⭕️ ادارهی «کیهان» با «ذهن خدا»
فرضیات ششگانهی عقل یونانی در فهم کیهان
متاسفانه حجم مطالعهی فربهی که نشاندهندهی روش دوران #پیشاسقراطیان باشد، در دست نیست؛ اما قلیل آثار ارزشمند موجود نشان میدهد که این فیلسوفان، شش پیشفرض را در نسبت انسان با #کیهان پذیرفته بودند؛ ما بقی مباحث ایشان تابع این پیشفرضها بوده است. یعنی #جهان_بینی_یونانی بر روششناسی ایشان سایه انداخته و دستگاه فلسفی هر فیلسوف را شکل داده است.
این فروض عبارتند از:
1. جهان یا آنچیزی که امروز (universe) میخوانیم، یک «kosmos» است. فعلا این واژه را «نظام» ترجمه میکنیم ولی قطعا ترجمه کفاف معنای #فیلولوژیک آن را نخواهد کرد. جهان از اینرو «kosmos» است، چون با یک #ذهن_الهی اداره میشود.
2. ذهن انسان، خاصیت آیینهگون دارد و ذهن الهی را انعکاس میدهد؛ چراکه ذهن آدمی بهطور بالقوه میتواند دانش جهان (universe) را اصطیاد کند.
3. ذهن انسان برای اینکه دانش جهان را اصطیاد و تلقی کند، نیازمند #روش است.
4. «روش» از طریق توسعهی ابزارهای منطقی به این نظم پی برده و به پیادهسازی نظم سماوی در ارض دست پیدا میزند. بنابراین در فرهنگ یونانی، «منطق صوری» از روش کیهانشناختی آن دوره نشأت میگیرد.
5. #منطق_صوری، ابزاری برای کشف (discovery) است، زیرا #دانش_جهان با آن کشف میشود؛ لذا یک منطق اکتشافی است، نه ربطگرا.
6. همچنین این منطق، اگرچه به #تفکر_برهانی و استدلالی (discursive thinking) دامن میزند، اما به این واقعیت اذعان دارد که ذهن انسان برای کسب دانش جهان، به #تفکر_شهودی و بیواسطه (intuitive thinking) نیز نیازمند است؛ چراکه تفکر شهودی بالاترین قوهی بشری است. این شهود بعدا از زمان #ارسطو به بعد، معنای تجربهی حسی را به خود گرفت.
#ساخت_تاریخی_روش
#منطق
https://www.instagram.com/mh.taheri1980
https://virgool.io/@mhtaheri
.
⭕️ موضعگیری نسبت به دولت مدرن
🔸 معمای دولت در وضعیت ایران معاصر (3)
با ظهور #خرد_خودبنیاد و تولد انسانِ رنسانس، که به تجدید بنای فلسفهی سیاسی و #ساخت_مدرن_سیاست انجامیده، پرسش از نسبت دین با زمامداری نیازمند تجدید نظر شده است. مفاهیم در این گذار تمدنی، دستخوش تغییرات اساسی شدهاند. در چنین فضایی دیگر نمیتوان بدون درنظرگرفتن وجه #فیلولوژیک مفاهیم، معنای آنها را صادق و قابل صدق بر واقعیت امر سیاسی این روزگار یافت. #سعادت که روزگاری دال مرکزی سیاست پیشامدرن بود، امروز جای خود را به #توسعه_همه_جانبه داده است.
موضعگیری مسلمانان پیرامون این گذار تمدنی، در سه طیف قابل تمییزیافتن است:
الف) لازم نیست که ما در مفاهیممان تجدید نظر کنیم؛ باید در برابر مدرنیته ایستاد و آن را پس زد و جهانی را آنگونه که مفاهیم سنتی ترسیم میکنند، احیاء کرد.
ب) مدرنیته نشانهی رشد بشر است و اسلام با رشد و تکامل مخالف نیست؛ لذا باید به قرائتی از اسلام دست یافت و مفاهیم را بهگونهای متحول نمود که با اقتضائات مدرنیته سازگار باشد.
ج) فهم از اسلام بهتبع تحول در زمینه و زمانه و موضوعاتی که در برابر نصّ پدیدار میشوند، قابل اتساع است؛ لذا برای تکامل زیستجهان اسلامی، ضمن توجه به وجه فیلولوژیک مفاهیم نصّ میتوان دایرهی معناییشان را توسعه بخشید و به تجدید سنّت و #توسیع فرهنگ اسلامی دست یافت.
قرائت از #دولتسازی در نزد اندیشمندان سیاسی مسلمان نیز بهتبع سه موضعگیری فوقالذکر، معنا و فرآیند متفاوتی را اقتضاء میکند. در موضعگیری نخست اساسا تلاش برای ساخت نهاد قدرت شبیه آنچیزی که در استیت مدرن رخ داده، معتبر نیست و اهتمام نسبت به آن، انحراف محسوب میشود. موضعگیری دوم، به امکان دولت مدرن اسلامی و معتبربودن آن باور دارد. موضعگیری سوم از ساختی تحتعنوان #دولت_مطلوب_اسلامی سخن میگوید که بدیل #استیت_مدرن و #استیت_اسلامی است.
https://eitaa.com/doranejadid
https://virgool.io/@mhtaheri