سوار تاکسی در حال رفتن به فرودگاه بودم.
در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون آمد . راننده تاکسی محکم ترمز گرفت.
ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد! راننده ماشین دیگر سرش را برگرداند و شروع کرد به ما فریاد زدن. راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای آن شخص دستی تکان داد. منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد.
بنابراین پرسیدم: ((چرا شما اینگونه رفتار کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما را به بیمارستان بفرستد ! )) در آن هنگام بود که راننده تاکسی درسی را به من داد که اینک به آن می گویم: (( قانون کامیون حمل زباله .))
او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند. آنها سرشار از ناکامی، خشم، و ناامیدی ( زباله) در اطراف می گردند. وقتی زباله در اعماق وجودشان تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی میکنند. به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید، و بروید. زباله های آنها را نگیرید و پخش کنید به افراد دیگر ی در سرکار، در منزل، یا توی خیابان ها. حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی دهند که کامیون های زباله روزشان را خراب کنند. زندگی خیلی کوتاه است که صبح با تأسف ها از خواب برخیزید، از این رو.....
((افرادی را که با شما خوب رفتار می کنند دوست داشته باشید. برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند دعا کنید.))
زندگی ده درصد چیزی است که شما می سازید و نود درصد نحوه برداشت شماست.
📗 @e_adab
#بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
بیاشتهایی، از بدترین دردهاست، بخصوص وقتی سیر به دنیا میاین. قبل از اینکه فریاد بزنین، دهنتون رو پر از خوراکی میکنن. پیش از اینکه درخواست کنین، بوسه میگیرین، قبل از اینکه پول درآرین، خرج میکنین، اینا آدم رو خیلی اهلِ مبارزه بار نمیاره.
برای ما بیاقبالها، چیزی که زندگی رو اشتها آور میکنه، اینه که پر از چیزهاییه که ما نداریم. زندگی برای این زیباست که بالاتر از حدِ امکاناتِ ماست...
👤اریک امانوئل اشمیت
📚مهمانسرای دو دنیا
📗 @e_adab
آنتونی ۴۰ ساله بود که دکترها به وی گفتند یک سال دیگر بیشتر زنده نیست زیرا توموری در مغز خود دارد.وی بیشتر از خود نگران همسرش بود که پس از وی چیزی برای وی باقی نمی گذاشت.
آنتونی قبل از این هرگز نویسنده حرفه ای نبود اما در درون خود میل و کششی به داستان نویسی حس می کرد و می دانست که استعداد بالقوه ای در وی وجود دارد. بنابراین تنها برای باقی گذاشتن حق الامتیاز نشر برای همسرش پشت میز تحریرنشست وشروع به تایپ کرد او حتی مطمئن نبود که آیا ناشری حاضر می شود داستان وی را چاپ کند یا نه ولی می دانست که باید کاری انجام دهد.
در ژانویه ۱۹۶۰ وی گفت: من فقط یک زمستان، بهار وتابستان دیگر را پشت سرخواهم گذاشت و پائیز آینده همراه با برگریزان خواهم مرد.
در این یک سال وی ۵ داستان رابه انتها رساند و یکی دیگر را تا نیمه نوشت(بهره وری او در این یک سال برابر با بهروه وری نصف عمر فورستر و دو برابرسلینجر بود).
✌️✊
اما آنتونی برجس نمرد. سرطان وی ناپدید شده بود. وی تاپایان عمرخود ۷۰ کتاب نوشت.مشهورترین کتاب وی پرتقالهای کوکی است که به همت خانم پری رخ هاشمی به فارسی ترجمه شده است.
بدون سرطان شاید وی هیچگاه نمی نوشت. بسیاری از ما نیز استعدادهایی پنهان داریم مانند آنچه که در برجیس بود و گاه منتظریم که یک وضع اضطراری بیرونی آن را بیدارکند. اما بهتر است منتظرآن وضعیت اضطراری نشویم و هم اکنون از خودمان بپرسیم که اگر من در وضعیت آنتونی برجس بودم چه می کردم. چگونه درزندگی روزمره خود تغییر می دادم؟✌️✊
📗 @e_adab
"در جستجوی زمان از دست رفته" بزرگترین و طولانیترین رمان تاریخ که توسط مارسل پروست در فاصله سالهای 1908 تا 1922 طی 14 سال نوشته شد.
پروست برای نوشتن این رمان خود را در اتاق خوابش محبوس میکند طوری که تمامی روزنهها و پنجرهها را پوشانده تا هیچ نوری و هیچ صدایی وارد اتاق نشود.او تا آخرین لحظات عمرش که حتی قادر به پایین آمدن از تخت هم نبود مشغول به نوشتن این کتاب میگردد.
اکنون این اتاق خواب در موزه پاریس بازسازی و وسایلش به آنجا منتقل شده است.
📗 @e_adab
زوج جوانی به محل جدیدی نقل مکان کردند .
صبح روز بعد هنگامی که داشتند صبحانه میخوردند ، از پشت "پنجره" زن همسایه را دیدند که دارد لباس هایی را که شسته است آویزان میکند .
زن گفت : ببین ؛ لباسها را خوب نشسته است !
شاید نمی داند که چطور لباس بشوید یا اینکه پودر لباسشویی اش خوب نیست !
شوهرش ساکت ماند و چیزی نگفت ...
هر وقت که خانم همسایه لباس ها را پهن میکرد ، این گفتگو اتفاق می افتاد و زن از بی سلیقه بودن زن همسایه میگفت ...
یک ماه بعد ، زن جوان از دیدن لباس های شسته شده همسایه که خیلی تمیز به نظر میرسید ، شگفت زده شد و به شوهرش گفت:
نگاه کن !!! بالاخره یاد گرفت چگونه لباس ها را بشوید ...
شوهر پاسخ داد:
صبح زود بیدار شدم و پنجره های خانه مان را تمیز کردم !!!
✅زندگی ما نیز اینگونه است ؛
آنچه را که ما از دیگران می بینیم بستگی دارد به "پاکی پنجره" و "دیدی" که با آن نگاه میکنیم ...
زندگی ما بازتاب ذهن مان است
📗 @e_adab
#داستان_دوستان
#محمدمهدی_اشتهاردی
سبك شمردن نماز
مسعدة بن صدقه گويد، شنيدم : شخصى از امام صادق (ع ) پرسيد: چرا شما زناكار را كافر نمى نامى ، ولى ترك كننده نماز را كافر مى نامى ؟.
در پاسخ فرمود: زناكار و مانند او اين كار را بجهت غالب شدن غريزه شهوتش انجام مى دهد، ولى ترك كننده نماز، آن را نمى كند جز بخاطر استخفاف و سبك شمردن نماز، زناكار بخاطر لذت و كاميابى به سوى زن اجنبى مى رود ولى كسى كه نماز را ترك مى كند و قصد آن را دارد، در اين كار لذتى نيست ، پس ترك او بر اثر سبك شمردن است ، و وقتى كه استخفاف و سبك شمردن ، محقق شد، كفر به سراغ او خواهد آمد.
📗 @e_adab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا زمانیکه "خودمان" را
دوست نداشته باشیم
و برای خود ارزشی قائل نباشیم
دیگران نمیتوانند
فراتر از خودمان با ما رفتار کنند
رفتار آنها آینه رفتار ما با خودمان است
پس به خودت احترام بگذار
📗 @e_adab