دیری است که آتش از تنم می ریزد
صد حنجره خون از سخنم می ریزد
با بار غمی که روی دوشم مانده ست
بر کوه اگر تکیه کنم می ریزد
#ایرج_زبردست
💠 @e_adab 💠
کتاب عمر ورق خورد بار دیگر و با تو
به عاشقانهترین فصل این کتاب رسیدم
#حسین_منزوی
💠 @e_adab 💠
8.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙آیت الله العظمی جوادی آملی
«روز پُربرکت #عرفه را در پیش داریم، روز عید قربان را در پیش داریم، اینها جزء «ایام الله» هستند. دعا همیشه مستجاب است، ولی در آن روزهای مخصوص، ذات اقدس الهی بعضی از زمانها بعضی از زمینها را برای دعا اختصاص داده است. روزه گرفتن در روز نهم ذی حجّه؛ یعنی روز عرفه بسیار فضیلت دارد ولی از بس دعای آن روز پُربرکت است گفتند اگر روزه گرفتن باعث ضعف میشود که انسان در آن دعا درست نمیتواند با خدا راز و نیاز و گفتگو کند، آن روز را روزه نگیرد. اساس آن روز بر دعا کردن است انسان مواظب باشد بعد از ظهر آن روز را به دعا بگذراند»
درس اخلاق ۹۵/۶/١٨
در همه عمر به جز عشق نکردم کاری
آه اگر حاصل این کار ندامت باشد
#فروغی_بسطامی
💠 @e_adab 💠
مینوازد گوش جان را ، همچو سازی دل شکسته …
هر چه که از دل برآمد ساده بر دل ها نشسته …
زمان میان من و او ، جدایی افکنده ست…
من ایستاده در اکنون و او در آینده ست…
چه مایه گشتم و آینده حال گشت و گذشت!
هنوز در پی آینده ، حال گردنده ست…
به هر قدم قدری گفتم از زمان کندم!
کنون چو می نگرم ، او ز عمر من کنده ست…
که سر برآرد ازین ورطه؟جز کسی که هلاک!
کمند شوق کنارش به گردن افکنده ست!
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم!
که راه دور تر از عمر آرزومندست…
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم
که راه دورتر از عمرِ آرزومندست
تو آن زمان به سرم سایه خواهی افکندن
که پیشِ پای تو ترکیبِ من پراکنده ست
به شاهراهِ طلب بیم نامرادی نیست
زهی امید که تا عشق هست پاینده ست
ز دورباش ِ حوادث دلم ز راه نرفت
بیا که با تو هنوزم هزار پیوندست
به جان سایه که میرنده نیست آتش عشق
مبین به کشتۀ عاشق که عاشقی زنده ست...
#هوشنگ_ابتهاج 💛
💠 @e_adab 💠
«یا صاحبی فی وحدتی» یاور ندارم
با تو ولی باکی از این لشکر ندارم
از ابتدای راه گفتم «حَسبِیَ الله»
نقشی به جز این، روی انگشتر ندارم
من آسمانم را به تو تقدیم کردم
دور و برم یک ماه، یک اختر ندارم
دور از حبیب خویش ماندن، غربت این است
درد من از این نیست که یاور ندارم
«یا رادَّ یوسف عَلَی یعقوب» بنگر
دیگر علی اکبر، علی اکبر ندارم
«یا رازقَ الطّفل الصَغیر» اصغر فدایت
غیر از همین لاله، گلی دیگر ندارم
دارم سَر و سِرّی در این هنگامه با تو
میآید آن ساعت که دیگر سر ندارم
با عضو عضو پیکرم میگویم اینک
ترسی ز تیر و نیزه و خنجر ندارم
هر زخم با تو حرفهایی تازه دارد
ذکری، مناجاتی از این بهتر ندارم
این شمرها احساسشان را سربریدند
اینها مسلماناند؟ نه باور ندارم
هم زندهام با اشک هم مقتول اشکم
از راز خود پرده چگونه بر ندارم
#عباس_همتی
💠 @e_adab 💠