⭕️ قصد یا رویا؟ مساله این است.
🔸 آیا دکارت با قصد پیشینی روش اندیشیدن را تغییر داد یا رویاها او را هدایت کردند؟
دکارت با ترک پاریس و پیوستن به لشگر نظامی شاهزاده، دست به اقدامی زد که اگرچه بیشباهت به جنون جوانی نیست، اما سرنوشت بعدها نشان داد که در همین سفرها بود که #دکارت جوان از تعصبات سیستم آموزشی روزگار خود خلاص شد و در مسیری قرار گرفت که پایان آن، دستیابی به «شیوهی جدیدی برای اندیشیدن» بود؛ همان شیوهای که در کتاب #گفتمان_روش انعکاس یافته و به انقلابی در فلسفه انجامیده است.
#لایبنیتس معتقد است که دکارت از همان روزهای نخست، قصد و مقصد خود را روشن کرده بود و نهتنها پاریس، بلکه کل عقاید سیستم آموزشی آن روزگار را بهکلی کنار گذاشت. پذیرفتن این مطلب موجب اختلال در شناخت زمینههای موثر بر شکلگیری #روش و آنچیزی که دکارت آن را #گفتمان_روش میخواند، میشود. خوشبختانه شواهد روشنی مبنیبر علایق و گرایشات دکارت جوان در این دوره از زندگیاش به جا ماندهاند؛ شواهدی که نشان میدهند این ماجرا ترکیبی از «قصد» و «رویا» بود. یعنی اگرچه دکارت آموزهها و شیوههای علمی روزگار خود را مکفی و مفید نمییافت و بهدنبال روش جدیدی برای اندیشیدن میگشت، اما در این سالها هنوز این #روش واضح نبود و چشمانداز کاملا روشنی برای وی در این کنکاش متحورانه وجود نداشت.
یکی از منابع مهم ما برای فهم این انگیزهها، مبادلات فکری دکارت با آیزاک بیکمان (Isaac Beeckman) -پزشک جوان میدلبورگی- است. در اواخر سال 1618، دکارت با #بیکمان دوست شد. دفتر خاطرات بیکمان که حاوی گفتوگوهای آن دو است؛ نامههایی که دکارت به بیکمان نوشته؛ و همچنین رسالهی دکارت دربارهی موسیقی، همگی به ما میگویند که آن روزها وی به چه میاندیشید و چه علایق و مطلوبهایی را دنبال میکرد. به این فهرست میتوان یک نسخه از یادداشتهای دکارت را نیز اضافه کرد که نگارششان را از سال 1619 آغاز کرد؛ این یادداشتها تحت عنوان «Cogitations’ Private» (تاملات خصوصی) شهرت دارند. این یادداشتها قضاوت #لایبنیتس دربارهی این دوره از زندگی دکارت را رد میکنند. لایبنیتس در کتاب «نوشتههای فلسفی» (Die Philosophischen Schriften) اظهار میکند که دکارت این داستانها را در کتاب #گفتمان_روش ساخته و لذا به واقعیبودن آنها نمیتوان اعتماد کرد.
....
#ساخت_تاریخی_روش
https://www.instagram.com/mh.taheri1980
https://virgool.io/@mhtaheri
|
🔹اصطلاح «Perennial Philosophy» را برای نخستینبار، #لایبنیتس از اگوستینوس استویکوس (۱۵۴۰م) اقتباس کرد و برای نامیدن گونهای از تفکر عقلانی بهکار گرفت که در #ایران_باستان حاکم بود. معادل عربی آن، #حکمت_خالده و در فارسی نیز #جاودان_خرد ترجمه شده است.
🔸 منظور لایبنیتس و سنتگرایانی مثل نصر از این اصطلاح، اشاره به تفکری عقلانی است که پیش از فلسفه یونانی، در #ایران رایج بود. جاودان خرد، مابعدالطبیعهای بود که وجودِ حقیقت الهی را برای خلق جمادات و نباتات و حیوانات ضروری میدانست. این حقیقت در نفس انسان نیز حاضر است و به او امکان و معنا میبخشد. اخلاق ایرانیان باستان از این حکمت تغذیه میکرد. بنابر این حکمت، غایت قصوای بشر چیزی نیست جز علم به مبدا کل موجودات؛ که هم در درونشان حضور دارد و هم از بیرون آنها را احاطه کرده است. این حقیقت خاموشنشدنی شبیه آموزهی #انی_لا_احب_الآفلین حضرت #ابراهیم علیهالسلام است.
🔹بنابر برخی روایتهای تاریخی #ابراهیم_حنیف شخصی بهنام #جاماسپ را به کرانهی دریاچهی #اورمیه فرستاد؛ آیین #زرتشت یا دین #مجوس نیز بقایای آن آموزههاست. همین آموزهها در شرق توسعه یافتند و به شکلگیری آیین #برهمایی و #بودایی منتهی گردیدند. #اسکان #اسماعیل علیهالسلام در #امتناعات_جغرافیایی بیابان #حجاز نیز منطبق با اصول #الهیات_جغرافیا است.
🔸 امروز از مناطقی که گرانی #تعقیب_و_گریز در روزگاران باستان، ایمنی مادی به آنها میبخشید، ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی سربرآوردهاند و قاطبهی جمعیت زمین را ذیل فرهنگ خود دربر گرفتهاند.
#طرح_تاریخی_انبیاء
🌐 https://eitaa.com/doranejadid