♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#عموشاهین📒 #خوشتیپ_آسمانی🦋 یه روز درگیری شدید شد🔥 مجبور بودیم بریم پشت خاکریز.😓 صبح تقریبا
#عموشاهین📒
#خوشتیپ_آسمانی🦋
دیدم سمت ماشین موشکی🚀
مثل اینکه آتش بگیره چنین دودی بلند شد🔥
رفتم دیدم شهید نظری سمت راست افتاده روی
زمین، شهید کاید خورده سمت چپ. وسط شهید
نظری و شهید کاید خورده دقیقا بابک رو دیدم💔
که چفیه سفید بسته بود رو سرش رفته بود عقب
و سرش خورده بود به یکی از این جعبه های خمپاره
من پریدم بابک رو گرفتم گفتم: بابک جان چیه؟
دیدم از پاش خونریزی داره، خونش رو گرفتم🩸
و با دو تا از بچههای مازندران گذاشتیمش داخل
آمبولانس. من نشستم عقب🚑
دیدم بابک همینطور داره من رو نگاه میکنه🥲
رفتم سرش رو گذاشتم روی پام و موهاش رو
دادم بالا، گفتم بابک هیچی نیست اونقدر دوست
های ما هستن دسته و پا شکستهاند🙂
داخل آمبولانس دوتا بی سیم همراه من بود.📞
اون لحظه بابک فکر میکرد موبایله📱
گفت: عمو شاهین همین طوری داریم میریم
بابام من رو ببینه مجروح شدم گریه میکنهها😔
یه تماس باهاش بگیر. گفتم: تماس گرفتم
نگران نباش داریم میریم بیمارستان👨🏻⚕
گفت: عمو شاهین مامانم یک چیز از من خواست
من انجام ندادم، گفت ازدواج کن و من نکردم💍❌
بگو حلالم کنه🥺
ولی پدرم من رو ببینه گریه میکنه😭
من اشک پدرم رو نمیتونم ببینم💔
💯~ادامہ دارد...همراهمون باشید😉
#زندگینامہشهیدبابڪنورۍ♥️|#پارت9⃣1⃣