🔴 دعای سلامتی امام زمان(عج)
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
۞اَللّهُمَّ۞
۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞
۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞
۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞
۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞
۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞
۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞
۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞
۞طَویلا۞
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#امام_زمان_عج_الله
« دلتـنگ »
باز دلتـــنگ تـوام ، بـاز هــوایــت کــردم
ندبه ها خـواندم و با گریه صدایت کردم
بارهـا بعــد دعــــای فــــرج و عــهد شـما
العجل گفـــتم و پیوســته دعـایـت کردم
یک نفــس لایــق وصـــل تـو نبـــودم، اما
از خــــدا آرزوی وصـــل لقــایــت کـردم
گرچه سرگرم خودم هستم وغافل ز توام
نتوان گـفت که ای دوست رهـایت کـردم
روزیم را به وجـــود تو عطا کـــرده خـدا
تکیه بر مرحمت و جـود و عطایت کـردم
تا شنیدم که غریبـی ،دلم از غصه گـرفت
بارها سوخـــتـم و گـــریه برایـــت کـردم
ناحیه خواندی وعالم به نوای تـوگریست
چقـدر شیــون و گــریـه به نوایــت کردم
می نویسم چو«وفایی» به گلاب چشمم
گل نرگــس هـوس بوســه به پایت کردم
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
شعر:استاد حاج سید هاشم وفایی
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
#امام_زمان_عج
برلبم دارم سلامت یوسف زهرا سلام
چشم من بی آنکه بیند، آن رخ زیبا سلام
دل خوشم بر مستحبی که جوابش واجب است
آشنایی که غریبی می کنی با ما سلام
آل یاسین خوانِ ارکان ظهورت گشته ام
پا بنه بر دیده، پاسخ گو سلامم را سلام
بین مردم هر سلامی را سلامت در پی است
چشم بد دور از شما جانت سلامت با سلام
نه فقط جمعه که هر روزم شروعش با شماست
روبه قبله هر نمازم می شود آقا سلام
به عمویت رفته ای در قد و قامت ای عزیز
کی شود چشمم دهد بر آن قده رعنا سلام
در مدینه یا نجف یا جمکران یا مشهدی
یا عراقی در زیارت بر شما آنجا سلام
یاد ماهم باش وقتی می دهی در کربلا
بر شهید تشنه لب، بر زینب کبری سلام
یاد ما کن در زیارت خواندنِ ناحیه ات
می دهی وقتی برآن قربانی تنها سلام
در فرازی که سلامت می رسد بر جسم او
بی کفن افتاده پاره پاره در صحرا سلام
یا درآنجا که نشسته، قاتلش بر سینه اش
می دهی بر خواهرش بر مادرش زهرا سلام
رسول رشیدی راد
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#امام_زمان_عج
دارد دوباره رنگ می بازد حنایم
پس با چه رویی سوی تو آقا بیایم
دریا تویی، مولا تویی، آقا تویی تو
من دست خالی آمدم، آقا ... گدایم
راه گلویم را دوباره بغض بسته
آقا ببین که در نمی آید صدایم
دستی بکش بر این دل غربت گرفته
شاید کمی آرام گردد دردهایم
پشتم به تو گرم است، از من رو مگردان
من بی تو مثل کودکی بی دست و پایم
آقا زمین خورده دوباره نوکر تو
فکری به حالم کن که مشغول هوایم
این حرف ها، از روی دلتنگی است آقا
بدجور دلتنگ اذان کربلایم
وحید محمدی
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆
#امام_زمان_عج
دیده بگشا که ز دوریِ شما خسته شدم
آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم
سر به زیر آمده ام تا که بگویم به شما
از گناهان زیادم بخدا خسته شدم
خواستم نوکر مخلص بشوم حیف نشد
دیگر از نفسم و این عُجب و ریا خسته شدم
اشتباهی که ز من سر زده را باز ببخش
یاری ام کن همه عمرم، همه جا، خسته شدم
ای حبیبم تو فقط از دل من با خبری
وا کن امشب گره ی کار مرا خسته شدم
شهرمان رنگ تو را کم به خودش دیده و من
دیگر از شهرم و این حال و هوا خسته شدم
تا به کِی رو بزنم پیش تو و گریه کنم
یک نگاهی بکن آقا به گدا خسته شدم
باز هم جا نشدم بین گدایانِ حرم
پس نپرسید ز حالم که چرا خسته شدم
این همه سینه زدم مزد مرا هم بده و
راهی ام کن حرم کرببلا خسته شدم
روح الله پیدایی
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆
#امام_زمان_عج
اشک غریب عاقبتش شرم آشناست
بدبخت آن کسی ست که از صاحبش جداست
یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم
باید وبال گفت به دستی که بی دعاست
پایی که نیست در پی تو لنگ میزند
دنبال تو دویدن ما آبروی ماست
از دیگران دوا برسد درد مطلق است
دردی اگر زتو برسد مرهم و دواست
هرجور هست پیش تو یکروز میرسیم
آقا بگو که خیمه ی زهراییت کجاست
حق می دهیم دل به دل ما نمیدهی
ما سال هاست عادتمان لاف و ادعاست
سجده بغیر تربت اعلی نمی کنیم
مُهر قبول سجده ی ما مُهر کربلاست
هرچه زدند باز زجایش تکان نخورد
زینب کنار نیزه ی آقای سرجداست
سیدپوریا هاشمی
.
|⇦•دلم خواهد زِ غم...
#روضه و توسل به #امام_رضا علیه السلام اجرا شده به نفس حاجمهدی صالحی کرمانی
●━━━━━━───────
دلم خواهد زغم آزاد باشم
کنار پنجرهٔ فولاد باشم
دلم تنگِ رضای مهربان است
همان آقا که او آرام جان است
*میگن آقا امام رضا مانند شخص مارگزیده به خود میپیچید صورت روی خاک گذاشته بود مثل جد غریبش حسین، با جگر سوزان،اما هی نگاهش به دم در بود منتظر میوه ی دلشون جوادالائمه است. اباصلت میگه سرگردان رو صحن خانه ایستادم درها بسته ست یه وقت دیدم یه آقازاده ای مثل قرص ماه یک دفعه کنارم حاضر شد. شباهت عجیبی به امام رضا دارد. سوال کردم آقا! درها بسته بود از کجا وارد شدید؟ فرمود اباصلت! اون خدایی که من رو به یک چشم بهم زدن از مدینه به طوس آورد قادر و تواناست که از درهای بسته هم وارد بشم. آقا شما کی هستید؟فرمودن من جواد الائمه ام، من پسر امام رضام اومدم با بابای مظلومم وداع کنم. تا امام رضا صدای جوادش رو شنید بلند شد، میوه ی دلش رو به بغل گرفت پیشانی فرزندش رو بوسید اما دیگه آقا طاقت نیاورد روی زمین افتاد. جوادالائمه سر بابا رو به دامن گرفت اسرار امامت رو تحویل گرفت وصیتهای بابا رو گوش کرد. اباصلت میگه محزون ایستاده بودم اشک می ریختم یه وقت صدای جواد الائمه بلند شد اباصلت بیا یتیم شدم، بابام شهید شد. فرمودند: اباصلت! کفن بابام رو بیار، بدن آقا رو غسل داد کفن کرد، نماز خواند. با چه عزت و احترامی، عجب تشییع جنازه ای، بی سابقه، جمعیت میلیونی در تشییع جنازه ی امام رضا شرکت کردند. با این همه عزت و احترام با این همه زائر و عاشق دلسوخته اما هنوز هم توی زیارتنامه اش میخونیم، غریب الغربا...
امام زمان ما روحی فدا در زیارتنامه ی ناحیه مقدسه به یک شهید دیگه ای هم میگن غریب الغربا اونم جد بزرگوارشون آقامون امام حسینِ...
زنهای نوغان مهریه هاشون رو به شوهرانشون بخشیدن و آمدن تو تشییع جنازه ی امام رضا شرکت کردند. عده ی زیادی نوعروس اومدن تشییع جنازه ی امام رضا...
اما تشییع جنازه ی ارباب ما حسین فقط ده نفر آماده شدن. اول نعل تازه به اسبهاشون زدند. تشییع جنازه ای از بدن حسین کردن که وقتی خواهرش زینب اومد یه نگاهی به اون بدن پاره پاره کرد از روی تعجب صدا زد: آیا تویی برادر زینب؟! آیا تویی عزیز مادرم فاطمه...؟! یا حسین...*
اسم اعظم گذشته از دو لبش
هر که خوانَد تو را به نام، حسین!
خوش بُوَد آن نوا ما را در کام
که بخوانیم تو را مُدام، حسین!
ــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_رضا
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#آخر_صفر
#حاج_مهدی_صالحی_کرمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
❣﷽❣
🌹#صلوات_امام_حسن ع
🌹#دوبیتی_امام_حسن ع
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
برصبر حسن و خوی احمد صلوات
براختر دوم امامت صلوات
خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا
بفرست براین امام، بی حدّ صلوات
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
با نام حسن به قلبها گل بزنید
با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید
فرمود که هر وقت گرفتار شدید
بر دامن ما دست توسل بزن
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
به حسن سبط مصطفی صلوات
به گل باغ مرتضی صلوات
به جگر گوش حبیبه ی حق
به گل روی مجتبی صلوات
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بردستکریم وجان زهرا صلوات
برجود و سخای آل طاها صلوات
در ماه صیام جلوهگر شد رویش
بر ماه صیام و ماه بطحا صلوات
بر خلق حسن امام دوم صلوات
بر حُسن جمال حَسن و صورت نیکوش صلوات
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
میوه دل رسول خدا و علی و فاطمه حسن است
بر میوه دل رسول و عزیز عزیزان صلوات
هر کس به کسی نازد و غریبان مدینه به حسن
بر ناز غریبان مدینه پیشوای دوم صلوات
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بیچاره دستے ڪه گداے مجتبـے نیسٺ
یا آن سرے ڪه خاڪ پاے مجتبـے نیسٺ
بر گریہ زهـرا قسم مدیون زهراسٺ
چشمے ڪه گریان عزاے مجتبـے نیسٺ
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
تنش را با دم تکبیر بردند
کنارش دست بر شمشیر بردند
ملائک پیکر پاک حسن را
به سوی فاطمه با تیر بردند
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
تمام تیرها بر پیکرش خورد
یکی از تیر ها بر حنجرش خورد
یکی برسینه و بازو و پهلو
تمامش را به عشق مادرش خورد
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
کشیدند از تن او تیرها را
کسی پوشید روی مجتبی را
شنیدم هاتفی از آسمان گفت
گرفته سهم خود از کربلا را
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
برای تو دلم دارد بهانه
گرفت از آه من آتش زبانه
به زیر لب حسین اینگونه می گفت
الهی دفن می گشتی شبانه
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
در جود و کرم دست خدا هست حسن
دست همه را وقت عطا بست حسن
نومید نگردد کسی از درگه او
زیرا که کریم اهل بیت است حسن
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
مائیم و کرامات خدا داد حسن
دست همه را وقت عطا بست حسن
دوریم گر زمدینه امروز ولی
ما را به مدینه میبرد یاد حسن
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
این گرامی پسر اول زهرا حسن است
دومین حجت و چهارم نفر از پنج تن است
اختر برج شرف مطلع الانوار جهان
آفتاب دل زهرا مَه هر انجمن است
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
تنگ است دلم میل رهایی دارد
با یاد حسن چه کربلایی دارد
تردید نکن تصورش هم زیباست
ایوان حسن عجب صفایی دارد
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
بسمه تعالی
سینه زنی
احوالات امام حسن مجتبی .ع.
زینبیم گل جگریم یاندی باجی
اود دوتوب قلبیم الولاندی باجی
همسریم زهری ویروب ایتی جفا
اورگیم او دوتوب اوتلاندی باجی
زهر کین گل سینمی یارلدی
جگریم لخته ایدوب پارلدی
جگریم یاندی باجی. یانوب اوتلاندی باجی
.........
گیدگیلن قارداشیما ایله خبر
هاردا قالموشلا باجی شمس وقمر
سن دینن گلسون ابوالفظله حسین
تیز یتیش دادیمه زهر ایتدی اثر
زهرکین گل سینمی یارلدی
جگریم لخته ایدوب پارلدی
جگریم یاندی باجی. یانوب اوتلاندی باجی
........
گل باجی کاسیه صبریم جالانوب
اود دوشوبدور جانیمه اودا یانوب
اثر ایلوبدی باجی زهر جفا
اورگیم قانه دونوب پارچالانوب
زهر کین گل سینمی یارلدی
جگریم لخته ایدوب پارلدی
جگریم یاندی باجی .یانوب اوتلاندی باجی
..........
قلبیمی آلدی باجی درد.والم
جگریم یاندی باجی ایتدی ورم
گل یوبانما باجی جان طشتی گتور
گل گیلن سنده باجی گلدی ننم
زهر کین گل سینمی یارلدی
جگریم لخته ایدوب پارلدی
جگریم یاندی باجی. یانوب اوتلاندی باجی
........
زینبیم سال باشوا قاره باجی
گل وروبلار سینمه یاره باجی
قان دولوبدوراورگیم پارچالانوب
گل اوزون دردیمه ایت چاره باجی
زهر کین گل سینمی یارلدی
جگریم لخته ایدوب پارلدی
جگریم یاندی باجی یانوب اوتلاندی باجی
.........
سسله سن قارداشیمی گلسون حسین
باشیمون اوسته بیر آز قالسون حسین
جان ویرن وقتده گوتورسون باشیمی
دیزی اوسته باشیمی آلسون حسین
زهر کین گل سینمی یارلدی
جگریم لخته ایدوب پارلدی
جگریم یاندی باجی. یانوب اوتلاندی باجی
.........
التماس دعا
شعر از یعقوب رشتبر آلیله
روضه دفتری امام حسن مجتبی(ع)
دل تنگم دگر مأوا گرفته
دگر شور حسن بر سر گرفته
از آن ترسم که آخر من بمیرم
خدا قبر حسن را من نبینم
آی عاشقان غریب مدینه ، الان بقیع یه دونه زائر نداره ، الان یه نفر نیست تو بقیع به امام حسن سلام بده ، آی حاجتمند مجلس هر جا برید واعظا و مداحا همه میگن حسین غریبه اما همین الان کربلا باشی امام حسین چقدر زائر داره ، آقا امام حسن در بستر مرگه و مادری بر بالین نداره که سرشو به زانو بگیره شما امشب(امروز) بیاین برا امام حسن مجتبی مادری کنید . بی بی فاطمه ی زهرا به خواب یکی از علما اومد فرمودن : چرا روضه ی حسنم رو نمی خونید ، مگه حسن پسر من نیست حسنم غریبه.... بگم از روزی که حسن و حسین با هم زور آزمایی کردن ، پیغمبر نشسته بود، امیرالمومنین هم بود ، بی بی فاطمه زهرا هم بود، همه دارن حسین رو تشویق میکنن دیدن پیغمبر هی داره میگه جانم حسن ، بی بی سوال کرد بابا جان حسین کوچکتر از حسنه چرا حسینو تشویق نمی کنی؟ چرا هی میگی جانم حسن! پیغمبر صدا زد دخترم مگه نمیشنوی همه ی عالم دارن میگن حسین ، من دیدم کسی نمیگه حسن ، خیلی پسرم غریبه ، فرمود هر کسی به اندازه ی بال مگسی برا حسنم گریه کند فردای قیامت که همهدی چشمها گریانند چشمی که بر حسنم اشک ریخته باشد گریان نمیشه ، امشب(امروز) هم شما بگید جانم حسن ، قربون غربتت برم آقا جان ، روزه بود ، افطار کرد همچی که آب نوشید صدا زد : آه جگرم داره میسوزه آی چه کرد زهر جُعده با آقا همچی که دید آقا داره دست و پا میزنه گفت چه غلطی کردم ، کَرَمشو ببین یه نگاه به قاتلش کرد فرمود از اون در فرار کن دست زینب بهت نرسه میکشت، راه فرار را به قاتلش نشون داد، فردای قیامت مگه میزاره ما رو جهنم ببرند ، صدا زد کنیزا برید بگید خواهرم بیاد زینبم بیاد زینب آمد الهی هیچ خواهری همچون زینب داغ برادر نبینه الهی هیچ خواهری برادرشو در بستر بیماری نبینه ، بر سر و صورت زد دوید تو کوچه های بنی هاشم ، حسینم بیا که حسن داره جون میده همه اومدن کنار بستر امام مجتبی ، حسین اومد با سرعت بالای سر برادر ، سر مبارک برادر رو به دامن گرفت اشک چشمش به صورت امام حسن میچکید آقا به هوش آمد فرمود حسین جان تو برای من گریه نکن ، لحظات آخرم تو کنار بسترم آمدی اما تو لحظه آخرت دشمنان دورت حلقه میزنن ، آی بمیرم صدا زد : زینب برو طشتی بیاور ، طشت مقابل برادر قرار داد زینب دلش خوش بود برادر زهر و برمی گردونه اما بمیرم دید پاره های جگر برادر درون طشت ریخت.
مارضایی شوشتری امام حسن مجتبی(ع)👇🏻
آخی وُ جمع بوویت ای اهلبیت ولا نشینید کنارُم
وُ مخوم وصیت کنم ای حسین برارُم
عزیزم وُ یا حسین برام جون تو و جون زینب خاهارُم
وُ قاسم عزیزمه بخدا دست تو سپارُم
آخی وُ نَهِلی حسین برام قاسم سرِ قبرُم گریوه
وُ نَهِلی گَرتی سرِ دلِ قاسم نشینه
عزیزم وُ دست به ایی دلُم مَوَنیت آولا زخمُم زخم ماره
وُ زخم مار داغ براره مرهمی نداره
🕊﷽🕊
⚫️ #روضه_حضرت_ام_البنین
🔘 #دفتری_ام_البنین 2
💥برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات
💥بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات
💥رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات
💥آن چهار شهید و مادر پاک سرشت
💥بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات
#اللهمصلعلیفاطمةوابیهاوبعلهاوبنیهاوالسرالمستودعفیهابعددمااحاطبهیعلمک
🔹باغ گل یاس سلام علیک
🔹مادر عباس سلام علیک
🔹سایه نشین حرم آفتاب
🔹غرق شده در کرم آفتاب
🔹فاطمهٔ دوم حیدر شدی
🔹مادر یک ماه و سه اختر شدی
🔹قدر تو گوی شرف و ناس برد
🔹ارث ادب را زتو عباس برد
⬅️نام مادر ادب نام مادر اباالفضله..
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی..
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته بی دست کربلاست.
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد نمیزاره کسی نا امید از در خونش برگرده..
مادرش هم همینطوره..
اینا از خانواده کرمند..
از خانواده لطف و احسانند..
هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند..
⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت..
یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد..
کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد..
من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم..
ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم..
(گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟)
مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان..
⏪کنیز برگشت منزل
مادر ابالفضل بیبی پرسید کی بود پشت در؟
صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی سالشو از آقام عباس میگرفت..
خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن..
یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم..
نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..
عباسم ناراحت میشه..
بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر..
🔘تا همه رو دست فقیر دادند یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت..
(چرا ناراحتی بگیرو برو)
صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم گدایی در این خونه..
من عاشق عباسم..
(من برای پول نیومدم)
اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم..
یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد..
یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..
(چی شده)
(چرا گریه میکنید؟)
امان امان
خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی..
کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..
آخ عمود آهن به فرقش زدند..
تیر به چشم نازنین پسرم زدند..
آخ تو کربلا شهیدش کردند.
داغشو به دل حسین گذاشتند..
⬅️روز اولی که خانم ام البنین واردِ خانه ی امیرالمومنین شد.. مرحوم ربانی خلخالی تو (ستاره درخشان مدینه) مینویسه میگه اُمُّ البنین رسید مقابل در خانهٔ امیرالمومنین داخل نشد..
به اُمِّ سلمه فرمود: ام سلمه من شرط دارم..
وارد نمیشم..
(همه تعجب کردند، گفتن، این خانمی که روز اول زندگیشه چه شرطی داره)
❇️صدا زد اول بگید خانمم زینب بیاد..
همه تعجب کردند..
میخواد چه کنه این مادر..
خانم زینب آمد در آستانه ی در..
به نقل تاریخ دختر هفت، هشت ساله..
تاریخ مینویسه روزی که ام البنین واردخانهٔ امیرالمومنین شد حسنین بیمار بودند..
بودند تب داشتند میگن..خانم ام البنین ایستاددم در..
خانم زینب تو آستانه ی دَره..
میدونی این مادر چه کرد..
از همان روز اول، یکمرتبه دیدن ام البنین خودشو انداخت روی پاهای خانم زینب..خانم جان من نیومدم اینجا برات مادری کنم..
خانم جان من نیومدم جای مادرت زهرا رو بگیرم..
فقط اومدم یه جمله بگم..
اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزیوخدمت این خونه رو بکنم..
من اومدم کنیزت باشم خانم جان..
💔آخ..
بمیرم برا دردای دل ام البنین..
با چه سوزی ناله میکرد گریه میکرد..
دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند..
میومد بقیع..
چهار تا صورت قبر درست میکرد..
ناله میکرد گریه میکرد.
ولی فقط میگفت حسین..
حسین..
حسین..
🔆 گفتن ام البنین تو چهار تا پسرت شهید شدن چرا فقط میگی حسین..
می گفت دو تا علت داره..
🍁اول اینکه پسرای من مادر دارند..
اما حسینم مادر نداره..
🍁 ثانیا شنیدم اون لحظه آخر حضرت زهرا اومد سر پسرمو به دامن گرفت..
براش مادری کرد..
صداش زد پسرم..
حالا می خوام جبران کنم..
به عوض زهرا برا پسرش مادری کنم..
💔 حسین جان ای آبروی دو عالم
💔 نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
💔 ز زخم تنت روی ریگ بیابان
💔 به اشک دل و سوز و آه یتیمان
💔 تنت بی سر مانده در دل صحرا
💔 سرت هر دم روی نیزه اعدا
💔 کند گریه خواهر تو به هر شب
💔 تو ای سوره ی پاره در بر زینب
🦋الهی به نا امیدی ابالفضل دستتو بیار بالا حاجتت رو مد نظر بگیر..
سه مرتبه ناله بزن یا ابالفضل3
🕊هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها(صلوات)🕊
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈