|
🔹#ابراهیم علیهالسلام متولد سرزمین #اور (Ur)، اولین سکونتگاهی است که تمدنشناسان آن را الگوی تشکیل #شهر دانستهاند. این الگو در تمدن #سومر پدید آمد. آن حضرت در اثنای درگیریاش با #نمرود، به سمت #بابل و #حله حرکت کرد؛ بعد از ماجرای افکندهشدن در آتش نیز راهی #شامات (Levant) و مشخصا #فلسطین گردید.
🔸غار مخپلا (Cave of the Patriarchs)، واقع در منطقهای کوهستانی #الخلیل یا #حبرون، در کرانهی باختری #رود_اردن، پیکر مطهر دومین #نبی_اولوالعزم الهی را در آغوش خود دارد. حضور و #اسکان تاریخساز #ابراهیم_حنیف در منتهیالیه جنوبی کوهستانهای #آناتولی، بهمنظور پایهگذاری فرهنگی خاص در پهنهی کرانههای #مدیترانه، از مهمترین بزنگاههای مطالعات #الهیات_جغرافیا است. ایشان با فرهنگ مردمان #کنعان یا #فنیقیه تماس گرفتند. #پالسجینها نیز که از اصلیترین اقوام کوچکرده به #یونان بودند، در متن #فرهنگ_کنعانی بالیدند و راهی جزایر اژه شدند.
🔹جزایر #دریای_اژه، که از کوهستانهای آناتولی در منطقهی #تراکیا دامن برچیده و همچون خلوتگاههایی طبیعی و محصور در دریا، در کرانههای #مدیترانه سر برآوردهاند، از دیگر پهنهها و سکونتگاهی هستند که #تعقیب_و_گریز در آن زمان، بسیار گران و چهبسی غیرممکن بوده است. گمان میرود در این محیط ممتنع، فرهنگی به تأسی از آموزههای #ابراهیم_حنیف امکان تولد و رشد داشته است؛ فرهنگی که #پولیس و #فلسفه از ماترک آن محسوب میشوند. طبیعتا در این فرهنگ تحریفهایی رخ داده است، شبیه تحریف دیگر ادیان ابراهیمی.
#طرح_تاریخی_انبیاء
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
|
🔹اصطلاح «Perennial Philosophy» را برای نخستینبار، #لایبنیتس از اگوستینوس استویکوس (۱۵۴۰م) اقتباس کرد و برای نامیدن گونهای از تفکر عقلانی بهکار گرفت که در #ایران_باستان حاکم بود. معادل عربی آن، #حکمت_خالده و در فارسی نیز #جاودان_خرد ترجمه شده است.
🔸 منظور لایبنیتس و سنتگرایانی مثل نصر از این اصطلاح، اشاره به تفکری عقلانی است که پیش از فلسفه یونانی، در #ایران رایج بود. جاودان خرد، مابعدالطبیعهای بود که وجودِ حقیقت الهی را برای خلق جمادات و نباتات و حیوانات ضروری میدانست. این حقیقت در نفس انسان نیز حاضر است و به او امکان و معنا میبخشد. اخلاق ایرانیان باستان از این حکمت تغذیه میکرد. بنابر این حکمت، غایت قصوای بشر چیزی نیست جز علم به مبدا کل موجودات؛ که هم در درونشان حضور دارد و هم از بیرون آنها را احاطه کرده است. این حقیقت خاموشنشدنی شبیه آموزهی #انی_لا_احب_الآفلین حضرت #ابراهیم علیهالسلام است.
🔹بنابر برخی روایتهای تاریخی #ابراهیم_حنیف شخصی بهنام #جاماسپ را به کرانهی دریاچهی #اورمیه فرستاد؛ آیین #زرتشت یا دین #مجوس نیز بقایای آن آموزههاست. همین آموزهها در شرق توسعه یافتند و به شکلگیری آیین #برهمایی و #بودایی منتهی گردیدند. #اسکان #اسماعیل علیهالسلام در #امتناعات_جغرافیایی بیابان #حجاز نیز منطبق با اصول #الهیات_جغرافیا است.
🔸 امروز از مناطقی که گرانی #تعقیب_و_گریز در روزگاران باستان، ایمنی مادی به آنها میبخشید، ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی سربرآوردهاند و قاطبهی جمعیت زمین را ذیل فرهنگ خود دربر گرفتهاند.
#طرح_تاریخی_انبیاء
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
🔸 فلات ایران (Iranian Plateau)📎 با کوههای سربهفلک کشیدهاش، نوزادگان و نونواران گهوارهی #بینالنهرین را به مبارزه فرا میخواند. #فلات_ایران جایی بود که تا میشد و میتوانستی، نباید عافیت خرامیدن در #جلگه را به سختیها و تبعات زندگی در کمرکش و پایههای #کوهستان میفروختی؛ الا و مگر، برای کسب #امنیت؛ یافتن فرصتی برای ادامهی حیات. فلات ایران جایی بود که #آمریت_محیط_طبیعی و #امتناعات_جغرافیایی آن، هزینههای #تعقیب_و_گریز را برای هر پادشاه خودکامهای گران میکرد. اصلا بهصرفه نبود که عیش و نوش لمدادن در بینالنهرین، با نیش پناهندگان به فلات ایران تلخ شود.
🔹 بنابر روایت کتابهای تاریخی، #ایلامیان 📎 اولین قومی بودند که در دورهی #پیشاآریایی، (یعنی سه هزارسال پیش از تولد #مسیح) به سکونت در #فلات_ایران پناه آوردند. این مهمانان تیزپا توانستند گوی سبقت از کف رقیبان بربایند و بیش از 2500 سال از تاریخ این قطعه از زمین را به نام خود ثبت کنند؛ از آب گوارای #کرخه بنوشند؛ تندی و شتاب #کارون را به سخره بگیرند؛ در کشتزارهای چهارفصل #شوش بکارند؛ در دشتهای سرسبز #شیراز و #بوشهر اسبهایشان را بتازانند و در مواقع لازم، در قلعههای طبیعی #زاگرس پناه بگیرند. روزگارانی گذشت؛ تا روزی آمد که #مادها از دامن تاریخ فرا رسیدند و #وطن تازهای را در فلات ایران ساختند.
🔸 ایلامیان سرزمین خود را، هَتَمتی (Hatamti) یا «سرزمین خدایان» نامیدند. گویا قلعهی #زاگرس پناهگاهی بوده باشد، برای ادامهی حیات کسانی که در جلگههای میان #دجله و #فرات به پیامبران الهی ایمان آورده بودند؛ از بیم طاغوت راه #هجرت را در پیش گرفته و خواسته بودند مهمانسرای #ایران را به محیط ایمنی برای #با_خدا_زیستی و خداپرستی تبدیل نمایند.
🔹 همزمان با #ایلامیان در جنوب غرب فلات ایران، در #بینالنهرین بساط عیش دو پادشاهی بزرگ برپا بود: #پادشاهی_آکد (یا قوم #عاد) در شمال و #پادشاهی_سومر در جنوب. #سومر اولین تمدن بشری، و #آکد اولین پادشاهی شناختهشده در تاریخ بشر بود. سومر تمدنی بودند که اولین شهر پس از طوفان در بستر آن بنا شد و #اور نام گرفت. اور همان سرزمینی بود که #ابراهیم_حنیف در آنجا چشم به جهان گشود؛ پیام توحید و ندای فطرت را به جان مومنانی، هرچند اندک نوشاند؛ با هجرتدادن آنها در #فلات_ایران، بیابانهای #حجاز، کوههای #آرارات و #آناتولی، دریاچهی شور #اورمیه و در نهایت خود را به کنار #رود_اردن و درهی #الخلیل، در شرق #مدیترانه رساند و #آیین_حنیف را قابل نشر و بسط در شرق و غرب جهان آن ساخت.
🔸 میل به طغیان، بهخاطر مساعدت فضای #جلگه برای عصیان، زمینهای بود که سرکشان #آکد نپسندیدند سرزمین همسایه، «سرزمین خدایان» نام گیرد. آنها ترجیح دادند مردمان پناهگرفته در زاگرس را اِلامتو (Elamtu) خطاب کنند، بهمعنای «جای مرتفع»؛ تا مبادا ماشین غربالگر تاریخ در #بینالنهرین شتاب گیرد و شمار گریختگان به سرزمین خداپرستان افزونتر گردد. کوهستان، فضای مبارزه بود و فلات ایران، سرزمین مبارزان. گویا فلات ایران جایی بود که اولین #تعادل_جغرافیایی را در دورهی #ما_بعد_طوفان ایجاد و برقرار کرد.
#روایت_ایران
#دوران_پیشاآریایی
#آمریت_محیطی
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 روایت نهم، سر سخن با اقتضائات جغرافیا و بهینهبودن برخی مناطق برای برخی گونههای زندگی است. زمی
|
3️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین ارادهی ملی در ایرانزمین
🔸 مناطق مختلف جغرافیایی، بهینگیهای متفاوتی دارند. شاید جلگه برای رفاه، و کوهستان برای گریز و فرار، مناسبتر و مساعدتر و #بهینه باشد. زندگی در جلگههای #بینالنهرین، زمین تا آسمان فرق میکند با زیستن در کوه و بیابان #فلات_ایران. برای درک بهتر این مدعا، مقایسه کنید حملهی #آمریکا به #عراق را با حملهاش به #افغانستان. حتی شوروی هم که همسایهی دیواربهدیوار افغانستان بود، سالها تلاش و تقلا کرد که لشگر خود را از کوهستانهای افغانستان عبور دهد؛ اما نشد که نشد.
🔹 بیشک با ابزارهای سه هزار سال پیش، گذر از کوهستان #زاگرس و فتح سکونتگاههای آن، بهمراتب سختتر از امروز بود. با این مقدمه، بیایید کمی دقیقتر روی این پرسش وقت بگذاریم و بیاندیشیم که:
❓ ایران ما، ایران محصور در #کوهستان، ایران گرم و خشک، برای کدامین مهاجران بهینه بوده است؟
❓ چرا مهاجرانی که نخستین بار در این فلات رحل اقامت افکندند، این سرزمین را گزینهی برتری برای ماندن، در مقایسه با #جلگه یافتند؟
❓ اساسا چه شد که ماندند و سودای سفر از سر بیرون کردند و به جستوجوی خود پایان بخشیدند؟
🔸 وقتی به روایت غرب از #انتشار_جغرافیایی_بشر مراجعه میکنیم، گویا انسان دغدغهای جز شکار و تکثیر مثل نداشته است. انسان خلاصه میشد در شکم و مادونش. آیا انسان ذیشعوری که تشخیص میداد کجا به شکار بیشتر میتواند برسد، مغزی برای اندیشیدن و قلبی برای تعلقات و تمنیات شدید نداشته است؟ آیا همانگونهکه بهرهمندی بیشتر از شیر گاو و گوشت گوسفند و خوشرکابی اسب میتوانسته قبایل را در سرزمینها به حرکت وادارد، «امنیت برای اندیشه» و «ایمنی برای ایمان» نمیتوانسته گروههایی -هرچند اندک- را به #هجرت و سفر بکشاند؟ این محرک در روایت غرب از سفر جغرافیایی بشر غایب است. #الهیات_جغرافیا به این پرسش پاسخ میدهد.
🔹 چهبسی بتوان فرض کرد: اقوامی که بهجای جلگههای سرسبز #بینالنهرین ترجیح دادند در حصار کوهستان زندگی کنند، گرانی #تعقیب_و_گریز چشمشان را گرفته باشد. بهطور طبیعی، #امتناعات_جغرافیایی فلات ایران، برای کسانی که از بیم #نمرود و امثالش باید هر روز دست به عصا در بینالنهرین زندگی میکردند، بهینه بوده است.
🔸 همینقدر میتوان فرض کرد که: جایی که بینالنهرین، گهوارهی خوش آب و هوای #ما_بعد_طوفان برای برخورداری از مواهب زمین بهینه بوده، فلات ایران هم برای گروهی #بهینه بوده است که بهخاطر حفظ #ایمان و تداوم #اراده در اندیشهی هجرت بودند و نزدیکترین منطقه را #ایران میدانستند. آنها روزی بار سفر بستند؛ همچون خروج #بنیاسرائیل و گذر از #نیل، دل به صخرههای زاگرس زدند. اگرچه #سفر وهمانگیز بود و میتوانست پایانی نداشته باشد، اما بالاخره ایران را #وادی_ایمن یافتند و احساس کردند میشود برای #با_خدا_زیستی در آن خانه ساخت. ماندند؛ چهبسی کنار کسانی ماندند که، شکار بیشتر بهانهی ایشان برای ماندن در این سرزمین بود.
🔹 در فلات ایرانی، رودی بود و هست به نام #قزلاوزن؛ جایی که کوهستان داشت و هنوز هم دارد، برای فرار. دشت داشت و هنوز هم دارد برای کشت و کار. وقت زمستان آنقدر سرد میشد و هنوز میشود که کسی خیال گذر از آن به سرش نزند؛ وقت تابستان آنقدر گرم میشد و هنوز میشود که بتوان خوشه و توشه برای روزهای بوران و طوفان کنار گذاشت. کنار قزلاوزن جای مناسبی برای گریز و پناه بود. نه تعقیب در آنجا ارزان بود؛ نه زمین آنقدر نامهربان. در آن ایام دور، آن مهاجران، روزی که قصد کردند ایرانی شوند، در کنار قزلاوزن هم یکی از جاهایی بود که بار از دوش زمین بگذارند. قبیلهای شدند برای خودشان، در کنار صدها قبیلهی پراکنده و خودفرمان #ماد.
🪔 این مطلب همچنان ادامه دارد...
#روایت_ایران
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 روایت دهم از #روایت_ایران. روایتی که میخواهد قدری بیشتر از #دیاکو تصویرسازی کند و هنر او و
|
4️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین ارادهی ملی در ایرانزمین
🔸 در کنار #قزلاوزن مردی زندگی میکرد، دیاکو نام؛ ساکن یکی از روستاهای همان حوالی. شاید نزدیک #گروس؛ شاید نزدیک #بیجار؛ شاید قدری به کردستان نزدیکتر؛ شاید هم به #همدان. چه فرقی میکند، در جایی بود همان اطراف، شبیه یکی از اینجاها. ایرانیان با دیاکو، کاری کردند کارستان. آنها #ملت شدند؛ آنهم نه بهخاطر امکانات زمین؛ بلکه بهخاطر خصوصیات یک انسان؛ بهخاطر خصوصیات دیاکو.
🔹 دیاکو مردی بود خردمند و دادپیشه. #عدالت او هنگام قضاوت، او را اندکاندک زبانزد قبیله و قوماش کرده بود. #دیاکو از نظر تعلقات فکری و قلبی، هیچ شباهتی به حاکمان #بینالنهرین نداشت. نه در کنارش #ساحر و #کاهن بود تا ورد بخواند و نرد بر تخته بتاراند؛ نه برای تجمیع قوا، دست به دامان شمشیر و نیزه و اسب شده و قدرت پشت قدرت گذاشته بود. چه کسی میداند، شاید او یا یکی از اجدادش از همان کسانی بودند که امان و ایمنی ایمان در ایران برایشان #بهینه بود. ما چیز دقیقی از دیاکو نمیدانیم، ولی همینقدر تاریخ برایمان نوشته است که دیاکو، پیری خردمند و عدالتپیشه بود. او مدتها نشسته و ماهها و سالها انتظار کشیده بود؛ آنقدر که مناسب بیداری یک قوم و هزار قبیله باشد.
🔸 تاریخ برای ما نوشته است که روزی انتظار دیاکو به سر آمد. این روز نمیدانیم کدامین روز سعد از هفته، یا کدامین ماه از سال و حتی دقیقا کدامین سال از تاریخ ما بوده است. اما آنقدر میدانیم که این انتظار مسعود برای نخستینبار، اتحادی مبارک را در #فلات_ایران آفرید؛ چنان وفاقی را خلق کرد که قادر بود استقلال و #امنیت یک سرزمین و ساکنانش را از پادشاهان ستمگر #آشور و #اورارتو و #بابل بستاند. خطی بکشد میان وارستگی فرمانروا با خودکامگی امپراتور. خطی کشید میان زمامداری بهرسم بینالنهرینیها و حالا، ایرانیها. اینک، ایران بود که سری میان سرها درمیآورد. اینک ایران بود و خروج از #ناترازی_تمدنی عصرش.
🔹 ما از دین و آیین دیاکو و فرزندانش خیلی اخبار دقیقی نداریم؛ اما همینقدر میدانیم که او، به ظلم و جور و #استیلا فرمان نراند. همینقدر میتوانیم فرض کنیم حکومتی که به جور و ستم فرمانروایی کند، نمیتواند مرزهای #امپراتوری خود را از دیگر امپراتوریهای باسابقهی روزگار خود، بیشتر بگستراند. همینقدر میتوانیم نتیجه بگیریم آنهایی که با دیاکو متحد شدند، از صمیم قلب دل به #پیمان با او سپردند، نه به ضرب شمشیر؛ نه به زور دشنه؛ نه به افسون شمن و کاهن.
🔸 ما از جزئیات مرگ دیاکو هم چندان باخبر نیستیم؛ اما همینمقدار خبر به ما رسیده است حکومتی که او بنیان گذاشت، توسط فرزندان و نوادگانش به اندازهای وسعت پیدا کرد که در یکسو به رود #سند رسید و در سوی دیگر به #دریای_سیاه. در بالادست همسایه #دریای_قزوین شد و همنشین #سیمرغ #قاف و #قفقاز؛ در پاییندست نیز دوشادوش #خلیج_فارس.
🔹 ما از دیاکو همینقدر میدانیم که نخستین #اتحاد_سیاسی_ارادی را در تاریخ مکتوب بشر رقم زده است. قبایل ماد، حول ویژگیهای شخصیتی و فکری و اعتقادی دیاکو با او متحد شدند؛ پای زور و خودکامگی در میان نبود. در این اتحاد، آنچه اولویت داشت و بهانه بود، نعمات و برکات جغرافیای قزلاوزن نبودند. جغرافیا، آنچه برای #مادها به ارمغان آورده بود، #امتناعات_جغرافیایی خدادادیاش بود و گرانی #تعقیب_و_گریز بهتبع #آمریت_محیط_طبیعی. این نخستین #زمامداری بود که حول ویژگیهای یک حاکم، به طیب خاطر و #طلب و تمنای فرمانبرداران شکل میگرفت. این نخستین #توازن_تمدنی بود که در تاریخ #مدنیت و #سیاست رقم میخورد؛ نخستین تجربهی عینی امکان گذر از #حکومت_جبر و امکان برپایی #زمامداری_اختیار.
🔸 این نخستین لحظهی کشف #اراده_ملی در ایران بود. در قلب این اراده، انسان نشسته بود و رد پایی از آیین نیکان در آن دلربایی میکرد. بهانهی این #تعاون و #وفاق، نه دام بود و نه خوراک. ارادهی بزرگی شکل گرفته بود، علیه رسم پادشاهی ستمگر و #استیلا. این شد که نخستین گذر از #حکومت_زورمدارانه به #فرمانروایی_عادلانه، به دست #ملت ایران در تاریخ مکتوب بشر به ثبت رسید و این افتخار باشکوه بهنام اراده_ایرانی سند خورد.
#روایت_ایران
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid