eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
358 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
شور محشر در عزای رحمةللعالمین شد اوّل تنهـــایی مـــولا امیـــرالمــؤمنین شد شد خزان باغ مدینه           می‌زند زهرا به سینه(۲) دست حیــدر مخفیانه جسم پیغمبر کفن کرد با سرشک دیدۀ خود شستشوی آن بدن کرد شد خزان باغ مدینه           می‌زند زهرا به سینه(۲) اشـک تنهایـی شده از دیـدۀ زهـرا روانه تسلیت؛ سیلیِّ امّت، شاخۀ گل؛ تازیانه شد خزان باغ مدینه           می‌زند زهرا به سینه(۲) آنکـه بـوده خصـم دین و خصـم آیات شریفه کشتن خیرالنّساء را کرده امضا در سقیفه  شد خزان باغ مدینه          می‌زند زهرا به سینه(۲) بـــــر در بیـــت ولایــــت حـــقّ پیغـمبـــر ادا شــد فاطمه نقش زمین شد، محسن از مادر جدا شد  شد خزان باغ مدینه          می‌زند زهرا به سینه(۲)   پیکــر پـاک محمّد تا سه شب روی زمین بود آب غسلش اشک چشمان امیرالمؤمنین بود شد خزان باغ مدینه           می‌زند زهرا به سینه(۲) شاعر: غلامرضا سازگار 
( صلی الله علیه وآله ) مداح: •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• مدینه ای ، شهر پیغمبر، ای شهر غربت و غم مدینه ای ، حسرت و غربت ای قبله گاهِ عالَم تو شهر دلتنگی زهرا، به سوگ مصطفایی تو در داغ دوری زهرا انیسِ مرتضایی عزادار بی قراری بر مزار مجتبایی آآآآی ... مدینه بگو راز پنهان را مپوشان ز ما ، آتش جان را بپا کن ز نو ، بیت الحزان را آآآآی ... تو و صادق و باقر و سجاد تو و مجتبی ، خلوتت خوش باد مرا میدهد غربتت بر باد ( مدینه ای ، شهر پیغمبر) تکرار بقیعم من ، تربتِ عشقم همزادِ کربلایم بیا و از این همه غربت روضه بخوان برایم منم آنکه از مصیبت ها همیشه رفته از هوش مزار خوبان عالَم را گرفته ام در آغوش سراپا صبر و سکوت تویی حماسه های خاموش آآآآی ... نه خاکم ، که من آسمان هستم که با عرشیان ، همزبان هستم زیارتگهِ عاشقان هستم آآآآی ... چراغانی از ، اشک و آهم من شبستانِ خورشید و ماهم من اگر بی پناهی ، پناهم من ( بقیعم ، خاک غریبم من ) تکرار •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
(ص) به مناسب ایام سوگواری رحلت پیامبر اسلام (ص) 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 باز دوباره ام سفر سوی مدینه آرزوست تا که ز کام دل زنم بوسه به خاک پای دوست کی ها تا حالا نرفته اند مدینه... از سراپای مدینه گِل غم می ریزد اشک از دیده غم بار حرم می ریزد از نگاه نگران غم به دلم می ریزد خوب پیداست که باران ستم می ریزد آه آرامش زهراست به هم می ریزد ... ای امان امان ... آه دیگه غمهای فاطمه(س) شروع شد... گریه های شبانه فاطمه(س) کم کم شروع میشه... روزهای خوش فاطمه(س) دیگه تموم شد... فاطمیه کم کم شروع میشه... سایه خنده از این گلکده کم کم برود یا قرار است که پیغمبر اکرم برود نور از خنده لبهای تَرَش می بارید از گرفتاری امت به جزا می ترسید پیغمبر رحمة للعالمین چقدر  به فکر امتش بود ... با اینکه فرمود بیشترین آزار و اذیت در میان همه پیمبران به من رسید اما حتی یک بار هم نفرین نکرد... در حالی که پیمبران سلف نفرین کردند... با این حال فرمود در مقابل این زحمت و رنج پیامبری  چیزی از شما نمی خواهم ... «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» اما بعد از پیغمبر چه کردند... در به در  در پی ارشاد بشر می گردید مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید اما حال فاطمه زهرا(س) این شبها چگونه است... در دلم شور عجیبی است نمی دانم چیست در گلو بغض غریبی است نمی دانم چیست دل بریدن ز تو بابا بخدا آسان نیست بعد تو واسطه وحی خدا با ما کیست؟... دخترت زار به سر می زند ای وای دلم در دلم غصه شرر می زند ای وای دلم پدرم حرف سفر می زند ای وای دلم حرف از داغ پسر می زند ای وای دلم یک نفر آمده در می زند ای وای دلم... ای وای... فاطمه زهرا(س) با دیدن حال پیغمبر خیلی بی تابی می کرد گریه می کرد... دختر علاقه عجیبی به پدر داره... بخصوص فاطمه زهرا(س) که از سه سالگی مادرش رو از داده و همه زندگیش پیغمبره ... اما اون لحظه ای که خیلی ناآرامی می کرد پیغمبر فاطمه(س) رو صدا کرد... دخترم بیا... یه چیزی در گوش فاطمه(س) گفت، دیدند حال فاطمه زهرا(س) تغیر کرد... گریه اش تمام شد... چهره خوشحال... بعدا که سوال کردند... فرمود پدرم به من گفت؛ اولین کسی که از اهل بیت من به من ملحق میشه تویی دخترم... آه بمیرم... پدرم حرف سفر می زند ای وای دلم حرف از داغ پسر می زند ای وای دلم یک نفر آمده در می زند ای وای دلم... خوب گوش بده... یک جوانی آمده در می زنه... این جوان کیست که از دیدن رویش در دل  غصه داخل شده و خنده زلب شد زائل جوان رعنا و زیبا رویی پشت در بود... «فاطمه زهرا(س) صدا زد کیستی... گفت با رسول خدا کار دارم... حضرت فاطمه(س) فرمود؛ حال پیغمبر مساعد نیست برو بعدا... (روایت میگه چند بار قضیه تکرار شد) پیغمبر فرمود فاطمه جان در را باز کن ... برادرم عزرائیل است» حضرت قابض الارواحِ ... در را باز کرد... آمد کنار پیغمبر نشست... عزرائیل درب این خانه رو در میزنه بی اذن وارد نمیشه... «ملک الموت» این جوان کیست که از دیدن رویش در دل غصه داخل شده و خنده زلب شد زائل آه یا رب، شده انگار صبوری مشکل گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل با اجازه بگذارید بیایم داخل با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد پرده از چهره پوشیده خود یک سو زد مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است      ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است به علی هم برسان روز خطر نزدیک است وقت آتش زدن یاس، تبر نزدیک است پدر آماده رفتن به سماوات ولی نگران است برای غم فردای علی تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد آه از سینه افلاک برآمد هیهات به علی فاطمه را باز امانت می داد داشت اما خبر از قصه زهرا ای داد این همه بی کسی ای وای ای وای... او زفردای حسین و حسنش داشت خبر از  خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر از به آتش زدن یاسمنش داشت خبر  از غم حیدر خیبر شکنش داشت خبر از حسین و بدن بی سر او داشت خبر اشک از دیده فرو ریخت و روحش پر زد پر زد و دختر مظلومه او بر سر زد ادامه روضه: درب خانه وحی .. خانه رسول خدا... فرشته های خدا حضرت عزرائیلل بدون اجازه وارد نمی شدند «این خونه خیلی حرمت داشت» اما هنوز امام علی (ع) مشغول کفن و دفن پیغمبر بود که عده ای بی دین آمدند به قول خودشون خلیفه مسلمین رو تعین کردند... هنوز کفن پیغمبر  خشک نشده بود که آمدند درب همون خونه، هیزم آوردند، آتش زدند... درب نیم سوخته شد . اون نامرد با لگد چنان به در زد که در شکست و به پهلوی فاطمه خورد پهلوی دختر پیغمبر رو شکستند... محسن شش ماهش شهید شد... میخ در به سینه فاطمه وارد شد... علی رو کشان کشان برای بیعت به مسجد بردند. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَه،اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَه" کیستی تو بهشتِ بابایی کوثر و قدر و نور و طاهایی دو جهان ذره و تو خورشیدی همگان قطـره و تـو دریایی هم صدا با تمامی سادات شیعه گوید تو مادرِ مایی مَطلعُ الفجرِ بامدادِ ازل لیلةُ القدرِ حق‌تعالایی برتر از درک و دانشِ همه ای چه بخوانم تو را که فاطمه ای ای مَقامت ز وَهم‌ها برتر قدر و جاهت ز وصفِ ما برتر مدح تو بر لبِ رسولِ خدا ذکر نابی ا‌ست از دُعا برتر رتبه ی توست از زنانِ بهشت به خداوندیِ خدا برتر جز محمد که دست‌بوسِ تو بود تویی از کلِّ انبیا برتر حجره‌ات کعبه ی دلِ حیدر بیتت از بیت کِبریا برتر (پیغبر فرموده بود:" إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجَابَ اللَّه" دَرِ خونه ی فاطمه،دَرِ خونه ی مَنِ، خانه ی فاطمه،خانه ی منِ...) دیگه اهل روضه بخونن حدیث مفصل رو...چه کردن با این خانه؟...* خانه ای روشن از کلامُ الله سر زد از آن،دو آفتاب و دو ماه ______ ای بهشتِ خدا گُلِ رویَت ای رسولِ خدا ثنا گویت سورۀ نور، خطِ پیشانی لیلۀ قدر، تارِ گیسویت شبِ معراج مصطفی می دید باغِ جنت پُر است از بویت روحِ بینِ دو پهلویِ احمد! به چه جرمی شکست پهلویت؟ گر جسارت نبود می‌گفتم هُرمِ آتش چه کرد با رویت *حالا بزن تو سینه و تو صورتت،بگو: آخ مادر!...به چه جُرمی زدن مادرِ مارو...* از علی‌دوستی نشان مانده هم به رخسار هم به بازویت شاعر:حاج غلامرضاسازگار *این روزها خبر دادن به بلال،مؤذنِ پیامبر،گفتن: زهرا ازت گِله کرده،گفته: همه ی مدینه به من پشت کردن،از بعضی ها توقع نداشتم،چرا بلال نمیآد یه سری به ما بزنه؟...بلال متوجه شد زهرا ناراحتِ،اومد مدینه،اومد ملاقاتِ بی بی،اجازه گرفت از امیرالمؤمنین برم زهرا رو ببینم،همچین که اومد تو خانه،اول نگاش به دَرِ خانه افتاد...چرا در سوخته؟ چرا دیوار خونی شده؟ چرا بچه ها اینجوری زرد و لاغر شدن؟چی شده،من چند سال مگه نبودم؟من دو ماه مدینه نبودم... اومد محضر بی بی شرفیاب شد،دو زانو با ادب نشست،خانوم یه گِله ی مادرانه کرد،صدا زد: بلال تو چرا زهرا و علی رو تنها گذاشتی؟صدا زد:خانوم جان!من بعد از پیغمبر دیگه دلم نیومد مدینه بمونم...وقتی فهمیدم حقِّ علی رو غصب کردن،به نشانه اعتراض گفتم دیگه اذان نگم،جایی که پیغمبر و علی نباشن دیگه نمیخوام اذان بگم...اذان واسه کی بگم؟ بی بی فرمود:می دونم بلال،اما حالا که دختر پیغمبر دلش برا صدایِ اذانِ تو تنگ شده،دلم میخواد یه بار دیگه بری بالای مأذنِ،تا بی بی فرمود: یه بار دیگه صدایِ اذانت رو بشنوم،مکث نکرد،بلند شد،گفت: چشم،از تو به یک اشاره/از ما به سر دویدن...من چقدر خوشبختم که فاطمه دلتنگِ صدایِ منِ... رفت بالای مأذنِ،مدینه ساکتِ،یکدفعه دیدن یک صدایِ آشنا داره میاد.."الله اکبر" یهو مدینه لرزید... "الله اکبر" همه از خونه هاشون بیرون اومدن،صدای بلالِ،از کجا داره صدا میآد...از پشت بامِ خانه ی فاطمه...این صدا چند وقتِ تو مدینه نمیآد"أشهد أن لا إله إلا الله" یک مرتبه بچه ها دیدن مادر بلند شد،اسماء بیا زیر بغل هام رو بگیر،فضه بیا جانمازم رو پهن کن،زینب آبِ وضو بیار... "أشهد أن لا إله إلا الله" سجاده رو پهن کردن،زینب خوشحال شد،حسنین خوشحال شدن،مادرِ ما میخواد ایستاده نماز بخونه،یه مرتبه صدای بلال بلند شد" اَشهدُ انَّ محمّداً رسولُ الله" تا اسم پیغمبر رو شنید،تا اسم پدر رو شنید،با صورت خورد زمین،فاطمه بیهوش شد،بچه ها تو صورت هاشون میزدن،بلال دیگه بس کن،بلال اذون نگو... یه دختر اسمِ باباشو بالا مأذنِ شنید بی هوش شد،اسمِ باباش رو فقط شنید،اما یه دختر سَرِ بُریده بغل کرد،رگ هایِ بریده بغل کرد...* بابا! دخترت از دنیا بُریده بِدونِ تو خوشی ندیده ببین همه موهام سفیده بابا!خوشی به قلبم دستِ رَد زد یه بی حیا بهم لگد زد *مدینه...فضه و اسماء اومدن،آب ریختن تو صورتِ فاطمه،بی بی، بهوش اومد،اما خرابه ی شام،هر چی زینب رقیه رو تکون داد...پاشو دختر! پاشو عمه!...پاشو چشات رو باز کن...حسین...* فراق یار و سنگ اهل شام و خنده ی دشمن من آخر کودکم، این بار سنگین است بر دوشم *به نیتِ فرج سه مرتبه بگو: یازهرا...
4_6021857213453174795.mp3
4.16M
‍ ❣﷽❣ 💔 ❤️ 🌹 الا یا اهل العالم ان جدی الحسین ….. میتونه خودش و با پیغمبر وامیرالمؤمنین معرفی کنه بگه:“ان بن امیرالمومنین” اما بالافاصله اتصال خودش رو به ابی عبدالله بیان یکنه،مردم من پسر حسینم کدوم حسین؟!!*ان جدی الحسین قتلوه عطشانا*اصلا برای ما سواله ، از خود خدا که برای انبیا روضه میخوانه ، این روضه عطش اشاره میشه ؛ تا خود قیامت که فاطمه میخواد روضه بخوانه به این گوشه اشاره میکنه،این چه سریه که از بین این همه مصائب ابی عبدالله، عطش ابی عبدالله از همه بیشتر گفت و بروز داره؟!! فرمود آدم ، اگه باشی و ببینیش چطوری تو گودال دست و پا میزنه *ولوتراه یا آدم و هو یقول واعطشاه واقلّه ناصرا*آیا جوابش میدن نه ولله * فلم یجدهوا احدا الی بسیوف* شمشیرها تشنگی شو برطرف میکنن …. این جمله اول *الا یا اهل العالم انَّ جدّی الحسین طرحوه عریاناً *دیگه ترجمه نکنم ، سالها پا روضه بزرگ شدیا*الا یا اهل العالم انَّ جدّی الحسین سحقوه عدواناً*انقده اسب بر بدنش تازاندن … آماده ای بگم یا نه ؟!!! این برای معرفیه خود امام زمان ، اما در رجعت اولین کسیکه در رکاب امام تشریف میارن،خود ابی عبدالله به چه کیفیتی ابی عبدالله رجعت میکنند؛فرمودند به اون کیفیتی که سر در بدن ندارند ….” هنوز از اون رگ ها خون جاریه …” دومین نفر مادرشون فاطمه هست تا نگاه زهرا به این رگ های بریده میرسه چنان صیحه و ناله ای میزنن حسین ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
( صلی الله علیه وآله ) مداح: •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• مدینه ای ، شهر پیغمبر، ای شهر غربت و غم مدینه ای ، حسرت و غربت ای قبله گاهِ عالَم تو شهر دلتنگی زهرا، به سوگ مصطفایی تو در داغ دوری زهرا انیسِ مرتضایی عزادار بی قراری بر مزار مجتبایی آآآآی ... مدینه بگو راز پنهان را مپوشان ز ما ، آتش جان را بپا کن ز نو ، بیت الحزان را آآآآی ... تو و صادق و باقر و سجاد تو و مجتبی ، خلوتت خوش باد مرا میدهد غربتت بر باد ( مدینه ای ، شهر پیغمبر) تکرار بقیعم من ، تربتِ عشقم همزادِ کربلایم بیا و از این همه غربت روضه بخوان برایم منم آنکه از مصیبت ها همیشه رفته از هوش مزار خوبان عالَم را گرفته ام در آغوش سراپا صبر و سکوت تویی حماسه های خاموش آآآآی ... نه خاکم ، که من آسمان هستم که با عرشیان ، همزبان هستم زیارتگهِ عاشقان هستم آآآآی ... چراغانی از ، اشک و آهم من شبستانِ خورشید و ماهم من اگر بی پناهی ، پناهم من ( بقیعم ، خاک غریبم من ) تکرار •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
ذاکر: روضه،،، 🌴🌴🌴 حضرت_رسول صلی_الله_علیه_وآله بسم الله الرحمن رحیم... یا رحمن یا رحیم... 🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید 🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید ایام مصیبت پیغمبر خدا... و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب... کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است 🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی 🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه... دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه... 🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم دلت اینجا نباشه... با پای دل بریم مدینه... ای مدینه... عجب روزهایی رو دیدی... 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم امان از یتیمی ... مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه... زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده... هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... اشک میریزه... میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا... بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا... خیلی سخته برای خونواده ای... ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و... نتونن کاری کنن... هی رسول خدا بیهوش میشدن... هی به هوش می اومدن... بچه ها طاقت نیاوردند... حسن و حسین اومدن... خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر... رسول خدا رو در آغوش گرفتند... گریه میکنند... تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت چشمان مبارک رو باز کردند... فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... بگذار با بچه ها وداع کنم... حسنش رو در آغوش گرفت... حسینش رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره... هر طوری بود با بچه ها وداع کرد... یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و... راحت شدند... عرضه بداریم یا رسول الله... آقا... شما خیلی در دنیا اذیت شدید... خیلی به شما ظلم کردند... اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو‌ باز کردین... یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن... یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن... یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما... دل ها بسوزه... برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد ببینه... و الشمر جالس علی صدره شمر روی سینه حسین هر کجا نشستی صدا بزن... ای غریب حسین... یک نفر دیگه هم اومد کنار ابی عبدالله... خواهرش زینب کبری اومد کنار برادر... اما دیر رسید... از بالای تل زینبیه یه نگاه کرد دید دارن بردارش حسین رو سر میبرن... چکار کنه بی بی زینب، یا الله... دستهاش رو گذاشت روی سر... صدا زد... وا محمدا... واعلیا... یا رسول الله منو ببخشید آقا... چیزی نگذشت... یکدفعه زینب کبری ببینه... زمین و زمان بلرزه در اومد... هوا متغیر شد... نگاه کرد دید... سر حسینش روی نیزه... 🔸سری به نیزه بلند است در مقابل زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب الا لعنت الله علی القوم الظالمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکسی دلتنگ کربلاهست ببینه اینو التماس دعا نذرامام زمان😭😭😭😭😭😭😭😭😭
4_6030596282194595638.mp3
8.79M
|⇦•صیحه جبرئیل از عرش اعلا آمد امشب ... نوحه/ شب شام غریبان •ೋ کربلایی مجتبی رمضانی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● صیحه جبرئیل از عرش اعلا آمد امشب لایوم کیومک اباعدبالله آه و واویلتا عالم شده محزون زینب لایوم کیومک اباعدبالله افتاده شاه عالم بر زمین از روی مرکب لایوم کیومک اباعدبالله در خون تپیده فرزند زهرا رأس بریده رفته بر نیزه ها وامحمد واعلیا واحسین کشته شده زاده ی زهرا حسین واحسینا واحسینا واحسین ؁؁؁؁؁؁؁ پیغمبر سینه زند با دم الله اکبر لایوم کیومک اباعدبالله مو کَنان مویه کُنان آمده زهرای اطهر لایوم کیومک اباعدبالله رخت ماتم به بر دارد علی ساقی کوثر لایوم کیومک اباعدبالله میپوشد زینب رخت اسارت میبیند از شمر و سنان جسارت وامحمد واعلیا واحسین کشته شده زاده ی زهرا حسین واحسینا واحسینا واحسین ؁؁؁؁؁؁؁ افتاده در علقمه ساقی لب تشنه آخر لایوم کیومک اباعدبالله ارباً اربا به روی خاک تن صدچاک اکبر لایوم کیومک اباعدبالله بریده شد گلوی نازک شهزاده اصغر لایوم کیومک اباعدبالله اشک سکینه مرهم ندارد داغی بدتر از این عالم ندارد وامحمد واعلیا واحسین کشته شده زاده ی زهرا حسین واحسینا واحسینا واحسین ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ از شهر شام تا کربلا ز شهر شام با مجد و صلابت می رود زینب قوی تر از ورودش با رشادت می رود زینب تمام خطبـه های او گواهـــی می کنـد یاران که با عزت رسید وباشجاعت می رود زینب حجاب اوشهادت می دهدچون کوه پا برجا چنین با کوله باری از نجابت می رود زینب زنی مرد آفریــن در عرصـــه پیکار با دشمن دلش بشکســته اما با فتـوت می رود زینب برایش محمل آوردندوباعزت درآن بنشست ز کاخ دشـمنانـش با کــرامت می رود زبنب نشـسته در میـان محمل اندوه وماتم بانوی هستی به سمــت کـربلا بهـر زیارت می رود زینـب بـه روی ســـر گـرفتــه چــادر آزادگی آری به سـوی تربت گل با شرافت می رود زینب نترســـید از یزیــد و از تمـام لشـکرش حالا ز قلب شهـر دشمن باشهامت می رود زینب گرفـتـه پرچــم پـیروزی کـرب و بلا در کـف کنـون با اقـتـدار و استقامت می رود زینب به خاک افکند نخل ذلت وخواری ببین اکنون مسـیر عزتش را بی ملامت می رود زینب به همــراه امام عشـق زین العـابدین باشد به زیــر سایه لطـف امامت می رود زینـب ســراپا گشـتـه مشـتاق حریــم کربـلا یاران ز بزم غـم به میدان شـهادت می رود زینب به روی صفحه تاریخ بنوشته چنین «یاسر» میان محمل مجـد و سعادت می رود زینب شعر:حاج محمود تاری «یاسر» ١۴٠١/۶/١۴ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇
جانم فدایش می فرماید: ای اهل عالم چشم هایم اشک وخون است هر صبح تیره هر شب من نیلگون است ای اهل عالم عمه ام در راه شام است کار جنون غصه های من تمام است ای اهل عالم قصه اینجا سوز ناک است هشتاد و چار اختر اسیر و روی خاک است می بارد از چشمان دنیا خشم و کینه افتاده از پا عمه جان من سکینه ای اهل عالم گم شده طفلی در این دشت در گوشه تاریخ باید در پی اش گشت او در کتابی سوخته مکتوم مانده بغض احد در تنگه نامختوم مانده باید بیاید هرکه در این عشق پایه ست چشم انتظار دست عباسم رقیه ست ای اهل عالم جد من بوده ست تشنه دیروز نه امروز هم او هست تشنه ای اهل عالم وقت یاریمان رسیده اینک به لب دیگر تمام جان رسیده قد قامتی خواهد صلات صبح قائم شیران روز و عبد شب چون حاج قاسم من از شما خواهم که از غیبت درآیید ای اهل عالم غایب و پنهان شمایید دیگر بس است از هجر و از دوری نخوانید خود را بری از کوفیان هرگز ندانید این کوفه ها را در جهان بسیار دیدیم کوفه همان داغی ست که از پینه چیدیم از پینه های روی پیشانی بعضی آنان که بودند از نماز خویش راضی ای اهل عالم جد من بی شک غریب است مضطر تر از مضطر خود امن یجیب است وقتی که دریک قطره نقل از قول دریاست انگار خورشیدی به دام شام یلداست آقای نورانی من شب را ببخشید بر زینب این شیدای زینب را ببخشید زینت کریمی نیا(شیدای زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
183K
❣﷽❣ 🍁 🔳 باز هوای وطنم وطنم آرزوست 🍁 هلال من به فدای رخ نورانیت بی سر و سامان توام همه جا ای پسر فاطمه نام علمدار تو شد همه شب بر لب ما زمزمه دل شده بین الحرمین به هوای گل در علقمه جان جهان فدای سردار تو فدای با وفا علمدار تو 🍁یـا حسین یـا حسین در به در کـوی توام نظری ای گل زهرا حسین نمـی روم جـای دگر به خدا از در مولا حسین وجود من صفا گرفت همه جا ز کودکی با حسین دو چشم من دو چشمه ی زمزم است مدال من پیرهن ماتم است 🍁 یـا حسین یـا حسین کعبـه حـاجات همـه پسـرِ حضـرت ام البنین ساقـی طفلان حـرم شده در علقمه نقش زمین خیمه پریشان شده و دل طفلان همه گشته غمین چه آمده بر سر سردار تو هم علم افتاد و علمدار تو 🍁یـا حسین یـا حسین علقمه غوغا شده و کودکان بی تب و تابند همه موج مزن آب فرات لاله ها تشنه ی آبند همه غنچه و گل های حرم لب خشکند و کبابند همه عمو فتاده وادی علقمه آمده بالای سرش فاطمه 🍁یا حسین یا حسین ( یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب))
امام صادق (علیه السلام): بنده ای نیست که آب بنوشد و علیه السلام را یاد نماید و قاتلش را لعنت کند، مگر آنکه خداوند منان ✅ صد هزار حسنه برای او منظور می‌کند ✅ و صدهزار گناه از او محو کرده ✅ و صد هزار درجه مقامش را بالا برده ✅ و گویا صد هزار بنده آزاد کرده ✅ و روز قیامت حق تعالی او را با قلبی آرام و مطمئن محشورش می‌کند. 📚ترجمه کامل الزیارات ،ص۳۴۷
اسامی شهدای کربلا اسامی بزرگ مردانی که در واقعه کربلا به شهادت رسیدند: ٠١- حسین ابن علی ابن ابوطالب(ع) ٠٢- عباس ابن علی ابن ابوطالب(ع) ٠٣- عبدالله ابن علی ابن ابوطالب رحمه الله ٠٤- عثمان ابن علی ابن ابوطالب رحمه الله ٠٥- عون ابن علی ابن ابوطالب رحمه الله ٠٦- جعفر ابن علی ابن ابوطالب رحمه الله ٠٧- علی (اکبر) ابن حسين ابن علی ابن ابوطالب(ع) ٠٨- علي (اصغر) ابن حسين ابن علی ابن ابوطالب(ع) ٠٩- ابوبکر ابن حسن ابن علی ابن ابوطالب رحمه الله ١٠- قاسم ابن حسن ابن علی ابن ابوطالب رحمه الله ١١- عبدالله ابن حسن ابن علی ابن ابوطالب رحمه الله ١٢- عبدالرحمن ابن عقیل ابن ابوطالب رحمه الله ١٣- جعفر ابن عقیل ابن ابوطالب رحمه الله ١٤- عبدالله (اکبر) ابن عقیل ابن ابوطالب رحمه الله ١٥- عبدالله (اصغر) ابن عقیل ابن ابوطالب رحمه الله ١٦- عون ابن جعفر ابن ابوطالب (جعفر طیار) رحمه الله ١٧- عبدالله ابن مسلم ابن عقیل رحمه الله ١٨- حبیب ابن مظاهر رحمه الله ١٩- حجاج ابن مسروق جعفی رحمه الله ٢٠- حر ابن یزید ریاحی رحمه الله ٢١- حلاس ابن عمر راسبی رحمه الله ٢٢- حنظله ابن اسعد شبامی رحمه الله ٢٣- زاهر مولی عمرو ابن حمق رحمه الله ٢٤- زهیر ابن قین بجلی رحمه الله ٢٥- سالم ابن عمرو رحمه الله ٢٦- سعید ابن عبدالله حنفی رحمه الله ٢٧- سلمان ابن مضارب بجلی رحمه الله ٢٨- سوار ابن منعم رحمه الله ٢٩- سوید ابن عمرو خثعمی رحمه الله ٣٠- سیف ابن حارث ابن سریع جابری رحمه الله ٣١- سیف ابن مالک عبدی رحمه الله ٣٢- هفهاف ابن منهد راسبی رحمه الله ٣٣- ضرغامه ابن مالک رحمه الله ٣٤- عابس ابن ابی شبیب شاکری رحمه الله ٣٥- عامر ابن حسان ابن شریح طائی رحمه الله ٣٦- عامر ابن مسلم عبدی رحمه الله ٣٧- ابو ثمامه صائدی رحمه الله ٣٨- عبدالرحمن ابن عبدالله ارحبی رحمه الله ٣٩- عبدالرحمن ابن عبدربه انصاری خزرجی رحمه الله ٤٠- عبدالرحمن ابن عروه غفاری رحمه الله ٤١- عبدالله ابن عروه غفاری رحمه الله ٤٢- جبله ابن علی شیبانی رحمه الله ٤٣- جابر ابن حارث سلمانی رحمه الله ٤٤- جابر ابن حجاج تیمی رحمه الله ٤٥- جناده ابن کعب انصاری رحمه الله ٤٦- جندب ابن حجیر خولانی رحمه الله ٤٧- عبدالله ابن عمیر کلبی رحمه الله ٤٨- یزید ابن مغفل جعفی رحمه الله ٤٩- ابراهیم ابن حصین ازدی رحمه الله ٥٠- ابو عمرو نهشلی رحمه الله ٥١- اسلم ترکی رحمه الله ٥٢- عمار ابن حسان طائی رحمه الله ٥٣- عمرو ابن جناده انصاری رحمه الله ٥٤- عمرو ابن قرظه انصاری رحمه الله ٥٥- امیه ابن سعد طائی رحمه الله ٥٦- عون ابن عبدالله ابن جعفر رحمه الله ٥٧- انس ابن حارث کاهلی رحمه الله ٥٨- قاسط ابن زهیر تغلبی رحمه الله ٥٩- بریر ابن خضیر همدانی رحمه الله ٦٠- مالک ابن عبدالله جابری رحمه الله ٦١- مجمع ابن عبدالله عائذی رحمه الله ٦٢- محمد ابن عبدالله ابن جعفر رحمه الله ٦٣- مسعود ابن حجاج رحمه الله ٦٤- مسلم ابن عوسجه اسدی رحمه الله ٦٥- مسلم ابن کثیر ازدی رحمه الله ٦٦- یزید ابن ثبیت عبدی رحمه الله ٦٧- نافع ابن هلال رحمه الله ٦٨- نعیم ابن عجلان انصاری رحمه الله ٦٩- وهب ابن عبدالله کلبی رحمه الله ٧٠- منجح ابن سهم (غلام ابا عبدالله) رحمه الله ٧١- جون (غلام ابوذر غفاری) رحمه الله ٧٢- شوذب (غلام شاکر ابن عبدالله همدانی) رحمه الله
4_6021857213453174795.mp3
4.16M
‍ ❣﷽❣ 💔 ❤️ 🌹 الا یا اهل العالم ان جدی الحسین ….. میتونه خودش و با پیغمبر وامیرالمؤمنین معرفی کنه بگه:“ان بن امیرالمومنین” اما بالافاصله اتصال خودش رو به ابی عبدالله بیان یکنه،مردم من پسر حسینم کدوم حسین؟!!*ان جدی الحسین قتلوه عطشانا*اصلا برای ما سواله ، از خود خدا که برای انبیا روضه میخوانه ، این روضه عطش اشاره میشه ؛ تا خود قیامت که فاطمه میخواد روضه بخوانه به این گوشه اشاره میکنه،این چه سریه که از بین این همه مصائب ابی عبدالله، عطش ابی عبدالله از همه بیشتر گفت و بروز داره؟!! فرمود آدم ، اگه باشی و ببینیش چطوری تو گودال دست و پا میزنه *ولوتراه یا آدم و هو یقول واعطشاه واقلّه ناصرا*آیا جوابش میدن نه ولله * فلم یجدهوا احدا الی بسیوف* شمشیرها تشنگی شو برطرف میکنن …. این جمله اول *الا یا اهل العالم انَّ جدّی الحسین طرحوه عریاناً *دیگه ترجمه نکنم ، سالها پا روضه بزرگ شدیا*الا یا اهل العالم انَّ جدّی الحسین سحقوه عدواناً*انقده اسب بر بدنش تازاندن … آماده ای بگم یا نه ؟!!! این برای معرفیه خود امام زمان ، اما در رجعت اولین کسیکه در رکاب امام تشریف میارن،خود ابی عبدالله به چه کیفیتی ابی عبدالله رجعت میکنند؛فرمودند به اون کیفیتی که سر در بدن ندارند ….” هنوز از اون رگ ها خون جاریه …” دومین نفر مادرشون فاطمه هست تا نگاه زهرا به این رگ های بریده میرسه چنان صیحه و ناله ای میزنن حسین ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
‍ ‍ 🏴توسل و روضه 🏴شهادت حضرت علی ع ✅ سبک دشتی مداح: حاج مرتضی طاهری 🏴🏴🏴🏴🏴 سحر محو مناجات علی بود سحر مات از حکایات علی بود سحر مبهوت طاعات علی بود سحر مست از عنایات علی بود سحر امشب ندایش یا علی بود سحر امشب وداعش با علی بود😭 علی امشب هوای دوست دارد علی امشب نوای دوست دارد علی سعی وصفای دوست دارد علی شوق لقای دوست دارد علی را نیست امشب لحظه ای خواب ، علی را هست امشب شوق محراب، شاید مثل همین ساعتا بود ، ام الکلثوم میگه نگاه به بابام می کردم دلم آتیش می گرفت، می دیدم هی میاد به آسمون نگاه می کنه ، میگه آی صبح پس کی میرسی😭 گاهی میگه انالله واناالیه راجعون، 😭 من فکر می کنم گاهی هم زیر لب می گفت : زهرا اومدم، زهرا جان یادته موقعی که می خواستی از دنیا بری، برای تنهایی من گریه می کردی، دیگه تنهایی تموم شد علی داره میاد، امیر عشق برمسجد روان شد به سوی آسمان بانگ اذان شد به تکبیرش عیان رازی نهان شد به سجده برخدایش میهمان شد ستمکاران شقاوت برگزیدند، خدای عشق را در خون کشیدند، علی علی علی علی... آی دیگه از فردا زینب از کوفه بدش اومد، کوفه ایی که انقد بی وفاست دیگه جای موندن نیست، وقتی نگاه به بابا کرد فهمید دیگه باباش از دستش رفته ، گفت بابا (من می خوام از کوفه برم، کنار قبر مادرم)۲ هدیه براش عمامه ی خونیتُ بابا ببرم آی امان، آی... خیلی زینب سفر نرفته، خیلی از مدینه بیرون نرفته اما هر موقع رفته برگشته دست خالی نیومده ،یه روز عمامه ی خونی بابا را آورده ، یه روز هم دیدن زینب اومد کنار قبر رسول الله صدا زد یا جدا برات از سفر سوغاتی آوردم، همه دارن نگاه می کنند زینب چه سوغات براپیغمبر آورده، یه وقت دیدن یه بسته رو بیرون آورد گره ی این بسته را باز کرد یه پیراهن خون آلود😭 🏴حسین .... 🏴🏴🏴🏴🏴
رقیه سلام الله علیها پابه پای سرت حسین میدود دخترت حسین گوید ای بابا بمیرم که نیزه شد منبرت حسین پدر از روی نیزه بنگر که مرا می زند ستمگر تو دعا کن که زجر ملعون نزند تازیانه دیگر به تن بی جان رقیه دختر کوچکترت حسین گوید ای بابا بمیرم که نیزه شد منبرت حسین پابه پای سرت حسین میدود دخترت حسین چه کند با درد یتیمی دختر غم پرورت حسین سراطهرت به نیزه بدنت به قتلگاهی پدر از فراز نیزه به رقیه کن نگاهی شکند دست نانجیبی که سرت را شکند گاهی جان من قربان چشمت فدای چشم ترت حسین پابه پای سرت حسین میدود دخترت حسین چه کند بادرد یتیمی دختر غم پرورت حسین پدر ای آرام وقرار م گل خوشبوی لاله زارم چه کنم با درد یتیمی که دیگه من پدر ندارم بشکند دستی که زد تیر ونیزه برپیکرت حسین گوید ای بابا بمیرم که نیزه شد منبرت حسین پابه پای سرت حسین می دود دخترت حسین چه کند بادرد یتیمی دختر غم پرورت حسین
زنی بر سر مزار گلی ناله میکند بلبلی مجلس عزا گرفته دختر بزرگِ علی برگشته زشام و کوفه قامت خمیده زینب چهل روز اسیر بوده حسین و ندیده زینب باز آمده در کرببلا از برای سوگواری همچو‌ بلبل از فراق گل می کند فغان و زاری چهل روز اسیر بوده حسین و ندیده زینب برسر مزار گلی ناله می کند بلبلی مجلس عزا گدفته دختر بزرگ علی از بس که ستم کشیده است در مسیر کوفه و شام بر پیکر او نمانده طاقت و قرار و آرام قامتش شکسته ای خدا بسکه داغ دیده زینب چهل روز اسیر بوده حسین و ندیده زینب بر سر مزار گلی ناله می کند بلبلی ...... هجده سر نورانی را بر بالای نیزه دیده صوت قرآن برادرش بر نوک سنان شنیده داغ دختر سه ساله را در خرابه دیده زینب چهل روز اسیر بوده حسین رو ندیده زینب بر سر مزار گلی .‌‌..... همراه اسیران بلا او به شام و کوفه رفته انتقام خون شهدا از یزیدیان گرفته دختر شهید مادر شهید خواهر شهید زینب در عزای زینب و حسین جمله ملک به ماتم سرزد از جفای کوفیان بر چوبه محفل زینب چهل روز اسیر بوده حسین رو ندیده زینب ✅کانال نوحه یازینب(س)✅ اشتراک مطالب کانال با نام کانال نوحه یازینب(س)بلامانع است.
فرمود خدا فرشته ها را صلوات اوّل به مدینه مصطفی را صلوات دوّم به شه نجف سلامی بکنیم رُخسار علی شیر خدا را صلوات زهرا که ندانیم کجا تربت اوست یاد آور بهترین نسا را صلوات از ما همه بر امام مسموم سلام مظلوم امام مجتبی را صلوات مظلوم دگر امام در خون خفته افتاده به خاک کربلا را صلوات گفتم ز حسین چون نگویم سجاد آن پاک امام پارسا را صلوات پس باقر علم آن امام معصوم دریای فضیلت خدا را صلوات صادق که رئیس مذهب شیعه بود آن حنجرۀ علم و ضیا را صلوات یاد آر امام کاظم زندانی زندانی زنجیر به پا را صلوات رو جانب مشهد الرضا کن و بگو در طوس غریب الغربا را صلوات یاد آر امام تقیِ صاحب جود هم هادی و عسکریّ ما را صلوات حالا تو بیا حضور مهدی برسیم آن روشنی و نور هُدی را صلوات افروخته عرش کبریا را صلوات یک بار دگر آل عبا را صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » صلوات