eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
934 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🍃 به اول وقت خیلی اهمیت میداد، یه تو ماشین گذاشته بود وقتایی که پشت فرمون بود و وقت میشد پهن میکردند و نمازشون رو میخوندند. 🌷شهید مدافع حرم مصطفی بختی🌷 🍃| @dosteshahideman 🍃🍃 🍃🌹🍃 🍃🌹🌹🍃 🍃🌹🌹🌹🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
📜 بی‌شک توجه به چند اشاره‌ای که این در توبه‌نامه‌اش داشته است می‌تواند برای هریک از مردم، مسئولین و والدین تذکر باشد💥 تا بدانند چه تکلیفی دارند. 📌متن بخش‌هایی از صدای ضبط شده در این نوار کاست: 🔰پناه می‌برم از این که... ⚜از این که حسد کردم... ⚜از این که به مطلبی کردم که اصلاً نمی‌دانستم. ⚜از این که زیبایی قلمم✍ را به رخ کسی کشیدم. ⚜از این که در غذا خوردن🍜 به یاد نبودم. ⚜از این که را فراموش کردم. ⚜از این که در راهت سستی و تنبلی کردم😞. ⚜از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده📛 آلودم. ⚜از این که در سطح پایین ترین زندگی نکردم. ⚜از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام✋ کنند. ⚜از این که شب بهر بیدار نشدم. ⚜از این که دیگران را به کسی خنداندم،غافل از این که خود از همه هستم. ⚜از این که لحظه‌ای به ابدی بودن دنیـ🌎ـا و تجملاتش فکر کردم. ⚜از این که در مقابل ، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، نبودم❌. ⚜از این که شکمم سیر بود😋 و یاد نبودم. ⚜از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلمـ❤️ گفت نفرمایید. ⚜از این که نشان دادم کاره‌ای هستم، خدا کند که پست و مقام نکند. ⚜از این که ایمانم به بنده‌ات بیشتر از به تو بود. ⚜از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که بهتر از دیگران می‌نویسی و با حافظه تری😔. ⚜از این که در سخن گفتن و راه رفتن دیگران را درآوردم. ⚜از این که پولی بخشیدم 💰و دلم خواست از من تشکر کنند🙁. ⚜از این که از گفتن مطالب غیرلازم خودداری نکردم و کردم. ⚜از این که کاری را که باید فی سبیل‌الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا را نیز در نظر داشتم. ⚜از این که را بی‌معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود،در نتیجه دچار شک در نماز⚠️ شدم. ⚜از این که بی‌دلیل خندیدم😄 و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را کردم. ⚜از این که " " را در همه کارهایم دخالت ندادم. ⚜از این که کسی صدایم زد ⚡️اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به نشنیدن زدم. ⚜از ... 😔. و ...» ✨| @dosteshahideman ✨🌹🍃
🌹 تو بايد سرنوشت خويش را دست گيري و با اراده خويش آسمان زندگيت را نوراني گرداني و اين امر ممكن نيست مگر اينكه عاشقانه و خالصانه را اقامه كني. 🌹| @dosteshahideman 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🕊🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊 🕊🕊 🕊 😍 🌞ظهر یک روز آمد قرارگاه تا به اتفاق هم برای به مسجد قرارگاه برویم. ایشان خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی پوشیده بود. 🕌وقتی وارد شدیم به ایشان اصرار کردم به نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می کرد بماند. 📿در حالات خاصی داشت مخصوصا در . در برگشت از نماز رفتیم برای . اتفاقا نهار آن روز بود و ای پهن کرده بودند. ایشان صبر کرد و آخر از همه شروع به خوردن کرد. ✈ وی آنچنان رفتار می کرد که کسی پی نمی برد که با ، روبه روست. بیشتر وانمود می کرد که است. 🌷 ‌ 🕊| @dosteshahideman 🕊🕊 🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊🕊
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🌺🌺🌺🍃 🍃🌺🌺🍃 🍃🌺🍃 🍃🍃 🍃 😍 شب ڪہ پلڪ هام رفت روی هم ، ام را در آورد . براے ڪہ بیدار شدم ، خندیـد و گفت : اینجورے نگیریا ، رو در بیار و دستت رو بشور ... ( زیر ) : . گفتم : واے من اینو چطورے ؟ 💓 🌺| @dosteshahideman 🍃 🍃🍃 🍃🌺🍃 🍃🌺🌺🍃 🍃🌺🌺🌺🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دوست شــ❤ـهـید من
#شهید_تورجی_زاده🌷 خدایا معیار سنجش اعمال، #خلوص است. من میدانم اخلاصم کم است، اما اگر مخلص نیستم #ا
خاطرات_شهدا 🌷 🔰اولین روزهای سال 63 بود. نشسته بودم داخل چادر🏕 فرماندهی ، خوش سیمایی وارد شد. سلام کرد و گفت : آقای مسجدیان نمی خواهی⁉️ گفتم : تا ببینم کی باشه😊! 🔰گفت : ، گفتم این محمد آقا کی هست❓لبخندی زد و گفت : هستم☺️.نگاهی به او کردم👀 و گفتم : چیکار بلدی؟گفت: بعضی وقت ها می خونم🎤. گفتم اشکالی نداره ، بخون! 🔰همانجا نشست و کمی کرد. سوز درونی عجیبی داشت. صدایش هم زیبا بود👌. اشعاری در مورد (سلام الله علیها) خواند. 🔰 حضورش را در این گردان سوال کردم. فهمیدم به خاطر بعضی از گردان قبلی خارج شده.کمی که با او صحبت کردم👥 فهمیدم نیروی پخته و فهمیده ای است✔️. 🔰گفتم : به یک تو رو قبول می کنم . باید بی سیم چی📞 خودم باشی! قبول کرد و به ما ملحق شد.مدتی گذشت. محمد با من صحبت کرد و گفت: می خواهم بین بقیه نیروها. 🔰گفتم : باشه اما باید دسته شوی. قبول کرد✅. این اولین باری بود که مسئولیت قبول می کرد.بچه ها خیلی دوستش داشتند💞. همیشه تعدادی از نیروها اطراف بودند. 🔰چند روز بعد گفتم محمـــد باید گروهان شوی. قبول نمی کرد❌، با اسرار به من گفت: به شرطی که تا عصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی!با تعجب گفتم: چطــور🤔؟ 🔰با خنده گفت😅: جان آقای مسجدی ! قبول کردم و محمد معاون گروهان شد. محمد خیلی خوب بود👌. مدتی بعد دوباره محمد را صدا کردم و گفتم : باید گروهان بشی. 🔰رفت یکی از دوستان را کرد که من این کار را نکنم. گفتم : اگه مسئولیت نگیری باید از گردان بری😐!کمی فکر کرد💭 و گفت : قبول می کنم ، اما با همان قبلی! 🔰گفتم : صبــر کن ببینم. یعنی چی که تو باید شرط بذاری⁉️ اصلا بگو ببینم . بعضی هفته ها که نیستی ؟اصرار می کرد که نگوید. من هم می کردم که باید بگویی کجا می روی.بالأخره گفت. 🔰حاجی تا زنده هستم به کسی نگو🚫، من سه شنبه ها از این جا می رم و تا عصر چهارشنبه بر می گردم.با تعجب نگاهش می کردم😧. چیزی نگفتم. 🔰 بعد ها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری تا را می رود و بعد از خواندنن نماز📿 امام زمـــان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر می گرد.یکبار همراهش رفتم. نیمه های شب🌘 برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به محمــد انداختم.سرش به شیشه بود. مشغول خواندن بود. قطرات اشک😭 از چشمانش جااری بود. 🔰در مسیر برگشت با او صحبت می کردم. می گفت: یکبــــار ماشین🚕 عوض کردم تا به جمکران رسیدم. بعد هم را خواندم و سریع برگشتم! ✍به روایت از همرزم شهید 🌷 🌹| @dosteshahideman 🌹🕊 🌹🕊🌹
دوست شــ❤ـهـید من
از شب اول ازدواجمان براے بہ ڪمیل اقتدا ڪردم همیشہ در سجده آخر براےمن دعا مےڪرد بعد از نماز هم هر ڪدام تسبیحات بعد از نماز را با انگشتان دست یڪدیگر مےگفتیم☺️ آنقدر نماز خواندن هاے ڪمیل زیبا بود ڪہ دوست داشتم بنشینم وفقط تماشایش ڪنم هربار براساس حال درونےاش سوره اے از قرآن را مےخواند حالا ڪہ فڪر مےڪنم بیشتر از هرچیز نماز خواندن هاے ڪمیل هستم. 🌷 @Dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
ازدواجی که با وضو و ۲ رکعت نماز به سرانجام رسید. ✍روایتی از جلسه خواستگاری #شهید_حسن_باقری🌷 🌹| @d
🍃🌷🍃 😍 ازدواجی که با وضو و دو رکعت نماز به سرانجام رسید. 🔹اول خودش را معرفی کرد. بعد مسائل کلی مطرح شد و ایشان در همه حرف ها، تاکیدش روی مسائل بود. 🔸یادم نمی رود؛ قبل از اینکه وارد این جلسه شوم، گرفتم و دو رکعت خواندم و گفتم: "خدایا خودت از من با خبری؛ هر طور صلاح می دانی این کار را به سرانجام برسان. 🔹بعدها در دست نوشته های او هم خواندم که نوشته بود: برای جلسه با وضو وارد شدم و همه کارها را به واگذار کردم. 🌷 شادی روحش 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷 🌷🍃🌷🍃🌷
: بپا داشتن غیر از خواندن نماز است. یعنی نماز را جوری بخوانید که نماز ادا بشود ☑️نماز با حضور ☑️نماز با و ☑️نماز با ⇜این را می گویند 🕊| @dosteshahideman