eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
811 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
822 ویدیو
4 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب ادمین @tahan1367
مشاهده در ایتا
دانلود
خورشید؛ دیگر میلِ تابیدن، ندارد بارانِ رحمت؛ قصدِ باریدن، ندارد دنیا سراسر تیره گشته؛ رود دیگر انگیزه‌ای، بهرِ خروشیدن، ندارد این قدر "هوهو" می‌کند این بادِ حیران انگار، کاری غیرِ نالیدن، ندارد باغِ علی، غارت شد و مردم نگفتند یاسِ حـریمِ کبریا، چیدن ندارد هیزم به دست آمد عدو، آیا نفهمید؟ بانوی هجـده ساله، جنگیدن ندارد؟ خیلِ ملائک، رو به اهلِ خاک، گفتند: سیلی، به احساسِ علی، دیدن ندارد بر زخمِ بازِ مرتضی، مابعدِ دیگر نمک، این‌قدر، پاشیدن ندارد : می‌روی زهرای من امّا بدان که بعد تو فاتح خیبر ز در وا کردن عاجز می‌شود صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ما نوکر و تحت نظر حضرت زهرا مشمول دعای سحر حضرت زهرا ما را بنویسید گدا، یا که نه اصلا دیوانه وَ یا دربدر حضرت زهرا او مادر ماهاست، همین است بولله پس ما همه "دختر پسر" حضرت زهرا فخرم همه این است،که در مجلس روضه خوانند ، مرا کارگر حضرت زهرا بر چارقدش حضرت جبریل، دخیل است این چادر مشکی ست، پَر حضرت زهرا زهراست فقط تاج سر حضرت حیدر حیدر بشود تاج سر حضرت زهرا خاموش شود آتش جانسوز جهنم با قطره ای از چشم تر حضرت زهرا این مصرع آخر شده حرف دل نوکر ای کاش که ما رم بخره حضرت زهرا : 💔 نذر کردم تو بمانی ز مدینه برویم کم اجل را تو در این خانه مان دعوت کن سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود باعث رنجش زخم دل مولا نشود سر سجاده دعا کرده حسن آهسته بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود ز دهان زن همسایه شنیده زینب حال او بس که وخیم است مداوا نشود بشکند دست مغیره که به قنفذ میگفت آنقدر ضربه شدید است که او پا نشود پسرش دید غم کوچه و غصب فدکش به گمانم که دگر عقده ی او وا نشود چه سرش آمده مرگش ز خدا می خواهد گذرش کاش دگر سمت گذرها نشود حال او زار و خراب است بمیرم ای وای دیگر از بستر بیماری خود پا نشود : 💔 قبل ازحساب، صبح‌قیامت‌که‌می‌شود اول برای گریه می‌کنیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
رونگیر ای آبروی کائنات از مرتضی درددل کن باعلی ای حضرت خیرالنسا پیش چشمان علی سوسو نزن مهتاب من دست برپهلونگیر ای حضرت مشکل گشا شانه برگیسوی زینب میزنی آهسته تر ای فدای نام تو هفت آسمان و انبیا جان من جان برلبم کردی کنار بسترت حرفی ازرفتن نزن ای گوهر بیت ولا ای همه پشت وپناهم بی پناهم بعد تو ای پناه بی پناهان یادگار مصطفی ای همه بودونبودم بی تو تنها میشوم ای همه داروندارم حضرت شمس هدی فاطمه من فاتح بدروحنین و خیبرم دیده واکن تاببینی حال ما بهر خدا یادم آمدلحظه ای راکه توافتادی به خاک تیره شد پیش نگاه تو تمام ماسوا دودبودوآتش ومسماروسیلی و کتک بین آتش مانده بودی ای گل باغ حیا پشت درماندی ودرافتاد روی پیکرت اشک میریزد زچشمان حسین و مجتبی : 💔 از من نکردی خواهشی نُه سال حالا که چیزی خواستی تابوت میخواهی؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ایام شهادت سلام الله علیها بر تمام شیعیان تسلیت باد 😭🏴 🏴 🏴
با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده تر از این مگردان لشگرم را ای نیمه ی مجروح من ای کاش با تو در خاک بگذارند نیم دیگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را باور نمی كردم كه روزی پيش چشمم از پا بيندازد غلافی همسرم را تو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هرشب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را ديروز اگر در پيش طفلانم حرم سوخت فردا بسوزانند با طفلان حرم را از كربلا ديشب صدایی را شنيدم انگار طفلی گفت عمه معجرم را... : 💔 غربتم با بودن زهرا نمی آمد به چشم روزگاری تکیه گاهی داشتم یادش بخیر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خدا رو کرد با زهرا تمام شاهکارش را زمین از فاطمه دارد مدال افتخارش را تمام آسمانها را برایش خلق کرد و بعد به دست فاطمه داده زمام اختیارش را نخی از چادر او را به همراه خودش برده از آن پس جبرئیل از او گرفته اعتبارش را هر آنکس که در این دنیا فقیر سفره اش باشد بدون ترسی از آتش قیامت بسته بارش را لگدهایش به درب سوخته انگار کاری بود زمستان کرده نامردی گلستان بهارش را زمین افتاد و یا فضه خُذینی گفت پشت در میان شعله ها انگار کرده میخ کارش را علی با چشم خود می دید بالا رفتن دست و غلافی را که می گیرد میان کوچه یارش را تمام شب کنار بسترش بیدار می مانَد شمارش می کند حیدر نفسهای نگارش را از این پهلو به آن پهلو ندارد خواب بی دردی به پایان میبرد زهرا به سختی روزگارش را : 💔 بغض دارم مرو از پیش علی، زهرا جان تو نباشی چه کسی پاک کند اشکم را؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
وقت غسلت به لبم آمده جانم، زهرا زخمهای بدنت، برده امانم زهرا سرخ شد صورتِ آبی که چکید از بدنت چه سرت آمده بانوی جوانم، زهرا؟ تا سحر خیره به رویت شدم و آب شدم بد سرت خورده به دیوار، گمانم زهرا ذکر می گفتم و دستم به پرت خورد آرام بند آمد وسط ذکر، زبانم زهرا بازوی لاغرت اینقدر ورم کرده چرا؟ با که گویم من از این داغِ گرانم زهرا؟ آستین بین دهان کردم و فریاد زدم زخم مسمار، درآورد فغانم زهرا کاشف الکرب دلم، چوبه ی تابوتت را بر سر شانه گذارم؟ نتوانم زهرا پیش قبرت به روی خاک زمین میافتم میروی از بر من یار کمانم زهرا؟ پدرت آمده اما بدنت را آخر با چه رویی به پیمبر برسانم زهرا؟ خاک با دست خودم بر بدنت میریزم حق بده که به لبم آمده جانم زهرا خوشیِ بعد تو را، فاتحه اش را خواندم تا ابد یاد غمت، فاتحه خوانم زهرا : 💔 داخل قبرم ولی قبر خودم را کنده ام جان حیدر فاطمه برخیز و من را خاک کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت سلام الله علیها بر تمام شیعیان تسلیت باد 😭🏴 🏴 🏴
هر شب برای گریه هایت، گریه کردم ناله به ناله پا به پایت گریه کردم هر دفعه این نه سال را که یادم آمد از ابتدا تا انتهایت گریه کردم تسکین طفلانت اگرچه کار من بود با بچه هایت هم برایت گریه کردم ای مستجاب الدعوه ای که رفته از دست با آرزویت با دعایت گریه گردم در مجلس ختمِ خودم آندم نشستم هر کوچه ای که در عزایت گریه کردم ای که به پشت درصدایت در نیامد هر بار پشت در به جایت گریه کردم تو پیرهن میدوختی و در کنارت با روضه های کربلایت گریه کردم : 💔 هجران یار می‌شِکَند پشت مرد را بیدادِ روزگار و جفای زمانه چیست؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خورشید، دیگر میلِ تابیدن ندارد بارانِ رحمت، قصدِ باریدن ندارد دنیا سراسر تیره گشته، رود دیگر انگیزه‌ای، بهرِ خروشیدن ندارد اینقدر "هوهو" می‌کند این بادِ حیران انـگـار، کاری غیرِ نالیدن ندارد باغِ علی، غارت شد و مردم نگفتند یاسِ حـریمِ کبریا، چیدن ندارد هیزم به دست آمد عدو، آیا نفهمید؟ بانوی هجـده ساله، جنگیدن ندارد؟ خیلِ ملائک، رو به اهلِ خاک گفتند: سیلی، به احساسِ علی، دیدن ندارد بر زخمِ بازِ مرتضی، ما بعدِ دیگر نمک، اینقدر، پاشیدن ندارد : میروی زهرای من امّا بدان که بعد تو فاتح خیبر ز در وا کردن عاجز می‌شود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فاطمیه، حالِ ما مثلِ محرم می‌شود میهمان کاسه‌های چشم، زمزم می‌شود زیر سقفِ روضه‌ی مستورِ ناموس خدا هر کسی که مادرش زهراست، مَحرم می‌شود آبِ کوثر را به قوری‌های هیئت ریختند چای اینجا با دمِ سینه‌زنان دم می‌شود در عزای فاطمه، محجوبه‌های شهرمان چادری که روی سر دارند، پرچم می‌شود روضه‌ی مردانِ مشکی‌پوشِ مادر بی‌صداست «روضه‌خوانی» با زبان پیرهن هم می‌شود در نبردی که سلاحِ گریه می‌آید به کار فاطمیه، جبهه‌ی خطّ مقدم می‌شود با بهانه بی‌بهانه اشک، می‌ریزیم ما با در و دیوار هم مقتل مجسم می‌شود خم نیاوردیم، بر ابروی‌مان در مشکلات زیر بارِ روضه اما قدّمان خم می‌شود می‌شویم از داغِ مادر گریه گریه پیرتر مثل شمعی، قطره قطره عمرمان کم می‌شود اشک می‌ریزیم، شاید زخم او بهتر شود چون نمی‌دانیم، آیا اشک، مرهم می‌شود؟ : غربتم با بودن زهرا نمی آمد به چشم روزگاری تکیه گاهی داشتم یادش بخیر💔 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
حال تو مثل کبوترهای بی بال و پر است خنده هایت فاطمه! آرام جان حیدر است بون نان در خانه پیچیده ست، پس شکرخدا حال تو از روزهای قبل قدری بهتر است خانه را جارو زدی، از بسترت برخاستی از نگاهت می توان فهمید روزهای آخر است ای ستون خانه ی من، حرفی از رفتن مزن بی تو حالم مثل یک فرمانده ی بی لشکر است این نمک نشناس ها آتش مهیا کرده اند بی خبر از اینکه اینجا خانه ی پیغمبر است موی زینب مثل حال حیدرت آشفته است فاطمه! این حال و روز خانه ی بی مادر است از همان روزی که آتش بوسه از بالت گرفت جای بال زخمی و خاکی تو روی در است چند ماهی می شود، حیدر شده خانه نشین چند ماهی می شود زهرا میان بستر است دستهایی را که می بوسید پیغمبر، شکست راستی زینب چه حالی داشت وقتی در شکست دست در دست حسن می رفت زهرا، ناگهان روی خاک افتاد قرآن، سوره ی کوثر شکست دستهای بسته ی مولا گواهی می دهد بارها بعد از پیمبر حرمت حیدر شکست یک مَلَک ای کاش چشمان حسن را می گرفت لحظه ای که بی هوا بال و پر مادر شکست : 💔 بغض دارم مرو از پیش علی، زهرا جان تو نباشی چه کسی پاک کند اشکم را؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
میشود كه نروی؟ جان من از خانه نرو من علی ام، ز برم حضرت حنانه نرو خانه ام بعد تو غم خانه ی عظما گردد ز گلستان علی ای گل ريحانه نرو رونق زندگی حيدر كرار تويی جان حيدر تو بمان، رونق كاشانه نرو طاهره، مرضيه، انسيه یِ حٓورایِ علی صابره، حوريه، ای دلبر جانانه نرو حرف رفتن نزن ای حضرت دريا بس كن دلم آشوب شده، مادر دنيا بس كن هی نگو ميروی و بعد تو حيدر تنهاست يا دعا كن كه بميريم همه، يا بس كن خيره خيره به كجا مینگری زهرا جان زُل نزن جان من اينقدر به يکجا، بس كن تو نباشی همه ی شهر به من می خندند پس به جان حسن و زينب كبری بس كن بس كن، اينقدر نزن شعله به جانم زهرا من خودم از غم تو دل نگرانم زهرا : 💔 داخل قبرم ولی قبر خودم را کنده ام جان حیدر فاطمه برخیز و من را خاک کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت سلام الله علیها بر تمام شیعیان تسلیت باد 😭🏴 🏴 🏴
حس می‌کنم هرشب حضورت را کنارم وقتی به روی خاک تو سر می‌گذارم بگذار دستت را به روی شانه‌ام باز از دست رفته بعد تو صبرم، قرارم! قرآن که می‌خوانم تو هم می‌خوانی انگار کوثر بخوان تا رود رود اینجا ببارم وقتی نگاهت از رهایی حرف می‌زد احساس می‌کردم تو را دیگر ندارم يادت می‌آيد موقع رفتن چه گفتی؟ جان عزيزت روز و شب چشم‌انتظارم سر می‌گذارم روی خاکت باز امشب ای کاش سر از خـاک دیگر برندارم : هجـران یار می‌شِکَند پشت مرد را بیدادِ روزگار و جفای زمانه چیست؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، فرا رسیدن ۲۲ بهمن، روز پیروزی خون بر شمشیر را گرامی میداریم🇮🇷