دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
🔸 فلات ایران (Iranian Plateau)📎 با کوههای سربهفلک کشیدهاش، نوزادگان و نونواران گهوارهی #بینالنهرین را به مبارزه فرا میخواند. #فلات_ایران جایی بود که تا میشد و میتوانستی، نباید عافیت خرامیدن در #جلگه را به سختیها و تبعات زندگی در کمرکش و پایههای #کوهستان میفروختی؛ الا و مگر، برای کسب #امنیت؛ یافتن فرصتی برای ادامهی حیات. فلات ایران جایی بود که #آمریت_محیط_طبیعی و #امتناعات_جغرافیایی آن، هزینههای #تعقیب_و_گریز را برای هر پادشاه خودکامهای گران میکرد. اصلا بهصرفه نبود که عیش و نوش لمدادن در بینالنهرین، با نیش پناهندگان به فلات ایران تلخ شود.
🔹 بنابر روایت کتابهای تاریخی، #ایلامیان 📎 اولین قومی بودند که در دورهی #پیشاآریایی، (یعنی سه هزارسال پیش از تولد #مسیح) به سکونت در #فلات_ایران پناه آوردند. این مهمانان تیزپا توانستند گوی سبقت از کف رقیبان بربایند و بیش از 2500 سال از تاریخ این قطعه از زمین را به نام خود ثبت کنند؛ از آب گوارای #کرخه بنوشند؛ تندی و شتاب #کارون را به سخره بگیرند؛ در کشتزارهای چهارفصل #شوش بکارند؛ در دشتهای سرسبز #شیراز و #بوشهر اسبهایشان را بتازانند و در مواقع لازم، در قلعههای طبیعی #زاگرس پناه بگیرند. روزگارانی گذشت؛ تا روزی آمد که #مادها از دامن تاریخ فرا رسیدند و #وطن تازهای را در فلات ایران ساختند.
🔸 ایلامیان سرزمین خود را، هَتَمتی (Hatamti) یا «سرزمین خدایان» نامیدند. گویا قلعهی #زاگرس پناهگاهی بوده باشد، برای ادامهی حیات کسانی که در جلگههای میان #دجله و #فرات به پیامبران الهی ایمان آورده بودند؛ از بیم طاغوت راه #هجرت را در پیش گرفته و خواسته بودند مهمانسرای #ایران را به محیط ایمنی برای #با_خدا_زیستی و خداپرستی تبدیل نمایند.
🔹 همزمان با #ایلامیان در جنوب غرب فلات ایران، در #بینالنهرین بساط عیش دو پادشاهی بزرگ برپا بود: #پادشاهی_آکد (یا قوم #عاد) در شمال و #پادشاهی_سومر در جنوب. #سومر اولین تمدن بشری، و #آکد اولین پادشاهی شناختهشده در تاریخ بشر بود. سومر تمدنی بودند که اولین شهر پس از طوفان در بستر آن بنا شد و #اور نام گرفت. اور همان سرزمینی بود که #ابراهیم_حنیف در آنجا چشم به جهان گشود؛ پیام توحید و ندای فطرت را به جان مومنانی، هرچند اندک نوشاند؛ با هجرتدادن آنها در #فلات_ایران، بیابانهای #حجاز، کوههای #آرارات و #آناتولی، دریاچهی شور #اورمیه و در نهایت خود را به کنار #رود_اردن و درهی #الخلیل، در شرق #مدیترانه رساند و #آیین_حنیف را قابل نشر و بسط در شرق و غرب جهان آن ساخت.
🔸 میل به طغیان، بهخاطر مساعدت فضای #جلگه برای عصیان، زمینهای بود که سرکشان #آکد نپسندیدند سرزمین همسایه، «سرزمین خدایان» نام گیرد. آنها ترجیح دادند مردمان پناهگرفته در زاگرس را اِلامتو (Elamtu) خطاب کنند، بهمعنای «جای مرتفع»؛ تا مبادا ماشین غربالگر تاریخ در #بینالنهرین شتاب گیرد و شمار گریختگان به سرزمین خداپرستان افزونتر گردد. کوهستان، فضای مبارزه بود و فلات ایران، سرزمین مبارزان. گویا فلات ایران جایی بود که اولین #تعادل_جغرافیایی را در دورهی #ما_بعد_طوفان ایجاد و برقرار کرد.
#روایت_ایران
#دوران_پیشاآریایی
#آمریت_محیطی
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 روایت نهم، سر سخن با اقتضائات جغرافیا و بهینهبودن برخی مناطق برای برخی گونههای زندگی است. زمی
|
3️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین ارادهی ملی در ایرانزمین
🔸 مناطق مختلف جغرافیایی، بهینگیهای متفاوتی دارند. شاید جلگه برای رفاه، و کوهستان برای گریز و فرار، مناسبتر و مساعدتر و #بهینه باشد. زندگی در جلگههای #بینالنهرین، زمین تا آسمان فرق میکند با زیستن در کوه و بیابان #فلات_ایران. برای درک بهتر این مدعا، مقایسه کنید حملهی #آمریکا به #عراق را با حملهاش به #افغانستان. حتی شوروی هم که همسایهی دیواربهدیوار افغانستان بود، سالها تلاش و تقلا کرد که لشگر خود را از کوهستانهای افغانستان عبور دهد؛ اما نشد که نشد.
🔹 بیشک با ابزارهای سه هزار سال پیش، گذر از کوهستان #زاگرس و فتح سکونتگاههای آن، بهمراتب سختتر از امروز بود. با این مقدمه، بیایید کمی دقیقتر روی این پرسش وقت بگذاریم و بیاندیشیم که:
❓ ایران ما، ایران محصور در #کوهستان، ایران گرم و خشک، برای کدامین مهاجران بهینه بوده است؟
❓ چرا مهاجرانی که نخستین بار در این فلات رحل اقامت افکندند، این سرزمین را گزینهی برتری برای ماندن، در مقایسه با #جلگه یافتند؟
❓ اساسا چه شد که ماندند و سودای سفر از سر بیرون کردند و به جستوجوی خود پایان بخشیدند؟
🔸 وقتی به روایت غرب از #انتشار_جغرافیایی_بشر مراجعه میکنیم، گویا انسان دغدغهای جز شکار و تکثیر مثل نداشته است. انسان خلاصه میشد در شکم و مادونش. آیا انسان ذیشعوری که تشخیص میداد کجا به شکار بیشتر میتواند برسد، مغزی برای اندیشیدن و قلبی برای تعلقات و تمنیات شدید نداشته است؟ آیا همانگونهکه بهرهمندی بیشتر از شیر گاو و گوشت گوسفند و خوشرکابی اسب میتوانسته قبایل را در سرزمینها به حرکت وادارد، «امنیت برای اندیشه» و «ایمنی برای ایمان» نمیتوانسته گروههایی -هرچند اندک- را به #هجرت و سفر بکشاند؟ این محرک در روایت غرب از سفر جغرافیایی بشر غایب است. #الهیات_جغرافیا به این پرسش پاسخ میدهد.
🔹 چهبسی بتوان فرض کرد: اقوامی که بهجای جلگههای سرسبز #بینالنهرین ترجیح دادند در حصار کوهستان زندگی کنند، گرانی #تعقیب_و_گریز چشمشان را گرفته باشد. بهطور طبیعی، #امتناعات_جغرافیایی فلات ایران، برای کسانی که از بیم #نمرود و امثالش باید هر روز دست به عصا در بینالنهرین زندگی میکردند، بهینه بوده است.
🔸 همینقدر میتوان فرض کرد که: جایی که بینالنهرین، گهوارهی خوش آب و هوای #ما_بعد_طوفان برای برخورداری از مواهب زمین بهینه بوده، فلات ایران هم برای گروهی #بهینه بوده است که بهخاطر حفظ #ایمان و تداوم #اراده در اندیشهی هجرت بودند و نزدیکترین منطقه را #ایران میدانستند. آنها روزی بار سفر بستند؛ همچون خروج #بنیاسرائیل و گذر از #نیل، دل به صخرههای زاگرس زدند. اگرچه #سفر وهمانگیز بود و میتوانست پایانی نداشته باشد، اما بالاخره ایران را #وادی_ایمن یافتند و احساس کردند میشود برای #با_خدا_زیستی در آن خانه ساخت. ماندند؛ چهبسی کنار کسانی ماندند که، شکار بیشتر بهانهی ایشان برای ماندن در این سرزمین بود.
🔹 در فلات ایرانی، رودی بود و هست به نام #قزلاوزن؛ جایی که کوهستان داشت و هنوز هم دارد، برای فرار. دشت داشت و هنوز هم دارد برای کشت و کار. وقت زمستان آنقدر سرد میشد و هنوز میشود که کسی خیال گذر از آن به سرش نزند؛ وقت تابستان آنقدر گرم میشد و هنوز میشود که بتوان خوشه و توشه برای روزهای بوران و طوفان کنار گذاشت. کنار قزلاوزن جای مناسبی برای گریز و پناه بود. نه تعقیب در آنجا ارزان بود؛ نه زمین آنقدر نامهربان. در آن ایام دور، آن مهاجران، روزی که قصد کردند ایرانی شوند، در کنار قزلاوزن هم یکی از جاهایی بود که بار از دوش زمین بگذارند. قبیلهای شدند برای خودشان، در کنار صدها قبیلهی پراکنده و خودفرمان #ماد.
🪔 این مطلب همچنان ادامه دارد...
#روایت_ایران
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
|
🔸 مرکز جمعیتی مادها بعد از تشکیل اتحادیه و تاسیس حکومت، مثلثی در #فلات_ایران بود که در یک گوشهی آن #ری (راگا)، گوشهی دیگرش #اصفهان (اسپادانا) و نهایتا در زاویهی سوم #همدان (اکباتانا) قرار داشت؛ از این سه ضلعی به «مثلث مادی» یاد میشود. اساسا کلمهی #ماد نیز بهمعنای مرکز است. این سه شهر، مراکز قدرت سلسلهی ماد بود. مغهای ایرانی که نقش بسیار مهمی در انتشار آیین #زرتشت داشتند، عمدتا در ری مستقر بودند؛ همدان نیز محل تمرکز جمعیت جنگاور #مادها بود. بنابر مستندات تاریخی، مردمان این مثلث که در متون آشوری «اومانماندا» نامیده شدهاند، دشمنان بینالنهرینیها محسوب میشدند.
🔹 اصلاح قومی-جغرافیایی #اومان_ماندا که در متون باستانی بینالنهرین، از 3هزار تا هزار سال پیش از میلاد درج شده است، به مردمان جنگاور و کوهستاننشینی اشاره دارد که دشمن خطرناک حکومتهای #بینالنهرین بودهاند. برخی از باستانشناسان، اومانماندا را بر #کیمریان تطبیق دادهاند که از اقوام کهن ایرانی بهحساب میآید. #هومر در آثار خود از این قوم یاد کرده و آنها را دورترین مردمی دانسته است که در جغرافیایی شمالیتر در مقایسه با #یونان زندگی میکنند.
🔸 کیمریان یا سیمریها مردمانی کوچنشین و سوارکار و جنگجو بودند. تودههای جمعیتی پراکندهی آنها در یک دورهی تاریخی، فاقد حاکم و پادشاه بود؛ یعنی ترجیح داده بودند که در وضعیت بیسروری (آنارشیک) زندگی کنند. اقامتگاه آنان استحکامات کیمری بود؛ در #عهد_عتیق از این منطقه تحتعنوان «کوه کیمری» یاد شده است. قریب به اتفاق تحلیلگران، این استحکامات را بر کوهستانهای #قفقاز تطبیق دادهاند.
🔹 توجهدادن به این تصویر در #روایت_ایران، ترسیمکنندهی یک تقابل تمدنی میان مردمان #جلگه و #کوهستان، بهطور مشخص در بینالنهرین و ایران است. این تصویر و ترسیم کمک میکند تا بتوان فرضیهی #توازن_تمدنی و #ناترازی_تمدنی را صورتبندی کرده و از این مفاهیم در تحلیل و تفسیر فراز یا نشیب قدرت و شکلگیری روزهای پرشکوه یا روبهانحطاط ملتها بهره گرفت.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid