هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
🔻نَقلی که عقول را ربود:
تأسّف از تنزّل امر سیاسی
🖊مهدی جمشیدی
۱. آیتالله خامنهای در دیدار با رئیسجمهور و هیئت دولت تصریح کردند که دربارۀ «بیشترِ» وزرای پیشنهادیِ رئیسجمهور و در مقام مشورت به ایشان گفتم: «نمیشناسم و نظری ندارم». در این گفته، دو نکته وجود دارد: نخست اینکه ایشان، «همۀ وزرای پیشنهادی» و یا حتی اکثریّت آنها را نمیشناختند و تأیید نکردند و این برخلاف روایتی است که مدعی بود «همۀ وزرا» به تأیید ایشان رسیده است و بدینجهت باید به همۀ آنها رأی داد؛ دیگر اینکه با وجود آنکه ایشان دربارۀ بیشترِ وزرای پیشنهادی، شناخت و نظری نداشتند، اما این افراد به «مجلس» معرفی شدند و این یعنی لازمۀ معرفی وزرا به مجلس، «تأیید رهبر» نیست و مجلس باید بهطور «مستقل» و «مسئولانه» تصمیم بگیرد و تصوّر نکند که معنی مشورت رئیسجمهور با رهبر انقلاب این است که اگر مجلس به برخی از وزرا، رأی اعتماد ندهد، این است که در برابر موضع رهبر انقلاب ایستاده است. خطای اخیر رئیسجمهور در «روایتپردازیِ ناراست» از مشورت با رهبر انقلاب، و همچنین «سادهنگری» و «ناپختهگی» و «نسجیدهکاریِ» اکثریّت مجلس در اطمینانِ مطلقِ به نقل رئیسجمهور - که هم برخلاف سیره و منطقِ رهبر انقلاب بود و هم ناسازگار با عقلانیّت انقلابی – تبدیل به یک تجربۀ تأسّفبرانگیز در دولت و مجلس شد.
۲. سخن رهبر انقلاب نشان داد که موضعِ جوانِ نوپایی همچون امیرحسین ثابتی، درست بود و عقلای سیاسیکارِ اصلاحطلب و اصولگرا، ره به خطا بردند و نامعقول و کودکانه عمل کردند؛ درحالیکه در طول یک هفته، وی را به شهرتطلبی و تندروی و خودنمایی متهم کردند و در جهت ترور شخصیّت او کوشیدند. او درست عمل کرد، اما مخالفان پُرمدعایش، نشان دادند که از «فهم سیاسی»، بهرۀ ناچیز دارند؛ هرچند سالهاست که در عرصۀ سیاسی و مجلس، حضور دارند. بسیار در همهجا بودهاند اما اندک آموختهاند؛ مدعیاند، اما تهیدست هستند؛ از عقلانیّت انقلابی - که به هر بهانه بر زبان خویش، لفظ آن را جاری میکنند - جز همین لفظِ القاشده و رسانهای، درک و تحلیلی ندارند؛ و در اثر یک نطقِ بیمنطقِ کوتاه، هیجانزده و اغوا میشوند و استدلالها و شواهد را بهراحتی کنار میگذارند. وقتی مجلس در چنین موقعیّت ساده و پیشپاافتادهای، اینچنین «عاجز» و «عوامزده» و «زودباور» است، در موقعیّتهای دشوار و پیچیدۀ سیاسی، هرگز نمیتوان به آن تکیه کرد. باید به حال انقلاب گریست که امر سیاسی در آن اینقدر تنزل یافته که اکثریّت نمایندگان مجلسش، از عوامِ کوچهوبازار، «سطحیتر» و «احساسیتر» نظر میدهند. اگر معرکهای رخ بدهد که حیات و تقدیر انقلاب به آن وابسته باشد، هرگز نمیتوان به چنین مجلسی دلخوش داشت؛ زیرا بهآسانی میتوان آن را به بازی گرفت و با یک نقلقولِ بیاساس، رأی آن را جابجا کرد. این وضع به آن معنی است که حتی در میان نیروهای سیاسی نیز، عقلانیّت رو به ضعف و کاستی نهاده و کجروایتها میتوانند اینان را نیز در بازیِ ساختهگیِ خویش، هضم کنند.
۳. به عنوان یک برداشت راهبردی و پهندامنه باید گفت امر سیاسی در جامعۀ کنونی، سخیف و سطحی و فرومایه شده و عقول در برابر احساسات، زانو زدهاند و تفکّر مستقل و خلافآمد، به انحطاط کشیده شده است. همهچیز به «روایت» وابسته شده و هرکه بتواند جریان رسانهای بیافریند و موج روایتی ایجاد کند، برنده خواهد بود. دیگر «استدلال»، مؤثّر نیست، بلکه بیمنطقی و قشریگری و تعصّب و لجاجت و هیجانزدگی، رایج گردیده است. تنها صدایی که شنیده نمیشود، استدلال است. بهآسانی میتوان دروغ گفت و انتخاب شد. کسی دربارۀ «صدق» و «کذب»، پرسش نخواهد کرد و «دلیل» نخواهد طلبید. «تفکّر»، دچار بنبست شده و این در سیاست، بیش از همهجا خود را نشان میدهد. امر سیاسی، به شارلاتانیسمِ گرهخورده به قدرت، فروکاهیده شده و نظریۀ مردمسالاریِ دینی، استحاله شده است. هرکه به معیارهای اصیل انقلاب، متعهدتر و وفادارتر است، تندرو و افراطی و متحجّر خوانده میشود و بوقلمونصفتهای دَمدَمیمزاج و آفتابپرستهای رنگپذیر، به مظهر عقلانیّت انقلابی یا اصلاحطلبیِ مردمگرا تبدیل شدهاند. الفاظ با معانیِ حقیقیشان بیگانه شدهاند تا سیاستِ معطوف به سعادت، به سیاستِ معطوف به قدرت تبدیل شود. امر سیاسی در اینجا، مبتنی بر مردمسالاری است، اما برآمده از منطق و عقلانیّت نیست، همچنانکه نسبتی با انقلابیگریِ مؤمنانه ندارد. هنگامیکه سازوکارهای تعلیم و تربیت دینی، علیل شوند و نفسانیّت در سیاست، جولان بدهد، شاید بتوان از مردمسالاری سخن گفت، اما نمیتوان از مردمسالاریِ دینی سخن گفت. و این مرض تا جایی پیش میرود که حتی مجلسی که باید عصارۀ ملّت باشد، به تجلّیگاهِ فروبستگیِ عقلانیّت و استقلال نظر تبدیل میگردد.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
چند تا بچه پررو(۲)
#سفرنامه
۱. تصادف با وارثین!
روزهای پایانی ماه صفر المظفر با اواسط شهريورماه ۱۴۰۳ مقارن شده
از حماسه چندین میلیونی راهپیمایی اربعین حسینی، چند روزی بیشتر نگذشته که بنا شده همپای وارثین بهشتی شوم.
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِيبِ اللَّهِ ...
اوایل امسال بود که با گروه جهادی وارثین بهشتی در آئین کاشت نهال در کوهسار تهران آشنا شدم. دانشجویانی با دغدغه جهاد فی سبیل الله
يُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَ لَا يَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئمࣲ
همانجا وعده اردوی جهادی تابستانه را داده بودند.
ثبت نام که اوایل تابستان انجام شده بود: هجرت جهادی با وارثین
هماهنگیهای نهایی هم، چند روز مانده به تاریخ اعزام شروع شد.
مرصاد، همان جوان سبزه دوستداشتنی سفرنامه قبلی، پیامک میزند تا خاطرجمع شود که دوباره همسفر میشویم، اما اینبار زمینی
در اندیشه ام ...
هنوز مقداری از سوغات سفر اربعین بر جان مانده؛ گلودرد و ضعف جسمانی هنوز برطرف نشده. برای عزیمت به منطقه هم که از ایلوشین خبری نیست. در تصميم کمی مردّد شدهام. خانواده هم به دو گروه "برو آقا" و "نرو بابا" تقسیم شده؛ در آستانه سال تحصیلی جدید هم چند پروژه علمی تلنبارشده و چند کار خلقالساعه روی دستم مانده ...
دو روز زمان میخرم تا بلکه آشفتگی درونی و اشتغالات پرشمار را سروسامانی بدهم.
کشش مقصد و مقصود، هر مقاومتی را درهم میشکند. پیامهای پیدرپی در کانال وارثین هم مزید بر علت است. قرارگاه، نقطهای است در جنوب کرمان، شهرستان جیرفت، بخش اِسفندَقه (بر وزن عشرتکده) ...
کرمان، دیار کریمان را سال ۹۸ دیده بودم، چند ماهی قبل از عروج قهرمان
اما حالا
شوق زیارت آرامگاه روح بیقرار شخصیت بینالمللی مقاومت آنقدر کشش دارد که همچون برادهای، خود را به جاذبه مغناطیس جانفدا بسپاری
برنامه کاری را وارسی میکنم. احتمالا چند روزی از اردوی جهادیِ ده روزه را میتوانم با وارثین بهشتی همگام شوم. تعطیلات پایان ماه صفر، زمینه سفر را فراهم و بهانهها را بیرنگ میکند.
اوکی را به مرصاد میدهم. زینپس علی (طاهری) دانشجوی زبل و پرکار علوم سیاسی، الباقی هماهنگیها را دنبال میکند. شاید او اینبار شخصیت اول سفرنامه بشود.
روز عزیمت، با اولین روز آغاز آخرین سال دهه چهارم زندگی یکی میشود. بله، نخستین روز اربعین عمر فرا رسیده و این یعنی یکسال به مرگ نزدیکتر شدهام. درست بیست سال پیش در چنین روزی، یعنی ۱۲ شهریور ۱۳۸۳ پای در سرزمین وحی و مدینةالنبی بنهادم و حالا در روز رحلت حضرت رسول خاتم پای در مسیری از جنس جهاد فی سبیل الله انشاءالله.
این قافله عمر عجب میگذرد ...
https://t.me/drhamednikoonahad
هدایت شده از انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران
19.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #تیزر
📽 #گفتگوی_اختصاصی
.
🎙 دکتر حامد نیکونهاد، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی از #مردم_مدار میگوید
.
📌 وضعیت موجود #مشارکت_مردم در عرصه #تصمیمگیری و در عرصه #تصمیم_سازی ، آنطور که باید و شاید مطلوب نیست.
.
📌 من فکر میکنم یکی از کاستیها و شاید انحرافها در حوزه مشارکتهای مردمی، فروکاستن بحث به #مشارکتهای_سیاسی است.
.
📌 اسناد راهبردی و بالادستی ما به خوبی بحث مشارکتهای مردمی را پیشبینی کردهاند، اما نه اقناع #افکار_عمومی به درستی در این زمینه انجام شده و نه بدنه ساختاری و سازمانی دیوانسالاری ما تناسبی با اهداف مشارکت در مردم پیشبرد امور کشور دارد.
.
📌 یکی از گامهای مهم در راستای گسترش مشارکت مردم، تقویت #واحدهای_غیرمتمرکز و تمرکززدایی حداکثری از قوه مرکزی است.
.
📌 به غیر از #انتخابات که یکی از مظاهر مشارکت مردم در عرصه تصمیمگیری است، میبایست نسبت به مشارکتهای غیرانتخاباتی فکر کنیم. راهکارهایی متناسب با #زیست_بوم جامعه ایرانی.
.
💥 برای مشاهده فیلمهای کامل نخستین رویداد ایدهپردازی #مردم_مدار صفحات انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران را در اینستاگرام، بله، ایتا و تلگرام دنبال نمایید.
.
🔹 جهت ثبتنام اولیه و ارسال آثار به نشانی زیر مراجعه نمایید:
🌐 https://survey.porsline.ir/s/fQ0czwC
.
🔊 با #مردم_مدار همراه شو :) 😉✋
.
🔻انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران | IPLAI
.
🌐 @iplai_ir
دکتر حامد نیکونهاد
چند تا بچه پررو(۲) #سفرنامه ۱. تصادف با وارثین! روزهای پایانی ماه صفر المظفر با اواسط شهريورماه ۱۴
چند تا بچه پررو(۲)
#سفرنامه
۲. پای در راه
حالا دیگه خانواده یکدست قبول کرده که: "بابا برو، ما هم میریم". معامله برد-برد. آنها را راهی ولایت آبا و اجدادی میکنم و خودم راهیِ محل قرار.
وارثین بهشتی دانشجو با اتوبوس واحد! (یک عدد اتوبوس شهری) سر قرار میرسند، با حدود یکساعت تأخیر.
قول vip داده بودند برای مسیر هزار کیلومتری تا کرمان. سوار میشوم و خیلی زود مرصاد دفع ابهام میکند که اتوبوس ویژه قدری جلوتر است. هماهنگیها در حد لالیگاست لذا با صد تا تماس و هزاران سلام و صلوات، اولین vip را کنار اتوبان آزادگان پیدا میکنیم.
از اتوبوس واحد که پیاده میشوم تازه متوجه میشوم که سوار انبار مهمات بودهایم. خرواری از آذوقه و انواع ملزومات فرهنگی رسانهای تغذیهای و غیرهم کنار جاده ردیف میشود تا به اتوبوس موعود منتقل شود.
تیم رسانه و تصویربرداری هم، محسوس و نامحسوس مشغول ثبت لحظههاست؛ از علافی و سماق مکیدن ما برای رسیدن vip ثانی.
خواهران و برادران جهادگر، جداگانه روی چمن حلقه میزنند. بهعنوان بزرگتر جمع، شهادت میدهم که تفکیک کامل برقرار بود، البته تا زمانی که من در اردو بودم(مرصاد یعنی رابط امور ضروری را استثنا کنید). بعدش را دیگر الله اعلم. بنابراین فقط نقل محفل برادران جهادی است مگر مواردی که صریحا چیزی نقل شود!
حدود یک ساعت معطل میمانیم تا vip خواهران برسد. رسما خوردیم به اذان مغرب. بعد از جاساز کردن اسباب و وسایل در صندوق اتوبوسها، سوار vip شدیم؛ ۲۵نفره، مجهز به شارژر اختصاصی برای زنده نگهداشتن پاره تن(مراجعه شود به سفرنامه قبلی) و کولری قوی در حد یخساز. تا خود کرمان یخ زدیم. جالب اینکه صندلی سرنشینان کمربند ایمنی نداشت، البته به جز صندلی ردیف اول! vip؟
از خلقیات و روحیات خاص علی فرفری (نمیدانم فامیلش بود یا وصف زلفش یا معرف نوع رانندگیاش)، راننده معزز اتوبوس، عبور میکنم که خودش یک سلسله یادداشت میطلبد. همین قدر بسنده کنم که حدود ۲۴ساعت نق و نوق مداومی را با لهجه قمی تحمل کردیم.
از حق نگذریم که در اولین تعامل، برای نماز اول وقت مغرب روبروی حرم امام روح الله ایستاد؛ البته بعد از کلی کلنجار رفتن و غرغرهای زیرزبونی که الحمدلله بیشترش رو متوجه نشدم. از عوامل ازدیاد ثواب اردوی جهادی بود.
قم، میعادگاه شام نخست است. سالاد اولویه بستهبندی شده با نوشابه. (غیر از رستمی، رقیب جدی علی طاهری در احراز شخصیت اول سفرنامه، که تن ماهی خورد) همسفران را آنجا زیارت کردیم. همگی در شمار دهههشتادیهای خوشخوراک و خوشمشرب و خوشتیپ.
همگی از دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی و البته از رشته های مختلف: هوافضا، علوم سیاسی، فلسفه، حقوق، صنایع، فیزیک، حسابداری و ادبیات؛
و از نقاط گوناگون کشور با زبانها و لهجههای متنوع ترکی اصفهانی یزدی لری و خوزستانی. عمده بچهها تازه از موکب اربعین بسیج دانشگاه در عمود ۷۵۰ طریق الحسین برگشتهاند و خسته و کوفته.
شب است و vip باسرعت در اتوبانهای قم کاشان اصفهان میتازد و با گذر از میبد، يزد و مهریز، به سوی کرمان. بچهها عمدتا در حال استراحت و خواب. تاجاییکه غلبه بر سرمای اتوبوس اجازه میداد خوابیدم. برای اقامه نماز صبح در مسجدی مابین يزد و مهریز ایستادیم. سحر کویر و هوا حسابی خنک. بعد از وضو، لرزهکنان به همراه علی آذری (که در نود درصد فیلم و عکسهای سفر، از او رد و نشانهای هست) دنبال درِ ورودی مسجد گشتیم و بعد از یک دور باطل، به مسجد وارد شدیم. یاد خاطره اردوی راهیان نور در بهمن ۱۳۸۳ در منطقه يادمان شهدای هویزه افتادم. شباهنگام سه چهار اتوبوس دانشجو (همگی پسر) را در سولهای جا داده بودیم. سوله سیستم گرمایشی نداشت و وسط زمستان با کاپشن و چند پتو در زیر و رو خوابيده بودیم. وقت نماز صبح، لرز نشسته بر جان، جوری دندانها را به هم میکوبید که خواندن حمد و سوره را غیرممکن میکرد. یادش بخیر. آن روزها بچه پررویی بودیم برای خودمان.
حوالی ۹ صبح ۱۳ شهريورماه رسیدیم کرمان. با میانوعدهای ساده، کیکی منقش به نشان همراه اول!، مرموزانه از وعده صبحانه گذر کردیم. آذوقههای همسر جان به داد رسید. خدا خیرش دهاد.
ایستگاه اول، گلزار شهدای کرمان بود که بعد از یک دور قمری در کمربندیهای کرمان آنجا فرود آمدیم.
بحمدالله به برکت تایپ صوتی یکی از کارهای عقبافتاده تابستان انجام شد؛ داوری کتابی تخصصی در حوزه حقوق اداری. ارزیابی تفصیلی نوشتاری علمی در vip آن هم با گوشی همراه زیر کولر یخساز، اگر جهاد نیست پس چیست؟
https://eitaa.com/drhamednikoonahad
دکتر حامد نیکونهاد
چند تا بچه پررو(۲) #سفرنامه ۲. پای در راه حالا دیگه خانواده یکدست قبول کرده که: "بابا برو، ما هم م
چند تا بچه پررو(۲)
#سفرنامه
۳. او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد
حوالی ۱۰ صبح ۱۳ شهريورماه رسیدیم به گلزار شهدای کرمان. لباسهای سبزرنگ متحدالشکل و کلاههای خاکی یکسان بین بچهها توزیع میشود تا همانجافیالمجلس در vip بر تن شود.
بچهها حس گروه سرودهای دوره دبستان را گرفتهاند و سر شوخی را باز کردهاند.
علی طاهری ترديد دارد که استاد هم همرنگ جماعت میشود یا نه. دستِ درازشدهام را که میبیند کلاه اول را به دستم میرساند. اندکی بعد کاشف به عمل میآید که این اولين کلاه با بقيه تفاوت داشته و خاص بوده. کلاه را بر سر کردم تا کلاه سرم نرود.
بیتابم بیتاب زیارت مزار "سرباز" قهرمان مبارزه با تروریسم. هنوز باورم نيست که حاجقاسم پیش ما نيست.
در سرزمین گلزار، لشکر سپاه منجی موعود صف کشیدهاند. "سرباز" هم در جمع انبوهی از همقطارانش آرام گرفته.
تصاویری از خادمالرضا رئیسی عزیز، حاج قاسم و مهمان شهید هنیه در گلزار شهدا جلب توجه میکند. گلزار خلوت است. بچهها متفرق شده و سرگرم زيارت قبور شهدا و راز و نیاز شدهاند. چشمها اشکبار است. در آستانه شهادت حضرت سلطان علی بن موسی الرضا نوای مداحی و روضهخوانی فضا را پر کرده. معنویت در شکل اعلای خویش جاری شده. بعد از عرض ادب به ساحت حاج قاسم و دیگر شهدا، گلزار را دور میزنم. به مزار شهدایی میرسم که هنوز به سال نرسیدهاند. دهها شهیدی که تاریخ شهادتشان با چهارمین سالگرد حاجی مقارن شد. خاطرات تلخ ۱۳ دی ۱۴۰۲ کرمان تداعی میشود. به شهید کاپشن صورتی یا گوشوارههای قلبی میرسم. بغض گلویم را میفشارد. غم و خشم را توأمان فرومیخورم و با فاتحهای دل را تسکین میدهم.
مختصر برنامهای را مسؤولان گلزار ترتیب دادهاند. خاطرات و روایتی تصویری از خلق و خوی سردار دلها را از زبان همراهان و همرزمانش میشنویم تا فرصتی برای تجدید عهد یافته باشیم. حسابی حالمان جا آمد.
حضور در جمع شهدا مثل شارژ سریع گوشی میماند. با شهدا وداع میکنیم و رو سوی vip.
برای در امان ماندن از غرولند علی فرفری، قید مسجد را میزنیم و همانجا
نماز ظهر و عصر را در کنار مزار شهدا میخوانیم و فیالفور سوار میشویم. بعد از دريافت دستورالعملهای خاص بهداشتی و صرف غذا در vip، ناهار توزیع میشود تا هم در زمان و هم تکهپراکنی راننده معزز صرفهجویی شود.
حالا حدود ۴ ساعت تا میعادگاه اصلی فاصله داریم. باید از کرمان برویم جیرفت و از آنجا به بخش اِسفندقه. باز هم فرصت طلایی برای خواب فراهم شده، البته اگر پارهتن بگذارد.
https://eitaa.com/drhamednikoonahad
هدایت شده از انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران
101.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #به_نظاره_بنشینید
🎬 #جایگاه_قانون_اساسی_کجاست؟
📌 قسمتهای برگزیده نخستین گعده گفتگو محور در اندیشه حقوق عمومی اسلامی
(بخش اول)
♦️فصل اول گفتگو: مسئله قانون اساسی در زمانه ما
💥 این نشست با حضور دکتر حامد نیکونهاد؛ عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی و همچنین دکتر محمدرضا اصغری شورستانی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری در تاریخ سهشنبه ۲۳ مرداد ماه سال ۱۴۰۳ خورشیدی در سالن جلسات مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار گردید.
✅️ در بخش نخستِ این گفتگوی چالشی، نقطه افتراق بحث بر سر جایگاه حقیقی قانون اساسی در حقوق عمومی اسلامی است. یک اندیشه که دکتر نیکونهاد آن را راهبری میکند، قائل به عبور از قانون اساسی شکلی در صورت از دست دادن مصلحت و کارآمدی در قالب اصول ۱۱۲ ( مصلحت موقت) و ۱۷۷ (مصلحت دائمی) با عنایت به قانون اساسی مادی است. مدافع اندیشه دیگر یعنی دکتر اصغری اما معتقد است مادامی که قانون اساسی شکلی به مثابه عهد مردم و حکمرانان است مجمع تشخیص مصلحت حق ندارد از آن عبور کند. اگر اصلی اشتباه است باید طبق اصل ۱۷۷ در آن بازنگری شود چرا که مردم معمار بازنشسته نیستند و نقش آنها تداوم دارد.
🤔 نظر شما چیست؟ درست است. اول باید استدلالات دو استاد را دید بعد نظر داد...
◼ با انجمن خودتان همراه باشید
.
🔻انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران | IPLAI
🌐 @iplai_ir
دکتر حامد نیکونهاد
چند تا بچه پررو(۲) #سفرنامه ۳. او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد حوالی ۱۰ صبح ۱۳ شهريورماه رسیدیم به
چند تا بچه پررو(۲)
#سفرنامه
۴. دولتآباد
با گذر از مسیری پرپیچ و خم و نیمهکوهستانی در جادهای باریک و پرخطر البته با رانندگی نهچندان مطمئن علی فرفری و شاگرد شوفرها، حوالی ۲ ساعت مانده به مغرب به میعادگاه موعود رسیدیم. بخش اسفندقه، روستای دولت آباد مابین روستاهای فردوس و آبشور. چند سالی است که این منطقه توسط وارثین بهشتی به عنوان منطقه محروم (یا به تعبیر قوانين امروزی: کمتر برخوردار!) شناسایی شده.
اسفندقه، که گویا قرار است شهر شود، به تازگی میزبان شهیدی گمنام شده که سایبانی هم ندارد و مستقیم زیر تابش آفتاب. مثل امیر بیحرم که ديروز روز شهادتش بود. اتوبوس متوقف میشود برای عرض ادب و نیازی و توسلی برای مددی. خیلی سریع خیلی کوتاه.
سقفهای کاهگلی گنبدی شکل، اولین تصویری از دولتآباد است که جلب توجه میکند. از کوچه پس کوچههای نیمهخاکی نیمه آسفالت دولتآباد عبور میکنیم تا به منزلگاه برسیم: حسینیه سیدالشهدا. حسینیه، در واقع سولهای است با سقف بلند شیروانی به مساحت تقریبی ۲۵*۵۰ مفروش به قالیهای پاخورده و وارفته و تعدادی گلیم و موکت قدیمی که مثل جورچین نامنتظم کنار هم نشستهاند.
قربانی کردن گوسفند حسن مطلع ورود به قرارگاه است. زبانبسته سیراب میشود و رو به قبله. چشم دیدن ندارم.
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ إِسْمَاعِيلَ ذَبِيحِ اللَّهِ
سربرمی گردانم.
دو نونهال حدودا ۸-۹ ساله میبینم. فرصت مغتنمی است برای آشنایی با تاریخ و جغرافیای منطقه. امیرحسین و دیگری که حرفی نمیزد. امیرحسین که تا لحظه آخر حضور در دولتآباد از ما جدا نشد، کودکی بود بسیار خوشاستعداد، پرچانه و باهوش. به برکت همصحبتی با جنابشان در این چند روز، علاوه بر شنیدن خاطراتی متنوع و خطرناک و گاه نیمهخصوصی، با آداب و رسوم مختلفی نیز آشنا شدیم؛ از بذل شب عروسی (همان هدیه پاتختی خودمان) تا گازوئیلکشی(تلطیفشدهی همان قاچاق سوخت است، مثل درآمدهای نامتعارف که بهجای حقوقهای نجومی مصطلح شد)
بچههای جهادی مشغول انتقال مهمات و جاگیر شدن در حسینیه و من مشغول گپ زدن با امیرحسین بودم که پیرزنی فرتوت، جلو آمد و با اصرار خواست همراهش بروم. گویا لباسهای یکدست سبز جهادیون، او را به سمت ما کشانده بود. لهجه محلی داشت ولی فهميدن حرفهايش خيلی سخت نبود. جلو افتاد و به اتفاق آقای شایسته يکی از بچههای جهادی و امیرحسین، در پی او روانه شدیم. بعد از گذر از لابهلای چند کوچه به خانهاش رسیدیم. در نگاه اول، درخت انار کوتاه و جذابی وسط حیاط خودنمایی میکرد. بیمقدمه شروع کرد و از سقف ریخته سرویس بهداشتی که وسط حیاط بود مینالید و از حیاط خانهای که دیوار نداشت و با فنس محصور شده بود. خلاصه عرضحالش این بود که یک پیرزن تنها در این وضعیت، امنیت و آرامش خاطر ندارد. حق میگفت. قول ساخت و تعمیر میخواست. پروژههای جهادی از قبل و برای مدت ۱۰روز برنامهریزی شده بود. قول پیگیری و انعکاس دادم و عمل هم کردم.
اما از همان لحظه سؤالی در ذهنم شکل گرفت و تا روز آخر و هنوز درگیرش ماندهام. چطور ممکن است در یک منطقه کوچک چند هزار نفری، اهالی و همسایگان، چنین وضعیتی را ببينند و کاری نکنند؟ مگر چقدر هزینه داشت؟ یعنی همسایه ها در یک منطقه سنتی هم مثل فضای همسایگی در شهرهای بزرگ، اینقدر از هم دورند؟
امیرحسین که میگفت فرزندان پیرزن هم در همین منطقه ساکنند. حیرت افزون شد
https://eitaa.com/drhamednikoonahad
هدایت شده از انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران
53.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #به_نظاره_بنشینید
🎬 #جایگاه_قانون_اساسی_کجاست؟
📌 قسمتهای برگزیده نخستین گعده گفتگو محور در اندیشه حقوق عمومی اسلامی
(بخش دوم)
♦️فصل اول گفتگو: مسئله قانون اساسی در زمانه ما
✅️ سخن بر سر ذاتیات و عرضیات قانون اساسی است. هر دو استاد قائل بر این مفاهیم هستند ولی فهم متفاوتی دارند. دکتر نیکونهاد معتقد است نمادِ خواست مردم، منحصر در قانون اساسی شکلی نیست بدین سان مفهوم قانون اساسی ماهوی مطرح میشود. مطالبات مردم به قبل از ۲۲ بهمن ۵۷ بازمیگردد و ریشه در پذیرش اسلام اجتماعی و رهبری امام خمینی دارد. ذاتیات ارزشها و بنیادهاست و عرضیات، ساختارهاست.
نظر دکتر اصغری این است که ذاتی و عرضی در چهارچوب قانون اساسی است و نباید از نص آن عبور کرد. رویه شورای نگهبان نیز به عنوان پاسدار قانون اساسی چنین است.
🤔 نظر شما چیست؟ درست است. اول باید استدلالات دو استاد را دید بعد نظر داد...
◼ با انجمن خودتان همراه باشید
.
🔻انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران | IPLAI
🌐 @iplai_ir
هدایت شده از انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران
🔴 انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران با همکاری مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار مینماید:
.
🔰 سلسله جلسات گفتگو محور در اندیشه حقوق عمومی اسلامی
🔶 فصل اول گفتگو: مسئله قانون اساسی در زمانه ما
🔸گعده دوم: قانون اساسیِ کدام مردم؟ مردمِ کدام قانون اساسی؟
💠 محورهای گفتگو:
✔️مبنای مداخله مردم در تدوین و نگارش قانون اساسی
✔️منشأ اعتبار قانون اساسی
✔️تمایزات قوه موسس در حقوق عمومی مدرن و حقوق عمومی اسلامی
✔️ مبنای تعیین تکلیف برای نسلهای آینده در قانون اساسی
✔️کیفیت تغییر قانون اساسی در صورت احراز اراده عمومی مبنی بر تغییر آن
.
📍 همراه با ارائه اساتید:
🎙دکتر حامد نیکونهاد
🎓 عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
🏢 دبیر انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران
🎙دکتر محمدرضا اصغری شورستانی
🎓 عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری
🏢 دبیر هیئت اندیشهورز انجمن حقوق عمومی اسلامی ایران
♦️ مجالی برای گفتگو میان مخاطبین و اساتید
🗓 دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳
⏰ ساعت ۱۶ الی ۱۸، مجموعه سرچشمه
.
✅ جلسه به صورت حضوری برگزار شده و برای مشارکتکنندگان در بحث، گواهی شرکت در جلسه صادر میشود.
.
📌 لوکیشن محل برگزاری جلسه:
https://nshn.ir/aerbvEBbVxi6pA
.
✅ علاقمندان میتوانند برای ارسال نظرات خود به آیدی ذیل در بله پیام بدهند:
🆔 @sedkashfi
.
🔻انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران | IPLAI
.
🌐 @iplai_ir
#صدور_انقلاب
۱. ما باید در #صدور_انقلاب مان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمی کنیم کنار بگذاریم، زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نمی باشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است.
امام خمینی ۱،۱،۱۳۵۹
صحیفه نور ج۱۲، ص۱۹
۲. معنی #صدور_انقلاب ما این است که همه ملت ها بیدار بشوند و همه دولتها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند و از این تحت سلطه بودنی که هستند و از اینکه همه مخازن آنها دارد به باد می رود و خودشان به نحو فقر زندگی می کنند نجات بدهد.
امام خمینی ۲۸،۷،۱۳۵۹
صحیفه نور ج۱۳، ص۱۲۶
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
#صدور_انقلاب
اصل 154 #قانون_اساسی در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی سال ۱۳۵۸ به اتفاق آرا به تصویب رسید.
نائب رئیس مجلس (#شهیدبهشتی) در پی تصویب این اصل با این نصاب بالا چنین گفتند:
« اين اتفاق آرا دليل و شاهد بر #اصالت_انقلاب ماست و نيز به جهانی بودن انقلاب و اينكه انقلاب آنطور هم كه بعضی ها می گويند قرار نيست در داخل #مرزها محصور بماند»
صورت مشروح مذاكرات قانون اساسى، ج3: صص 1521-1520
اصل۱۵۴ قانون اساسی:
جمهوری اسلامی ايران سعادت انسان در كل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می شناسد. بنابراين در عين خودداری كامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای ديگر از مبارزه حقطلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت میكند.
صدور #انقلاب_اسلامی
@shahiddoctorbeheshti
دکتر حامد نیکونهاد
چند تا بچه پررو(۲) #سفرنامه ۴. دولتآباد با گذر از مسیری پرپیچ و خم و نیمهکوهستانی در جادهای بار
چند تا بچه پررو(۲)
#سفرنامه
۵. چهل سال بیداردلی
شب نخست اقامت، مصادف با شب شهادت امام رضا شد و حسینیه در تدارک مراسم.
سخنران، یکیاز افتخارات همان منطقه بود که به تجلیل از او یاد میشد. يکی ديگر از افتخارات در پاریس بود که اهالی بسیار از او می گفتند. اما سخنران، آقای دکتر نظری، دانشآموخته در حوزه علوم اجتماعی و اخلاق و تربیت، جانباز ۷۰درصد که هر دو چشمانش را در جنگ تحمیلی تقدیم راه خدا کرده بود. آرامشی عجیب در حرکات و سکناتش دیده میشد. قبل از منبر، اندکی با او گپ زدم. حضور اهالی دانشگاه شهیدبهشتی در منطقه، برایش جذاب بود. کمترین نشانی از پشیمانی از انتخابش برای شرکت در جبهه حق از باطل دیده نمیشد. بچه پرروی دیروز با خنده تعریف میکرد که چگونه شناسنامهاش را دستکاری کرده و در ۱۵ سالگی قاچاقی (چیزی شبیه گازوئیلکشی امروز!) و با لطایفالحیل (تغییر وسیله نقلیه اعزام) خود را به خط مقدم رسانده و تنها ۷۰ روز پس از حضور در جبهه، ترکش خورده و هر دو چشمان سرش برای همیشه بسته شده است. بیداردلی بود حقا. ۴۰ سال پس از ۱۵ سالگی، قبراق و خوشروحیه بود.
سخنرانی و روضه بر منبر(که یک صندلی ساده بود) را کوتاه کرد تا به دو مجلس دیگر در روستاهای اطراف برسد. برای شام هم نماند.
بعد از منبر، مرصاد بلندگو بهدست حضور وارثین بهشتی در منطقه را به آگاهی حضار رساند و اجمالا از برنامههای عمرانی، فرهنگی و زیست محیطی گروه جهادی برای منطقه گفت و البته مسابقات و جوایزی که در انتظار بروبچه های اسفندقه بود. نکتهی مهمی که از قلم نیفتاد این بود که آبادی منطقه کار خود اهالی است و جهادیون نقش یاری و تسهیلگری و پيگيری دارند. حق هم همین است. تلاش برای توانمند سازی و خودسامانی مناطق محروم، مهمترین هدف و کارکرد اردوهای جهادی برای اهالی منطقه است.
شام را مهمان سفره عالم آل محمد بودیم که توسط اهالی در مطبخ حسينيه تدارک شده بود. شکم را برای غذای محلی صابون زده بودیم ولی با غذای معمولی پذيرايی شدیم. الحمدلله
به بهانه شام، با تعداد بیشتری از اهالی آشنا شدیم و قدری گپ زدیم. تعداد قابل توجهی از اهالی، ساکن جیرفت بودند و برای ییلاق به اِسفندقه آمده بودند.
حسینیه که خلوت شد، هرکسی سراغ کاری رفت و عمدتا مشغول استراحت شدیم. گرجی، مسؤول فرهنگی اردو، که با چسباندن اوراق حاوی کلام بزرگان دیوارنگاری را آغاز کرده بود نظرم را جلب کرد. جدول محاسبه نفس هم طراحی شده بود تا بچهها اول و آخر اردو خودشان را حسابکشی کنند. ابتکار جالبی بود.
شب اول، خستگی ۲۴ ساعت سفر اتوبوسی بر جانمان مانده بود. مهیای خواب شدیم و بهصورت خطوط موازی ردیف شدیم در کنار دیوار.
جهادیون گعدهای گرفتند و برنامهها را مرور کردند و تقسیم کار برای فردا.
علی طاهری، فرمانده اردو، قوانين خاموشی و بیدارباش را اعلام کرد. ساعت ۲۳ خاموشی و ساعت ۶:۴۵ بیدارباش. البته تا زمانی که بنده بودم، فقط دومی اجرا میشد
https://eitaa.com/drhamednikoonahad