eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 امام به زبان های گوناگون سخن می گفت. شیخ کلینی به سند خود و دیگران از نصیر خادم نقل می‌کند که او گفت: بارها شنیده بودم که امام حسن عسکری(ع) با غلامان ترک و رومی و صقالبی (صقالبه محلی بین بلغار و قسطنطنیه بوده است) به زبان خودشان سخن می‌گفت. من تعجب می‌کردم و با خودم می‌گفتم این شخص در مدینه متولد شده و تا هنگام رحلت پدرش به جایی و پیش کسی نرفته و کسی او را ندیده (که درس بخواند و زبان نزد کسی بیاموزد)‌ پس چگونه به زبان‌های مختلف سخن می‌گوید؟ من در این موضوع فکر می‌کردم که حضرت به من متوجه شد و فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی حجت خود را در همه چیز در سایر مردم امتیاز داده است و آگاهی به لغات و زبان و شناخت نسب‌ها و مرگ و حوادث آینده را به او عطا فرموده است و اگر چنین نبود میان حجت و مردم فرقی نبود. 📚منابع: کافی، ج ۲، ص ۴۳۷ الارشاد، ج ۲، ص ۳۱۴ برگرفته از: مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۲، ص ۳۶۸
🌱 سخاوت امام حسن عسکری(ع) محمد بن علی می گوید: زمانی بر اثر تهیدستی کار زندگی بر ما سخت شد. پدرم گفت: بیا با هم به نزد ابو محمد (امام عسکری علیه السلام) برویم. می گویند او مردی بخشنده است و به جود و سخاوت شهرت دارد. گفتم:او را می شناسی؟ گفت:نه او را هرگز ندیده ام. با هم به راه افتادیم. در بین راه پدرم گفت:چقدر خوب است که آن بزرگوار دستور دهد به ما ۵۰۰ درهم بپردازند! تا با آن نیازهایمان را برطرف کنیم. دویست درهم برای لباس، دویست درهم برای پرداخت بدهی و صد درهم برای مخارج دیگر! من پیش خود گفتم:کاش برای من هم سیصد درهم دستور دهد که با صد درهم آن یک مرکب بخرم و صد درهم برای مخارج و صد درهم برای پوشاک باشد تا به کوهستان (در اطراف همدان و قزوین) بروم. هنگامی که به سرای امام رسیدیم، غلام آن حضرت بیرون آمده و گفت:علی بن ابراهیم و پسرش محمد وارد شوند. چون وارد شده و سلام کردیم، امام به پدرم فرمود:«یا علی! ما خلفک عنا الی هذا الوقت؟ ای علی! چرا تا کنون نزد ما نیامده ای؟» پدرم گفت:ای آقای من! خجالت می کشیدم با این وضع نزد شما بیایم. وقتی از نزد آن حضرت بیرون آمدیم، غلام آمده و کیسه پولی را به پدرم داد و گفت:این پانصد درهم است، دویست درهم برای پوشاک، دویست درهم برای بدهی و صد درهم برای مخارج دیگر. آنگاه کیسه ای دیگر درآورده وبه من داد و گفت:این سیصد درهم است، صد درهم برای خرید مرکب و صد درهم برای پوشاک و صد درهم دیگر برای سایر هزینه ها، اما به کوهستان نرو بلکه به سوراء برو. 📚منبع: اصول کافی، کتاب الحجة، باب مولد ابی محمد الحسن بن علی، ح ۳
🌱 امام حسن عسکری (ع) آبروی مسلمانان را خرید امام حسن عسکری (ع) با وجود آنکه در زمان متوکل عباسی کمتر از ۱۵ سال سن داشت و هنوز به امامت نرسیده بود ولی طبق پاره‌ای از روایات به دستور متوکل عباسی زندانی شده بود. قحطی و خشکسالی همه جا را فرا گرفته بود و همه جانداران در معرض خطر نابودی بودند مسلمان سه روز پی در پی جهت اقامه نماز استسقا (طلب باران) به صحرا رفتند و نماز خواندند ولی باران نیامد اما روز چهارم جاثلیق (روحانی بزرگ مسیحیان) به همراه مسیحیان به بیابان رفتند و دعا کردند در آن روز باران آمد مسلمانان روز پنجم به بیابان رفتند و نماز خواندند ولی باران نیامد این موضوع سبب سرشکستگی مسلمانان شد عده‌ای در حقانیت دین اسلام به شک افتادند. گفتگوها در این مورد زیاد شد و قرار بر این بود که روز ششم نیز مسیحیان به همراه جاثلیق به بیابان برای دعا بروند اگر آن روز نیز مثل روز چهارم باران می‌آمد آبروی مسلمانان در نزد مسیحیان بیشتر می‌رفت و سرافکنده و خوار می‌شدند متوکل عباسی به یاد امام حسن عسکری (ع) که در زندان بود افتاد دستور داد آن حضرت را از زندان بیرون آورند و به آن حضرت گفت ای ابامحمد! دین جدت را دریاب. آن روز مسیحیان به همراه جاثلیق به بیابان رفتند امام حسن عسکری(ع) نیز با چند نفر از خدمتکاران بیرون رفت. آنگاه امام به یکی از غلامانش فرمود تو به میان جمعیت مسیحیان برو هنگامی که جاثلیق برای دعا دست‌هایش را به سوی آسمان بلند کرد خود را به کنار او برسان و در میان دو انگشت دست راستش چیزی هست آن را بگیر و بیاور. آن غلام به میان مسیحیان رفت و در صف اول کنار جاثلیق ایستاد و همین که او دست‌هایش را به طرف آسمان بلند کرد غلام فوراً در بین دو انگشت دست راست او استخوانی که سیاه رنگ بود برداشت و آورد امام آن را گرفت و فرمود حالا هرچه می‌خواهی دعا کن. آن روز آنها هرچه دعا کردند باران نیامد و آسمان صاف و آفتابی شد متوکل از امام عسکری (ع) پرسید یا ابامحمد! این استخوان چیست؟ امام فرمود: این استخوان از قبر پیغمبری از پیامبران الهی برداشته شده است و هرگاه استخوان بدن پیامبری آشکار گردد باران می‌آید. البته مطابق بعضی از روایات این واقعه در زمان معتمد عباسی بوده و این به واقعیت نزدیک‌تر است. 📚منابع: کشف الغمه، اربلی، ج ۲، ص ۴۲۹ الفصول المهمّه، ابن صباغ مالکی، ص ۲۶۹ برگرفته از: مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۲، ص ۳۶۵
پای درس اخلاق امام عسکری علیه السلام.pdf
725.5K
🔖فیش منبر 🔖 علیه السلام 🖇متن منبر امام حسن عسکری علیه السلام 💠پای درس اخلاق امام حسن عسکری علیه السلام 💠 ❇️ علیه السلام
درس هایی از زندگی امام حسن عسکری(علیه السلام).pdf
503.8K
🔻فیش منبر کوتاه💠 علیه السلام 📌درس هایی از زندگی امام حسن عسکری(علیه السلام) 📌مهربان نسبت به همسر 📌همدرد و همراه مردم 📌مهربانی با مخالفان 📌رفت‌وآمد با همسایگان
سبک زندگی اسلامی امام عسکری.pdf
515.9K
🔖فیش منبر 🔖 منبر کوتاه علیه السلام 🔻سبک زندگی اسلامی در آموزه های امام حسن عسکری(علیه السلام) 💠1. سخاوت و بخشندگی امام(علیه السلام) 💠2. ساده زیستی امام (علیه السلام) 💠3. ایجاد روحیه ی تفکر در پیروان خود 💠4. ترویج فرهنگ صرفه جویی
منبرکوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها 2.pdf
618.3K
🔖فیش منبر کوتاه🔖 سلام الله علیها 🔻ویژگی ها و خصائص حضرت سلام الله علیها 💠منبر کوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها
منبرکوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها 1.pdf
633.9K
🔖فیش منبر کوتاه🔖 سلام الله علیها 🔻مروری بر زندگانی پر نور حضرت سلام الله علیها 💠منبر کوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها
معرفت حضرت معصومه.pdf
731.2K
🔖فیش منبر🔖 سلام الله علیها 🔻معرفت حضرت سلام الله علیها و آثار آن در زندگی ✍حضرت آیت الله جوادی آملی 💠منبر کوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها سلام الله علیها
منبرکوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها 3.pdf
641.6K
🔖فیش منبر کوتاه🔖 سلام الله علیها 🔻۹ ویژگی وجود نازنین و پربرکت حضرت سلام الله علیها 💠منبر کوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها
🔰 ای چشم تو پرده‌دار إعجاز ... محمّد بن اسماعیل علوی گوید: حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ نَارْمَشَ وَ هُوَ أَنْصَبُ النَّاسِ وَ أَشَدُّهُمْ عَلَی آلِ أَبِی طَالِبٍ وَ قِیلَ لَهُ افْعَلْ بِهِ وَ افْعَلْ 🔹حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام را پیش «علی بن نارمَش» که با آل محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله دشمنی بسیار داشت، حبس کردند. او بر اولاد علی علیهم‌السلام خیلی سخت می‌گرفت و به او دستور می‌رسید که چنین و چنان کن و او باکی نداشت و انجام می‌داد! فَمَا أَقَامَ عِنْدَهُ إِلَّا یَوْماً حَتَّی وَضَعَ خَدَّیْهِ لَهُ وَ کَانَ لَا یَرْفَعُ بَصَرَهُ إِلَیْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً 🔸یک روز بیشتر فاصله نشد که امام علیه‌السلام به زیر دستش، در حبس بود؛ بعد از گذشت یک روز، در مقابل امام علیه‌السلام، چهره بر خاک می‌مالید و از هیبت آن حضرت، چشمش را به روی امام نمی‌گشود. فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ هُوَ أَحْسَنُ النَّاسِ بَصِیرَةً وَ أَحْسَنُهُمْ فِیهِ قَوْلًا. 🔹او از خدمت امام علیه السلام خارج شد، در حالی که از بصیرترین اشخاص نسبت به امام علیه‌السلام بود و بهترین عقیده را در باره آن حضرت داشت. 📚الکافی ج ۱ ص ۵۰۸. 📚الإرشاد، ص ۳۲۲. 📚إعلام الوری ص ۳۵۹.
🔰 خجالت نکش! هر چه میخواهی، از ما بخواه! که به مقصودت میرسی ان‌شاءالله ... اباهاشم جعفری گوید: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ علیه‌السلام ضِیقَ الْحَبْسِ وَ کَتَلَ الْقَیْدِ 🔻به امام حسن عسکری علیه‌السّلام از سختی زندان و ناراحتی غل و زنجیر شکایت کردم! 📜 آن حضرت در جواب من نوشت: أَنْتَ تُصَلِّی الْیَوْمَ الظُّهْرَ فِی مَنْزِلِکَ 🔻تو نماز ظهر را امروز در منزل خود خواهی خواند! موقع ظهر مرا از زندان خارج نمودند و نماز ظهر را در منزل خود خواندم. وضع مالی من خوب نبود و تصمیم داشتم در نامه ای که نوشته بودم تقاضای کمکی بکنم ولی خجالت کشیدم. وقتی به منزل رسیدم، امام علیه السّلام برایم صد دینار فرستاد و نوشته است: إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَلَا تَسْتَحْیِ وَ لَا تَحْتَشِمْ وَ اطْلُبْهَا فَإِنَّکَ تَرَی مَا تُحِبُّ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. 🔻هر گاه احتیاجی داشتی خجالت نکش و درخواست خود را از ما طلب کن! آنچه مایلی به تو داده خواهد شد ان‌شاءالله. 📚المناقب،ابن‌شهرآشوب، ج ۴ ص ۴۳۲ 📚الکافی ج ۱ ص ۵۰۸