eitaa logo
دوتا کافی نیست
49.9هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
36 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
دوتا کافی نیست
. پسر من ۷ ماهه بودن که متوجه بارداری خداخواسته شدم. نگران شیردهی و حال پسرم بودم با دکتر زنان که دکتر پسر اولم بود، صحبت کردم. بهم آرامش دادن که هیچ اشکالی نداره همچنان به فرزندت شیر بده و در کنارش شیرخشک هم برای ۲ ماه آخر عادتش بده. من تا ۷ ماه بارداری شیر به پسرم میدادم و مشکلی هم نداشتم. بعد از قطع شیر کاملا خشک شد و برای فرزند دومم شیر داشتم. روزها با پسرم بازی می‌کردم. برای پیاده روی ها هم با کالسکه با هم می‌رفتیم. مراقبت از خودم و بچه در شکمم رو، در کنار تمام کارها داشتم.☺️ روز تولد فرزند دومم فرزند اولم ۱ سال و ۴ ماهه بود. موقع مراجعه به پزشک با منشی صحبت می‌کردم که بچه کوچیک دارم، نوزادم رو هم تو ماشین میخوابوندم 👶 با پدرش بود تا من بیام. سعی کردم با خاله هاش رابطه داشته باشه که بتونم موقع زایمان بذارم پیششون، شما میتونید مادر بزرگ یا یکی نزدیکان که رابطه خوبی داره با فرزندتان انتخاب کنید که به کودکتان ضربه عاطفی دوری شما وارد نشه. این دوری یادمه بیشتر برای من سخت بود تا پسرم😅 هر لحظه برام عکس می‌فرستادند که حالش خوبه، ببین داره چیکار میکنه خیالت راحت... برای فرزندتان هدیه تهیه کنید و وقتی که نوزاد رو آوردید برای بار اول خودتون کودک رو بغل بگیرید و دیگران نوزاد تازه متولد شده رو بگیرند. از لحظه لحظات زندگی کودکانم لذت می بردم و این قدر عکس و فیلم ازشون گرفتم که کلی الان می‌بینند کیف می‌کنند 😍 اعتقاد داشته باشند که خداوند حتما درون ایشون توانایی مدیریت این شرایط رو قرار داده که بهشون نوزادی عنایت کرده، قدر بدونند. خیلی ها هستند آرزوی فرزند دارند ان شاءالله خداوند به هر کسی که دلش فرزندی میخواد، عنایت کنه🤲 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
مادر بنده در سن ۴۰ سالگی با فیبروم و اضافه وزن حدودا ۵۰ کیلویی خدا خواسته باردار شدند. دوران بارداری تا حدود زیادی نسبت به بارداری سنین پایین تر البته سخت تر بود. ویار شدید تا روز آخر که البته بسیاری از مادران جوان هم تجربه می‌کنند اما در ۳ بارداری مادرم این اولین بار بود که ايشون تجربه می‌کردند. به دلیل اضافه وزن دیابت بارداری گرفتند که دکتر سعی بر کنترل تغذیه ای داشتند اما در نهایت مجبور به تزریق انسولین شدند و خواهرم با وزن ۳/۵ کیلو به دنیا آمد. مادر اصولا به غربالگری اعتقادی ندارند و اصلا برای هیچ مرحله ای هم نرفتند. تا اینجا از سختی ها گفتم اما قسمت قشنگ ماجرا... مادرم سال ها با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کرد. به طوری که در ماه های قبل از بارداری به اوج خودش رسیده بود. اما فرشته کوچولوی ما که الان ۱۵ ساله شده همون نجات دهنده مادر بود. هرچند بارداری دوران سختی برای مادرم بود. اما همه یاد گرفتیم چطور بیشتر مراقبش باشیم و حمایت کنیم به علت ویار شدید کمی از کارهای تکراری خونه فاصله گرفتند و فرصتی شد برای تجربه کارهای جدید و مثل بازی کامپیوتری. پیاده روی روزانه. خرید چند دست لباس جدید برای بارداری و خرید های لازم برای نی نی. کارهایی که مادر مدت ها بود ازش دور شده بود. بعد از زایمان این فرشته کوچولو اصلا وقت نمیشد دست مادر برسه چون شیر خشکی هم بود، بیشتر شبا کنار خودم روی تختم می‌خوابید و من در ۱۴ سالگی مادری رو تمرین می‌کردم. الان که من ازدواج کردم و برادرم سرباز هستند. تنها همدم مادر خواهر کوچولومونه. ان شا الله خدا به همه فرزندانی سالم و صالح عطا کنه. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
سوالات شما... لطفا تجارب شخصی خود را در زمینه سوالات مطرح شده با ما به اشتراک بگذارید👇 🆔@dotakafinist3 🆔@dotakafinist3 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075