دودمه🏴
ای برادر جان چرا تنها ز میدان آمدی؟ ، پس علمدارت چه شد؟
محرم زینب چرا مبهوت و حیران آمدی؟ پس علمدارت چه شد؟
***
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ، علمدار نیامد
سقای حسین(س) سید و سالار نیامد ، علمدار نیامد
#حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#دودمه #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شور 🎙
*ای پسر ام البنین ای یاس من/ای کعبه ی احساس من
جانباز دشت کربلا عباس من
ای رتبه ات بالا تر از هفت آسمان/ای گوهر والماس من
جانباز دشت کربلا عباس من
ای بر شب ِ غریبی ام سپیده/از داغت ای مرا چو نور دیده
خیز و ببین که قامتم خمیده/
آه و واویلا...عزیز زهرا
*ای ساقی لب تشنه ی آل عبا/ای پهلوان نینوا
دستت جدا شد از تنت واغربتا
لب تشنه برگشتی تو از شطّ ِ فرات/سقای دشت کربلا
دستت جدا شد از تنت واغربتا
دلگرمی و پشت و پناه لشگر/تو رفتی ای رزمنده ی دلاور
من ماندم و لبهای خشک اصغر/
آه و واویلا...عزیز زهرا
*ای آنکه هستی باب حاجات همه/لطف و کرم را خاتمه
تو زائر زهرا شدی در علقمه
از خجلت از روی سکینه یا اخا/داری دمادم زمزمه
تو زائر زهرا شدی در علقمه
خیز و ببین که اشک او روان است/خیز و ببین که قامتش کمان است
منتظر سیلی و خیزران است/
آه و واویلا...عزیز زهرا
#حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#مداحی
#شعر_مداحی
#شور #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
• امام وقتی بر بالین برادرآمد،خواست تا او را بردارد عباس چشم بازکرد و متوجه شد؛پرسید برادرجان!مراکجا می بری؟ فرمود«به خیمه ها» عرض کرد :برادرجان! تو را به حق جدّت رسول خدا قسم می دهم مرا به خیمه ها نبر و بگذار همین جا باشم؛ امام فرمود:چرا برادرم؟ عرض کرد:من از دخترت سکینه (خجالت می کشم) چون به او وعدۀ آب داده بودم، علاوه براین من علمدار سپاه تو بودم،چنانکه اصحاب تو مرا کشته ببینند توانشان کم می شود؛ امام فرمود : خدای متعال به تو جزای خیر دهد که در حیات و مماتت یاور من بود!»
امام سر عباس را به دامن گرفت و خون چشمش را پاک کرد، متوجه شد که (عباس)گریه می کند،پرسید:« ابالفضل چرا گریه می کنی؟عرض کرد:برادرجان! ای نور دیده ام چگونه نگریم با اینکه تو بربالین منی و سرم را از خاک برداشته و بردامن گرفته ای ساعتی دیگر (کسی نیست) که سرمبارک تورا از خاک بردارد و خاک از چهره ات پاک کند؛ امام نشسته بود که ناگاه عباس آهی کشید و و روح پاکش پرواز کرد؛ امام با صدای بلند فرمود:وااخاه ، وا عباساه! «آه برادرم، آه عباسم» وقتی عباس به شهادت رسید امام فرمود الان کمرم شکست و توانم کم شد»
منبع:فرهنگ جامع سخنان امام حسین(علیه السلام) #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
⚫️شورعمومی
آرزوم اینه که واسه نوکری/مورد ِ نظر فاطمه باشم
یک شبی تا سحر یاد ِ شهدا/مُحرم ِ حرم ِ علقمه باشم
اون حرمی، که خیلی خوب و با صفاس/صاحب ِ اون ، ساقی دشت کربلاس2
ایشالا با یا حسین و یا ابالفضل بشیم خدایی
برا حفظ دین و قرآن زندگیمون بشه فدایی
برا اسلام کار کنیم با همت و عزم کربلایی
ابوفاضل یا ابالفضل ای علمدار لشگر حق...3
جون ما فدای ماه ِ عَلَوی/صاحب علم و پرچم حسین
دلبری که دار بر روی لبش/مرثیه ی غم و ماتم حسین
مکتب او،مدرسه ی عشق و وفاس/ذکر لبهاش حسین غریب کربلاس
دو دست او شد جدا در راه ِ یاری آل طاها
تنش غرقه خاک و خون شد،محشری شد میون صحرا
برای او نوحه خونده مُضطر و قد خمیده زهرا
ابوفاضل یا ابالفضل ای علمدار لشگر حق...3
هر چی که بگم از غصه ها کمه/گریه برای تو کار حرمه
ای پسر علی پاشو و ببین/پشت داداشت از داغ تو خمه
زهرا میگه فدای اون خون چشاش/به اشک من دارن میخندن ای داداش
سر و کارم بین گودال با سر ِ نیزه ها و تیره
ببین قلب غصه دارم بر غم ِ بی کسی اسیره
پاشو عباس که علّی اصغر من داره می میره
ابوفاضل یا ابالفضل ای علمدار لشگر حق...3
#شام_عاشورا
#شعر_و__سبک_مداحی
#روز_عاشورا
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مداحی
#مرثیه #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
🏴 #شور ایام شهادت #حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شور_حضرت_رقیه_س
#تاج_روی_سر_اربابی
🏴بند اول
تاج روی سر اربابی
دردونه گوهر نایابی
یا عزیزه الحسین بی بی
چی میشه گداتو دریابی
طوفان میکنه اسمت
اعجازه کف دستات
هستی باب الحوائج
ای جان عمه ی سادات
یا رقیه کرمت خیلی زیاده
یا رقیه نوکرت دل به تو داده
یا رقیه من به نیت تو میرم
کربلا پای پیاده
یا رقیه یا رقیه مددی بنت الحسین
🏴بند دوم
پای عشق تو زمینگیرم
سر سفرتون نمک گیرم
به گدایی از تو معروفم
کربلامو از تو میگیرم
از تو معجزه دیدم
چون داری تو کرامات
حق داری گردنه من
ای جان عمه ی سادات
یا رقیه گدای تو پادشاهه
یا رقیه میذارم برا تو مایه
یا رقیه اربعین به نیت تو
پا میذارم تو مشایه
یا رقیه یا رقیه مددی بنت الحسین
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شور 🎙
*ای پسر ام البنین ای یاس من/ای کعبه ی احساس من
جانباز دشت کربلا عباس من
ای رتبه ات بالا تر از هفت آسمان/ای گوهر والماس من
جانباز دشت کربلا عباس من
ای بر شب ِ غریبی ام سپیده/از داغت ای مرا چو نور دیده
خیز و ببین که قامتم خمیده/
آه و واویلا...عزیز زهرا
*ای ساقی لب تشنه ی آل عبا/ای پهلوان نینوا
دستت جدا شد از تنت واغربتا
لب تشنه برگشتی تو از شطّ ِ فرات/سقای دشت کربلا
دستت جدا شد از تنت واغربتا
دلگرمی و پشت و پناه لشگر/تو رفتی ای رزمنده ی دلاور
من ماندم و لبهای خشک اصغر/
آه و واویلا...عزیز زهرا
*ای آنکه هستی باب حاجات همه/لطف و کرم را خاتمه
تو زائر زهرا شدی در علقمه
از خجلت از روی سکینه یا اخا/داری دمادم زمزمه
تو زائر زهرا شدی در علقمه
خیز و ببین که اشک او روان است/خیز و ببین که قامتش کمان است
منتظر سیلی و خیزران است/
آه و واویلا...عزیز زهرا
#حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#مداحی
#شعر_مداحی
#شور #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
• امام وقتی بر بالین برادرآمد،خواست تا او را بردارد عباس چشم بازکرد و متوجه شد؛پرسید برادرجان!مراکجا می بری؟ فرمود«به خیمه ها» عرض کرد :برادرجان! تو را به حق جدّت رسول خدا قسم می دهم مرا به خیمه ها نبر و بگذار همین جا باشم؛ امام فرمود:چرا برادرم؟ عرض کرد:من از دخترت سکینه (خجالت می کشم) چون به او وعدۀ آب داده بودم، علاوه براین من علمدار سپاه تو بودم،چنانکه اصحاب تو مرا کشته ببینند توانشان کم می شود؛ امام فرمود : خدای متعال به تو جزای خیر دهد که در حیات و مماتت یاور من بود!»
امام سر عباس را به دامن گرفت و خون چشمش را پاک کرد، متوجه شد که (عباس)گریه می کند،پرسید:« ابالفضل چرا گریه می کنی؟عرض کرد:برادرجان! ای نور دیده ام چگونه نگریم با اینکه تو بربالین منی و سرم را از خاک برداشته و بردامن گرفته ای ساعتی دیگر (کسی نیست) که سرمبارک تورا از خاک بردارد و خاک از چهره ات پاک کند؛ امام نشسته بود که ناگاه عباس آهی کشید و و روح پاکش پرواز کرد؛ امام با صدای بلند فرمود:وااخاه ، وا عباساه! «آه برادرم، آه عباسم» وقتی عباس به شهادت رسید امام فرمود الان کمرم شکست و توانم کم شد»
منبع:فرهنگ جامع سخنان امام حسین(علیه السلام) #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
⚫️شورعمومی
آرزوم اینه که واسه نوکری/مورد ِ نظر فاطمه باشم
یک شبی تا سحر یاد ِ شهدا/مُحرم ِ حرم ِ علقمه باشم
اون حرمی، که خیلی خوب و با صفاس/صاحب ِ اون ، ساقی دشت کربلاس2
ایشالا با یا حسین و یا ابالفضل بشیم خدایی
برا حفظ دین و قرآن زندگیمون بشه فدایی
برا اسلام کار کنیم با همت و عزم کربلایی
ابوفاضل یا ابالفضل ای علمدار لشگر حق...3
جون ما فدای ماه ِ عَلَوی/صاحب علم و پرچم حسین
دلبری که دار بر روی لبش/مرثیه ی غم و ماتم حسین
مکتب او،مدرسه ی عشق و وفاس/ذکر لبهاش حسین غریب کربلاس
دو دست او شد جدا در راه ِ یاری آل طاها
تنش غرقه خاک و خون شد،محشری شد میون صحرا
برای او نوحه خونده مُضطر و قد خمیده زهرا
ابوفاضل یا ابالفضل ای علمدار لشگر حق...3
هر چی که بگم از غصه ها کمه/گریه برای تو کار حرمه
ای پسر علی پاشو و ببین/پشت داداشت از داغ تو خمه
زهرا میگه فدای اون خون چشاش/به اشک من دارن میخندن ای داداش
سر و کارم بین گودال با سر ِ نیزه ها و تیره
ببین قلب غصه دارم بر غم ِ بی کسی اسیره
پاشو عباس که علّی اصغر من داره می میره
ابوفاضل یا ابالفضل ای علمدار لشگر حق...3
#شام_عاشورا
#شعر_و__سبک_مداحی
#روز_عاشورا
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مداحی
#مرثیه #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#مجلس_یزید_ملعون
طشت، حیرت زدهی نغمهی قرآن من است
خیزران اشکفشان، بر لب و دندان من است
دیدهی فاطمه بر چوب تو و طشت طلا
نگه دختر من، بر لب عطشان من است
چوب اگر میزنی اینقدر مزن زخم زبان!
پای این طشتِ طلا، فاطمه مهمان من است
زینبم گر نکند پاره گریبان چه کند
نگهش بر من و بر گریهی طفلان من است
هر که قرآن به زبان داشت لبش را بوسند
چوب و جام می تو، پاسخ قرآن من است
هفده زخم که بر صورت من میبینی
شاهد زندهای از زخم فراوان من است
خیزران بر لب من میزنی و میخندی
خندهات بر من و بر دیدهی گریان من است
مجلس عیش تو گردید حسینیّهی من
بزم شادیت پر از ناله و افغان من است
اینکه «میثم» نفسش شعله به دلها زده است
هر کلامش شرری از دل سوزان من است
✍استاد #غلامرضا_سازگار
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#مجلس_یزید_ملعون؛ #حضرت_زینب_س_شام؛ #خطبه_حضرت_زینب_س_در_شام
چه مغرور است، گویا کشته شیری در شکارستان
چه میبالد به خود، انگار کاری کرده کارستان
گمان دارد که اینک لایق تقدیر و تعظیم است
به ظاهر در خیالش فاتح هفتاد اقلیم است
برای جشن خود، یک شهر را گِرد هم آورده
اسیرانی عزادار از بنی هاشم به صف کرده
شگفتا جایگاهی را که تاریک است و تابندهست
کنار دست خود خورشید را در طشتی افکندهست
به لب میخوانَد اشعاری، نمیدانم چه میگوید
کمی مست است انگاری، نمیدانم چه میگوید
چه آشوبیست در خاک و چه غوغاییست در افلاک
ولی اینجا همه لالاند امان از لقمهی ناپاک
صدایی ناگهان لرزاند کاخ ادعایش را
ورق را بازگرداند و به هم زد نقشههایش را
صدا بغضی فروخوردهست و آهی کهنه در سینه
مدینه بس نبود...، این بار، شهر شام و صد کینه
جلالش جلوهی پاکی و زخمش زخم هتاکیست
صدایی آسمانی دارد اما چادرش خاکیست
ز آه سردش آتش شعلهور شد در همه عالم
برایش گریه میکردند حتی نیزهداران هم
اسیری پای در زنجیر بود و بند بر گردن
چنان پیغمبری در کسوت روشنگری کردن
نماند از کاخ شاهانه، نشانی غیر ویرانه
تصور کن خلیل الله را در بین بُتخانه
به یک آن بین جمعیت شکست آوازهی نمرود
که زینب در جواب یاوهگوییهای او، فرمود:
نباید شامیان از شادی تو شادمان باشند
که همراه تو باید در جهنم جاودان باشند
روا باشد که ناموس علی در بند زنجیر است
کنیزانت ولی پشت سِتاری در امان باشند؟
سزاوار است لبهایی که میبوسید پیغمبر
به پیش چشم دختر بوسهگاه خیزران باشند؟
مزن بر طبل پیروزی که گر مردان ما رفتند
حریفانت از این پس، این زنان و کودکان باشند
عرب امروز اگر از داغ ما خاطر پریشان نیست
رسد روزی که در این غم عجمها روضهخوان باشند
خبر داری که این خون تا ابد همواره میجوشد؟
زمینش ریختی، اما زمین آن را نمینوشد
بدان این آتش عشق است و خاموشی نمیگیرد
تو خواهی مُرد و هرگز نام و یاد ما نمیمیرد
یزید از اعتبار افتاد و پایین آمد از منصب
ثمر داد انقلاب کربلا، در شام با زینب
✍ #سیدجعفر_حیدری
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#مجلس_یزید_ملعون
کی دیده کنار هم، جام می و قرآن را
جام می و قرآن و، چوب و لب عطشان را
ای فـاطمهی اطـهر! ای دختـر پیغمبـر!
در طشت طلا بنگر، وجه الـلَهِ سبحان را
فریاد که سوزاندند، آخر دل زینب را
افسوس که بشکستند، آن گوهر دندان را
زینب که ز صبر او، صبر آمده در حیرت
یک باره در آن مجلس، زد چاک، گریبان را
چوب و لب و دندان بود، زینب که پریشان بود
میکرد پریشانتر، گیسوی پریشان را
یارب جگرم شد خون، دیدم که یزیدِ دون
با چوب زند بوسه، لعل لب مهمان را
قلب نبی آزردند، در مجلسِ مِیْ بردند
هم آیهی تطهیر و، هم سورهی فرقان را
فریاد از آن چوب و، افسوس بر آن دندان
کز سوره جدا کردند، یک آیهی قرآن را
فریاد که از این غم، خون شد جگر عالم
آتش زدی ای «میثم»، این عالم امکان را
✍استاد #غلامرضا_سازگار
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_زینب_س_مدح؛ #حضرت_زینب_س_شام؛ #خطبه_حضرت_زینب_س_در_شام؛ #مجلس_یزید_ملعون
دختر شیر خدا در شام محشر کرده است
گوییا حیدر دوباره فتح خیبر کرده است
اوکه منبر رفته جدش بر جهازِ ناقهها
ناقهای را بیجهاز اینبار منبر کرده است
چون خدابین است چشمش، غیر زیبایی ندید
گرچه چشمش با سری نیزهنشین سر کرده است
بر فراز نیزهها رأس حسین بن علی
محض همراهی زینب، ترک پیکر کرده است
آستین یا چادر پاره، به هر صورت که هست
عصمت الله است و قطعاً فکر معجر کرده است
مرتضای نطقهایش کفر را بیچاره کرد
مکرِ کافر را بِإِذنِ الله، ابتر کرده است
**
بین خطبه مکث کرده ناگهان، گویا یزید
چوب را نزدیک لبهای برادر کرده است
✍ #مرضیه_نعیم_امینی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_زینب_س_مدح
مدح هرکس که مقرر شده بر لب باشد
حق بده بر لب ما صحبت زینب باشد
نیست شایستهی هر کس که بَرَد نامش را
نام او در خور لبهای مؤدب باشد
هرکسی مذهب و آئینی و دینی دارد
زینبی هرکه شود، صاحب مذهب باشد
تیغ حیدر به زبان دارد اگر دم بزند
شام گیرم که پر از خیبر و مرحب باشد
قُرب، همسویی عشق است و جنون در مقصود
هرکه با اوست از افراد مقرب باشد
او نشان داد که عزت ز مذلت دور است
به اسیری برود، باز مُحجب باشد...
✍ #محسن_ناصحی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#مجلس_یزید_ملعون
یک روز، جگر برابرم آوردی
یک روز، سرِ برادرم آوردی
ای کاش تو هم فرو بپاشی از هم
ای تشت! ببین چه بر سرم آوردی
✍ #عارفه_دهقانی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
995.6K
#زمینه
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بند 1⃣
چشایِ تارم بابایی، غرق اشک و آهه
موهام سفیده، عوضش، گونههام سیاهه
سه سالمم نیست نیگا کن، قد من خمیده
تو لطمه خوردی، عوضش، رنگ من پریده
این چند روزه نبودی
اتفاقای بد افتاد
دستمو دادم به تقدیر
روی صورتم رد افتاد
پاشو/ مویِ سرمو ببین
پاشو/ بال و پرمو ببین
پاشو فدات شم
باشه/ هرچی تو بگی همون
باشه/ ولی نرو و بمون
پاشو فدات شم
بند 2⃣
نیازی نیست یـکی یکی، درداتو بدونم
همینکه با سر اومدی، رازتو میخونم
کسی اصن ایـنجا یکم، فکر بچهها نیست
آب از سرِ من که گذشت، عمه روبرا نیست
این چند روزه نبودی
عمهجون تو زحمت افتاد
دفتر سفیدی بود که
رویِ برگههاش خط افتاد
عمه/ سینه سپرِ همهس
عمه/ یادگار فاطمهس
عالَم فداش شه
عمه/ سپاه یه نفره
عمه/ واسه همه مادره
عالَم فداش شه
بند 3⃣
چشام سیاهی میره تا، مـیخوام از جا پاشم
شاید یه دردِ لاعلاجی گرفته باشم
موهای سوختهم بابایی، دیـگه تا کمر نیست
میخوام دوباره بپرم، اما بال و پر نیست
این چند روزه نبودی
حال و روزمو بدونی
وقتی اومدی که باید
فاتحه برام بخونی
پاشو/ دیگه تمومه سفر
دیگه/ همه غمامو بخر
دردت به جونم
خستهم/ بی تو جایی نمیرم
کاشکی/ کنار تو بمیرم
دردت به جونم
#ابوالفضل_جدیان_شربیانی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5947443490550973707.mp3
1.81M
#اربعین
تا میبینم یه زائری راهی کربلا میشه
با زیارت نرفته ها دل همنوا میشه
اگر رفتی زیر قبه ی حسین یادم کن
اگررفتی توی بین الحرمین یادم کن
میون سینه زنی وشوروشین یادم کن
یادم کن تو دلمه غم اربابم
یادم کن کنار حرم اربابم
التماس دعا زائر کربلا .....
بیخیال دنیام فقط غصه ی من شده همین
نمیشه انگار امسالم کربلا باشم اربعین
رسیدی به موکب امام رضا یادم کن
شب جمعه رسیدی به قتلگاه یادم کن
تل زینبیه وپایین پا یادم کن
باز روی لبمه قسم اربابم
یادم کن کنار حرم اربابم
التماس دعا زائر کربلا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
02.mp3
10.28M
مداحی #استودیویی ٫٫حَلَبیکُم٫٫
#اربعین
گروه نجوا
تنظیم کننده :جواد مکرمی
کربلایی اکبر راشد
کربلایی محسن نیک ضمیر
کربلایی سجادپاشایی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4. ماه نیمه شب.mp3
7.94M
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#کربلایی_حسین_طاهری
پنهونه ماه نیمه شب من
توو تاریکی این شب ابری
نوکر می خونه موقع مرگش
ارباب اَبْکی لِظُلمَتِ قبری
لَحدو میزارن
پیرهنی رو که باهاش
سینه زد و میزارن
لَحدو میزارن
رو کفن پرچمِ
زینب مدد و میزارن
کفنو می بندن
با یه خورده پنبه
راهِ دهن و می بندن
کفنو می بندن
به سرش سربندِ
یا حسن و می بندن
( حسین ، حسین ...) تکرار
« تکراربند اول »
دنیا کوچیکه
واسه منی که
با آقایی مثل تو رفیقم
آرزومه وقتی که می میرم
پیشم باشی برا ، یه دقیقم
اِسْمَعْ اِفْهَمْ میگن
براش از شبایِ
روضه ی مُحرم میگن
اِسْمَعْ اِفْهَمْ میگن
از تنی که روی خاکا
شده درهم میگن
روضه خون ، میخونه
همه میرن و فقط
امام رضا می مونه
روضه خون ، میخونه
توی قبرم
واسه لبهای حسین گریونه
( حسین ، حسین ...) تکرار
#اوج
قلبم میگه
این عین یقینه
این عُقده نمی مونه توو سینه
پرچم یا حسن رو می بینیم
از بینُ الحرمین مدینه
فکرشم شیرینه
حرم امام حسین
توو قاب یک آئینه
چشمای من داره
حرم شلوغِ آقام حسن و
می بینه
حرمو می سازیم
ضریحو گُنبدو
بابُ الکرمو می سازیم
حرمو می سازیم
زیر ایوون ابالفضل
علَمو می سازیم
( حسن ، حسن ...) تکرار #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1. یه دختر سه ساله.mp3
2M
#نوحه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
مداح محترم جناب آقای
#محمد_حسین_حدادیان
1392
یه دختر سه ساله
کُنج خرابه ی شام
همش بوونه میگیره
میگه بابامُ میخوام
یه دختری با باباش
به من میکرد اشاره
می گفت : ببین یتیمِ ،
دیگه بابا نداره
(رقیه ، رقیه
رقیه رقیه رقیه ) تکرار
اون دل شب ،عمو جون
توی صحرا یه گرگ بود
هیچّی برات نمیگم
دست عَدو بزرگ بود
یه دختر سه ساله
دیگه کتک نداره
نزن نامرد یتیمِ
اون که فدک نداره
(رقیه ، رقیه
رقیه رقیه رقیه ) تکرار
#نوحه_شب_سوم_محرم
#نوجوانان #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1. کتک نداره.mp3
4.35M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#حاج_سعید_حدادیان
سه ساله دختر
كه كتك نداره
اونكه قباله فدك نداره
#محمد_حسین_حدادیان
#زمزمه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
سرم رفته از بس
سرم داد کشیدند
همه تازیونه به دست میرسیدند
#بابایی
یه امشب
میخوام تا خودِ صبح
کنارم بمونی ...
برام روضه ی مادرت رو بخونی
رقیه ، دیدم مادرم رو
که پشت در افتاد
دیدم مادرم ، پشت در
با سر افتاد
#زمزمه_امام_حسین
#علیه_السلام
پنهونه ماه نیمه شب من
توو تاریکی این شب ابری
نوکر می خونه موقع مرگش
ارباب اَبْکی لِظُلمَتِ قبری
لَحدو میزارن
پیرهنی رو که باهاش
سینه زد و میزارن
لَحدو میزارن
رو کفن پرچمِ
زینب مدد و میزارن
کفنو می بندن
با یه خورده پنبه
راهِ دهن و می بندن
کفنو می بندن
به سرش سربندِ
جانم حسن و می بندن
اِسْمَعْ اِفْهَمْ میگن
براش از شبایِ
روضه مُحرم میگن
اِسْمَعْ اِفْهَمْ میگن
از تنی که روی خاکا
شده درهم میگن
روضه خون ، میخونه
همه میرن و فقط
امام رضا می مونه
روضه خون ، میخونه
توی قبرم
واسه لبهای حسین گریونه
#تک_بیت
یابنَ شبیب ،جد مرا
بی هوا زدند
یابنَ شبیب ، جد مرا
با عصا زدند ...
#شاعر_علی_سپهری
صورتم رو ، به کربلا میکنم
از تهِ دل ، تو رو صدا میکنم
نمازم رو ، به گُنبد و حرمِ
پیکرِ بی سر ، اقتدا میکنم #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها