eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
938 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💠درسی که ازنوجوان١٣ساله گرفتم. 🔰در یکی از عملیات ‌ها مجروحان بسیاری را به بیمارستان « » آوردند. وقتی که رزمندگان مجروحین را به داخل بیمارستان 🏥منتقل می‌ کردند، یک نفر آمد و گفت: مراقب او باش. به عقب نگاه کردم👀 کسی را ندیدم! 🔰بار دیگر یک نفر دیگر از آمد و با عجله گفت: خواهرم مراقب آن مجروح باش. دوباره به این طرف و آن طرف سرک کشیدم اما چیزی ندیدم😟. برای بار که به من توصیه کردند تا مراقب مجروح باشم از آنها پرسیدم: «اینجا که کسی نیست❌. می‌ شود به من نشانش دهید؟» 🔰یکی از رزمندگان جلو آمد و ملحفه ‌ای را که تقریبا ١٣ ساله در داخل آن بود نشانم داد. او دست و پاهای خود را در از دست داده و حالش وخیم بود😔. 🔰هنگامی که نزدیکش رفتم تا به او رسیدگی کنم به خیره شد و با لحنی خاص و آرام گفت: «من هستم به دیگر مجروحان رسیدگی کنید👌.» منقلب شده بودم😢، به حرفش گوش ندادم و خواستم هر طوری که شده به او رسیدگی کنم. اولین کاری که باید انجام می‌دادم به او بود. اما.... 🔰اما دست و پایش قطع شده بودند و نمی‌ شد رگی پیدا کرد😔 تا سرم را به آن زد. در نهایت توانستم از رگ بگیرم و سرم را از آنجا به بدنش تزریق کنم. 🔰نوجوان ١٣ ساله که در آخرین دقایق⌛️ عمرش در یک جمله کوتاه داده بود بعد از ١٥ دقیقه شد🌷. اما همچنان صحنه‌ ای را که به چشمانم خیره شد و آن جمله را گفت، به یاد دارم💬. راوى: پرستار دفاع مقدس 🌹| @dosteshahideman 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊🌹
دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـ‌وشـ‌ـ‌هـ‌یـد_نـ‌مـ‌یـشـ‌وے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم
📚📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 🍂 و پـنـجـم 🍁:رشـتـه تـعـلـقـات را بـایـد بـریـد درون خودش،با خودش می رفت. برای کسی آشکار نمی کرد اما گاهی که حرف می زدیم حرفهای به زبانش می آمد. هربار که از بر می گشت و می نشستیم به حرف زدن ،حرف هایش بیشتر بوی می داد. اگر توی حرف هایش دقیق می شدی می توانستی بفهمی که انگار هرروز دارد قدمی را می کند. آن اوایل یک بار که برگشته بود،وسط حرف هایش خیلی محکم :جان فشانی اصلا نیست. بعد توضیح داد که در نقطه ای باید فاصله ای چند متری را در تیررس ها می دویده و توی همین چند متر، آمد . بعد گفت:اینطوری که ما درباره حرف می زنیم و گوییم مثلا فلانی را گرفته بود یا فلانی جان کرد،این قدرها هم . است.من بودم که چطور در عرض یکی دوسال قبل از برای بریدن رشته تمرین می کرد. واقعا روی خودش کرده بود.اگر کسی حواسش نبود نمی توانست بفهمد که وقتی چیزی را به کسی به راحتی می بخشید،داشت رشته را می برید،ولی من حواسم بود که چطور کار کرده بودو چطور بی شده بود. شـادے روح شـ‌هـیـد 🌷🍃 @dosteshahideman 🍃🌷 🍂 و شـشـم 🍁:رفـتنـش فـاش شـده بـود این اواخر اگر کسی بود،می توانست بفهمد که شده است. از در حال و هوای و بود،اما این رفت و آمدها ی سال های به سوریه و حضورش در متن جنگ،روحیات او را جور دیگری ساخته بود. من از اینکه آدمی مثل او در این راه می شود و این هم است،مطمئن بودم.این اواخر،چیزهایی در حرکات و سکناتش ظاهر شده بود که مشخص می کرد حالش متفاوت است. همیشه آدم در چنین مواقعی با و پراندن می پیچاند.یک بار که با اش آمده بود و مهمان من بودند،همسرم به من گفت:نگذار برود. این،این دفعه برود می شود. گفتم:از این طور مطمئن می گویی؟گفت:از اش_پیداست. شـادے روح شـ‌هیـد 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷 🌷🍃🌷🍃🌷
⚘﷽⚘ 💟 من مطمئنم خیلی ها هستن دوست دارن بشن و بارها هم گفتم اما یکی از مشکلاتی که بعضی از این افراد دارن اینه هستن... 📌 گاهی نیازه ما داخل یک ، یک فضای و باشیم... این خیلی داره مخصوصا تو سن 📌گاهی اوقات اجازه نمیده آدم شجاعانه از عقایدش دفاع کنه برعکس خوبه که فشار جمع انسان رو در راستای درست و به سمت خدا سوق بده 📌سعی کنید با یه جمع مومن دوست باشید... ، و..... این کمکتون میکنه... ( بر اساس روایتی از امام حسن مجتبی ع ) •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🍃٢٢ شهریور سال ۱٣۴۵ مقارن با ایام در محله سیچان اصفهان در خانواده کریمی فرزندی به دنیا آمد که نامش را گذاشتند. 🍃فقط چهار سالش بود که پزشکان به خاطر مشکل کبدی ازش قطع امید کردند و گفتند زیاد زنده نمی ماند. 🍃 روزی سیدی سبزپوش به مغازه پدرش مراجعه کرده و بی مقدمه می گوید:" کار خوبی کردی که علیرضا را آقا ابالفضل(ع) کردی همین امروز سفره آقا ابالفضل (ع) را پهن کن و به مردم غذا بده، ۳ مجلس برای حضرت در حرمش نذر کرده ای که من انجام می دهم." 🍃علیرضا به طرز معجزه آسایی شفا می یابد تا در رزمنده دفاع از وطنش شود. در عملیات در اثر اصابت گلوله خمپاره، سر و دست و پای او مجروح می شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می گردد. 🍃در آخرین دیدار با اش به مادر می گوید: "ما مسافر کربلائیم راه کربلا که باز شد بر می گردیم." 🍃درسال ۱۳۶۲ عملیات والفجر۱ منطقه عملیاتی فکه در هر دو پای علیرضا مورد هدف تیرهای عراقی قرار می گیرد و وقتی فرمانده اش می خواهد به او کمک کند نمی گذارد و می گوید:" شما فرمانده هستین برگردین به عقب و به بچه ها کمک کنین." 🍃علیرضای ۱۶ ساله به سختی خودش را روی زمین کشیده تا به سمت تپه ها برود، که ناگهان یکی از تانک های عراقی عقده گشایی کرده و از روی پاهایش رد می شود. 🍃۱۶ سال بعد طبق پیش بینی اش، روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم می شود پیکرش را در منطقه فکه شمالی پیدا می کنند و در روز تشییع می شود. 🍃در وصیتش چه شیرین آورده، "هرگز آنان که در راه کشته می شوند مرده نپندارید، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگار خویش روزی می خورند."♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٢ شهریور ۱٣۴۵ 📅تاریخ شهادت : ٢٢ فروردین ۱٣۶٢ 📅تاریخ انتشار : ۲۱ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای اصفهان •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•