32.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا با وجود عقل نیاز به روایات داریم؟!
#عقلانیت_در_پرتو_معصوم
#چهاردهی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم العن الجبت و الطاغوت والنعثل والشیاطین و حزبهم الظالمین لآل محمد علیهم السلام
➖➖➖
سه فرق بین نسبت تامه و ناقصه در کلام مرحوم آغاضیاء:
فرق اول:
جمله ناقصه دلالت بر وجود می کند اما جمله تامه دلالت بر ایجاد می کند یعنی زمانی که می گوید زیدالعالم علم برای زید در ذهن ثابت است و این دارد از ذهن حکایت می کند اما زمانی که می گوید زید عالم مفهوم علم را برای زید در خارج ایجاد می کند
➖➖➖
اشکال:
به نظر ما فرقی بین زید عالم د زید العالم از حیث حکایت و مفهوم وجود ندارد بلکه در هر دو ذهن وجود دارد و از خارج حکایت می کنند(این همان کلام مرحوم نایینی در معنای حرفی است و در محل خودش ردشد)
➖➖➖
فرق دوم:
جمله تامه حکایت از خارج می کند اما در جمله ناقصه ذهن قطع نظر از نسبت موجود در خارج دارد و تنها چیزی که وجود دارد نسبت محکیه ذهنیه است
توضیح؛
وقتی می گوییم زید قائم در اینجا جمله حکایت از خارج می کند اما در زید القائم حکایتی از خارج وجود ندارد بلکه ذهن از نسبت قیام و زید در خارج قطع نظر دارد و نسبت آن نسبت محکیه ذهنیه می باشد
استدلال؛
می بینیم که بر سر جمله ناقصه حرف نفی می آید مثل عدم قیام زید اما برا جمله تامه حرف نفی نمی آید
➖➖➖
اشکال آقای صدر:
نقضی:
این که شما فرمودید جمله تامه از خارج حکایت می کند و جمل ناقصه حکایت نمی کند نقض می شود در مثال قیام زید الموجود در این مثال جمله ناقصه است اما می گوید قیام زید موجود (زیدی که موجود است در خارج) و از خارج حکایت می کند
همچنین این که شما فرمودید حرف نفی بر سر جمله تامه نمی آید در مثال های بسیاری نقض می شود مثلا لیس زید بقائم (اصلا ما نفهمیدیم که منظور شما چیست)
حلی :
در این که شما فرمودید جمله تامه از خارج حکایت می کند چند حالت وجود دارد:
حالت اول: مفهوم وجود در ذهن بیاید که محال است بواسطه الفاظ مفهوم وجود خارجی به ذهن بیاید
حالت دوم: این است که بواسطه لفظ واقع یا وجود خارجی به ذهن بیاید که این هم به وضوح محال است که وجود خارجی به ذهن بیاید
حالت سوم: این است که ماهیت وجود به ذهن بیاید که این حالت در جمله ناقصه هم هست مثل اینکه می گوییم زیدالقائم ضرب در اینجا ماهیت به ذهن می آید حال آنکه نسبت ناقصه است
➖➖➖
رد بر اشکال آقای صدر:
در اشکال نقضی شما فرمودید که قیام زید الموجود حاکی از خارج است این حکایت از نفس نسبت ناقصه نیست بلکه حکایت از الموجود می باشد حال آنکه کلام مرحوم آغاضیاء دال بر این است که نفس نسبت ناقصه حکایت از خارج ندارد و به خودی خود در حکایت از خارج لابشرط است
اما نقض شما در آمدن ادات نفی بر سر جملات ناقصه صحیح است و ما هم کلام مرحوم را نفهمیدیم ظاهرا که تقریرات اشتباه نوشته اند
اما رد بر اشکال حلی شما این است که قیاس شما بین دو مثال زید قائم و زید القائم ضرب اشتباه است چرا که با آمدن ضرب نسبت جمله تامه می شود و از خارج حکایت می کند اما در مثال قیام زید یا زیدالقائم حکایتی از خارج ندارد مثل همان کلمه الموجود که در مثال اخیر آوردید که باعث حکایت از خارج شد اما نسبت ناقصه بما هی هی هیچ حکایتی از خارج نمی کند و اشکال شما بر مرحوم آغاضیاء وارد نیست
➖➖➖
جلسه ی بیست و هفتم👆
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
دروس امسال استاد چهاردهی
عمومی: بحوث فی علم الاصول از اول کتاب همراه با نقد
خصوصی: فقه استدلالی آقای ایروانی از ابتدا همراه با نقد
خصوصی: کفایه از ابتدا همراه با نقد
دوستان برای شرکت در دروس خصوصیه استاد فقط به آیدی خودشون پیام بدین و هماهنگ کنین
@aminchahardehi
تشکر از همراهی شما
بسم الله الرحمن الرحیم
فرق سوم(ادامه کلام مرحوم آغاضیاء):
فرق سوم بعبارتی همان فرق دوم است اما اثر شرعی بر آن مترتب شده که آن را بیان کرده اند
وقتی که جمله تامه حاکی از خارج باشد اما جمله ناقصه حاکی نباشد
ثمره آن در بحث استصحاب عدم ازلی فهمیده می شود
توضیح به مثال؛ مثال اول الماءُ الکرّ معتصمٌ می باشد که جمله الماء الکر موضوع حکم است و جمله ناقصه می باشد و به آن موضوع نعتیو بسیط می گویند در اینجا به ذهن ما یک ماهیت بسیط آب می آید که متصف به صفت کرّیت است لهذا ما نمی توانیم کریت را از آب جدا کنیم و استصحاب عدم ازلی عدم کریت جاری کنیم و بگوییم آب کر نبوده است فلذا حالا نیز کر نیست
اما مثال دوم می گوید اذا کان الماءُ کراً اعتصم در اینجا موضوعکه جمله تامه است مستقل و مرکب از دو موضوع (آب و کریت)می باشد و ثمره ی حکایت آن از خارج این است که در ذهن ماهیت آب و ماهیت کریت تصور می شود و ما حکم کریت را بر آن بار می کنیم لذا ما می توانیم بگوییم که آب در قبل وجود داشته اما کر نبوده فلذا استصحاب عدم ازلی جاری می شود
فلذا اگر در موضوع حکم شرعی جمله ناقصه اخذ شود استصحاب عدم ازلی جاری نمی شود اما اگر جمله تامه اخذ شود جاری می شود
➖➖➖
اشکال آقای صدر:
جاری شدن استصحاب عدم ازلی بر مبنای تامه و ناقصه بودن موضوع حکم جاری نمی شود بلکه بر اساس مناسبات حکم شرعی و هیئت کلام جاری می شود مثل این که مرحوم خویی در المرٵة القرشیه موضوع را مرکب دانسته اند استصحاب عدم ازلی جاری کرده اند و اگر زن شک کند به قرشی بودن در سن غیر قرشی یائسه می شود
➖➖➖
قول مختار:
کلام مرحومآغاضیاء در حکایت ازخارج صحیح است و این همان کلام مرحوم خویی در جمله تامه است که فرمودند در مرحله مراد استعمالی است مدلول تصدیقی می باشد
➖➖➖
در جمله انشائیه در دو مقام بحث می کنیم:
مقام اول:فرق بین جمله اخباریه و انشائیه
مقام دوم: حقیقت وضع جمله انشائیه
در فرق بین جمله انشائیه و اخباریه جامع بین اقوال این است که جمله انشائیه برای ایجادیت و جمله اخباریه برای اخطاریت است اما پنج تفسیر از ایجادیت گفته شده که بیان می کنیم:
تفسیر اول :
ایجادیت در جمله انشائیه همان ایجادیت در حروف است که در قول مرحوم نایینی بیان شد
اشکال:
اگر ما قائل شویم که ایجادیت در جمله انشائیه همان ایجادیت در حروف باشد اشکال این است که اولا ما اصل مبنای ایجادیت را در حروف قبول نداریم و ثانیا لوسلم که ایجادیت در حروف صحیح باشد اشکال این است که اگر ما قائل شویم که چون هیئت جمله انشائیه معنای حرفی است و باید معنای حرفی وضع شده باشد برای ایجادیت همین حرف را باید در جمله اخباریه هم بزنیم چون هیئت جمله خبریه هم معنای حرفی است و فرقی بین جمله خبریه و انشائیه نمی ماند
➖➖➖
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
جلسه ی بیست و هشتم👆
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم العن الجبت و الطاغوت والنعثل والشیاطین و حزبهم الظالمین لآل محمد علیهم السلام
➖➖➖
در جمله انشائیه در دو مقام بحث می کنیم:
مقام اول:فرق بین جمله اخباریه و انشائیه
مقام دوم: حقیقت وضع جمله انشائیه
در فرق بین جمله انشائیه و اخباریه جامع بین اقوال این است که جمله انشائیه برای ایجادیت و جمله اخباریه برای اخطاریت است اما پنج تفسیر از ایجادیت گفته شده که بیان می کنیم:
تفسیر اول :
ایجادیت در جمله انشائیه همان ایجادیت در حروف است که در قول مرحوم نایینی بیان شد
اشکال:
اگر ما قائل شویم که ایجادیت در جمله انشائیه همان ایجادیت در حروف باشد اشکال این است که اولا ما اصل مبنای ایجادیت را در حروف قبول نداریم و ثانیا لوسلم که ایجادیت در حروف صحیح باشد اشکال این است که اگر ما قائل شویم که چون هیئت جمله انشائیه معنای حرفی است و باید معنای حرفی وضع شده باشد برای ایجادیت همین حرف را باید در جمله اخباریه هم بزنیم چون هیئت جمله خبریه هم معنای حرفی است و فرقی بین جمله خبریه و انشائیه نمی ماند
➖➖➖
تفسیر دوم:
در این تفسیر ایجادیت به معنای تولیدیت می باشد یعنی جمله انشائیه وجود خارجی را تولید می کند و به تبع آن مفهوم ذهنی به ذهن مخاطب می آید مثلا وقتی می گوید اضرب معنای طلب زدن را در خارج تولید و ایجاد می کند و بعد مفهوم طلب به ذهن می آید
➖➖➖
دو اشکال آقای صدر بر این تفسیر:
اشکال اول: این تفسیر شما در دو حالت تصور می شود:
حالت اول: تولیدی که شما فرمودید اگر به وجود آمدن وجودخارجی بدون وضع باشد این می شود سببیت ذاتی و محال است حتما باید با وضع محقق شود
حالت دوم: اما اگر وجود خارجی با وضع به وجود آید در اینجا بنابر مبنای ما که قرن اکید بود وضع فقط منشٵ دلالت تصوری است و وجود خارجی در قسم مدلول تصدیقی می باشد لذا با وضع هم نمی توان مبنای تولیدیت را اختیار کرد
(بحوث ج١ ص ٩٠)
➖➖➖
رد بر این اشکال:
در بحثی که از لسان مرحوم خویی در جمل تامه خبریه مطرح شد اثبات کردیم که بنابر مبنای اعتبار و قرن اکید هم وضع می تواند منشٵ دلالت تصدیقی گردد مثلا بنابر مبنای قرن اکید(مبنای خود آقای صدر) در بحث جمله تامه خبریه گفتیم که قرن اکید بین هیئت و قصد حکایت ایجاد می شود و هیئت جمله وضع شده برای مدلول تصدیقی و مراد استعمالی در اینجا هم قرن اکید بین ایجادیت یا تولیدیت و هیئت جمله انشائیه بوجود آمده و برای آن وضع شده است لذا کلام شما نقض می گردد
➖➖➖
اشکال دوم:
اگر جمله انشائیه وجود خارجی را ایجاد می کند چرا ما در برخی موارد می بینیم که قبل از انشاء جمله وجود خارجی وجود دارد؟ مثل این که شخص از خودش چیزی را طلب می کند
➖➖➖
جواب اشکال آقای صدر:
این که قبل از ایراد جمله وجود خارجی موجود است تولیدیت جمله انشائیه را نفی نمیکند چرا که بحث ما در این است که جمله انشائیه فقط وجود خارجی خود را ایجاد می کند و با آمدن اضرب معنی طلب محقق می شود حال آنکه قبل از آن در ذهن به واسطه ای دیگر باشد و یا نباشد بلکه بالوجدان می بینیم که جمله انشائیه یک وجودی را تولید می کند مثل اینکه یک آتش وجود دارد و ما بگوییم چون آتش وجود دارد اگر آتش دیگری بیاید آتش دوم حرارت ندارد
➖➖➖
تفسیر سوم از ایجادیت(مرحوم اصفهانی):
ایشانمی فرماید رابطه بین ایجادیت و اخطاریت رابطه اقل و اکثر است بعبارتی اخطار و ایجاد در عرض هم قرار دارند و ایجادیت در عرض اخطاریت به وجود می آید و این کلام مرحوم اصفهانی دال بر این است که در مرحله مراد جدی ایجادیت به وجود می آید اما در مرحله دلالت تصوری و مراد استعمالی معنای اخطاری دارد یعنی در جمله اخباری غرض متکلم اخطار از خارج است و با گفتن زید قائم حتی در مرحله مرادی جدی می خواهد از خارج قیام زید را حکایت کند اما در جمله انشائیه متکلم در مرحله تصور و مراد استعمالی معنای استفهام از وجود ذهنی هل و زید و قائم اخطا می کند اما در مرحل مراد جدی معنای انشائی استفهام را ایجاد می کند
➖➖➖
اشکال آقای صدر بر این تفسیر:
در مثال بعت داری متکلم در مرتبه ای قصد اخبار می کند و از بیع خانه خود که قبلا محقق شده حکایت می کند اما در مرتبه دوم از بعت داری قصد انشاء میکند و با آوردن این جمله صیغه بیع را جاری میکند اشکال در این جاست که بنابر تفسیر مرحوم اصفهانی مراد استعمالی در هر دو مرتبه باید یکی باشد اما می بینیم که این دو در مراد استعمالی هم با هم فرق دارند چرا که وضع نمی تواند منشا مراد استعمالی باشد
➖➖➖
جواب اشکال آقای صدر:
گفتیم که بنابر فرموده مرحوم خویی در مرحله مراد استعمالی قرن اکید بین جمله و قصد حکایت محقق می شود و وضع می شود برای قصد حکایت و درمرحله مراد جدی وضع می شود برای معنای ایجادیت و اصلا مدلول تصوری ندارد
➖➖➖
تفسیر چهارم از ایجادیت سیاتی ان شاء الله و علی ابن ابی طالب علیهما السلام
جلسه ی بیست و نهم👆
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم العن الجبت و الطاغوت والنعثل والشیاطین و حزبهم الظالمین لآل محمد علیهم السلام
➖➖➖
اما تفسیر چهارم از ایجادیت:
در تفسیر سوم مرحوم اصفهانی ایجادیت را در عرض اخطاریت دانستند اما در اینجا ایجادیت در طول اخطاریت است و مرادی جدی بالاصاله ایجادیت می باشد یعنی با گفتن هل زید قائم در مرحله مراد جدی بالعرض اخطاریت فهمیده می شود اما اصل مراد جدی همان ایجادیت و استفهام است و بعبارتی علت به وجود آمدن ایجادیت و استفهام همان اخطاریت است
➖➖➖
اشکال آقای صدر بهداین تفسیر:
فرق بین موارد هزل و جدی این است که موارد هزل مراد جدی ندارند یعنی وقتی ما به شوخی می گوییم زید قائم و اصلا در خارج زید و قیامی وجود ندارد اصلا مراد جدی در کار نیست و کلام فقط در مرحله مراد استعمالی محقق می شود
شما فرمودید ایجادیت در مرحله مراد جدی محقق می شود و در مرحله مراد استعمالی معنی اخطاریت دارد
اشکال اینجاست که ما بالوجدان می بینیم که بین زید قائم و هل زید قائم حتی در حالت هزل هم فرق وجود دارد حال آنکه بنابر تفسیر شما وقتی اینها مراد جدی ندارند باید یک معنای اخطاریت را در مرحله مراد استعمالی بفهمانند
➖➖➖
تتمه:
همین آقای صدر را در بحث عام و خاص مطرح می کنیم که بعد از این کشف خاص و تخصیص خوردن عام بواسطه آن می فهمیم که مراد جدی مولا از همان ابتدا عام مخصص بود نه تمام افراد عام
یعنی وقتی مولا فرمود اکرم العلما و بعد فرمود لاتکرم الفساق منهم در اینجا مراد جدی مولا در العلما فقط علمای عادل است اما معنا و موضوع له علما به جای باقی است
فلذا مراد جدی نمی تواند سبب عوض شدن موضوع له شود بلکه با وجود مراد جدی یا مراد استعمالی متکلم عوض می شود و یا مدلول تصوری
➖➖➖
دو اشکال آغا ضیاء به تفسیر چهارم:
اشکال اول:
شما فرمودید که مراد جدی از هل زید قائم ایجاد معنی استفهام است در خارج ، اما مشکل اینجاست که وجود خارجی استفهام با وجود ذهنی تباین دارد و استفهام خارجی نمی تواند باعث ایجاد وجود ذهنی استفهامشود که آن وجود ذهنی بتواند از خارج حکایت کند
به تعبیر واضح تر اینکه تا زمانی که مفهوم استفهام به ذهن نیاید و آن وجود ذهنی از خارج حکایت نکند مراد جدی محقق نمی شود (ما وقتی می گوییم زید قائم ، وجود زید و قیام به ذهن می آید و از خارج حکایت می کنند و در مرحله مراد جدی کلام محقق می گردد) اما بنابر گفته شما اول در مرحله مراد جدی وجود استفهام در خارج محقق می شود و بعد به ذهن می آید و بعد از خارج حکایت می کند
➖➖➖
جواب اشکال:
این اشکال قبلا هم تفصیلا جواب داده شد به این صورت که حتما نباید وجود ذهنی (که با وجود خارجی تباین دارد) از خارج حکایت کند بلکه ماهیت (که با هر وجودی جمع می شود) از خارج حکایت می کند
➖➖➖
اشکال دوم:
اگر مستعمل فیه ما وجود خارجی باشد و ما تا استعمال نکنیم وجود خارجی (مثلا وجود خارجی استفهام)
محقق نمی شود از طرف دیگر تا وجودی در خارج نباشد استعمالی صورت نمی گیرد لذا وجود متوقف بر استعمال است و استعمال متوقف بر وجود است تا هل زید قائم استعمال نشود معنای ایجادی استفهام در خارج محقق نمی گردد و تا زمانی که معنای استفهام در خارج نباشد استعمال معنا ندارد
➖➖➖
جواب اشکال:
دوری که مرحوم آغاضیاء تصویر کردند اشتباه است چرا که اولا اگر مستعمل فیه وجود خارجی باشد دور صحیح است اما در تفسیر چهارم مراد جدی وجود خارجی است نه مستعمل فیه
ثانیا این ادعای شماست که استعمال بدون وجود خارجی محقق نمی شود بلکه اصل در جمله انشائیه و ایجادیت همین است که وجود خارجی نباشد و به واسطه استعمال وجود خارجی یا همان معنی انشائی محقق گردد و این کلام شما فقط در اخطاریت صحیح است
➖➖➖
جلسه ی سیم👆
حکم حتاکی به اهل بیت علیهم السلام در آینه ی روایات و نظر مراجع
حتما ببینین #چهاردهی
برای تماشا روی لینک زیر بزنید👇
https://www.instagram.com/tv/CHfPOvFh9V4/?igshid=10vujok3i4im6