از فرآیند انتشار، دفاع از و خوانش الحادی از حضور انسان در زمین است. ستون فقرات این روایت با ترسیم تصویر (Hunter-gatherer) و قامت راست کرده است. اگر در مرکزیت انگاره‌ی را قرار بدهیم، قرارگرفتن در قله‌ی نیازهای آدمی را به‌طور ضمنی پذیرفته‌ایم. این انسان، دیگر انسان نیست؛ تداوم میمون است و اهل کوچ. قراردادن انسان شکارچی در مناطق سردسیر نیز این روایت را معقول‌تر و گیراتر جلوه می‌دهد. 🔸 این منطقه‌ی سردسیر نباید آن‌قدر از دور باشد که در راه به گهواره‌ی تمدن (یعنی بین‌النهرین) تلف شود؛ نه‌آن‌قدر به این مدار نزدیک باشد که به‌دلیل وفور غذا، اعتبار انگاره‌ی شکار زیر سوال رفته و ساقط گردد. تطبیق این اوصاف ما را به مختصات جغرافیایی مناطق شمالی دریای سیاه خواهد رساند. 🔹 در ، هم با انسان متفاوتی روبه‌رو هستیم و هم با خدایی مهربان و حکیم. خدایی که کشتی علیه‌السلام را نه در یخ‌بندان و کمبود غذایی، بلکه در سرزمینی چهارفصل و در وفور نعمت و تنوع غذا، یعنی در مدار33درجه‌ی بین‌النهرین فرود می‌آورد. 🔸 در روایتی که کتب دینی از انتشار بشر در به تصویر می‌کشند، دسترسی به را نمی‌توان بهانه‌ی تشکیل کانون‌های جمعیتی در خارج از بین‌النهرین دانست و جمعیت‌ها را به جست‌وجوگران علوفه و شیر و گوشت فروکاست. آدمی برای خروج از بین‌النهرین نیاز والاتری دارد که رنج در راه آن را می‌کند. این خروج، نه برای و شکار، بلکه برای نام دارد. 🔹 این اقدام جغرافیایی آن‌قدر ارزشمند است که شمرده می‌شود و در ردیف نخستین و مهم‌ترین افعال و سیره‌ی انبیای اولوالعزم قرار می‌گیرد. علیه‌السلام به نجف، علیه‌السلام به و و علیه‌السلام به می‌رود؛ علیه‌السلام سرتاسر را برای تبلیغ زیر پا می‌گذارد؛ و آخرین اولوالعزم الهی حضرت صل‌الله‌علیه‌وآله با هجرت از مکه به ، دولت و جامعه‌ای نو بنیان می‌گذارد. 🔸 عطف به تاریخ پیدایش و اهمیت در شکوفایی فرهنگی بشر، قراردادن در مرکز تفسیرهای و اهمیت فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کند؛ عجیب آن‌که با تاریخ تمدن‌های تدوین‌شده نیز سازگاری بیش‌تری دارد و می‌توان ناف نیاز به شواهد عینی را از افسانه‌سرایی جدا کرد. 🔹 آغاز روایت انسان از نجف، نقطه‌ی عزیمت مناسبی برای صورت‌بندی است. ایجاد و برای در این روایت، معنای ملموس‌تر و معقول‌تری دارد. آموزه‌ی نیز به‌مثابه مکانیزمی از سوی متالهان برای رقم‌زدن (تقلا برای خروج از و ایجاد ) تعریف می‌شود. 🔸 یکی از دستاوردهای الهیات جغرافیا، صورت‌بندی تعریفی ژئوکالچر از به‌تبع موقعیت ژئوپلیتیکی استثنائی آن است. از دل تفسیری که شکل‌گیری دو حکومت کاملا متفاوت در بین‌النهرین و ایران را توضیح می‌دهد، نظریه‌ی کاملا نویی نیز قابلیت تئوریزه‌شدن پیدا می‌کند. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid