eitaa logo
هامون
45.2هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
614 ویدیو
42 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
به عشقِ رویِ تو روزی که از جهان بروم ز تربتم بدمد سرخ‌گل، به جای گیاه 💠 @e_adab 💠
ای کم شده وفای تو این نیز بگذرد . . . و افزون شده جفای تو این نیز بگذرد . . . 💠 @e_adab 💠
لبخند تو عشق است ولی با همگان نه با ما به از این باش ؛ ولی با دگران نه حالا که قرار است به دست تو بمیرم خنجر بزن ای دوست ؛ ولی زخم زبان نه! 💠 @e_adab 💠
در دورترين فواصل هستي نزديكترين مخاطب من باش 💠 @e_adab 💠
گر تورا خاطر ما نیست خیالت بفرست... 💠 @e_adab 💠
پيام دادم و گفتم:بيا خوشم ميدار ... جواب دادى و گفتى:كه من خوشم بى تو 💠 @e_adab 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به رسم صبر باید مرد آهش را نگه دارد....از سجاد سامانی 💠 @e_adab 💠
شعر من از قبیله ی خون است خون من... فواره از دلم زد و آخر كلام شد. 💠 @e_adab 💠
با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد... یکی رفت و، یکی موند و، یکی از غصه هاش خوندو یکی برد و، یکی باخت و، یکی با قسمتش ساختو یکی رنجید، ""یکی بخشید"" یکی از آبروش ترسید یکی بد شد، یکی رد شد، یکی پابند مقصد شد تو اما باش، """خدا اینجاست...!!─ 💠 @e_adab 💠
ای قرار دل طوفانی بی ساحل من... بهر آرامش این خاطر شیدا، تو مرو 💠 @e_adab 💠
بیا ای حریر پوش شب های خیالم‌ واژها در ردیف هم تهِ کوچه ی پُر از شعر سپید و یاسِ نگاه تو انتظار قلم شوقِ دفترم همه و همه تو را می طلبند بیا آغوش خیالم را پُر از شقایق های بارون زده کن بیا برکه ی بودنت را به من بسپار تا نیلوفر آبی احساسم غرق تو باشد ♥️♥️♥️ 💠 @e_adab 💠
تو تركم كردي و من همچنان در شهر خواهم ماند كه رسم عاشقي را بين مردم جا بيندازم 💠 @e_adab 💠
سفر تن را تا خاك تماشا كردى سفر جان را از خاك به افلاك ببين گر مرا مى جويى سبزه ها را درياب با درختان بنشين 💠 @e_adab 💠
آن‌ها که خوانده‌ام همه از یادِ من برفت الّا حدیثِ دوست که تَکرار می‌کنم 💠 @e_adab 💠
حال من خوب است اما گر چه بیمارم کمی عاشقی را دوست دارم گرچه بیزارم کمی دل به دلداری سپردم. رفت و من تنها شدم خانه ام را کرد آباد گر چه ویرانم کمی رفت اما رفتن او آخر. دنیا که نیست نیست اما بیخیالم گرچه گریانم کمی بی وفا نامهربان بود.ازخدا پنهان که نیست از شما پنهان نباشد دوستش دارم کمی بس که احساساتیم گه گاه شیرین میزنم تیشه بر دل میزنم من شکل فرهادم کمی گوشه ی زندان حسرت با حصاری از جنون من اسیری بی حصارم چون که آزادم کمی دکترم می گفت باید فکر تو درمان شود حال من بد نیست اما فکر درمانم کمی آن همه نذرو نیازو حاجت و قفل ودخیل وا نشد درهای رحمت کم شد ایمانم کمی آخر شعرم خدا را شاکرم معلوم شد قرص هایم را نخوردم بد شده حالم کمی 💠 @e_adab 💠
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید 💠 @e_adab 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
كاري ندارم كه كجايي؟ چه ميكني؟ بي عشق سر مكن كه دلت پير مي شود... 💠 @e_adab 💠
یقین دارم می آید بالاخره روزی کسی می آید که عشق تر از عشق باشد ... ‌ 💠 @e_adab 💠
آمدي قصه ببافي كه موجه بروي در نزن ، رفته ام از خويش، كسي منزل نيست... 💠 @e_adab 💠
گاه مي پرسند از من عاشقش هستي هنوز؟ بي تفاوت بودنم را گريه ميريزد به هم ... 💠 @e_adab 💠
طلوع کن من حرارت از تو می گیرم 💠 @e_adab 💠
🍃🌸 ❤️ صبح یعنی ... تپشِ قلبِ زمان ، درهوسِ دیدنِ تــو کہ بیایی و زمین، گلشنِ اسرار شود سلام آرزویِ زمین و زمان ❤️ 💠 @e_adab 💠
ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم در هر نفس و هر قدمی یاد تو بودیم هنگام خوشی یاد تو از خاطرمان رفت با دیدن هر درد و غمی یاد تو بودیم اینگونه به بی راهه نمی رفت دل ما هر روز اگر قدر دمی یاد تو بودیم امروز جهان تشنه ی عدل است ، کجایی؟ ما با خبر هر ستمی یاد تو بودیم ما گریه کنان حسن و فاطمه هستیم در روضه ی هر بی حرمی یاد تو بودیم ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی... ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم احسان نرگسی 💠 @e_adab 💠
✍جمعه، عاشق ترین روز هفته است! آنقدر که؛ رنگ قریب انتظارش را بر قلب همه اهل زمین، می پاشد! 💓 سلام یوسف هفته به وقت دلتنگی رسیده است؛ يک جرعه نگاهت، درمان تمام بی قراری ماست! 💠 @e_adab 💠
گویند: دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت! درراه با پرودرگار سخن می گفت: ( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای ) در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت! او با ناراحتی گفت: من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز! آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود؟ نشست تا گندمها را از زمین جمع کند , درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند! ندا آمد که: تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه "مولانا" 💠 @e_adab 💠