eitaa logo
هامون
44.9هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
637 ویدیو
43 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
هيچ باراني نمی بارد مگر صفا دهد هيچ گلي جوانه نمي زند مگر هديه شود هيچ خاطره اي زنده نمي ماندمگر شيرين باشد هيچ لبخندي نيست مگر شـادی بياورد بگذار باران شـوق بـر زندگيت ببارد 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 صبح بخیر 📗 @e_adab
خـــــدا را در دلت احساس کن به او توكل کن و قدمهایت را محکم بردار چرا که وقتی ایمان شکست می خورد ترس پیروزیش را جشن می گیرد 📗 @e_adab
فيلسوفی لطیفه‌ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند. بعد از چندلحظه او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند. او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید. او لبخندی زد و گفت: وقتی نمی توانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه می دهید؟ گذشته را فراموش کنید و با آن آینده را بسازید به جای افسوس خوردن... 📗 @e_adab
چقدر این جمله‌ی حسین پناهی قشنگه "مشکل ما از جایی شروع شد که نگاه ما به هم، نگاه آدم به آدم نبود نگاه آدم به فرصت بود" 📗 @e_adab
ابوالحسن خرقانی ميگه:جواب ٢نفر مرا سخت تکان داد...! اول : مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد ! او گفت : ای شیخ ! خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد ! دوم : مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده اى گل آلود میرفت. به او گفتم : قدم ثابت بردار تا نلغزی ! گفت : من بلغزم باکی نیست... بهوش باش تو نلغزی شیخ ! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید. ياد اين متن داستايوفسكى از كتاب نفرين شدگان افتادم؛؛؛؛؛ هر"پرهیزکاری"گذشته ای دارد!!!!!..... وهر"گناه کاری"آینده ای!!!!!..... پس قضاوت نکن.........!!! 📗 @e_adab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ‏TRUST IN GOD
🏴ماجرای رو از زبان عمو قصه گو در کانال زیر بشنوید👇🏴 ✅ 🔆برای حضور در کانال 👇 https://eitaa.com/joinchat/3679125579Ce5d4042124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت "کربلا"🖤 "عاشورا و اربعین" حکایت آب و زخم شمشیر نیست حکایت "زندگیست" ... "حماسه مردانگی،" گذشت، شهامت،" "رشادت و شهادت" است.. و درس "پایداری از اعتقادات" و "زنده نگاه داشتن دین خداست" .. اربعین حسینی بر همه شیعیان جهان تسلیت باد🏴 📗 @e_adab
یادم هست آن قدیمتر ها، پدر بزرگم همیشه وقتی دو ساعت بعد اذانِ ظهر ، از سرِ کارش می آمد، به خانم جان می گفت : " غذایم را که می آوری ، نرو ... بنشین، بگذار غذا به من بچسبد ..." من هم که بی خبر از همه جا، عالَمِ کودکی بود و نافهمیِ کمالات ....! به خودم می گفتم : چه ربطی دارد "نشستنِ خانم جان و چسبیدنِ غذا به آقا جان ؟!" بزرگتر که شدم ، اوّلش در کتابها خواندم حسّی در دنیا هست به نامِ "عشق"... که بی خبر می آید و اوّلین نشانه اش ، تپشهای ناهماهنگ قلب است ... خواندم آدمها تنها ازراهِ چشمهایشان به دلِ هم نفوذ می کنند ، نه حرف اهمیتی دارد و نه بودنِ کسی که دلت را به تپیدن وامیدارد ... یک وقتهائی شاید ، آن غریبه ی آشنا ، هرگز قسمتِ آدم هم نباشد، ولی همان یک بار که ناغافل ، صیدِ مردمکهای بی قرارش می شوی، کافی ست برای هزار سال رؤیا بافتن و خواب دیدن ! اینها همه، مربوط به داستانها بود و کتابهای ادبیات ، تا آن روز که... اوّلین شعرم به نامِ نگاهِ تو به دنیا آمد ، "یارجان"...! همان "تو" که نه دارَمَت و نه ، نداشتنت را بلد می شوم ...! حالا دیگر خوب می دانم چیزی که آن وقتها باید به آقاجان می چسبید ، غذا نبود ... چشمهای خانم جان بود که "عشق" را در همۀ ثانیه های زندگی ، لقمه می گرفت و می گذاشت در تنورِ دلِ آقا جان... مهر خانم جان بود که باید به وجود آقاجان می چسبید... حالا خوب می فهمم "زنده بودن" ، بی آنکه دلت عاشقی را زندگانی کند ، به هیچ کجای نامِ آدمیزاد ، نمی آید ... 📗 @e_adab
انسان صد سال هم زندگی نمی کند ولی غصه هزار سال را می خورد ! ضرب‌المثل چینی 📗 @e_adab
بد زبانى عمرو بن نعمان جعفى گويد: امام صادق (ع ) دوستى داشت كه آن حضرت را به هر جا كه مى رفت رها نمى كرد و از او جدا نمى شد، روزى در بازار كفاشها همراه حضرت مى رفت ، و دنبالشان غلام او كه از اهل سند (هند) بود مى آمد، ناگاه آن مرد به پشت سر خود متوجه شد و غلام را خواست و او را نديد و تا سه بار به دنبال برگشت و او را نديد، بار چهارم او را ديد و گفت : يا بن الفاعلة اين كنت : اى حرامزاده كجا بودى ؟. امام صادق (ع ) دست خود را بلند كرد و به پيشانى خود زد و فرمود: سبحان الله مادرش را به زنا متهم مى كنى ؟! من خيال مى كردم تو خوددار و پارسا هستى ؟ و اكنون مى بينم پرهيزكار و پارسا نيستى . عرض كرد قربانت گردم ، مادر او اهل سند است و مشرك مى باشد، فرمود: مگر ندانسته اى كه هر ملتى براى خود ازدواجى دارند، از من دور شو. راوى گويد: ديگر نديدم آن حضرت با او راه برود تا آنگاه كه مرگ ميان آنها جدائى افكند. 📗 @e_adab
وقتی وارد میشوی لباست معرف توست و وقتی میروی حرفهایت.... #لئو_تولستوی #سخنان_ناب 📗 @e_adab