#فرهنگ_عامه
#آیین #سنتها #رسوم
#هوم_بابا
🔲آیینهای مذهبی ماه رمضان هوم بابا
✍مردم مومن و شریف وادقان معمولاً چند روز مانده به ماه رمضان با شور و اشتیاق به استقبال این ماه عزیز میروند. از سه روز آخر ماه شعبان روزه پیشوازی را میگیرند.
📌در گذشته که مسجد جامع امام جماعت ثابت نداشت دو روز مانده به شروع ماه رمضان چند نفر از اهالی به قم یا مشهد یا کاشان میرفتند و از آنجا یک نفر پیش نماز به همراه خانواده به روستا می آوردند و در مکانی خوب و مستقل سکنی میدادند تا نمازهای یومیه را در مسجد به جماعت بخوانند. و تعقیبات نماز در بین نماز جماعت با شور حالی مضاعف برقرار بود که معمولا مرحوم حاج عزت الله فلاحیان با صوتی زیبا و شمرده میخواند و نماز گزارانم تکرار میکردند.
آوردن روحانی به روستا معمولاً به عهده ی #کدخدا ده بود.
با احداث خانه عالم مشگل مسکن روحانی مستقر در روستا حل شد. روحانی با ترویج و تبلیغ شعائر دینی و نماز جماعت کار خودش را شروع میکرد.
ناگفته نماند مرحوم آیت الله تقدیری سالیان طولانی عهده دار این امر مهم بودند. و یکی از وفادارترین روحانیون مستقر در روستا بودند که بیشتر در منزل آقا اشرف، حاج قوام، حاج قوت، حاج احمدی ،حاج طوبی، حاج ثریا، حاج عزت الله، ماشا الله صادقی، و... سکنی داشتند.
🌙#سحرخوانی
✍درقدیم سحرخوانی با رفتن بربام خانه وخواندن دعای سحر اشعاری مثل
{یا رب سببی ساز که سازنده تویی در ظلمت شب صبح نماینده تویی}
مردم را از خواب بیدار میکردند و همچنین با زدن طبل و دهل مردم خفته را بیدار میکردند و آماده برای سحری خوردن مینمودند.
از جمله کسانی که حلب زنی میکرد در شبهای ماه رمضان مرحوم علینقی توکلی و علی مدیر و رستم حمامیان بودند که بعدها با ورود بلندگو این مراسمات به فراموشی سپرده شد.
📌درشبهای قدر ماه رمضان همه اهالی در مسجد جامع حاضر شده و با خواندن هفت شبانهروز نماز قضایی و دعای جوشن کبیر و سر گرفتن قرآن شب زنده داری میکردند.
همچنین در این شبها سوره های عنکبوت روم و دخان خوانده و نماز و غسل شب قدر نیز بجا میاوردند.
💠#رسم_هوم_بابا
✍این آیین که ریشه در اعتقادات مذهبی و باورهای دینی مردم این دیار دارد جهت تشویق کودکان روزه دار و پررنگ کردن کرامت امام حسن ع در شب ۱۵ ماه رمضان طبق قوانین خاصی برگزار میشد.
در این شب تعدادی از کودکان و نوجوانان پسر روستا بعد از افطار در محل معینی که معمولا باغچه افضل بود جمع شده و از بین خود یک سر دسته یا میداندار و یک صندوق دار انتخاب میکردند.
میداندار که معمولا از لحاظ سنی بزرگتر از سایر پسران است و صدای رسا و خوشی دارد باید اشعاری را با آهنگ خوش و صدای بلند بخواند و بقیه ی بچه ها هم باید همصدا جواب وی را بدهند.
صندوقدار نیز مسئول جمع آوری پول یا خوراکی هایی مثل برگه زردآلو و قیصی، نخودچی، کشمش، خرما حاج بادومی، است که اهالی به آنها میدهند.
بچه ها به صورت دسته جمعی به جلوی خانه های اهالی رفته درب منزل ها را میکوبند و اشعار زیر را میخواندند.
{{ امام اولم گویم علی را (میدان دار)
علی شیر خدا شاه نجف را (بچه ها)
امام دومم گویم حسن را (میدان دار)
حسن آن نوگل باغ چمن را (بچه ها)
امام سومم شاه شهیدان (میدان دار)
حسین را کشته اند قوم یزیدان (بچه ها)
امام چهارمم زین العابد است (میاندار)
گلسرخ و سفیدو نامراد است (بچه ها)
امام پنجمم گویم محمد باقر
بفریادم برس تا روز آخر
امام ششم امام جعفر صادق
هوم بابا هوم بابا
امام هفتم موسی کاظم هوم بابا هوم بابا
امام هشتمین گویم رضا را هوم بابا هوم بابا
امام نهمین گویم تقی را هوم بابا هوم بابا
امام دهمین گویم نقی را هوم بابا هوم بابا
امام یازدهم گویم عسگری هوم بابا هوم بابا
امام آخرم گویم مهدی هادی هوم بابا هوم بابا
آقای فلانی... هوم بابا هوم بابا
دستتو درآر و کیسه کن هوم بابا هوم بابا
اشرفیارو خورده کن هوم بابا هوم بابا حصّه ی بچههای درخونه کن هوم بابا هوم بابا
تا بچهها راضی شن هوم بابا هوم بابا از در خونت راهی شن هوم بابا هوم بابا}}
👈پس از آنکه صاحب خانه مقداری پول یا خوراکی به بچهها داد میدان را شروع میکرد به دعا کردن برای صاحب خانه و بچه ها آمین می گفتند.
{{حق تن سازش بده. آمین
حق برکتش بده.آمین
حق تاج سرش بده.آمین}}
👈و بعد به همین شکل به درب خانه های دیگر اهالی میروند.
چنانکه صاحب خانه به خواسته ی آنها توجه نکند یا از پشتبام بر سر آنها آب بریزد بچه ها ناراحت میشوند و با صدای بلند میگویند:
{{ این خونه که توش تیغ افتاده.
صاحب خونش ریق افتاده
این خونه که توش زغاله
صاحب خونش شغاله}}
📌این مراسم تا نیمه شب ادامه دارد و پس از سر زدن به تمامی خانهها صندوقدار آنچه را از پول و خوراکی ها جمع آوری شده میان بچه ها تقسیم میکرد.
🖊#جواد_احمدی
@vadeghan https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4009
📑#ادملاوند
@edmolavand