eitaa logo
هامون
44.6هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
658 ویدیو
43 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ با یار به گلزار شدم رهگذری بر گل نظری فکندم از بی‌خبری دلدار به من گفت که شرمت بادا رخسارمن اینجا و تو بر گل نگری 🌱 💠 @e_adab 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌ ‌ از دیدن رویت دل آینه فرو ریخت هر شیشه دِلی، طاقت دیدار ندارد .. ؛ 🌱 ‌ 💠 @e_adab 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ جان من و جان تو گویی که یکی بوده‌ست سوگند بدین یک جان کز غیر تو بیزارم ! مولانا ‌ 💠 @e_adab 💠
هدایت شده از قاصدک
در بندِ کسی بــــاش... که در بندِ { حسیــــن } است...💍❤️ مـا انگشتـرِ آرزوهاتو به واقعیت تبدیـل می‌کنیم 💫 دوست داری انگشترت چطـوری باشه؟☺️ شما بگو، ما برات می‌سازیم ❤️ تولیدی انگشتر سفیر اینجاست🌸 👇 https://eitaa.com/joinchat/3039232081C2859c5fac1 ارسال ضمانت واصالتم داریم وقیمتامون کف‌بازاره💚👆
خوشبختی از آن کسی است که در فضای شکرگزاری زندگی کند چه دنیا به کامش باشد و چه نباشد... چه آن زمان که می دود و نمیرسد... و چه آن زمان که گامی برنداشته خود را در مقصد می بیند... چرا که خوشبختی چیزی جز آرامش نیست 💠 @e_adab 💠
ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﻩ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﻋﻤﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﯿﺮﯼ ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪ ﻫﺮ ﺩﺳﺖ‌ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ‌ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ 💠 @e_adab 💠
بند دلم پاره شد، کنج دلت جای کیست؟ کنج دلت قسمتِ چشم دلارای کیست؟ شعر و غزلهای من نذر نگاه تو باد چشم سیاهت کنون محو تماشای کیست؟ نیم نگاهی بکن، جان غزل تشنه‌ام آب حیات لبت، نوش و گوارای کیست؟ آی اهورای من! بر منِ عاشق ببخش شهد لبانت کنون، لعل شکرخای کیست؟ سوز و گدازم تویی، محرم رازم تو باش این همه شوریدگی، بهر تولای کیست؟ یار سیه‌موی من!"روی مگردان ز من یوسف قلبم بگو... محو زلیخای کیست؟ ختم کلامم تویی، راحت جانم تویی جان پریسا قلم، مستِ غزل‌های کیست؟ 💠 @e_adab 💠
باخبر نیستی تو اما از غم‌ِپنهانی ام خود پر از رنجم تودیگراز چه می رنجانی ام ! گرگ را دیدم ولی بر گله ایمان داشته ام کاش میرفتم از اول در پی چوپانی ام ! از قفس کردی رهایم تا تورا باور کنم این بود فرقش که حالا در دلت زندانی ام ؟ یک سر موی تو صد فردوس می ماند مرا من همان‌پیغمبری که روی نافرمانی ام ؟ رعد و برق چشمهایت را گرفتی بر دلم؛ لحظه ای رخ داد عشق و سالها بارانی ام دردِ دوری و غمِ تنهایی و دیوانگی؛ زندگی چیزی ندارد بیش از این ارزانی ام! خنده ای گاهی به سختی می نشیند برلبم باخبر نیستی تو اما،از غمِ پنهانی ام 💠 @e_adab 💠
📚زرنگ بازی ملا نصرالدین ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملا نصرالدین را آنطور دست می انداختند٬ ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند. ملا نصرالدین پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن هایم. شما نمی دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام. «اگر کاری که می کنی٬ هوشمندانه باشد٬ هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند.» 💠 @e_adab 💠