eitaa logo
روش مطالعه، تحقیق و نگارش
384 دنبال‌کننده
351 عکس
173 ویدیو
143 فایل
نظر خود را برای مدیر کانال بفرستید. @drhosseins
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از معارف اسلامی
قطعه ای از سیاسیات دیوان با همّت است و صبر و بصر نی به ادّعا کان کام مردمان همه شیرین کند چو قند «گر جلوه می‌نمایی و گر طعنه می‌زنی ما نیستیم معتقد شیخ خودپسند» * گفتا چنان کنم خود یارانه گیرها آرند چهل و پنج تومن، جمله پس دهند از دولت امید جز این انتظار نیست با مدّعی بگو برو بر ریش خود بخند جمعی گریست زاتش بنزین ظلم او او همچنان ز خنده‌ی بی‌جاش دل نکند سیلاب آتشی که به هر شهر شد روان لطف خدا به حکمت مولاش کرد بند گفتا که جمعه صبح چو بشنیدم این خبر بس در شگفت گشتم و شد داد من بلند تقصیر من نبود، سپردم به دیگری عیب از منیژه نی، چو که بیژن زده ست گند * این بیت از لسان الغیب حافظ شیرازی است.
از کتاب نوشته زاهاریا استانکو رومانیایی ص 455
*حاملگی ناخواسته یک مسئول مرد!* 👈قابل توجه پژوهشگران عزیز، رعایت نکردن ممکن است حتی موجب ناخواسته در برخی مردان شود. حاملگی ناخواسته یکی از مسئولان سابق پارس جنوبی شنیده ها حاکی از آن است که آقای حسنوند رییس کمیسیون نفت مجلس شورای اسلامی در سخنرانی دو روز گذشته خود گفته که در وزارت نفت فاجعه رخ داده است،از اختلاس های چند هزار میلیاردی تا مدارک جعلی مدیران و سرقت های علمی ایشان. شرح خبر: یکی از مدیران عامل سابق پارس جنوبی که پس از بازنشستگی و بر خلاف قانون منع بکارگیری بازنشستگان و با رانت به سمت مدیر عاملی یکی از پتروشیمیهای منطقه انرژی پارس-عسلویه در آمده است. چندی قبل ایشان جهت دفاع از مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک خود در پردیس بین المللی صنعتی شریف واقع در جزیره کیش حاضر شده و از آنجایی که پایان نامه را کپی کرده بود و رئیس جلسه و استاد راهنما نیز پایان نامه را نخوانده بودند از آن تعریف کردند. جمله استاد داور بسیار جالب است: پایان نامه خودت رو خوندی؟ برو صفحه ۹ پاراگراف ۲ ببین چی نوشته؟ نوشته بود: *من در زمان نوشتن این پایان نامه حامله بودم!* پس از این فضاحت و استعلام مدرک کارشناسی ایشان معلوم شد که لیسانس ایشان نیز جعلی بوده و این یعنی چندین و چند سال یک دیپلمه بر مسند مدیریت عامل شرکتهای تابعه وزارت نفت تکیه زده است. *اکنون چه کسی در این مملکت پاسخگوی این فضاحت می باشد؟!!*😷😐. از سوی یکی از مسئولان عالی وزارت نفت
به اطلاع می رساند کتابخانه مرکزی تعداد ۱۵۷۵۳ عنوان نسخه خطی ( رایگان) ،۴۷۶ عنوان کتاب فارسی، ۵۷۵۷۷ عنوان پایان نامه فارسی، ۴۴۵۴ عنوان عکس قدیمی و لیست و آدرس ۲۱۳۷۴ عنوان کتاب از ناشران الزویر و اشپرینگر( رایگان برای کاربران دانشگاه تهران) را برای استفاده عموم در آدرس زیر بارگذاری نموده است: utdlib.ut.ac.ir @UT_Central_Library @mardomnameh
نگارش: وقتی علی‌جان از دنیا رفت، دو خواهرش سارا و زیبا ازدواج کرده بودند و تنها خواهرش جیران که بیست سال داشت. همراه مادرش با خانواده علی‌جان زندگی می‌کردند. زیبا مثل برف سفید و جیران سبزه بود. فائقه زن علی‌جان که از قبل بنای ناسازگاری را گذاشته بود، به محض اینکه علی‌جان سرش را زمین گذاشت، بر شدت بدرفتاریش افزود تا این‌که جیران و مادرش مجبور شدند آن خانه را ترک کنند. مادر علی‌جان خانه‌ی برادر زاده‌ی شوهرش رفت. و در کارهای خانه و نخ‌ریسی و رفت و روب به آن‌ها کمک می‌کرد. و جیران هم خانه‌ی عمویش علی‌آقا رفت. دو سالی بیش‌تر آن جا نبود که زن برادر علی‌آقا سوسن نیز با او بنای ناسازگاری گذاشت. و عرصه را بر او تنگ کرد. او هم نزد مادرش که در همان ده ساکن بود، درد دل می‌کرد و غم و غصه‌هایش را نزد او بازگو می‌کرد. آن قدر عرصه بر او تنگ شده بود که ناگزیر از خانه‌ی عمو هم زد بیرون و به تعبیری سر به بیابان گذاشت. ولی در حقیقت او راه یکی از شهرها را در پیش گرفت. و همان‌طور که گریه می‌کرد و بغض در گلو، اشک می‌ریخت، با خدا نجوا می‌کرد که: «خدایا خودت گواهی که چقدر اذیت می‌شدم و کاسه‌ی صبرم لبریز شده بود. از تو می‌خواهم، هم آبرویم را حفظ کنی و هم سرو سامان به زندگیم بدهی.» در همین احوال خود غرق بود که ماشینی عبوری کنار جاده نگه داشت و او را سوار کرد. راننده که از سرخی چشم‌ها و بینی او فهمید که گریه‌ی زیادی کرده است، از او پرسید: شما کی هستی؟ چرا تنها در راهی؟ جیران هم که دید او مردی نیک به نظر می‌رسد، شرح حال خود و علت فرار و آوارگی‌اش را به او بازگفت. آن مرد او را به شهر خود - که شهر بزرگی بود- برد و پس از صلاح و مصلحت با پدر و مادرش او را به عقد دائم خود در آورد و با او ازدواج کرد. جیران تا سالیان دراز بی‌خبر از بقیه‌ی فامیل در آن شهر به صورت ناشناس زندگی کرد. و در این مدت از آن مرد صاحب چهار فرزند شد؛ دو پسر و دو دختر. هیچ کس از او خبر نداشت. خواهرانش نزدیک بود از غصه‌ی گم شدن او دق کنند. روزی جوانی از اهالی ده جیران، برای کارگری به شهر و از قضا برای پاره‌ای تعمیرات و بنایی خانه او رفته بود. در اثنای کار و گفتگوی معمول، جیران خواسته یا ناخواسته می‌گوید: «من هم اهل روستای «گ» هستم. از فامیل «ق». آن کارگر وقتی به ده برمی‌گردد. به خانواده جیران خبر می‌دهد که در شهر به نشانی ... در خانه‌ی زنی کارگری کردم که اسمش جیران بود و از شما به عنوان قوم و خویش خود یاد کرد. عموزاده‌ی بزرگ جیران هم رفت او را پیدا کرد و برای دیدار نزد دیگر فامیل و خواهرانش آورد. جیران وقتی پیدا شد که شوهرش از دنیا رفته بود. او ضمن اینکه از خوبی‌های آن مرد یاد می‌کرد، می‌گفت: «خدا بیامرز مرا پناه داد و از در به دری نجاتم داد. ولی زیاد مرا اذیت کرد و بارها و بارها به من طعنه آوارگی‌ام را می‌زد.»‌ 👈: @drhosseins
http://kayhan.ir/fa/news/198878 تقریظ حضرت آیت‌الله بر کتاب رونمایی شد
هدایت شده از معارف اسلامی
16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 در کشور یک جوان تصمیم می گیرد کار عجیب و خطرناکی را انجام بدهد و تمام مراحل کار را با یک دوربین ضبط می‌کند. 🔸این جوان در بین همشهریان مذهب که در بین آنها حتی افراد متمایل به داعش و همچنین سنی مذهب هایی که گرایش داعشی ندارند اما پایبندی مذهبی قوی دارند برخورد می‌کند. 🔸این جوان نزد همشهریان سنی مذهب، خودش را یک جوان نشان می‌دهد که بدنبال مکانی برای انجام فریضه نماز است و از مردم سوال می‌کند که من یک شیعه هستم و میخواهم نمازم را بخوانم و درخواست مکانی برای نماز خواندن می‌کند. 🔸سپس در ایام همایش جهانی اربعین در بین زائرین و موکب ها خودش را یک جوان سنی مذهب معرفی می‌کند و درخواست مکانی برای نماز خواندن خود می‌کند. 🔸به دور از هرگونه تعصب، نوع رفتار مردم و نوع برخورد و نوع گفتار هر دو را مقایسه کنید. 🔸برخورد و گفتار افراد سنی مذهب با یک جوان شیعه که فقط بدنبال مکانی برای ادای فریضه واجب نماز است و نوع برخورد و رفتار و گفتار افراد شیعه با یک جوان سنی که بدنبال مکانی برای ادای فریضه واجب نماز است، هردو رفتار بسیار دیدنی و حیرت انگیز است. 🔸نکته اشتراکات این دو جمعیت: خدا، پیامبر، دین و قبله.