⭕️ آقای دکارت ماجراجو
🔸ترک پاریس برای جستوجوی علمی تازه از متن واقعیتهای جهان
آقای #دکارت با تمامکردن تحصیلات خود در «La Flkche»، به این سودا افتاد که از دام روزمرگی بگریزد و اهداف بزرگی را برای زندگیاش دست و پا کند. این تصمیم، نقطهی پایانی بر روزهای بیثمری بود که در پاریس سپری میکرد. بار سفر را بست و مثل یک جنتلمن، سرباز شاهزاده «موریس» (Prince Maurice of Nassau) شد. مزیت چنین انتخابی این بود که آقای دکارت، آقابالاسر خودش بود و بس. اگرچه هیچ دستمزدی گیرش نمیآمد، اما کسی هم او را مجبور نمیکرد که مستخدم اهداف او باشد و در هدف او هضم شود. سربازی، بهانهای بود برای سفرهای ماجراجویانهی دکارت.
دکارت بعدها در کتاب #گفتمان_روش (Discours de la Methode) به سرخوردگیهایش در این دوره توجه داده و این نکته را برجسته کرده است که دلیل ترک «La Flkche» و مهاجرتاش از پاریس، کممایهبودن کتابهایی بود که آنها را مطالعه میکرد. دکارت جوان از دل این نوشتهها نمیتوانست اسبابی برای تحقق آرمانهای بزرگ پیدا کند. این نوشتهها در نظر او بسیار سطحی به حساب میآمدند و این مرد پرسودا را تحریک میکردند که برای کسب دانش، بهجای خیرهشدن در صفحات، به گردش در دنیا بپردازد و علم را از جانِ جهان و از متن زندگی بیرون بکشد. این سفرها که سیر آفاقی بودند، در نهایت به سیر انفسی ختم شدند.
اگرچه این داستان در نگاه اول، به ماجراجوییهای شاهزادههایی شبیه است که بیهدفی زندگی، ایشان را به سفرهای ماجراجویانه میکشاند، اما ماجرای دکارت متفاوت بود. وی نه پولی در چنته داشت و نه زندگی را بیهدف میدانست. داستان دکارت این بود که هدفهای بزرگ او با علمی که در دسترسش قرار داشتند، حاصل نمیشدند. این بود که سفرهای مردی ماجراجو با سربازی در ارتش شاهزاده موریس آغاز شد تا لوازم سفر و گردش در اکناف دنیا برای یافتن علمی تازه برای او فراهم گردد.
....
#ساخت_تاریخی_روش
https://www.instagram.com/mh.taheri1980
https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ قصد یا رویا؟ مساله این است.
🔸 آیا دکارت با قصد پیشینی روش اندیشیدن را تغییر داد یا رویاها او را هدایت کردند؟
دکارت با ترک پاریس و پیوستن به لشگر نظامی شاهزاده، دست به اقدامی زد که اگرچه بیشباهت به جنون جوانی نیست، اما سرنوشت بعدها نشان داد که در همین سفرها بود که #دکارت جوان از تعصبات سیستم آموزشی روزگار خود خلاص شد و در مسیری قرار گرفت که پایان آن، دستیابی به «شیوهی جدیدی برای اندیشیدن» بود؛ همان شیوهای که در کتاب #گفتمان_روش انعکاس یافته و به انقلابی در فلسفه انجامیده است.
#لایبنیتس معتقد است که دکارت از همان روزهای نخست، قصد و مقصد خود را روشن کرده بود و نهتنها پاریس، بلکه کل عقاید سیستم آموزشی آن روزگار را بهکلی کنار گذاشت. پذیرفتن این مطلب موجب اختلال در شناخت زمینههای موثر بر شکلگیری #روش و آنچیزی که دکارت آن را #گفتمان_روش میخواند، میشود. خوشبختانه شواهد روشنی مبنیبر علایق و گرایشات دکارت جوان در این دوره از زندگیاش به جا ماندهاند؛ شواهدی که نشان میدهند این ماجرا ترکیبی از «قصد» و «رویا» بود. یعنی اگرچه دکارت آموزهها و شیوههای علمی روزگار خود را مکفی و مفید نمییافت و بهدنبال روش جدیدی برای اندیشیدن میگشت، اما در این سالها هنوز این #روش واضح نبود و چشمانداز کاملا روشنی برای وی در این کنکاش متحورانه وجود نداشت.
یکی از منابع مهم ما برای فهم این انگیزهها، مبادلات فکری دکارت با آیزاک بیکمان (Isaac Beeckman) -پزشک جوان میدلبورگی- است. در اواخر سال 1618، دکارت با #بیکمان دوست شد. دفتر خاطرات بیکمان که حاوی گفتوگوهای آن دو است؛ نامههایی که دکارت به بیکمان نوشته؛ و همچنین رسالهی دکارت دربارهی موسیقی، همگی به ما میگویند که آن روزها وی به چه میاندیشید و چه علایق و مطلوبهایی را دنبال میکرد. به این فهرست میتوان یک نسخه از یادداشتهای دکارت را نیز اضافه کرد که نگارششان را از سال 1619 آغاز کرد؛ این یادداشتها تحت عنوان «Cogitations’ Private» (تاملات خصوصی) شهرت دارند. این یادداشتها قضاوت #لایبنیتس دربارهی این دوره از زندگی دکارت را رد میکنند. لایبنیتس در کتاب «نوشتههای فلسفی» (Die Philosophischen Schriften) اظهار میکند که دکارت این داستانها را در کتاب #گفتمان_روش ساخته و لذا به واقعیبودن آنها نمیتوان اعتماد کرد.
....
#ساخت_تاریخی_روش
https://www.instagram.com/mh.taheri1980
https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ عزلت در غار زمستانی
🔸 از استعارههای شاعرانه و الهامات مبهم تا شک در همه چیز
رفاقت میان بیکمان و #دکارت نکتهی عطفی در زندگی وی بود و تاثیرات عمیقی در تحولات فکری و روحی فیلسوف جوان داشت. بعدها خواهیم گفت که گرایشات #هرمسی دکارت ناشی از رفاقت وی با بیکمان بوده است. بااینوجود، مکاتبات میان آندو بعد از بهار 1619 متوقف گردید؛ این تاریخ را باید آغاز انزوای وی دانست. دکارت به سفرهای خود ادامه داد و در زمستان همان سال آلمان را برای اقامت برگزید. این اقامتگاه برای وی همانند غاری بود که به تنهایی آن پناه آورده و تاملاتی عمیق برای ایجاد تغییراتی ژرف در دانش بشر را پیشهی خود ساخته بود.
دکارت در بخش اول کتاب #گفتمان_روش مینویسد که از شدت سردی هوا، گرمخانهی اتاق را به محل نشستن و استراحت تبدیل کرده بود و قصد داشت به هر چیزی که امکان شک در آن هست، شک کند. اساسا بخش دوم این کتاب پر از استعارههایی است که توجه به آنها زمینههای تولد #روش را قابل فهمتر میکند. این استعارهها را تا حدودی میتوان با ارجاع به کتاب «Cogitations’ Private» (تاملات خصوصی) تفسیر کرد. دکارت در این یادداشتها نوشته است:
«علوم پوشیده هستند و باید آشکار شوند. علم باید توسط یک نفر پیش برده شود، نه تعداد زیادی. سخنان خردمندان را میتوان به چند قانون کلی تقلیل داد».
در این یادداشتها گاه با کلیاتی انتزاعی مواجهیم؛ گاهی با مسائلی در باب ریاضی و فیزیک و گاهی دیگر با استعارههایی شاعرانه و حتی با نکاتی دربارهی #الهام (inspiration) و #رویا . وی حتی به حالات روحی خود نیز اشاره کرده و برای ما گفته است که وقتی اسیر هیجانات و اضطرابهای روحی میشد، زیاد غذا میخود و عمیق میخوابید؛ اما وقتی نشاط و شادی روحی به سراغش میآمد، میل به غذا نداشت و احساس نیاز به خواب نیز نمیکرد.
#ساخت_تاریخی_روش
https://www.instagram.com/mh.taheri1980
https://virgool.io/@mhtaheri