یا شبیه این جماعت باش یا تنها بمان
هیچکس سمت دلِ زیبا نمی آید رفیق
#سجاد_صفری_اعظم
💠 @e_adab 💠
نامش برف بود
تنش برفی
قلبش از برف
و تپشش
صدای چکیدن برف
بر بامهای کاهگلی...
#بیژن_الهی
💠 @e_adab 💠
عشقت آموخت به من رمز پریشانی را
چون نسیم از غم تو بی سر و سامانی را
بوی پیراهنی ای باد بیاور، ور نه
غم یوسف بکشد، عاشق کنعانی را
#حسین_منزوی
#شعر
💠 @e_adab 💠
شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابیست هوا؟
یا گرفتهاست هنوز؟من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه میبینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آن چنان نزدیک است
که چو بر میکشم از سینه نفس
نفسم را بر میگرداندره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی میماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانیست
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانیست
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز
گوشه چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است.اندر این گوشه خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
باد رنگینی در خاطرمن
گریه میانگیزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد میگرید…چون دل من که چنین خون آلود
هر دم از دیده فرو میریزد
ارغوان
این چه رازیست که هر بار بهار
با عزای دل ما میآید؟
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ میافزاید؟ارغوان پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کی بر این درد غم میگذرند؟ارغوان خوشه خون
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغله میآغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم پروازان
نگران غم هم پروازندارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش؛
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
👤 هوشنگ ابتهاج 🌿
💛🎼
💠 @e_adab 💠
🌈☀️
خداوند...
انگار بعضی ها را ،خیلی با حوصله آفریده!
از عشق ،از محبت،صبر،وفاداری،معرفت به مقدار زیاد در وجودشان گذاشته...
اصلا این بعضی ها انگارصرفا برای خوب شدن حالمان آمده اند...
نه نقش بازی می کنند
نه ادا در می آورند.
وقتی تمام درها به رویت بسته می شود یک نگاهشان کافیست برای روزها آرامشت
یک حرفشان یک خنده شان کافیست تا غصه از در و دیوار زندگیت پاک شود
شانه شان را که داشته باشی انگار تمام دنیا را یک جا داری
بی نهایت تکیه گاهند
عجیب پناهگاه...
بی توقع به دردت گوش می کنند
و بی انتها حس خوب می بخشند.
باور کنید
اینها خیلی با حوصله آفریده شده اند
فرقی نمی کند
پدر ،مادر ،همسر،دوست یا...
اگر یکی از اینها را ، کنارتان دارید
خوشبختید!
قدرش را خیلی بدانید ...
💠 @e_adab 💠
گیرم گناه از من و گیرم خطا ز تو
کوته به بوسه عاقبت این ماجرا کنیم...
#عماد_خراسانی
💠 @e_adab 💠
هدایت شده از شبکه معاشرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتخابات یا #انتصابات؟! 🤔
چه فرقی میکنه به کی رأی بدیم وقتی حکومت هرکی رو که دلشون بخواد سر کار میارن؟
#نزدیک_قله 🏔
#برسانبهاطرافیان (معاشرین)
#شبکه_معاشرین راهبرد طلایی برای مشارکت حداکثری 👇
https://eitaa.com/joinchat/2215379014Cc3e1101b85
شده باران بزند
قلب تو دیوانه شود؟
همه ی خاطره ها
نزد تو بیگانه شود؟
شده از دست کسی
یک دفعه دلگیر شوی ؟
او در آغوش کسی باشد و تو پیر شوی؟
شده با جان و دلت عاشق و مجنون باشی؟
او کنار دگری باز تو دلخون باشی؟
شده با یاد کسی تا به سحر گریه کنی؟
با خدا درد و دل و
پیش همه شکوه کنی؟
شده روزی برسد
بغض امانت ندهد؟
آنقدر گریه کنی هیچ ز یادت نرود؟
من پر از دردم و این است
غم دیرینم
همچو فرهاد شدم
کوه غمم شیرینم...️
💠 @e_adab 💠
ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی
اسباب جمع داری و کاری نمیکنی
چوگان حکم در کف و گویی نمیزنی
بازِ ظفر به دست و شکاری نمیکنی
این خون که موج میزند اندر جگر تو را
در کار رنگ و بوی نگاری نمیکنی
مُشکین از آن نشد دم خُلقت که چون صبا
بر خاک کوی دوست گذاری نمیکنی
ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمیکنی
در آستین جان تو صد نافه مدرج است
وان را فدای طره یاری نمیکنی
ساغر لطیف و دلکش و می افکنی به خاک
و اندیشه از بلای خماری نمیکنی
حافظ برو که بندگی پادشاه وقت
گر جمله میکنند تو باری نمیکنی
👤 حافظ جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان ❤️
💛🎼
💠 @e_adab 💠
زور شراب گر به غم عشق میرسید
ما را چنین خراب نمیدید هیچکس...
#فاضل_نظرى
💠 @e_adab 💠
🌸
نیست آسان سخنِ سخت شنیدن گرچه
میپذیرم ز تو، گر هرچه بگویی هرچه
دل به جز خواستۀ دوست چه میخواهد؟ هیچ
ما گذشتیم ز خیرِ تو، بگو دیگر چه؟
خاطرِ موج، پریشان و دلِ ساحل، سنگ
فرض کن باز هم اصرار کنم، آخر چه؟
میتوان مثل دو رود از دو طرف رفت ولی
باز اگر باز رسیدیم به یکدیگر چه؟
گفتم ای دوست مرا بیخبر از خود مگذار
گفت و بد گفت که از بیخبری خوشتر چه...؟
👤 #فاضل_نظری
💠 @e_adab 💠
نالیدن مهجوران سوز دگری دارد
حرفی که ز دل خیزد، بر دل اثری دارد
👤#صغیر_اصفهانی
🏷#شعر_خوب_بخوانیم
💠 @e_adab 💠
دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود
تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود
دل که از ناوَکِ مژگانِ تو در خون میگشت
باز مشتاقِ کمانخانهٔ ابرویِ تو بود
هم عَفَاالله صبا کز تو پیامی میداد
ور نه در کس نرسیدیم که از کویِ تو بود
عالَم از شور و شرِ عشق خبر هیچ نداشت
فتنه انگیزِ جهان غمزهٔ جادویِ تو بود
منِ سرگشته هم از اهلِ سلامت بودم
دامِ راهم شِکَنِ طُرِّهٔ هندویِ تو بود
بِگُشا بندِ قَبا تا بِگُشایَد دلِ من
که گُشادی که مرا بود ز پهلویِ تو بود
به وفایِ تو که بر تربتِ حافظ بِگُذَر
کز جهان میشد و در آرزویِ رویِ تو بود
👤 حافظ جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان ❤️
💛🎼
💠 @e_adab 💠
عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد
عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد
حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینهٔ اوهام افتاد
این همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود
یک فروغِ رخِ ساقیست که در جام افتاد
غیرتِ عشق، زبانِ همه خاصان بِبُرید
کز کجا سِرِّ غمش در دهنِ عام افتاد
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهدِ ازل حاصلِ فرجام افتاد
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار؟
هر که در دایرهٔ گردشِ ایام افتاد
در خَمِ زلفِ تو آویخت دل از چاهِ زَنَخ
آه، کز چاه برون آمد و در دام افتاد
آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی
کار ما با رخِ ساقیّ و لبِ جام افتاد
زیرِ شمشیرِ غمش رقص کُنان باید رفت
کان که شد کشتهٔ او نیک سرانجام افتاد
هر دَمَش با منِ دلسوخته لطفی دگر است
این گدا بین که چه شایستهٔ اِنعام افتاد
صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی
زین میان حافظِ دلسوخته بدنام افتاد
👤 حافظ جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان ❤️
💛🎼
💠 @e_adab 💠