#آن روز را در آنجا گذراندم و روز بعد هم که 22 بهمن بود من در آن کارخانه بودم که خبر حمله نیروهای گارد به نیروی هوایی را شنیدم که به وسیله مردم شکست خوردند و تار و مار شدند.🔻
#در راه بازگشت از آن کارخانه بودم که ناگهان رادیو گفت:
#اینجا_صدای_انقلاب_اسلامی_ایران_است و من از ماشین پائین آمدم، روی خیابان افتادم و سجده کردم. ♥️
#یعنی این حادثه برایم خیلی عجیب بود. 🌸
#اگر چه بعد از آمدن امام معلوم بود که حادثه اتفاق افتاده
#اما این که از رادیو و فرستنده رسمی کشور این صدا به گوش من برسد، این اصلاً یک چیز باورنکردنی بود و خندهدار اینجاست که به شما بگویم:
#شاید تا چند هفته دائماً این فکر و این شک برای من پیش آمده بود که نکند من خواب باشم و لذا فکر می کردم اگر خوابم از خواب بیدار شوم اما معلوم شد نخیر بیداری است».
#پایان
╔═ 🌸════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════🌸 ═╝
🌷🌷🌷
#قسمت بیست و پنجم
#کاسبی
#شاید به خاطر همین رفتارش خیلی هاملامتش ميکردند.
اما من اثر اين
رفتارهاي#سيد روتو زندگي اش ديده بودم که چقدرزندگي اش با برکت بود🍃
چند بار قبل از اينکه تخمه رو ببينه پول رو ريخت به حساب کشاورز و بعد
ميرفت محصول روخريد❗️
گاهي اوقات پيش مي اومد کشاورز قيمت تخمه روكيلو
9000 تومان ميگفت، اما #سيد وقتي محصول رو ميديد ميگفت: بيشتر ميارزه،
كيلو12000 تومان ميخرم❗️
كشاورزتعجب ميكرد. تاحالاچنين كاسبي نديده بود❗️
بهش اعتراض ميکرديم.ميگفتم نميدونم که اين باربيشترارزش داره، پس
چرا بايد مالم رو ُشبه ناک کنم.👌
مسلمان بودن هزينه داره...
يک بار يکي از کشاورزان بار خرابي به #سيد داد. #سيد بعد از معامله متوجه شد
كه بار تحويلي با آنكه نشان داده بود فرق داره.
خيلي محترمانه به طرف گفت:
کيشه(مرد)مقدار از اون باري که به من دادي خرابه من ضررميکنم،
اگه ميخواي
قبول کن يا نه. برخورد #سيد اينقدر خوب ومحترمانه بود که کشاورزقبول کردو
خسارت #سيد روپرداخت کرد🍃
#ادامه دارد👇👇
@ebrahimdelha
🌷🌷🌷