مرا از چشمها انداخت خوبی های بیحَدم
که دل را میزند چیزی که بیاندازه شیرین است
#جوادمنفرد
#شعر
💠 @e_adab 💠
عمر آن بود که در صحبت دلدار گذشت
حیف و صد حیف که آن دولت بیدار گذشت
آفتابی زد و ویرانه دل روشن کرد
لیک افسوس که زود از سر دیوار گذشت
خیره شد چشم دل از جلوه مستانه او
تا زدم چشم به هم مهلت دیدار گذشت
برو ای ناصح مجنون ز پی کار دگر
نقش بر آب مزن، کار من از کار گذشت
بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا
تا بدانی که چه ها، بر دل بیمار گذشت
هرچه غم هست خدایا به دل من بفرست
که برای دل ما از کم و بسیار گذشت
یاد آن صبح درخشنده که می گفت عماد
عاقبت مهر درخشید و شب تار گذشت
#عماد_خراسانی
#شعر
💠 @e_adab 💠
شب رسید و درد عشقت باز هم شدت گرفت...
مثل دندان درد، شبها یاد آدم میکنی...!
#فرهاد_شریفی
#شعر
💠 @e_adab 💠
من سایه ای از نیمه ی پنهانی خویشم
تصویر هزار آینه حیرانی خویشم
صد بار پشیمانی و صد مرتبه توبه
هر بار پشیمان ز پشیمانی خویشم
عالم همه هرچند که زندان من و توست
از این همه آزادم و زندانی خویشم
تا در خم آن گیسوی آشفته زدم دست
چون خاطر خود جمع پریشانی خویشم
فردایی اگر باشد باز از پی امروز
شرمنده چو حافظ ز مسلمانی خویشم*
حافظ مگر از عهده ی وصف تو برآید
با حسن تو حیران غزلخوانی خویشم
*گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردایی (حافظ)
#قیصر_امین_پور
#شعر
💠 @e_adab 💠
من سایه ای از نیمه ی پنهانی خویشم
تصویر هزار آینه حیرانی خویشم
صد بار پشیمانی و صد مرتبه توبه
هر بار پشیمان ز پشیمانی خویشم
عالم همه هرچند که زندان من و توست
از این همه آزادم و زندانی خویشم
تا در خم آن گیسوی آشفته زدم دست
چون خاطر خود جمع پریشانی خویشم
فردایی اگر باشد باز از پی امروز
شرمنده چو حافظ ز مسلمانی خویشم*
حافظ مگر از عهده ی وصف تو برآید
با حسن تو حیران غزلخوانی خویشم
*گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردایی (حافظ)
#قیصر_امین_پور
#شعر
💠 @e_adab 💠
لیلا برو شرمنده ام مجنون سابق نیستم
دیرآمدی و من دگر آن مرد عاشق نیستم
بعد تو بر زخم دلم بس که نمک پاشیده اند
من حریف طعنه های این خلایق نیستم
نیمه شبها تا سحر صد بار مُردن ساده نیست
خسته ام لحظه شمار این دقایق نیستم
کودک احساس را در خود به دار آویختم
درد این است با خودم همواره صادق نیستم
یک گلستان و دو گل آفت زده دردست باد
سینه ام تنگ است و دنبال شقایق نیستم
این بماند که چه بود و چه گذشت بر من وَ تو
من دگر در بند آن کشف حقایق نیستم
بعد تو لیلی مرا سنگ صبورم خوانده اند
هر که پرسیدش بگو مجنون لایق نیستم ..
#شعر
💠 @e_adab 💠
خدا را شکر آهی هست و گاهی هم دمی دارم
در این هنگامه بی همدمی، شادم غمی دارم
مخواه از من که با اشکی بریزم هیبت خود را
که روی شانههای خستهام، ارگ بمی دارم
هوای بیکسی بعد از تو آنسان آدمم کرده
که در هر خانهای پا میگذارم، محرمی دارم
برای سیب دادن دست مردم شاخه خم کردم
شما دست کجی دارید و من دست خمی دارم
کویری با تفاخر گفت: دریا بودهام روزی
تو اما قطرهای! گفتم اقلا من نمی دارم
چیم جز اشک و آه و خشم و غربت؟ پس رهایم کن
که با این آب و باد و خاک و آتش عالمی دارم
#حسین_زحمتکش
#شعر
💠 @e_adab 💠
گیسوانت را بیاور شانه پیدا میشود
بغض داری ؟ شانهی مردانه پیدا میشود
امتحان کن، سادهو معصوم لبخندی بزن
تا ببینی باز هم دیوانه پیدا میشود
من اسیر عابر این کوچهی پاییزیام
ورنه هر جایی که آبو دانه پیدا میشود
عصر پاییزی زیباییست لبخندی بزن
یک دوفنجان چای در این خانه پیدا میشود
#حامد_عسکری
#شعر
💠 @e_adab 💠
تحمل میکنم اندوه دنیایی خیالی را
تماشا میکنم نیم پر لیوان خالی را
چرا عاشق شدم؟ از خویشتن هر روز میپرسم
مدام این جملهی بیمعنیِ تلخِ سوالی را
دلیل کشف و شوق و ذوق و احساس و جنون در من
تو در من ساختی تشخیص و تلمیح و توالی را
تو از یک تکه سنگ سخت شاعر ساختی و من
نشستم شعر کردم واژههای لاابالی را
تو بودی اوج مفهوم رسیدن در درون من
که من در حسرتت طی کرده بودم نونهالی را
از اینجا رد شدی حتما، اگر من اینچین مستم
اگر بو میکشم رد تو بر گلهای قالی را
#سید_تقی_سیدی
#شعر
💠 @e_adab 💠
تحمل میکنم اندوه دنیایی خیالی را
تماشا میکنم نیم پر لیوان خالی را
چرا عاشق شدم؟ از خویشتن هر روز میپرسم
مدام این جملهی بیمعنیِ تلخِ سوالی را
دلیل کشف و شوق و ذوق و احساس و جنون در من
تو در من ساختی تشخیص و تلمیح و توالی را
تو از یک تکه سنگ سخت شاعر ساختی و من
نشستم شعر کردم واژههای لاابالی را
تو بودی اوج مفهوم رسیدن در درون من
که من در حسرتت طی کرده بودم نونهالی را
از اینجا رد شدی حتما، اگر من اینچین مستم
اگر بو میکشم رد تو بر گلهای قالی را
#سید_تقی_سیدی
#شعر
💠 @e_adab 💠
خنده بر لب دارم و، اما درونم شاد نیست
دل اگر دربند باشد، روح هم آزاد نیست
وصفِ حالم عاشقی تنهاست؛ کز بخت بدش
سهمش از معشوق، جز دلتنگی و غمباد نیست
فصلهای زندگی وقتی زمستانی شوند
فرق بین آذر و اسفند یا مرداد نیست
مرغ پیغام دعا حتما کر و کور است یا
گریههای ما به گوشش جز صدای باد نیست
گر "اذا زلزال "عشق آید همه ویران شوند
خانهاش آباد! کز او خانهای آباد نیست
"دیو"در دلها به پیکار "ملایک" رفته است
حضرت حافظ بگو! اینها مگر اضداد نیست
ازدحام میلهها شور مرا از من گرفت
درد بسیار است؛ اما فرصت فریاد نیست
#الهام_حق_مراد_خان
#شعر
💠 @e_adab 💠
خستهام از در قفس بودن ولی پَر داشتن
آسمانی اینچنین دلتنگ بر سر داشتن
سالها در گوشهای تنها رهایم کردهاند
خانهای متروک و سردم خسته از در داشتن
قصهی یوسف برای من فقط یک درس داشت
گاه باید بر حذر بود از برادر داشتن
حال احمد شاهِ قاجارم برایم مدتی ست
هیچ معنایی ندارد کاخ و کشور داشتن
سرنوشت اینگونه میخواهد مرا، پس چاره چیست؟
حسرت پرواز را تا روزِ آخر داشتن
#علی_اکبر_آغاسیان
#شعر
💠 @e_adab 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر چه هیچم و پوچم اگرچه ناچیزم
تو آرزوی منی از تو سخت لبریزم
تو ای گرفته هوایت همیشه هرجا را
بگو ز دست خیالت چگونه بگریزم
نگو که روی عزیز تو را نبینم من
نخواه از همه داراییام بپرهیزم
شکسته قامتم اما امید ماندن هست
بگیر دست مرا تا دوباره برخیزم
سرشت آدم خاکی فتادن است نخواه
که مثل قطره باران به برگ، آویزم
وحید کیانیان
#شعر
💠 @e_adab 💠
کِی مرا میبرد غمی رنگین
به مکانی فراتر از تمکین
به رهایی، به آفتاب، به نور
به سبکباری از تنِ سنگین
تا کِی از من غبار برگیری
سجدهی مانده در مزارِ جبین!
تا کیات جاودانه بسپارم
همچو روحِ زمان، به دستِ زمین
ای من، ای مُردهی امیدِ خُلود
در چنین روزگارِ مرگآجین
سر از افسانهی کهن بردار
اینک این جاودانگیست، ببین!
#رضاطهماسبی
#شعر
💠 @e_adab 💠
نه بدهکار و نه بودیم طلبکار کسی
بختِ آن خوش که نشد باعثِ آزار کسی
گر چه ما سرو قدان را ثمری نیست ولی
تکیه چون تاک ندادیم به دیوار کسی
بار هرکس به زمین ماند به دوش آوردم
بار غم بردم و هرگز نشدم بارِ کسی
به قیامت دل آبیصفتم هست گواه
که بجز عشق نبودیم طرفدار کسی
راز آرامش و آسایشم این بود که من
دل سپردم به کم خود نه به بسیار کسی
از دل ساده خود گفتم اگر حرفی بود
دست دزدی نزدم هیچ به آثار کسی
به مزارم بنویسید که این خسته جگر
میتوانست و نشد باعث آزار کسی
#احمد_جم
#شعر
💠 @e_adab 💠
بر شانهام بارِ گران باشد
اصلا برای دیگران باشد
باشد جهنم! او فقط باشد!
من بیتوقع باشم او منت
من عاشق و او از سر عادت
یا کمتر از کم، او فقط باشد!
من گردن و تقصیر، او باشد
یا استخوان در گلو باشد
دردش به جانم! او فقط باشد!
او بیتفاوت من فقط خواهش
او خواستار جنگ و من سازش
من تا کمر خم! او فقط باشد!
من نذر کردم او فقط باشد
اصلا بمیرم، او فقط باشد
در آخرین دم! او فقط باشد!
#علی_صفری
#شعر
💠 @e_adab 💠
🍃🍂
هی ابر میشدم من و باران نمیگرفت
باید شروع میشد و پایان نمیگرفت
تصویرِ گیجِ زندگیِ با توام، دریغ
از دور جلوه داشت ولی جان نمیگرفت
من ساده عاشقت شده بودم ولی چه سود
وقتی كه زندگی به من آسان نمیگرفت
بین من و تو فاصله انداخت عاقبت
تقدیر، از من و تو كه فرمان نمیگرفت
كیفیّت عبور تو از من... من از تو... آه!
اینگونه كاش سِیر شتابان نمیگرفت
خشکید چشمههای امیدی که داشتیم
باران نمیگرفت... نه! باران نمیگرفت
دنیا دلش شکست برای من و تو، آه!
ما دلشکستهها که دعامان نمیگرفت
#مهرداد_نصرتی
#شعر
💠 @e_adab 💠