eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
1.1هزار دنبال‌کننده
452 عکس
73 ویدیو
19 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 شکل‌گیری اولین ائتلاف سرزمینی و اتحاد قبیله‌های آریایی، که برای نخستین‌بار ظرفیت #اراده_ملی را
| 1️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 🔸 گذار به عصر جدید، یعنی گذار به اراده‌ی ملی جدید. روزگاری دور، ایرانیان زمانی توانستند به یک تبدیل شوند که توان کشف را در خودشان یافتند. در گرو کشف و نمایش و به‌کارگیری اراده‌ی ملی است؛ در دنیای امروز، مهم‌ترین ظرف ملت‌سازی محسوب می‌شود. 🔹 ایرانیان باستان می‌دیدند که آب را می‌توان با آرد ترکیب کرد و خمیر عمل آورد؛ می‌توان خمیر را با آتش ترکیب کرد و نان پخت؛ می‌توان نان را با جان ترکیب کرد و تواناتر شد و گرفت و کارهایی کرد کارستان. آن‌ها فهمیدند به‌همین‌ترتیب اراده‌ی مرد و زن را نیز می‌توان در هم آمیخت و خانواده ساخت؛ اراده‌ی پیران و جوانان و کهتران و مهتران را می‌توان با هم ترکیب کرد و تاسیس کرد؛ اراده‌ی قبیله‌ها را هم می‌توان حول یک شیوه‌ای از گرد هم آورد و اراده‌ی بزرگی به‌نام خلق کرد. آن‌ها به راز و ترکیب‌پذیری پی بردند. 🔸 قبایلی از ایرانیان در برای نخستین‌بار متحد شدند و نخستین امپراتوری را در بیرون از تاسیس کردند. این نخستین گذار ایران به عصری تازه بود؛ نخستین بلوغ و تکامل بعد از . بلوغی که نشان داد برخلاف پادشاهان بین‌النهرین، الزاما برخورداری از اسب و شمشیر و نیزه‌ی بیش‌تر نیست که مردمان را حول تو جمع کند و به کرنش و فرمان‌پذیری بکشاند؛ بلکه حکمت و خرد و دادپیشه‌کردن نیز می‌تواند چنان قدرتی را به نمایش بگذارد که قبیله‌ها حول تو جمع شوند و با اصرار و التماس تقاضای تاسیس حکومت کنند. این نمایش تاریخی به تاسیس سلسله‌ی انجامید. بدین‌ترتیب، بعد از که نخستین پادشاهی را در بین‌النهرین میان تاسیس کرده بود، با روشی متفاوت دست‌به‌کار تاسیس زمام‌داری متناسب با نیازشان شدند و را به نفع فضای در این دوران رقم زدند. 🔹 اتحاد قبایل پراکنده‌ی در هزاره‌ی نخست پیش از میلاد و شکل‌دادن به نخستین صورت از در این سرزمین، یکی از نقاط عطف ثبت‌شده در تاریخ جهان و تاریخ پرشکوه ایران است. اهمیت آریایی‌ها نه به نژاد، بلکه به قدرت‌شان در کشف این فرزند ارشد خانواده‌ی ایرانی (یعنی اراده‌ی ملی) برمی‌گردد. 🔸 اجتماع قبایل پراکنده‌ی آریایی در دشت‌های ، حول پیری خردمند و دادپیشه برای تشکیل اجتماعی نظام‌مند و منسجم، یک نقطه‌ی درخشان و سرنوشت‌ساز در کشف است. رسیدن به یک اضطرار عینی و اجتناب‌ناپذیر ازیک‌سو، و کشف حکیمی گره‌گشا با قدرتی عینی که اجتماع حول او را برای رفع مساله‌ی آن روز ایران اغماض‌ناپذیر می‌کرد ازسوی‎دیگر، فضایی را آفرید که پادشاهی ماد از دل آن متولد شد. 🪔 این مطلب ادامه دارد... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 در ادامه روایت قبل، سراغ #دیاکو رفته‌ایم. پیر خردمند دادپیشه‌ای که معلوم نیست چند سال منتظر نشس
| 2️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 🔸 حکیم ایرانی که قدرت خردمندی‌اش قبایل پراکنده‌ی را گرد او جمع می‌کرد، نام داشت؛ یونانیان او را در متون‌شان، دیوکیس (Deioces) می‌نامیدند. کارآمدی و گره‌گشایی تدابیر دیاکو روشن‌تر و واضح‌تر و مورد نیازتر از آن بود که کسی چشم بر آن بپوشاند و در لحظه‌ی تاریخی‌ای که ایران بیش‌ازهرزمان به قبله‌ای برای اتحاد و ائتلاف نیاز داشت، آن را نادیده بگیرد. افراد دهکده‌ای که دیاکو در آن زندگی می‌کرد، وقتی به مشکلی برمی‌خوردند، او را برای قضاوت و داوری برمی‌گزیدند؛ نتیجه‌ی قضاوت چنان بود که همواره طرفین از این قضا به خانه برمی‌گشتند. 🔹 لحظه‌ی درخشانی در تاریخ ایران‌زمین بود وقتی برای نخستین‌بار، به‌جای افراد دهکده‌ای کوچک در دشت‌های جنوبی ، سران قبایل ماد به اتفاق نظر رسیدند که سر و سرنوشت قبیله‌ی خود را به ریاست دیاکو بسپارند. آن‌ها با اسرار و التماس او را راضی کردند که هر را هم‌چون عضوی از روستای خویش فرض نماید و میان ایشان، به دادگری فرمان‌روایی کند. 🔸 هم آسیب‌های ناشی از پراکندگی برای قبایل پراکنده‌ی ماد یک اضطرار عینی خلق کرده و دست و مهاجمان را به تجاوز نسبت به خاک و دام و ساکنان باز گذاشته بود؛ هم حکمت و خرد و دادگری دیاکو، قدرتی عینی را به نمایش گذاشته و رجوع به او را برای ایشان غیرقابل‌اغماض کرده بود. آن‌ها با این دو اضطرار عینی، در یک لحظه‌ی تاریخی، از جمعیتی پراکنده به یک ملت متحد تبدیل شدند و نخستین و را در صحنه‌ی تاریخ این سرزمین به نمایش گذاشتند. 🔹 تبعا نمی‌توان با قاطعیت درباره‌ی الهی‌بودن شخصیت دیاکو سخن گفت؛ اما همین‌مقدار می‌توان ادعا کرد که در که در روزگار ماد میان و شکل‌گرفته بود، آموزه‌های انبیا در قلعه‌ی ، امن و امان و ایمنی بیش‌تری داشتند تا در جلگه‌های و . شاید به‌خاطر همین امن و امان و ایمنی بیش‌تر بود که تنی چند از انبیاء سرشناس ترجیح دادند ایمان خود را به دوش کشند و در فلات ایران رحل اقامت بیافکنند، تا در باشند و ایمان خود را کتمان کنند. 🔸 جناب ، یار غار علیه‌السلام، شایسته‌تر دید که پس از تقسیم کنعان میان اسباط، راهی ایران شود و ادامه‌ی عمر خود را به‌جای و ، در دشت‌های پیرامون ، در و در نزدیکی به سرآورد. حتی برخی از راویان جنگ 100ساله‌ی مادها با آشوری‌ها، انبیا بنی‌اسرائیل بودند و ماوقع این تنازع تمدنی را در صفحات خود ثبت کردند. حضور این انبیا در دامن فلات ایران، هم محیط و فضای را پررنگ‌تر می‌کرد، هم «ایران-بین‌النهرین» را به‌نفع این سرزمین سنگین‌تر می‌نمود. 🪔 این مطلب هم‌چنان ادامه دارد... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 روایت دهم از #روایت_ایران. روایتی که می‌خواهد قدری بیش‌تر از #دیاکو تصویرسازی کند و هنر او و
| 4️⃣ از 4️⃣ روایت تولد نخستین اراده‌ی ملی در ایران‌زمین 🔸 در کنار مردی زندگی می‌کرد، دیاکو نام؛ ساکن یکی از روستاهای همان حوالی. شاید نزدیک ؛ شاید نزدیک ؛ شاید قدری به کردستان نزدیک‌تر؛ شاید هم به . چه فرقی می‌کند، در جایی بود همان اطراف، شبیه یکی از این‌جاها. ایرانیان با دیاکو، کاری کردند کارستان. آن‌ها شدند؛ آن‌هم نه به‌خاطر امکانات زمین؛ بلکه به‌خاطر خصوصیات یک انسان؛ به‌خاطر خصوصیات دیاکو. 🔹 دیاکو مردی بود خردمند و دادپیشه. او هنگام قضاوت، او را اندک‌اندک زبان‌زد قبیله و قوم‌اش کرده بود. از نظر تعلقات فکری و قلبی، هیچ شباهتی به حاکمان نداشت. نه در کنارش و بود تا ورد بخواند و نرد بر تخته بتاراند؛ نه برای تجمیع قوا، دست به دامان شمشیر و نیزه و اسب شده و قدرت پشت قدرت گذاشته بود. چه کسی می‌داند، شاید او یا یکی از اجدادش از همان کسانی بودند که امان و ایمنی ایمان در ایران برایشان بود. ما چیز دقیقی از دیاکو نمی‌دانیم، ولی همین‌قدر تاریخ برای‌مان نوشته است که دیاکو، پیری خردمند و عدالت‌پیشه بود. او مدت‌ها نشسته و ماه‌ها و سال‌ها انتظار کشیده بود؛ آن‌قدر که مناسب بیداری یک قوم و هزار قبیله باشد. 🔸 تاریخ برای ما نوشته است که روزی انتظار دیاکو به سر آمد. این روز نمی‌دانیم کدامین روز سعد از هفته، یا کدامین ماه از سال و حتی دقیقا کدامین سال از تاریخ ما بوده است. اما آن‌قدر می‌دانیم که این انتظار مسعود برای نخستین‌بار، اتحادی مبارک را در آفرید؛ چنان وفاقی را خلق کرد که قادر بود استقلال و یک سرزمین و ساکنانش را از پادشاهان ستمگر و و بستاند. خطی بکشد میان وارستگی فرمانروا با خودکامگی امپراتور. خطی کشید میان زمام‌داری به‌رسم بین‌النهرینی‌ها و حالا، ایرانی‌ها. اینک، ایران بود که سری میان سرها درمی‌آورد. اینک ایران بود و خروج از عصرش. 🔹 ما از دین و آیین دیاکو و فرزندانش خیلی اخبار دقیقی نداریم؛ اما همین‌قدر می‌دانیم که او، به ظلم و جور و فرمان نراند. همین‌قدر می‌توانیم فرض کنیم حکومتی که به جور و ستم فرمان‌روایی کند، نمی‌تواند مرزهای خود را از دیگر امپراتوری‌های باسابقه‌ی روزگار خود، بیش‌تر بگستراند. همین‌قدر می‌توانیم نتیجه بگیریم آن‌هایی که با دیاکو متحد شدند، از صمیم قلب دل به با او سپردند، نه به ضرب شمشیر؛ نه به زور دشنه؛ نه به افسون شمن و کاهن. 🔸 ما از جزئیات مرگ دیاکو هم چندان باخبر نیستیم؛ اما همین‌مقدار خبر به ما رسیده است حکومتی که او بنیان گذاشت، توسط فرزندان و نوادگانش به اندازه‌ای وسعت پیدا کرد که در یک‌سو به رود رسید و در سوی دیگر به . در بالادست همسایه شد و هم‌نشین و ؛ در پایین‌دست نیز دوشادوش . 🔹 ما از دیاکو همین‌قدر می‌‌دانیم که نخستین را در تاریخ مکتوب بشر رقم زده است. قبایل ماد، حول ویژگی‌های شخصیتی و فکری و اعتقادی دیاکو با او متحد شدند؛ پای زور و خودکامگی در میان نبود. در این اتحاد، آن‌چه اولویت داشت و بهانه بود، نعمات و برکات جغرافیای قزل‌اوزن نبودند. جغرافیا، آن‌چه برای به ارمغان آورده بود، خدادادی‌اش بود و گرانی به‌تبع . این نخستین بود که حول ویژگی‌های یک حاکم، به طیب خاطر و و تمنای فرمان‌برداران شکل می‌گرفت. این نخستین بود که در تاریخ و رقم می‌خورد؛ نخستین تجربه‌ی عینی امکان گذر از و امکان برپایی . 🔸 این نخستین لحظه‌ی کشف در ایران بود. در قلب این اراده، انسان نشسته بود و رد پایی از آیین نیکان در آن دلربایی می‌کرد. بهانه‌ی این و ، نه دام بود و نه خوراک. اراده‌ی بزرگی شکل گرفته بود، علیه رسم پادشاهی ستمگر و . این شد که نخستین گذر از به ، به دست ایران در تاریخ مکتوب بشر به ثبت رسید و این افتخار باشکوه به‌نام اراده_ایرانی سند خورد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔸 مرکز جمعیتی مادها بعد از تشکیل اتحادیه و تاسیس حکومت، مثلثی در بود که در یک گوشه‌ی آن (راگا)، گوشه‌ی دیگرش (اسپادانا) و نهایتا در زاویه‌ی سوم (اکباتانا) قرار داشت؛ از این سه ضلعی به «مثلث مادی» یاد می‌شود. اساسا کلمه‌ی نیز به‌معنای مرکز است. این سه شهر، مراکز قدرت سلسله‌ی ماد بود. مغ‌های ایرانی که نقش بسیار مهمی در انتشار آیین داشتند، عمدتا در ری مستقر بودند؛ همدان نیز محل تمرکز جمعیت جنگاور بود. بنابر مستندات تاریخی، مردمان این مثلث که در متون آشوری «اومان‌ماندا» نامیده شده‌اند، دشمنان بین‌النهرینی‌ها محسوب می‌شدند. 🔹 اصلاح قومی-جغرافیایی که در متون باستانی بین‌النهرین، از 3هزار تا هزار سال پیش از میلاد درج شده است، به مردمان جنگاور و کوهستان‌نشینی اشاره دارد که دشمن خطرناک حکومت‌های بوده‌اند. برخی از باستان‌شناسان، اومان‌ماندا را بر تطبیق داده‌اند که از اقوام کهن ایرانی به‌حساب می‌آید. در آثار خود از این قوم یاد کرده و آن‌ها را دورترین مردمی دانسته است که در جغرافیایی شمالی‌تر در مقایسه با زندگی می‌کنند. 🔸 کیمریان یا سیمری‌ها مردمانی کوچ‌نشین و سوارکار و جنگجو بودند. توده‌های جمعیتی پراکنده‌ی آن‌ها در یک دوره‌ی تاریخی، فاقد حاکم و پادشاه بود؛ یعنی ترجیح داده بودند که در وضعیت بی‌سروری (آنارشیک) زندگی کنند. اقامت‌گاه آنان استحکامات کیمری بود؛ در از این منطقه تحت‌عنوان «کوه کیمری» یاد شده است. قریب به اتفاق تحلیل‌گران، این استحکامات را بر کوهستان‌های تطبیق داده‌اند. 🔹 توجه‌دادن به این تصویر در ، ترسیم‌کننده‌ی یک تقابل تمدنی میان مردمان و ، به‌طور مشخص در بین‌النهرین و ایران است. این تصویر و ترسیم کمک می‌کند تا بتوان فرضیه‌ی و را صورت‌بندی کرده و از این مفاهیم در تحلیل و تفسیر فراز یا نشیب قدرت و شکل‌گیری روزهای پرشکوه یا روبه‌انحطاط ملت‌ها بهره گرفت. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔸 تامل از منظر الهیات جغرافیا به مساله‌های (شکل‌گیری فرهنگ‌های مختلف در بستر جغرافیا) واجد این پرسش مهم است که چرا دانش‌های انسانی موجود اصرار دارند انتشار بشر در زمین را به حاشیه‌ی شمالی و مناطق یخ‌زده‌ی اوراسیا به‌ویژه منطقه (Yamna) گره بزنند؟ چرا با وجود شواهد زمین‌شناختی و قرائن تاریخی ، که هم مورد تصریح منابع دینی و هم مورد پذیرش نگارندگان کتاب‌های تاریخ تمدن است، شکل‌گیری موج انتشار از این ناحیه، به‌ویژه جلگه‌ی جدی گرفته نمی‌شود؟ 🔹 به‌نظر می‌رسد که کارکرد روایت غالب از فرآیند انتشار، دفاع از و خوانش الحادی از حضور انسان در زمین است. ستون فقرات این روایت با ترسیم تصویر (Hunter-gatherer) و قامت راست کرده است. اگر در مرکزیت انگاره‌ی را قرار بدهیم، قرارگرفتن در قله‌ی نیازهای آدمی را به‌طور ضمنی پذیرفته‌ایم. این انسان، دیگر انسان نیست؛ تداوم میمون است و اهل کوچ. قراردادن انسان شکارچی در مناطق سردسیر نیز این روایت را معقول‌تر و گیراتر جلوه می‌دهد. 🔸 این منطقه‌ی سردسیر نباید آن‌قدر از دور باشد که در راه به گهواره‌ی تمدن (یعنی بین‌النهرین) تلف شود؛ نه‌آن‌قدر به این مدار نزدیک باشد که به‌دلیل وفور غذا، اعتبار انگاره‌ی شکار زیر سوال رفته و ساقط گردد. تطبیق این اوصاف ما را به مختصات جغرافیایی مناطق شمالی دریای سیاه خواهد رساند. 🔹 در ، هم با انسان متفاوتی روبه‌رو هستیم و هم با خدایی مهربان و حکیم. خدایی که کشتی علیه‌السلام را نه در یخ‌بندان و کمبود غذایی، بلکه در سرزمینی چهارفصل و در وفور نعمت و تنوع غذا، یعنی در مدار33درجه‌ی بین‌النهرین فرود می‌آورد. 🔸 در روایتی که کتب دینی از انتشار بشر در به تصویر می‌کشند، دسترسی به را نمی‌توان بهانه‌ی تشکیل کانون‌های جمعیتی در خارج از بین‌النهرین دانست و جمعیت‌ها را به جست‌وجوگران علوفه و شیر و گوشت فروکاست. آدمی برای خروج از بین‌النهرین نیاز والاتری دارد که رنج در راه آن را می‌کند. این خروج، نه برای و شکار، بلکه برای نام دارد. 🔹 این اقدام جغرافیایی آن‌قدر ارزشمند است که شمرده می‌شود و در ردیف نخستین و مهم‌ترین افعال و سیره‌ی انبیای اولوالعزم قرار می‌گیرد. علیه‌السلام به نجف، علیه‌السلام به و و علیه‌السلام به می‌رود؛ علیه‌السلام سرتاسر را برای تبلیغ زیر پا می‌گذارد؛ و آخرین اولوالعزم الهی حضرت صل‌الله‌علیه‌وآله با هجرت از مکه به ، دولت و جامعه‌ای نو بنیان می‌گذارد. 🔸 عطف به تاریخ پیدایش و اهمیت در شکوفایی فرهنگی بشر، قراردادن در مرکز تفسیرهای و اهمیت فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کند؛ عجیب آن‌که با تاریخ تمدن‌های تدوین‌شده نیز سازگاری بیش‌تری دارد و می‌توان ناف نیاز به شواهد عینی را از افسانه‌سرایی جدا کرد. 🔹 آغاز روایت انسان از نجف، نقطه‌ی عزیمت مناسبی برای صورت‌بندی است. ایجاد و برای در این روایت، معنای ملموس‌تر و معقول‌تری دارد. آموزه‌ی نیز به‌مثابه مکانیزمی از سوی متالهان برای رقم‌زدن (تقلا برای خروج از و ایجاد ) تعریف می‌شود. 🔸 یکی از دستاوردهای الهیات جغرافیا، صورت‌بندی تعریفی ژئوکالچر از به‌تبع موقعیت ژئوپلیتیکی استثنائی آن است. از دل تفسیری که شکل‌گیری دو حکومت کاملا متفاوت در بین‌النهرین و ایران را توضیح می‌دهد، نظریه‌ی کاملا نویی نیز قابلیت تئوریزه‌شدن پیدا می‌کند. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 2️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ 🔸 پنجمین موج تحول‌خواهی در با انقلاب اسلامی رقم خورد. رهبران برخلاف رهبران پیشین معتقد بودند که حل چالش‌های اساسی نیازمند بازتعریف منطقه‌ی غرب آسیا در معادلات جهانی است. زیرا وضعیت کشورهای این منطقه تابع رژیم‌های امنیتیِ تعریف‌شده برای این نقطه از جهان است؛ این رژیم‌ها تعریف می‌شوند تا دوام و تداوم ناموازنه‌ی حاکم بر روندهای به‌نفع حفظ شود و پایدار بماند. 🔹 رهبران انقلاب به این نکته پی بردند که حل نخواهند شد، مگر این‌که مساله‌های کشورهای حل بشوند. در این نگاه فراملی و تمدنی، مساله‌ی کشورهای مسلمان و مساله‌های منطقه‌ی غرب آسیا همانند فرض شده است؛ به‌طوری‌که تحولی کوچک در یکی از این ظرف‌ها، لاجرم به‌شکل طبیعی تحول در کلیه‌ی را در پی دارد. استعاره‌‎ی «ظروف مرتبطه» به‌نحو ضمنی بر بنیان نظریه‌ی استوار شده است؛ این نظریه را می‌توان به منطقه‌ای با وسعت تطبیق کرد. 🔸 شواهد و تجربه‌های تاریخی گواهی می‌دهند که آرامش و صلح جهانی، تابع آرامش و صلح در و پیرامون آن - - بوده است. این منطقه به‌طور طبیعی واجد یک جغرافیای مشترک است که تبعات خاصی را بر آن بار می‌کند. برای مثال؛ هرگاه تعادل و تعاملی در این جغرافیای مشترک به راه بیافتد، به‌هم‌پیوستگی طبیعی آن می‌تواند ضامن صلح و ثبات و آرامش در گستره‌های فراتر از و آن‌سوتر از باشد. به‌عبارت‌دیگر، به‌مدد مندرج در منطقه، سرنوشت جمعیت‌های مستقر در این شعاع را به هم دوخته و ایشان را کرده است. با این اوصاف، این‌منطقه را می‌توان سرزمین نامید. 🔹 ملت‌هایی که در غرب آسیا زندگی می‌کنند، خواه یا ناخواه به‌دلیل به‌هم‌وابسته‌شان، سرنوشت مشترکی را نیز در تاریخ دنبال کرده و می‌کنند. حتی نیز آن را تحت‌عنوان کژتابانه‌ی می‌شناسد؛ آمریکا کل این منطقه را ذیل فرماندهی واحد کنترل می‌کند؛ علوّ در گرو آشفتگی این منطقه است. هم‌سرنوشتان این منطقه هرگاه از این پیوستگی‌شان غفلت ورزیده‌اند، تقلای ایشان برای تحول و تغییر و پیشرفت، به یک چرخه‌ی باطل پرهزینه و کم‌ثمر تبدیل شده است. دقیقا ملهم از این نگاه بود که مساله‌ی در نوک پیکان اندیشه‌ی سیاست خارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته؛ این سیاست تا به امروز تداوم یافته؛ اکنون نیز به نقطه‌ی سرنوشت‌ساز خود رسیده است. 🔸 ذیل همین نگاه راهبردی در سال 1982میلادی، با حمایت آشکار و قاطع جمهوری اسلامی در بیخ گوش رژیم اشغال‌گر تاسیس شد. تاسیس این نهادِ نیک‌پی نشانه‌ی واضحی بود از عزم برای درافتادن با ، پایان‌بخشیدن به در غرب آسیا، بنای رژیم جدید منطقه‌ای جهت ایجاد ، و بنیان‌گذاری . 🔹 تداوم این سیاست به‌مرور زمان به تولد انجامیده و منطق ویژه‌ی خود را به‌عنوان یکی از مولفه‌های تاثیرگذار بر نظم جدیدی که در حال شکل‌گیری است، بر جهان در حال گذار تحمیل کرده است. جبهه‌ی مقاومت را می‌توان نخستین فرزند دانست. ظهور این قدرت منطقه‌ای یکی از نشانه‌های انکارناپذیر نزدیکی به قله‌های آرمانی است. جمهوری اسلامی با حمایت‌های علنی خود از جبهه‌ی مقاومت، اعتقاد راسخ خود به هم‌سرنوشتی ملت‌های غرب آسیا را تا به امروز فریاد زده است. شنیدن این صدای رسا و نجات‌بخش، بخش مهمی از در گذار به است. شنیدن این صدا کمک می‌کند تا در ساختن قدم‌های مستحکمی را برداریم. ادامه دارد.... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid