.
#شور
#امام_حسین
#جواد_مقدم 🎤
نوکرمو
عمریه که خادم این درمو
تا ابد بالا میگیرم سرمو
من غلامم و حسین اربابه
عاشقمو
به گداییِ تو من لایقمو
من همون سینه زن سابقمو
لحظه های نوکری نایابه
شده اسمت حک رو عرش اعلی
همه پایین پرچم تو بالا
ابد والله ما ننسی حسینا
... ابد والله ما ننسی حسینا ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شاه منی
به خدا دلبرِ دلخواه منی
تو امید دل گمراه منی
خیلی وقته که تورو میشناسم
باورمی
خاک پاتم و تو تاج سرمی
من گدازاده تو اهل کرمی
روی اسم تو حسین حساسم
منه مجنونو نکردی رسوا
رو دستت آقا ندیده دنیا
ابد والله ما ننسی حسینا
... ابد والله ما ننسی حسینا ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
سینه زنم
آره مدیون شَه بی کفنم
من از این سیاهی دل نمیکَنم
روضه ی تو سرپناهم بوده
جار میزنم
به کسی بجز تو روو نمیزنم
عمری نوکر امام حسنم
چون همیشه تکیه گاهم بوده
حسن روضش جنت النعیمه
درِ خونش بازه چون کریمه
به من لطفش از قدیم ندیمه
... حسن جانم ، مولا یا حسن جان ...
شاعر : #هاشم_محمدی_آرا✍
#شور
#امام_حسن
#امام_حسین
.👇
نوکرمو عمریه خادم این-شور.mp3
16M
▪️ نوکرمو عمریه که ــ شور
🔘 جلسه هفتگی 1402/07/19
📍 هیئت بین الحرمین طهران
.
🏴دوبند شور هفتگی بین الحرمین آقا امام حسین و حضرت عباس علیهم السلام
#شور_امام_حسین_ع
#شور_حضرت_عباس_ع
#دل_میبره
🏴بند اول
دل می بره،اسمت حسین
از عسلم شیرین تره اسمت حسین
ای به فدات،جونم حسین
عاقل بودم تو کردی دیوونم حسین
حسه قشنگیه اگه،باشی تو جمع نوکرا
هر کی بگه یه خاطره،از سفر کرب و بلا
ضریح شش گوشه و از،پرچم و گنبد طلا
بگه گرفته کربلا رو از آقا امام رضا
زائرتم،از راه دور
بده بِهِم،شور و شعور
سلامُ علی قلب الزینب صبور
یا حسین (ع)...
🏴بند دوم
ای فطرسه،ملک ببر
سلامم و محضر شاه کربلا
دل و ببر،به محضره
مطهر و منور عباس علمدار خدا
بی دستی اما میده به،ما کربلارو دست تو
ارمنی ام معجزه دیده حتما از دو دست تو
ساقی بده باده که من،بشم خراب و مست تو
تو جنگیدی با دل و جون کسی ندید شکست تو
ای یل بی،مثل و قرین
ای قمر،ام البنین
ای پسر حیدر و ای شور آفرین
یا عباس (ع)...
#بین_الحرمین
#شور #امام_حسین #حضرت_عباس
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇
💞ا❃﷽❃ا💞
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
چهـــارشنبه هـوای سـرم خراسانیست
نگــاه ملتمـسم پر خروش و بارانیست
ســلام می دهـــم از دور بر امیــن الله
که زیر سایهٔ امنش جهان چراغانیست
پر از تلاطم موج است اشک چشمانم
دلم به وسعت دریا دوباره توفانیست
به پای پنــجره فولاد می رسم با اشک
برای شستن قلبی که تار و ظلمانیست
برای عــرض نیـــازم دخیـل می بنـدم
به آن دریچه که در آن امید پنهانیست
مگر به روی سیــاهم نظر کند سلطان
که زائـرش به هوای گنـاه ، زندانیست
دلم شکــسته ، امام الرئوف ! دریــابم
کرم نمـا به دلی که پر از پریشانیست
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
AUD-20220831-WA0053.mp3
5.31M
👆دعای روز چهارشنبه👆
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ،
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى جَعَلَ اللَّيْلَ لِباساً، وَالنَّوْمَ سُباتاً، وَجَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً، لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِى مِنْ مَرْقَدِى وَلَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَداً، حَمْداً دائِماً لَايَنْقِطعُ أَبَداً، وَلَا يُحْصِى لَهُ الْخَلائِقُ عَدَداً، اللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ، وَقَدَّرْتَ وَقَضَيْتَ، وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ، وَأَمْرَضْتَ وَشَفَيْتَ، وَعافَيْتَ وَ أَبْلَيْتَ، وَعَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ، وَعَلَى الْمُلْكِ احْتَوَيْتَ؛
أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِيلَتُهُ، وَانْقَطَعَتْ حِيلَتُهُ، وَاقْتَرَبَ أَجَلُهُ، وَتَدَانَىٰ فِى الدُّنْيَا أَمَلُهُ، واشْتَدَّتْ إِلَىٰ رَحْمَتِكَ فاقَتُهُ، وَعَظُمَتْ لِتَفْرِيطِهِ حَسْرَتُهُ، وَكَثُرَتْ زَلَّتُهُ وَعَثْرَتُهُ، وَخَلُصَتْ لِوَجْهِكَ تَوْبَتُهُ، فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَعَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَارْزُقْنِى شَفاعَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَلَا تَحْرِمْنِى صُحْبَتَهُ، إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ. اللّٰهُمَّ اقْضِ لِى فِى الْأَرْبَعاءِ أَرْبَعاً: اجْعَلْ قُوَّتِى فِى طَاعَتِكَ، وَنَشَاطِى فِى عِبَادَتِكَ، وَرَغْبَتِى فِى ثَوَابِكَ، وَزُهْدِى فِيَما يُوجِبُ لِى أَلِيمَ عِقَابِكَ، إِنَّكَ لَطِيفٌ لِمَا تَشَاءُ
4_5861507328171315162.mp3
3.92M
#نوحه_حضرت_زهرا_س
مداح:#حاج_مهدی_رسولی👌😭
یه کمی حرف بزن ، حرف رفتن نزن
پاشو اینجوری من و نده عذاب ، کلمینی
بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی
بین این همه سلام ، بی جواب کلمینی
یه کمی حرف بزن علی نمیره
حرف رفتن نزن علی میمیره
میبارم مثل آسمون برات
میکشی منو با اشک بی صدات
سرتو بگیر بالا جون علی بمیرم برات
پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی
بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی
فاطمه جان بین این همه سلام بی جواب کلمینی
پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی
یه کمی حرف بزن علی نمیره
حرف رفتن نزن علی میمیره
رنگ صورتت شده سرخ و کبود
از علی دل بریدی اما زود
خانوم رفیق نیمه راه شدی قرار این نبود
یه کمی حرف بزن علی نمیره
حرف رفتن نزن علی میمیره
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
.
🔸 زهد آیت الله حاج شیخ عبدالکریم #حائری_یزدی
🔹 پس از فوت حاج شیخ، محمد رضا پهلوی که از فرنگ برگشته بود به اتفاق پدرش به طرف قم می آیند و در بین راه درباره حاج شیخ با هم بحث می کنند.
🔸 آنها در قم بر مصباح التولیه نماینده مردم قم و تولیت آستانه وارد می شوند.
🔹 تولیت می گفت: رضاخان در لحظه ورود پس از احوالپرسی کوتاه از من پرسید: حاج شیخ که مُرد از مال دنیا چی داشت؟
🔸 گفتم: هیچ نداشت، حتی شام زن و بچه اش را نیز از منزل آیت الله صدر آوردند.
🔹 در این هنگام رضا شاه رو به پسرش کرد و گفت: نگفتم به تو، حاج شیخ مرد خوبی بود؟!
🔸 آقا سید طلبه ای می گفت: روزی خدمت شیخ عرض کردم ما پنج نفریم و فقط 5 تومان شهریه به ما مرحمت می فرمایید، این بسیار اندک است.
🔹 حاج شیخ قسم خورد که ما هم پنج نفریم و همین 5 تومان را برداشت می کنیم.
📗 خاطرات زندگی میرزا محمد علی معزالدینی ، صفحه 49 .
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
890.mp3
427.1K
داستان های عبرت آموز ۳۹۲(تلنگر آمیز)
علامه بحرالعلوم و سفر به سامرا
🎙استاد هاشمی نژاد
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
فاطمیه
مرثیه حضرت زهرا (س)
آتش زدن خانه وحی
فاطمیه آمد و این دیده ها گریان شده
از جفا بر فاطمه دلها همه نالان شده
دخترِ پیغمبر است و مادر سادات او
ازمقامش من چه گویم قبله ی حاجات او
بیتِ حق بیتِ ولایت بیتِ مولایم علی
بیتِ بی بی دو عالم بیتِ بانویی جلی
شد به فتوای سقیفه متهم در سوختن
نانجیبان آمدند و آتشی افروختن
در میان خانه مولایم علی بود وحسین
فاطمه بود و حسن با زینبین
گُر گرفت آتش ، درِ بیتَ ولا شد سوخته
دومی با ضربه ای در را به پهلو دوخته
ناله ها از پشت در تا عرش بالا رفته بود
بین آن دیوار و در یادِ پدر افتاده بود
بعد بابا منتقم را زد صدا
کای پسر ای مهدی ام مادر بیا
نوبت اول شهید خانه شد
محسنش آن نو گل ششماهه شد
دست مولا بسته بود و بردنش
یک طناب انداختند بر گردنش
(یوسفی)شیر عرب بود این علی اماغریب
بهر تعجیل فرج امشب بخوان امن یجیب
4_5864051778466614912.mp3
630.3K
🏴🌾✨🏴🌾✨🏴🌾✨
#نوحه #مهدی میرداماد به نام #کشتی صبر
کشتی صبر مرتضی کشتی صبر مرتضی چرا پهلو گرفتی چرا پهلو گرفتی
کشتی صبر مرتضی کشتی صبر مرتضی چرا پهلو گرفتی چرا پهلو گرفتی
مگه نامحرمت شدم مگه نامحرمت شدم از منم رو گرفتی از منم رو گرفتی
بی تو تو شهر مصطفی سلامم بی جوابه بی تو تو شهر مصطفی سلامم بی جوابه
همه میگن بی فاطمه علی خونه خرابه بی تو تو شهر مصطفی سلامم بی جوابه
همه میگن بی فاطمه علی خونه خرابه
الهی بعد فاطمه الهی بعد فاطمه علی زنده نمونه علی زنده نمونه بشینه بالا قبر تو شبا قرآن بخونه شبا قرآن بخونه
بعد تو آزارم میده شبو روز مدینه بعد تو آزارم میده شبو روز مدینه هرکس که بی زهرا میشه حال روزش همینه حال روزش همینه
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
4_5938036416956073314.mp3
4.26M
تو آمده ای کبوتر،از چه میروی پرستو
ای نفس نه سال حیدر، نگو شدی وبال حیدر
وجود تو همیشه خیره
نکنه باور کردی پیری، چرا دلت میخواد بمیری
بشکنه دستای مغیره
آه... فاطمه جانم
بگو بمیر،من جونمو بپات میبازم
اماتورو خدا نگو تابوت بسازم
چند روزه پدر،دلگیره
قلبش پیش چشمات،گیره
بگذار چو شب عروسی
پرده ز رخت،بگیره
نگو عجل وفاتی هر شب
دلت میاد بگن به زینب
که دخترت مادر نداره...
دیدن چهرت آرزومه
گو حرف آخرت کدومه
تابوته یا که گاهواره
آه... مادر
از چه روی چادرت، جا رَد خاکه
همش میگی کوچه نرو،که خطرناکه
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
|⇦•هر شب چشمای...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ایام فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هرشب چشمای زینبو، اشک چشماتتر میکنه
میری قربونِ دخترت، وقتی چادر سر میکنه
تا زینب زبون وا کرد، یا حیدر یادِش دادی
موندن به پای عشقو، پشتِ در یادش دادی
تو سجاده نشستی
با اون حال پریشونتو اون پاهای خسته
یعنی زینب عزیزم!
تو باید بخونی گاهی نمازت رو نشسته
«آه یا زهرا یا زهرا یا زهرا»
قرآن خوندن با بچهها، جزءِ کار روزانته
حتی لالایی خوندنت درسِ عرفان و حکمته
نونی که تو میپختی طعمش از محبت بود
افطاریتو بخشیدی این درس کرامت بود
کرامت پیشه بودی
به فکر فقرا بودی همیشه توو همه حال
حسینت اینو دیده
که انگشترو میبخشه یه روزی توی گودال
«آه یا زهرا یا زهرا یا زهرا»
وقتی از دست روزگار، قلبِ زارت مضطر میشد
دستت تو دست بچههات، میرفتی گلزار اُحُد
این تنها زیارت نه، این راهِ هدایت بود
مزار شهید رفتن تعلیم شهادت بود
تو موندی پای حیدر
زمین خوردی ولی رهبرتو تنها نذاشتی
باید اینو بفهمم
تو از پشت درِ سوخته چه حرفی با ما داشتی
«آه یا زهرا یا زهرا یا زهرا»
1_2486835465(1).mp3
21.64M
|⇦•هر شب چشمای زینب....
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ایام فاطمیه ۱۴۰۱به نفس سید رضا نریمانی ✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امیرالمؤمنین درباره فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: یکبار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد و یکبار از دستور من سرپیچی نکرد. فاطمه زهرا سلام الله علیها با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آنگونه که اسلام می گوید.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
4_5870516464456304832.mp3
8.16M
💔#سینه_زنی_حضرت_زهرا س
#زمینه
💔#آقای_مقدم
حالا که میروی،از پیش بچه ها
ویرانه میکنی ، کاشانه ی مرا
بی خاطرات تو،بی آرزوی تو
درد دلامو من، حالا بَرم کجا
مرو زهرا
از داغ تو خمیده قامت من
گریون و مضطره برا تو حسن ،دلگیرم_ من بی تو _میمیرم
مرو زهرا
میشه سلام حیدرت بی جواب
بیچاره ام من از غم بی حساب دلگیرم، من بی تو، میمیرم
مرو زهرا....
با پیکر نحیف،پیش علی بمان😭
ای آنکه از بلا،قدّت شده کمان😭
شرمندگی رو از،چشمای من ببین😭
تو بین بستر و،من هم که نیمه جان😭
پاشو زهرا
شونه بزن موهای زینبتو😭
پایین نیومده چرا تب تو😭
دلگیرم، من بی تو، میمیرم😭
پاشو زهرا
سرفه نزن لبات میشه پرخون
این التماسه حیدره که بمون😭
دلگیرم، من بی تو، میمیرم
مرو زهرا...
این رنگ صورت و ، این درد بی حساب
این اشک چشم تو ، میده منو عذاب
انسیه ی علی ، آرامشم تویی
تو مثل لاله ای، اما شدی گلاب
خودم دیدم
داری قواره میکنی پیرُهن😭
دادی بجا کفن به زینب من😭
ای جانم، ازاین غم، ویرانم
خودم دیدم
گریون شدی برا غمای حسین
داری میگیری هی عزای حسین
ای جانم، ازاین غم، ویرانم
حسین جانم...
💔هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔
4_5852834951682067868.mp3
5.97M
#روضه_شهادت_حضرت_زهرا_س
مداح:#کربلایی_سید_مجید_بنی_فاطمه👌👌😭😭
قسمت اول روضه 👇
کمک کن امشب ای اسما
دلم دریایی از درده
ببین خیبر شکن امشب
چه زانویی بغل کرده
تو سینم کوه فریاده
ولی به صبر مأمورم
نمیشه باورم دارم
تن زهرامو میشورم
دارم دق میکنم از غم
نبین انقدر آرومم
ببین اسما چقدر سرده
تن زخمی خانومم
تن زخمی خانومم
چه خاکی بر سرم کرده
بریز آب روان آروم
به بازوی ورم کرده
بریز آب روان اسما
علی دل تنگ و بی تابه
تو هر چی آب میریزی
ازش میریزه خونابه
خدایا کاش میمیردم
علی چی داره میبینه
حالا باید بفهمم که
چه زخمی داشت رو سینه
دیدی واسه چی بود وقتی
میشد بعضی شبا بیهوش
چه جوری زندگی کرده
با این زخم روی پهلوش
سه ماه از من چه پنهون کرد
همه آزردگی هاشو
نگاه کن زیر چشمش رو
ببین خون مردگی هاشو
برای من سپر کرده
چطور کل وجودش رو
بذار بیشتر ببین من
یه کم روی کبودش رو
داره میره ولی خونش
هنوزم روی دیواره
داره میره نگفت آخر
کجا افتاده گوشواره............
•-
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5852834951682067868.mp3
5.97M
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 😭😭😭😭😭😭
قسمت دوم
#روضه_حضرت_زهرا_س
مداح:#کربلایی_مجید_بنی_فاطمه👌😭😭
همین که دست من خوردش به زخم بازو اُفتادم
منی که گریه ام آروم بود دراومد دیگه فریادم
حسن جانم ، حسین جانم بیایید مادر داره میره
به داد من برس زهرا که زینب داره میمیره
دوباره فاطمه جانم ،خودت مشکل رو حل کردی
برای آخرین دفعه یتیماتُ بغل کردی ..
خدا نیاره به آدم بگن بیا برا آخرین بار با مادرت وداع کن .. امشب شبیِ که دادِ علی بلند شد .. بچه ها نتونست گریه کنن آستین به دهان گرفته بودن .. خدا نیاره آدم ببینه چطور مادرشُ کفن میکنن .. علی بدنِ زهرا رو غسل داد تا دستش رسید به بازو دادش بلند شد .. شروع کرد بند کفنُ بستن سادات نوکرا من معذرت می خوام .. شروع کرد علی بدنِ زهرا رو کفن کردن ...
اول گره رو بست ، تا اومد گره بالاسرو بزنه صورت زهرا رو آروم تو کفن گذاشت یه وقت نگاه کرد دید بچه ها دارن نگاه میکنن .. یا مرتبه رها کرد ، گفت بچه ها بیاید با مادرتون وداع کنید .. همه از هم سبقت میگرفتن بزار زبانِ حال بگم .. یکی میگفت مادر من حسنم .. من همون کسی ام که تو کوچه خاکایِ چادرتو تکوندم .. یکی میگه مادر من زینبم .. یکی میگه مادر من کلثومم .. اما یه آقایی یه جور دیگه صدا زد هی میگفت مادر تو مادری نبودی که وقتی حسین صدات بزنه جواب ندی .. میدونی چی شد ؟ شیخ عباس قمی میگه یه وقت دیدن بند کفن آروم آروم باز شد دست شکستۀ زهرا بالا اومد بچه هارو بغل گرفت .. منادی بین زمین و آسمان صدا زد علی ، بچه هارو از فاطمه جدا کن .. این منظره رو ملائکه طاقت ندارن .. عرش ولوله شده وقتی حسن و حسین گریه میکنن .. وقتی زینب گریه میکنه .. الهی برای غربتت بمیرم هی حسنُ بلند میکرد بابا خدا صبرت بده حسین جان خدا صبرت بده .. زینب جان از این به بعد تو خانوم خونه ای .. با احترام بچه هارو جدا کرد یعنی آی اهل عالم یاد بگیرید هر وقت دیدید بچه ای خودشو رو بدن عزیزش انداخته با احترام ، با ناز و نوازش جداش کنید ..
اما علی جان نبودی ... یه دختری اومد تو گودال خودشُ انداخت رو بدن بی سر .. اینقده گفت بابا عوض اینکه ناز و نوازشش کنن ، بگن این دختر یتیم شده ؛ هم داداشاشُ کشتن ، هم عموهاشو کشتن ، میدونی چطور جداش کردن ؟.. ریختن تو گودال اینقدر با تازیانه ... ای حسین ..
با اجازۀ امام رضا امشب نگم کی بگم ، ما فکر میکنیم فقط عباسِ که رو زینب غیرت داره ، فقط حسینِ ، فقط مردای هاشمین که رو زینب غیرت دارن نه ولله .. بچه رو بزنن میگه بابا بدنم درد گرفت بابا ببین منو دارن آزار میدن اما تو گودال عکس همۀ اینا شد این دخترُ زدن اما از خودش حرفی نزد یا امام رضا معذرت میخوام یه مرتبه بلند شد گفت بابا بلند شو ببین نامحرما عمه رو دارن میزنن ..
شبی در عمق تاریکی نشسته
زمین و آسمان غمگین و خسته
روان در کوچه ها تابوت غربت
در آن تابوت یاقوتی شکسته
سلمان میگه یه جوری به در میزدن نمازمُ زود سلام دادم درُ باز کردم دیدم آقازادۀ امیرالمومنین امام مجتبی ست فرمود سلمان بیا ، بابام غریب شده .. بابام تنها شده .. بیا کمکش کن میترسم بابام دق کنه .. فرمود علی جان منو شب غسل بده ، شب کفن کن ، شب به خاک بسپار فرمود علی جان وقتی منو تو خاک گذاشتی زود رهام نکن یه خورده بشین بالا قبرم برام قرآن بخوان .. همچین که اومد بدن بی بی رو روانۀ قبر کنه یه وقت امیرالمومنین دید دوتا دست شبیه دستایِ پیغمبر نمایان شد .. اینقدر خجالت کشید علی .. بدن زهرا رو تو خاک گذاشت خدا جواب پیغمبرُ چی بدم اون روزی که امانتیتُ گرفتم سالم بود .. حالا هم پهلوش شکسته .. هم صورت سیلی خورده .. هم بازو ورم کرده ...
همچین که بدن زهرا رو تو خاک گذاشت چقدر سخت بود برای علی حالا آروم آروم میخواد خاک بریزه رو بدن زهرا .. خانوم جوونشُ تو خاک گذاشت .. این صحنه تو ذهن زینب موند ، میدونی کجا یادش امد؟ پشت خیمه دیدن حسین اومد یه قنداقی رو گذاشت رو زمین یه قبر کوچیکی رو با دستاش شروع کرد کندن .. علی رو روی خاک گذاشت یه وقت شنید یکی میگه مهلاً مهلا یا ابن الزهرا .. آقا اجازه بده یه بار دیگه بچه مُ ببینم ..
ای حسین.....
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#روضه_امام_باقر_علیه_السلام
متن روضه ۱
🔸ذکرِ من سلام من کیست حضرت باقر
🔸حجِّ من قیام من کیست حضرت باقر
🔸اسوهیِ تمام من کیست حضرت باقر
🔸زمزمُ و مقامِ من کیست حضرت باقر
ایامِ شهادتِ یادگارِ کربلا...
امام باقرِ ...
امشب از همین جا...
یک کاروانِ دل بریم مدینه...
کنار قبر بی شمعُ و چراغِ امام باقر...
🔸یا باقر از فَرطِ غَمت افسُرده گشتیم
🔸از غُصّه جانسوزِ تو پژمرده گشتیم
🔸پنجُم امامُ و هفتمین معصوم هستى
🔸جانم فدایت پَس چِرا مَسموم هستى
🔸جِسم شَریفت از چِه كم كم آب گشته
🔸بِنگر كه صادِق از غَمت بى تاب گشته
ایام یتیمیِ امام صادقِ...
خیلی به امام صادق سخت گذشت...
اما شیعیان نگذاشتند حضرت تنها بمونه...
مدینه یک پارچه ضَجّه و ماتَم شد...
همه به امام صادق سَر سَلامتی میدادند...
میخوام بگم دلها بسوزه برای امام سجّاد...
ای کاش یک نَفر با امام سجّاد همدردی میکرد...
به جای اینکه بهش تسلیت بگن...
غُلِ جامِعِه آوردند...
دستهاش رو به گردن بَستند...
پاها رو زیر شکم شتر...
🔸پایِ تو را به ناقِهیِ رَم کرده بَست شمر
🔸از کربلا به کوفه تَن ات زین عذاب سُوخت
یک نگاه کرد به سمتِ بدنِ بابای غریبش حسین...
نزدیک بود از شدّت غم و اندوه جان بده...
یکوقت بیبی زینب عرضه داشت:
مَالي أرَاكَ تَجُودُ بِنَفْسِكَ يا بَقِیَّةَ المَاضِين
چیکار داری با خودت میکنی ای یادگارِ گذشتگان...
میبینم داری جان میدی عزیز برادرم...
فرمود عمه جان:
ببین اینها بدنهایِ نحسِ خودشون رو دَفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
عریان و بیکفن رویِ زمین کربلا...
حسین...
🔸کَفَنی داشت زِ خاک و کفنی داشت ز خون
🔸تا نگویند حُسینِ بنِ علی، بی کفن است
🔸استخوانی اگر از سینۀ او باقی ماند
🔸آن هم از ضرب سمِّ اسب، شکن در شکن است
فایل صوتی👇
#روضه_امام_باقر_علیه_السلام
متن روضه ۲
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِكَ...
🔸هجوم موجِ بلا را به چشمِ خود دیدم
🔸غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم
🔸به سر زنان پیِ عمّه به روی تل رفتم
🔸ذبیحِ دشتِ منا را به چشمِ خود دیدم
🔸عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد
🔸تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم
مصیبت امام باقر...
مصیبت کربلاست...
آخه این آقا یادگار دشت بلاست...
همه مصیبتهای کربلا رو دیده امام باقر...
🔸زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس
🔸غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم
🔸سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
🔸تنِ به خاک، رها را، به چشم خود دیدم
خودم دیدم...
بدنِ جدِ غریبم حسین...
رویِ زمین کربلا...
حسین...
🔸فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا
🔸میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم
خودم دیدم اون لحظه ای رو که...
خیمه هامون رو آتیش زدند...
عُلیا مخدّره زینب...
اومد خیمه آقا زین العابدین...
صدا زد عزیزِ برادرم...
دارن خیمه هامون رو آتیش میزنند...
ای ولیّ خدا چه کنیم...
فرمود عمه جان...
عَلَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با چشم اشک بار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با قلب داغ دار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸وقتی کمان حرمله شلاق دست شد
🔸پنهان و آشکار علَیکُنَّ بِالفِرار
امان از اون لحظه ای که...
این زن و بچه ها با پای برهنه...
توی بیابون ها فرار میکردند...
انقدر این بچه ها وحشت کرده بودند...
همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند...
🔸بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
🔸از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
🔸از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
🔸دنبالِ عمّه هام دویدم به کودکی
هیچوقت یادم نمیره...
🔸آن شب که در مقابل من عمّه را زدند
🔸فریاد الفِرار شنیدم به کودکی
🔸عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی
🔸من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی
حسین...
بیت آخرم باشه...
یاصاحب الزمان منو ببخشید...
🔸با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد
🔸بدتر ز اهلِ شام ندیدم به کودکی
(#شاعر: قاسم_نعمتی)
🔸حسین حسین ای بی کفن
🔸حسین حسین حسین
🔸دور از وطن حسین حسین حسین
🔸حسین حسین ای تشنه لب
🔸حسین حسین حسین
🔸جان زینب حسین حسین حسین
فایل صوتی
⚘گمنام⚘:
|⇦•تمامِ دلخوشی زندگی ..
#روضه و توسل به حضرت زهرا (س) _ اذان گفتن بلال حبشی _ محمدحسین پویانفر •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
تمامِ دلخوشی زندگی من این است
که وقتِ مرگ می آیی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان، فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقتٓ وفایت به عهدِ دیرین است
به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش
سبک شدم چو پرِ کاه، سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبل کرد
بیا همه کس و کارم زمانِ تلقین است
سلام وادی من وادیُ الَسلام علی
کجاست مَسکن اَمنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به رویِ ضریح تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبلۀ حرمش
نجف چه جایِ قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا می کشد به یک میزان
سرم به دامن حیدر به روی بالین است
سَرم مقابل ایوان طلای شاه نجف
سَرم مقابل زهرا همیشه پایین است
علی که اَبرویِ او قابِ قَوسِ اَو اَدنی ست
اگر مرا نرساند به عرش غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه، بندۀ خدا
گدایِ خانه ی او هر که هست تضمین است
مَمات عین حیات است و نار عِین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوشبین است
علی امام مَن است و منم غلام علی
هزار جان گرامی فدایِ نام علی
برو به کار خود ای دون که در دیار علی
به عالمی نفروشند تارِ مویِ زهرا را
*یاصاحب الزمان! برای مادرت دورِ هم جمع شدیم .. مگه میشه مجلسِ مادر پسر دم در نیاد و نباشه؟
اینقدر فضایِ مدینه براش سنگین شده بود، بعد از شهادت پیامبر از مدینه بیرون رفت، توی صحرا زندگی کرد، شب تو عالم رؤیا پیامبر رو دید.. سلام عرض کرد آقا جواب سلام داد.. اما تحویلش نگرفت، دید پیامبر گرد و خاک به چهره داره.. شب دوم دوباره همین حال.. شب سوم دوباره همین خواب .. خودشُ روی پایِ پیامبر انداخت، گفت: آقا! از من دل خورید؟ پیامبر فرمود: به فاطمۀ ما سر نمی زنی؟ از خواب بیدار شد، بُقچَش رو جمع کرد ، رفت طرف مدینه، وارد شهر شد، خدایا این شهر همون شهرِ .. چرا پیامبر اینطور گرد و غبار به صورت داشت .. کوچه ها رو رد می کنه، انگار نه انگار اتفاقی افتاده .. همه مشغول کار خودشونن .. وارد کوچۀ بنی هاشم شد ، رسید دمِ در ..."الله اکبر".. چرا درِ خانه سوخته؟ دَقُ الباب کرد ، اَسماء در رو باز کرد .. تا چشمش افتاد به چشم بلال صدا زد ؛ یا اهل خانه جمع شید مهمان آمده .. بلال سؤال کرد: اسماء در چرا سوخته؟ خاکستر اینجا چه میکنه؟ بی بی فاطمه کجاست؟
بلال! فاطمه میانِ حجره بینِ بستر افتاده ..
بلال وارد حجره شد، برگشت اسماء کسی میانِ حجره نیست.. یه وقت صدا از حجره بلند شد، بیا بلال ..«بیخود نمی گن "نَحَلَ جِسْمُهَا حَتَّى صَارت كَالْخَيَال"، یه شبهه ای از بی بی مونده بود.. یه نگاه کرد ، تا چشمش افتاد به بی بی صدا زد: خانم جان!:
در بسترت به چشم من انگار زینبی
«آخه ، آدم سه ماهه اینقدر لاغر نمی شود»
نشست کنار بستر، فرمود؛ بلال! صدایِ اذان گفتنت رو دوست دارم.. خیلی وقتِ صدای اذانت رو نشنیدم .. برام اذان بگو ، وقت، وقت نماز نیست .. اما یه وقت اهل مدینه دیدن صدا از ماذنه بلند شد (*1) الله اکبر..
اهل خونه دیدن بی بی داره بسترش رو جمع میکنه، سجاده پهن میکنه .. همه خوشحال شدن"
اَشهَدُ اَن لا اِله اِلا الله ..
اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا رَسولُ الله"
اهل مدینه جمع شدن، یه وقت دیدن دوتا آقازاده صدا می زنن بسه بلال .. به خدا مادرمون میانِ سجاده از حال رفت ..
میخوام بگم بی بی جان ! اسم باباتون رو از بالایِ مناره شنیدی دلت تاب نیاورد ..
بمیرم برای اون دختر سه ساله ای که صدا زد :*
آن دم که من از ناقه افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی
من بر روی نی بودم کِی از تو جدا بودم
آن دم که مرا ظالم اظهار کنیزی کرد
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
*بی بی جان! کجا بودید؟ یه دختر سه ساله هر وقت صدا میزد: "یا اَبتاه" یا با کعبِ نی و تازیانه..*
عدو بهانه گرفت و زد ، به او گفتم بزن
بزن که برای یتیم زدن بهانه لازم نیست
*برا هر دو تا خانم میتونی با این یه خط گریه کنی .. هر دو صدا می زدن:*
سیلی گرفته قوت بینایی مرا
دیوار می کند کمکم راه می روم
منبع:
1_ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۹۴
2_ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛
ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸
مفید، الاختصاص، ص۷۳
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری