eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
1.1هزار دنبال‌کننده
452 عکس
73 ویدیو
19 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
| 🟥 آرایش میدانی‌ای که اینک رژیم صهیونیستی به خود گرفته است، حاکی از سناریوهای محتمل مختلفی است. چرا رژیمی که شرایط فرسایشی ناشی از تهاجم به او را با بحران مشروعیت در روبه‌رو کرده، باید دست به ماجراجویی در و و امروز در بزند؛ درحالی‌که می‌داند این اقدامات به معرکه‌ی گسترده‌تری تبدیل خواهند شد و غاصبان قدس را با سه کشور غیرهم‌مرز با او خواهند کشاند؟ یک احتمال جدی، قصد رژیم برای است؛ پس از حادثه‌ی هلیکوپتر نیز شرایط برای ارتقای عمودی مساعدتر شده و محتمل است که تا صدور پیامی به قصد پیش برود. 🔸 باید بیش از هر چیز مراقب باشیم. و ، مهم‌ترین شمشیر آخته و آماده‌ی فرود بر سر است. مسئول تولید روایتی که بتواند در این شرایط انسجام را حفظ کند، کیست؟ نسبت به این وظیفه‌ی خطیر، چه‌مقدار و داریم؟ 🔹 خشم و اشک ناشی از انتحاری که امروز دیوانه‌ی مدیترانه در به‌کارگزاری از مرتکب شد، نباید قلب‌های پولادین فکوران را از دقت و عمق محاسباتی میدان غافل کند. این تقابل، بیش از هر چیزی و است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔸 گاهی از شیوه‌ی ساختن خانه، نحوه‌ی دوختن لباس، روش پختن نان و ... می‌زند بیرون. اگر فرصتی می‌شد و در بازارهای سرزمین ، از تا قدم می‌زدی و در سراها و تیمچه‌ها و حجره‌های و و و و سرک می‌کشیدی، حتما مثل من ذهنت سُر می‌خورد که بگویی خدایا! حس و حال و فضای این‌جا چقدر شبیه بازارهای سنتی خودمان، شبیه بازار و و و هستند !!! 🔹 آری این‌چنین است برادر! ما هم‌دیگر را دوست داشتیم که شبیه هم شدیم؛ ما هم‌دیگر را می‌پسندیدیم که شبیه هم شدیم؛ رشته‌ی تعلق مشترکی داشتیم که ما را شبیه هم کرد؛ ریسمان مستحکمی بود که ما را به هم دوخت و ساخت. رشته‌ی این هم‌سرنوشتی حتی شیوه‌ی توزیع و عرضه و تقاضا را هم شبیه خودش کرده است؛ بازارهای‍‌مان را در یک الگو و آهنگ ساخته است. 🔸 ما به‌اندازه‌ی این‌که این‌طرف باشیم یا آن طرف البرز، با هم تفاوت داریم. ما به‌اندازه‌ی این‌که در شمال ایران باشیم یا در جنوب ایران، اختلاف زبان داریم. ما به‌اندازه‌ی این‌که تابستان‌‎مان یک ماه دیرتر تمام می‌شود یا زمستان‌مان یک ماه زودتر شروع می‌شود، رنگ پوستمان از جوگندمی زیبا تفاوت پیدا کرده است. ما به میزانی که دل به دادیم، از هم فاصله گرفتیم؛ زندگی‌مان را گران کردیم؛ برای هم ابرو بالا انداختیم و دیوارهای‌مان را بالا بردیم و تاک‌ها و سروهای خانه‌هامان را از هم پنهان کردیم؛ و الا، اگر چشم به این فاصله‌ها ببندیم، همگی از تا به یک سرزمین متحد متعلقیم. ما از زمانی که انگشتان مردمان را بربرهای وحشی بریدند، پارچه‌ی لباس‌مان را از آن‌سوی و آوردیم و چای همسایه‌ی‌مان را با عطر و قند نوشیدیم. 🔹 ما به یک متوازن و طبیعی متعلقیم. ما بیش‌تر از آن‌که روی زمین باشد، روی کاغذهایی است که امثال و نشسته‌اند و برای خودشان نقاشی کرده‌اند. مردمان این سرزمین قریب به 200 سال است که برای پنهان‌کردن این شباهت، میلیاردها دلار خرج می‌کنند؛ برای این‌که سیمرغ‌بودن‌شان را لاپوشانی کنند، روزی خودشان را شبیه مرغ، و روزی دیگر شبیه شترمرغ می‌کنند؛ و جالب این‌که وقتی خسته می‌شوند و فیل‌شان یاد هندوستان می‌کند، سری به همین خانه‌ها و سراها و بازارها می‌زنند و «یاد ایامی» می‌خوانند. 🔸 اگر به روایت‌های باهم‌بودن‌مان (به ) برگردیم، شاید دُم این دست پنهان را در آستین‌های دیگری از زندگی‌مان نیز پیدا کنیم که بیرون زده است. شما چه شباهت‌هایی سراغ دارین؟ 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| چگونه به شکل ایرانی که امروز هستیم، درآمدیم؟ پاسخ به این پرسش که یکی از محورهای #روایت_ایران است،
| 🔸 ، قرن تبدیل مجمع‌الجزایر به امپراتوری فراقاره‌ای بود. تصرف و تسخیر ، فتح‌الفتوح آنگلاساکسون‎های جزیره‌ای به حساب می‌آمد. ثروت عظیمی که قلعه‌ی نفوذناپذیر هند توانسته بود قرن‌ها در آغوش بکشد، به دست گرگ‌هایی افتاد که از جزیره‌ای دورافتاده در مغرب‌زمین، از راه به سراغش آمده بودند. تاریخی که به زبان نوشته شده بود، ورق خورد و به‌تدریج مجبور شد که با مردمان انگلیسی شود. این هم‌سرنوشی هم‌چنان علی‌رغم تغییرات عظیمی که پیش آمده است، تا حدودی پابرجاست. 🔹 فتح هند برای انگلستان، آن‌چنان که گمان می‌رود، بی‌درد سر نبود. ضرب‌المثلی جهانی می‌گوید: «هر که بامش بیش، برفش بیش‌تر». برف بیش‌تری که بر پشت بام ملکه‌ی بریتانیا با تصرف هند می‌نشست، مخاطراتی به‌همراه داشت. با این اقدام با آسیب بزرگ دست به گریبان می‌شد که اگر از آن غفلت می‌ورزید، می‌توانست هیبت امپراتوری‌اش را به کام مرگ فرو ببرد: راه‌های مواصلاتی طولانی از تا ! 🔸 تردد در این مسیر بسیار دور و دراز و پرخطر، به‌معنای درکمین‌بودن تهدید و حادثه در هر لحظه از لحظات بود. شاید این سنگینی را کسی بهتر از صاحب این امپراتوری لمس نمی‌کرد. ضربان قلب ملکه، مدام با این گمانه به تلاطم می‌افتاد که مبادا رقیبی از راه برسد و این مسیر را قطع نماید! همان رقیبی بود که با حمله به در سال 1798میلادی، این کابوس را به حقیقت تبدیل کرد. 🔹 ناپلئون به رویای انگلیسی حمله برد. او اعلام کرد که می‌خواهد از عازم در شده و با گذر از ، راهی گردد تا جواهر شرق را از سینه‌ی ملکه بیرون کشیده و بر تاج خود نهد. اگرچه مجنون از رسیدن به این مقصد باز ماند، اما توانست تزار دیوانه‌ی روس را در سودای خود شریک کرده و او را تحریک نماید که از راه شرق و از کرانه‌های و از گردنه‌های ، راهی به هندوستان باز کند و خود را به آب‌های گرم برساند. 🔸 بدین‌ترتیب بر سر هند، به مسابقه‌ی جغرافیایی دامنه‌داری تبدیل شد؛ زمینه را برای فراهم ساخت و سرنوشت ده‌ها ملت را به اسباب رقابت خود تبدیل کرد. بازی بزرگ، یکی از پندآموزترین تاریخ جهان است که به رقابت سیاسی، معنای کاملا جدیدی بخشید و ظرفیت بازی قدرت را افزون‌تر ساخت. از آن زمان تا به اکنون هر پادشاه و حاکمی که از این مقیاس بازی غافل بوده است، نه‌تنها تاج و تخت خود را بر باد داده، بلکه ملت خود را نیز به دست گرگ‌های سیری‌ناپذیر سپرده است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid