eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•هر شب چشمای... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ایام فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هرشب چشمای زینبو، اشک چشمات‌تر می‌کنه میری قربونِ دخترت، وقتی چادر سر می‌کنه تا زینب زبون وا کرد، یا حیدر یادِش دادی موندن به پای عشقو، پشتِ در یادش دادی تو سجاده نشستی با اون حال پریشونتو اون پاهای خسته یعنی زینب عزیزم! تو باید بخونی گاهی نمازت رو نشسته «آه یا زهرا یا زهرا یا زهرا» قرآن خوندن با بچه‌ها، جزءِ کار روزانته حتی لالایی خوندنت درسِ عرفان و حکمته نونی که تو می‌پختی طعمش از محبت بود افطاریتو بخشیدی این درس کرامت بود کرامت پیشه بودی به فکر فقرا بودی همیشه توو همه حال حسینت اینو دیده که انگشترو می‌بخشه یه روزی توی گودال «آه یا زهرا یا زهرا یا زهرا» وقتی از دست روزگار، قلبِ زارت مضطر می‌شد دستت تو دست بچه‌هات، می‌رفتی گلزار اُحُد این تنها زیارت نه، این راهِ هدایت بود مزار شهید رفتن تعلیم شهادت بود تو موندی پای حیدر زمین خوردی ولی رهبرتو تنها نذاشتی باید اینو بفهمم تو از پشت درِ سوخته چه حرفی با ما داشتی «آه یا زهرا یا زهرا یا زهرا»
1_2486835465(1).mp3
21.64M
|⇦•هر شب چشمای زینب.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ایام فاطمیه ۱۴۰۱به نفس سید رضا نریمانی ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امیرالمؤمنین درباره فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: یکبار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد و یکبار از دستور من سرپیچی نکرد. فاطمه زهرا سلام الله علیها با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آن‌گونه که اسلام می گوید.
4_5870516464456304832.mp3
8.16M
💔 س 💔 حالا که میروی،از پیش بچه ها ویرانه میکنی ، کاشانه ی مرا بی خاطرات تو،بی آرزوی تو درد دلامو من، حالا بَرم کجا مرو زهرا از داغ تو خمیده قامت من گریون و مضطره برا تو حسن ،دلگیرم_ من بی تو _میمیرم مرو زهرا میشه سلام حیدرت بی جواب بیچاره ام من از غم بی حساب دلگیرم، من بی تو، میمیرم مرو زهرا.... با پیکر نحیف،پیش علی بمان😭 ای آنکه از بلا،قدّت شده کمان😭 شرمندگی رو از،چشمای من ببین😭 تو بین بستر و،من هم که نیمه جان😭 پاشو زهرا شونه بزن موهای زینبتو😭 پایین نیومده چرا تب تو😭 دلگیرم، من بی تو، میمیرم😭 پاشو زهرا سرفه نزن لبات میشه پرخون این التماسه حیدره که بمون😭 دلگیرم، من بی تو، میمیرم مرو زهرا... این رنگ صورت و ، این درد بی حساب این اشک چشم تو ، میده منو عذاب انسیه ی علی ، آرامشم تویی تو مثل لاله ای، اما شدی گلاب خودم دیدم داری قواره میکنی پیرُهن😭 دادی بجا کفن به زینب من😭 ای جانم، ازاین غم، ویرانم خودم دیدم گریون شدی برا غمای حسین داری میگیری هی عزای حسین ای جانم، ازاین غم، ویرانم حسین جانم... 💔هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔
4_5852834951682067868.mp3
5.97M
مداح:👌👌😭😭 قسمت اول روضه 👇 کمک کن امشب ای اسما دلم دریایی از درده ببین خیبر شکن امشب چه زانویی بغل کرده تو سینم کوه فریاده ولی به صبر مأمورم نمیشه باورم دارم تن زهرامو میشورم دارم دق میکنم از غم نبین انقدر آرومم ببین اسما چقدر سرده تن زخمی خانومم تن زخمی خانومم چه خاکی بر سرم کرده بریز آب روان آروم به بازوی ورم کرده بریز آب روان اسما علی دل تنگ و بی تابه تو هر چی آب میریزی ازش میریزه خونابه خدایا کاش میمیردم علی چی داره میبینه حالا باید بفهمم که چه زخمی داشت رو سینه دیدی واسه چی بود وقتی میشد بعضی شبا بیهوش چه جوری زندگی کرده با این زخم روی پهلوش سه ماه از من چه پنهون کرد همه آزردگی هاشو نگاه کن زیر چشمش رو ببین خون مردگی هاشو برای من سپر کرده چطور کل وجودش رو بذار بیشتر ببین من یه کم روی کبودش رو داره میره ولی خونش هنوزم روی دیواره داره میره نگفت آخر کجا افتاده گوشواره............ •- ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5852834951682067868.mp3
5.97M
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 😭😭😭😭😭😭
‍ قسمت دوم مداح:👌😭😭 همین که دست من خوردش به زخم بازو اُفتادم منی که گریه ام آروم بود دراومد دیگه فریادم حسن جانم ، حسین جانم بیایید مادر داره میره به داد من برس زهرا که زینب داره میمیره دوباره فاطمه جانم ،خودت مشکل رو حل کردی برای آخرین دفعه یتیماتُ بغل کردی .. خدا نیاره به آدم بگن بیا برا آخرین بار با مادرت وداع کن .. امشب شبیِ که دادِ علی بلند شد .. بچه ها نتونست گریه کنن آستین به دهان گرفته بودن .. خدا نیاره آدم ببینه چطور مادرشُ کفن میکنن .. علی بدنِ زهرا رو غسل داد تا دستش رسید به بازو دادش بلند شد .. شروع کرد بند کفنُ  بستن سادات نوکرا من معذرت می خوام .. شروع کرد علی بدنِ زهرا رو کفن کردن ...  اول گره رو بست ، تا اومد گره بالاسرو بزنه صورت زهرا رو آروم تو کفن گذاشت یه وقت نگاه کرد دید بچه ها دارن نگاه میکنن .. یا مرتبه رها کرد ، گفت بچه ها بیاید با مادرتون وداع کنید .. همه از هم سبقت میگرفتن بزار زبانِ حال بگم .. یکی میگفت مادر من حسنم .. من همون کسی ام که تو کوچه خاکایِ چادرتو تکوندم .. یکی میگه مادر من زینبم .. یکی میگه مادر من کلثومم .. اما یه آقایی یه جور دیگه صدا زد هی میگفت مادر تو مادری نبودی که وقتی حسین صدات بزنه جواب ندی .. میدونی چی شد ؟ شیخ عباس قمی میگه یه وقت دیدن بند کفن آروم آروم باز شد دست شکستۀ زهرا بالا اومد بچه هارو بغل گرفت .. منادی بین زمین و آسمان صدا زد علی ، بچه هارو از فاطمه جدا کن .. این منظره رو ملائکه طاقت ندارن .. عرش ولوله شده وقتی حسن و حسین گریه میکنن .. وقتی زینب گریه میکنه .. الهی برای غربتت بمیرم هی حسنُ بلند میکرد بابا خدا صبرت بده حسین جان خدا صبرت بده .. زینب جان از این به بعد تو خانوم خونه ای .. با احترام بچه هارو جدا کرد یعنی آی اهل عالم یاد بگیرید هر وقت دیدید بچه ای خودشو رو بدن عزیزش انداخته با احترام ، با ناز و نوازش جداش کنید .. اما علی جان نبودی ... یه دختری اومد تو گودال خودشُ انداخت رو بدن بی سر .. اینقده گفت بابا عوض اینکه ناز و نوازشش کنن ، بگن این دختر یتیم شده ؛ هم داداشاشُ کشتن ، هم عموهاشو کشتن ، میدونی چطور جداش کردن ؟.. ریختن تو گودال اینقدر با تازیانه ... ای حسین .. با اجازۀ امام رضا امشب نگم کی بگم ، ما فکر میکنیم فقط عباسِ که رو زینب غیرت داره ، فقط حسینِ ، فقط مردای هاشمین که رو زینب غیرت دارن نه ولله .. بچه رو بزنن میگه بابا بدنم درد گرفت بابا ببین منو دارن آزار میدن اما تو گودال عکس همۀ اینا شد این دخترُ زدن اما از خودش حرفی نزد یا امام رضا معذرت میخوام یه مرتبه بلند شد گفت بابا بلند شو ببین نامحرما عمه رو دارن میزنن .. شبی در عمق تاریکی نشسته زمین و آسمان غمگین و خسته روان در کوچه ها تابوت غربت در آن تابوت یاقوتی شکسته سلمان میگه یه جوری به در میزدن نمازمُ زود سلام دادم درُ باز کردم دیدم آقازادۀ امیرالمومنین امام مجتبی ست فرمود سلمان بیا ، بابام غریب شده .. بابام تنها شده .. بیا کمکش کن میترسم بابام دق کنه .. فرمود علی جان منو شب غسل بده ، شب کفن کن ، شب به خاک بسپار فرمود علی جان وقتی منو تو خاک گذاشتی زود رهام نکن یه خورده بشین بالا قبرم برام قرآن بخوان .. همچین که اومد بدن بی بی رو روانۀ قبر کنه یه وقت امیرالمومنین دید دوتا دست شبیه دستایِ پیغمبر نمایان شد .. اینقدر خجالت کشید علی .. بدن زهرا رو تو خاک گذاشت خدا جواب پیغمبرُ چی بدم اون روزی که امانتیتُ گرفتم سالم بود .. حالا هم پهلوش شکسته .. هم صورت سیلی خورده .. هم بازو ورم کرده ...  همچین که بدن زهرا رو تو خاک گذاشت چقدر سخت بود برای علی حالا آروم آروم میخواد خاک بریزه رو بدن زهرا .. خانوم جوونشُ تو خاک گذاشت .. این صحنه تو ذهن زینب موند ، میدونی کجا یادش امد؟ پشت خیمه دیدن حسین اومد یه قنداقی رو گذاشت رو زمین یه قبر کوچیکی رو با دستاش شروع کرد کندن .. علی رو روی خاک گذاشت یه وقت شنید یکی میگه مهلاً مهلا یا ابن الزهرا .. آقا اجازه بده یه بار دیگه بچه مُ ببینم ..  ای حسین..... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
متن روضه ۱ 🔸ذکرِ من سلام من کیست حضرت باقر 🔸حجِّ من قیام من کیست حضرت باقر 🔸اسوه‌یِ تمام من کیست حضرت باقر 🔸زمزمُ و مقامِ من کیست حضرت باقر ایامِ شهادتِ یادگارِ کربلا... امام باقرِ ... ‌ امشب از همین جا... یک کاروانِ دل بریم مدینه... کنار قبر بی شمعُ و چراغِ امام باقر... 🔸یا باقر از فَرطِ غَمت افسُرده گشتیم 🔸از غُصّه جانسوزِ تو پژمرده گشتیم 🔸پنجُم امامُ و هفتمین معصوم هستى 🔸جانم فدایت پَس چِرا مَسموم هستى 🔸جِسم شَریفت از چِه كم كم آب گشته 🔸بِنگر كه صادِق از غَمت بى تاب گشته ایام یتیمیِ امام صادقِ... خیلی به امام صادق سخت گذشت... اما شیعیان نگذاشتند حضرت تنها بمونه... مدینه یک پارچه ضَجّه و ماتَم شد... همه به امام صادق سَر سَلامتی میدادند... میخوام بگم دلها بسوزه برای امام سجّاد... ای کاش یک نَفر با امام سجّاد همدردی میکرد... به جای اینکه بهش تسلیت بگن... غُلِ جامِعِه آوردند... دستهاش رو به گردن بَستند... پاها رو زیر شکم شتر... 🔸پایِ تو را به ناقِه‌یِ رَم کرده بَست شمر 🔸از کربلا به کوفه تَن ات زین عذاب سُوخت یک نگاه کرد به سمتِ بدنِ بابای غریبش حسین... نزدیک بود از شدّت غم و اندوه جان بده... یکوقت بی‌بی زینب عرضه داشت: مَالي أرَاكَ‌ تَجُودُ بِنَفْسِكَ يا بَقِیَّةَ المَاضِين چیکار داری با خودت میکنی ای یادگارِ گذشتگان... میبینم داری جان میدی عزیز برادرم... فرمود عمه جان: ببین اینها بدنهایِ نحسِ خودشون رو دَفن کردند‌... اما بدن بابای غریبم حسین... عریان و بی‌کفن رویِ زمین کربلا... حسین... 🔸کَفَنی داشت زِ خاک و کفنی داشت ز خون 🔸تا نگویند حُسینِ بنِ علی، بی کفن است 🔸استخوانی اگر از سینۀ او باقی ماند 🔸آن هم از ضرب سمِّ اسب، شکن در شکن است فایل صوتی👇
متن روضه ۲ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِكَ... 🔸هجوم موجِ بلا را به چشمِ خود دیدم 🔸غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم 🔸به سر زنان پیِ عمّه به روی تل رفتم 🔸ذبیحِ دشتِ منا را به چشمِ خود دیدم 🔸عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد 🔸تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم مصیبت امام باقر... مصیبت کربلاست... آخه این آقا یادگار دشت بلاست... همه مصیبتهای کربلا رو دیده امام باقر... 🔸زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس 🔸غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم 🔸سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد 🔸تنِ به خاک، رها را، به چشم خود دیدم خودم‌ دیدم... بدنِ جدِ غریبم حسین... رویِ زمین کربلا... حسین... 🔸فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا 🔸میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم خودم دیدم اون لحظه ای رو که... خیمه هامون رو آتیش زدند... عُلیا مخدّره زینب... اومد خیمه آقا زین العابدین... صدا زد عزیزِ برادرم... دارن خیمه هامون رو آتیش میزنند... ای ولیّ خدا چه کنیم... فرمود‌ عمه جان..‌. عَلَیکُنَّ بِالفِرار 🔸با چشم اشک بار علَیکُنَّ بِالفِرار 🔸با قلب داغ دار علَیکُنَّ بِالفِرار 🔸وقتی کمان حرمله شلاق دست شد 🔸پنهان و آشکار علَیکُنَّ بِالفِرار امان از اون لحظه ای که... این زن و بچه ها با پای برهنه... توی بیابون ها فرار میکردند... انقدر این بچه ها وحشت کرده بودند... همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند... 🔸بار بلا به شانه کشیدم به کودکی 🔸از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی 🔸از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه 🔸دنبالِ عمّه هام دویدم به کودکی هیچوقت یادم نمیره... 🔸آن شب که در مقابل من عمّه را زدند 🔸فریاد الفِرار شنیدم به کودکی 🔸عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی 🔸من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی حسین... بیت آخرم باشه... یاصاحب الزمان منو ببخشید‌... 🔸با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد 🔸بدتر ز اهلِ شام ندیدم به کودکی (: قاسم_نعمتی) 🔸حسین حسین ای بی کفن 🔸حسین حسین حسین 🔸دور از وطن حسین حسین حسین 🔸حسین حسین ای تشنه لب 🔸حسین حسین حسین 🔸جان زینب حسین حسین حسین فایل صوتی
⚘گمنام⚘: |⇦•تمامِ دلخوشی زندگی .. و توسل به حضرت زهرا (س) _ اذان گفتن بلال حبشی _ محمدحسین پویانفر •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تمامِ دلخوشی زندگی من این است که وقتِ مرگ می آیی و مرگ شیرین است مگر نگفتی علی جان، فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقتٓ وفایت به عهدِ دیرین است به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش سبک شدم چو پرِ کاه، سینه سنگین است شهادتین مرا فاطمه تقبل کرد بیا همه کس و کارم زمانِ تلقین است سلام وادی من وادیُ الَسلام علی کجاست مَسکن اَمنِ کسی که مسکین است رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان مرا دو بوسه به رویِ ضریح تسکین است کفن کنید مرا رو به قبلۀ حرمش نجف چه جایِ قشنگی برای تدفین است فراق و وصل مرا می کشد به یک میزان سرم به دامن حیدر به روی بالین است سَرم مقابل ایوان طلای شاه نجف سَرم مقابل زهرا همیشه پایین است علی که اَبرویِ او قابِ قَوسِ اَو اَدنی ست اگر مرا نرساند به عرش غمگین است بخواه روزی از این پادشاه، بندۀ خدا گدایِ خانه ی او هر که هست تضمین است مَمات عین حیات است و نار عِین بهشت کسی که دل به علی بسته است خوشبین است علی امام مَن است و منم غلام علی هزار جان گرامی فدایِ نام علی برو به کار خود ای دون که در دیار علی به عالمی نفروشند تارِ مویِ زهرا را *یاصاحب الزمان! برای مادرت دورِ هم جمع شدیم .. مگه میشه مجلسِ مادر پسر دم در نیاد و نباشه؟ اینقدر فضایِ مدینه براش سنگین شده بود، بعد از شهادت پیامبر از مدینه بیرون رفت، توی صحرا زندگی کرد، شب تو عالم رؤیا پیامبر رو دید.. سلام عرض کرد آقا جواب سلام داد.. اما تحویلش نگرفت، دید پیامبر گرد و خاک به چهره داره.. شب دوم دوباره همین حال.. شب سوم دوباره همین خواب .. خودشُ روی پایِ پیامبر انداخت، گفت: آقا! از من دل خورید؟ پیامبر فرمود: به فاطمۀ ما سر نمی زنی؟ از خواب بیدار شد، بُقچَش رو جمع کرد ، رفت طرف مدینه، وارد شهر شد، خدایا این شهر همون شهرِ .. چرا پیامبر اینطور گرد و غبار به صورت داشت .. کوچه ها رو رد می کنه، انگار نه انگار اتفاقی افتاده .. همه مشغول کار خودشونن .. وارد کوچۀ بنی هاشم شد ، رسید دمِ در ..."الله اکبر".. چرا درِ خانه سوخته؟ دَقُ الباب کرد ، اَسماء در رو باز کرد .. تا چشمش افتاد به چشم بلال صدا زد ؛ یا اهل خانه جمع شید مهمان آمده .. بلال سؤال کرد: اسماء در چرا سوخته؟ خاکستر اینجا چه میکنه؟ بی بی فاطمه کجاست؟ بلال! فاطمه میانِ حجره بینِ بستر افتاده .. بلال وارد حجره شد، برگشت اسماء کسی میانِ حجره نیست.. یه وقت صدا از حجره بلند شد، بیا بلال ..«بیخود نمی گن "نَحَلَ جِسْمُهَا حَتَّى صَارت كَالْخَيَال‏"، یه شبهه ای از بی بی مونده بود.. یه نگاه کرد ، تا چشمش افتاد به بی بی صدا زد: خانم جان!: در بسترت به چشم من انگار زینبی «آخه ، آدم سه ماهه اینقدر لاغر نمی شود» نشست کنار بستر، فرمود؛ بلال! صدایِ اذان گفتنت رو دوست دارم..‌ خیلی وقتِ صدای اذانت رو نشنیدم .. برام اذان بگو ، وقت، وقت نماز نیست .. اما یه وقت اهل مدینه دیدن صدا از ماذنه بلند شد (*1) الله اکبر.. اهل خونه دیدن بی بی داره بسترش رو جمع میکنه، سجاده پهن میکنه .. همه خوشحال شدن" اَشهَدُ اَن لا اِله اِلا الله .. اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا رَسولُ الله" اهل مدینه جمع شدن، یه وقت دیدن دوتا آقازاده صدا می زنن بسه بلال .. به خدا مادرمون میانِ سجاده از حال رفت .. میخوام بگم بی بی جان ! اسم باباتون رو از بالایِ مناره شنیدی دلت تاب نیاورد .. بمیرم برای اون دختر سه ساله ای که صدا زد :* آن دم که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر روی نی بودم کِی از تو جدا بودم آن دم که مرا ظالم اظهار کنیزی کرد بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی *بی بی جان! کجا بودید؟ یه دختر سه ساله هر وقت صدا میزد: "یا اَبتاه" یا با کعبِ نی و تازیانه..* عدو بهانه گرفت و زد ، به او گفتم بزن بزن که برای یتیم زدن بهانه لازم نیست *برا هر دو تا خانم میتونی با این یه خط گریه کنی .. هر دو صدا می زدن:* سیلی گرفته قوت بینایی مرا دیوار می کند کمکم راه می روم منبع: 1_ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۹۴ 2_ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸ مفید، الاختصاص، ص۷۳
هدایت شده از اسماعیل مهری فخر
1. سلام من به مدینه.mp3
3.44M
سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله های بقیعش سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا تو ای مسافر شهر مدینه در دل شبها نبود هر چه که گشتم نشان ز مرقد زهرا سلام من به تو ای بانویی که مرد نبردی ز غیر هر چه که دیدی به یار شکوه نکردی سلام من به بازو کبودی رویت به سرخ فامی اشک تو و سپیدی مویت مدینه منزل قرآن مدینه محفل قرآن درون دل خبر داری تو از درد دل قرآن مدینه شهر پیغمبر مدینه شهر پیغمبر خدا بر تو نظر دارد که هستی شهر پیغمبر مدینه شهر گلهایی چه گلهایی همه پرپر مدینه شهر پیغمبر مدینه شهر پیغمبر ... 6/10/1400 کارگاه_آموزش_مداحی
هدایت شده از اسماعیل مهری فخر
375.3K
زمزمه_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها نرو زهرا ،ـــــــــ دل من بی تو می لرزه دیـگه دنیا ـــــــ، بــدون تو نمــی ارزه نرو.زهرا. نرو زهرا گوشواره بزار سایه ات ــــــــ، بمونه رو سر زینب آخـه زوده، ــــــــ کـه بی مادر بشه زینب پناهـم باش ، مـرا بی تـو پناهی نیست به غیر از تو ، برا من تکیه گاهی نیست ببـین چشمــام شبیــه ابـر بارونـه بمون بامن بمون با من تو این خونه حلالم کن دشمن حرف بد می زد حلالم کن که در رو با لگد می زد حلالم کن که در روی تنت افتاد حلالم کن که محسن پشت در جون داد شاعر: حسین_نجفی
هدایت شده از اسماعیل مهری فخر
542K
مناجات امام زمان عجج اللّه یک نظر کن سوی من خیلی گرفتارم هنوز زار و مضطر آمدم محتاج غمخوارم هنوز من به امید آمدم رو برنگردان از گدا حال و روزم را عوض کن تا نفس دارم هنوز صبح تا شب هم برای تو اگر گریه کنم خوب میدانم به تو خیلی بدهکارم هنوز با وجودی که دویدم زیر این بیرق ولی در مسیر نوکری ات وای کم کارم هنوز دائما داری هوایم را ولی افسوس من بازهم رفتم به بیراهه گنه کارم هنوز خوش به حال بنده ای که زیر لب نجوا کند: از فراقت ای حبیبم سخت بیمارم هنوز نیمه شبها فرق دارد گریه و حال دعا من به شوق دیدن روی تو بیدارم هنوز روبه راهم کن برس آقا به فریادم که من بیقرار کربلا,صحن علمدارم هنوز گریه های من دم باب الحسین یادش بخیر همچو ابرم از غم دوریست میبارم هنوز روضه ی مادر به قلب زار من آتش زد و داغدار خون زهرا روی دیوارم هنوز روح الله پیدایی
هدایت شده از اسماعیل مهری فخر
276.6K
زمینه تلفیقی چند سبک شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها چشام از غصه گریونه،دلم گرفته واسه مادر پریشونه،دلم گرفته شب شام غریبونه،دلم گرفته دلم گرفته وای مادر،چرا چشاتو بستی قلبمونو شکستی ،فرشته بودی رفتی، پیش خدا نشستی وای مادر،جونم رسیده بر لب چرا باید بری شب ،برای تو میخونه با آه و ناله زینب الهی بشکنه دست مغیره میون کوچه ها بی مادرم کرد الهی خیر نبینه دشمن تو که اومد بی هوا بی مادرم کرد (بسوز ای دل بسوز ای دل واویلا) دیگه آروم گرفتی و،دردی نداری نمیگه دیگه همسایه،که بیقراری بگو زهرا،علی رو به،کی میسپاری کی میسپاری وای زهرا،بازوت چرا کبوده مرگ تو خیلی زوده، حالا فهمیده حیدر راز حسن چی بوده وای زهرا،زخمیه پیکر تو بمیره حیدر تو ،بگو کی پا گذاشته رو تن لاغر تو بریز آهسته اسما آب رو زهرا مبادا باز بشه زخمای بازوش نکنه خون بریزه از رو سینه دوباره باز بگیره درد پهلوش (بسوز ای دل بسوز ای دل واویلا) حسن آهسته میسوزه،برای مادر سر میذاره حسین روی،پاهای مادر داره میلرزه عرش امشب،به پای مادر به پای مادر وای مادر،به ما بکن نظاره نفس بکش دوباره ،بابا داره میمیره . بهش بکن اشاره وای مادر،درد و به جون خریدی خوشی ز عمر ندیدی این روزا از بابامون چجور تو دل بریدی لالایی مادر غم پرور من دیگه راحت شدی از درد سینه لالایی ای عزیز خورده سیلی حسنت موند با اشرار مدینه (بسوز ای دل بسوز ای دل واویلا)
هدایت شده از اسماعیل مهری فخر
593.6K
مناجات_امام_زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) حالا که بی پناه شدم یابن فاطمه محتاجِ یک نگاه شدم یابن فاطمه با دستِ خویش آبرویِ خویش بُرده ام بیچارۀ گناه شدم یابن فاطمه تا خواستم زمین بخورم با دعایِ تو هر بار رو به راه شدم یابن فاطمه عمرم به سر رسید ، ولی تو نیامدی خیره به قبلگاه شدم یابن فاطمه .. ای کاش همچنانِ شهدا وقت رفتنم بینم چو قرصِ ماه شدم یابن فاطمه هر بار وقتِ گریه به غمهای مادرت در زمرۀ سپاه شدم یابن فاطمه یادِ غریبیِ علی و بُغضِ در گلو سر در میانِ چاه شدم یابن فاطمه مادر ، میانِ کوچه صدا زد حسن بیا محتاجِ تکیه گاه شدم یابن فاطمه اما بدونِ کرب و بلا شعر ناقص است دلخون شبیهِ آه شدم یابن فاطمه با گریه بر حسین عزیزِ تو می شوم با آنکه روسیاه شدم یابن فاطمه هنگامِ روضه چشمِ مرا گریه باز کرد راهیِ قتلگاه شدم یابن فاطمه قاسم_نعمتی
هدایت شده از اسماعیل مهری فخر
288.4K
مناجات خوانی در می زنم کــــه سائل این خانه ام کنی دلبــــــــاخته ام که با همه بیگانه ام کنی عمری بـــه دور شمع وجود تو گشته ام تــــــــــا شعله ای ببخشی و ویرانه کنی خـــــــود را تمام عمر، به دیوانگی زدم تنهــــــــــا به این امید که دیوانه ام کنی غلاده ام به گردن و زنجیر محکم است در دست تُست تا سگ این خانه ام کنی
9129.mp3
312.9K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 زهرا چرا دست به پهلو گرفتی زهرا چرا از علی رو گرفتی زهرا چرا قامت تو کمان شد زهرا چقدر زود بهارت خزان شد داد از این غم از این رنج بسیار داد ز کوچه ز سیلی ز دیوار داد ز درب و ز آتش ز مسمار مادر یا زهرا یا زهرا یا زهرا(-) بند دوم قلب علی شد شکسته چو قدت درد میکشیدی یقیناً به شدت زینب پرستار خوبیست برایت دائم به سجده کند او دعایت شد به پا از غم اینجا بساطی گر به فکر دل بچه هاتی پس نگو دیگر عجل وفاتی مادر یا زهرا یا زهرا یا زهرا (-) بند سوم کردی سفارش به زینب حسین را تنها نذاری تو را جان زهرا تو در کنارش بمان تا به آخر بوسه بزن جای مادر به حنجر وای از این غصه ها و مصائب وای تنی زیر سم مراکب شد دگر خیمه ها بی مراقب ای وای حسین وای حسین وای حسین وای(-) علی صمدی
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 عباس پسر قهرمانم ، عباس رسیده به لب جانم به یاد چشم تو - چشامو رو هم میذارم به یاد دست تو- دوباره بارون می بارم واویلا واویلا یه نیگا کن به حال و روزم - ز غم تو دارم میسوزم پسرم یا ابالفضل 5 * سقا به یاد مشک پاره ، چشمام هوای گریه داره بگو تو نهر آب - با چشم خون چی میدیدی به زیر تیغ و تیر- حماسه می آفریدی واویلا واویلا دوباره روضتو میگیرم - با یاد تو دارم میمیرم پسرم یا اباالفضل 5 * ذکر زیر لبم همیشه ، سقا بدون آب نمیشه حلالیت برات - گرفتم از خود رباب دلاورم نکش - تو قبر کوچیکت عذاب واویلا واویلا آفرین ای مه مودب - که شدی جان نثار زینب(س) پسرم یا اباالفضل 5 رضا تاجيك
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دو سه روزیست ناتوان شده ای مثل یک پوست و استخوان شده ای قوت زانوان من برخیز سرو من از چه قد کمان شده ای با منه خسته جان تکلم کن علت اشک دیدگان شده ای جان اطفال کوچکت نروی باعث لرز کودکان شده ای تا قیامت نمی برم از یاد که لگد مال این و آن شده ای سینه ات شد سپر برای علی زخمی پای دیگران شده ای قصد پرواز تا خدا داری بسکه دلتنگ آسمان شده ای پرو بالت شکسته شرمندم خون به بالت نشسته شرمندم محمد حبیب زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اسماعیل مهری فخر
524.5K
آوازه ات دنیا رو گرفت............. ای دنیای بچگیام پر کردی روز و شبمو از فکرت بیرون نمیام حسین تو قلبم داره ریشه حسین که تکراری نمیشه حسین اون عشق موندگاره حسین کی تنهامون میـــــــــذاره زمان مرگم بیا اباعبدالله دوست دارم خیلی یا اباعبدالله ندارم حرفی به جز همین یک جمله و صلی الله علی اباعبدالله۲ (حسین مولا حسین مولا حسین مولا حسین مولا) ۳ حسین مولا.حسین مولا حسین مولا مولا حسین مولا) ۳ (((سبک آوازه ات دنیا رو گرفت)) بعد از مرگم عاشقتم من حتی زیر لحدم هر چی گفتن میگم حسین آداب عشقو بلدم حسین قبرم بی تو سیاهه حسین آقا چشمم به راهه حسین تو اوج بی قراری میای یا ناکامم میــــــذاری بریدم از خیلیا اباعبدالله به جز تو دارم کیو اباعبدالله میخواهم حرف آخرم تو دنیا باشه و صلی الله علی اباعبدالله حسین مولا حسین مولا حسین مولا حسین مولا) ۳ حسین مولا.حسین مولا حسین مولا مولا حسین مولا) ۳
ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرتِ زهرا سلام الله مگه میشه،فاطمیه،بشه آسمون نگیره مگه میشه،بگی زهرا،دل مُرده جون نگیره مگه میشه،غربت تو،گریه مون و در نیاره تقصیر چشمای ما نیست،اسم زهرا گریه داره *چرا داد نزنم؟چرا بی تابی نکنم؟همه ی مادرا وقتی حاضرند بمیرن، که دختر رو عروس کنن،پسر رو داماد کنن،روزگار چی به سر مادر ما آورد،بچه های قد و نیم قد داشت،اما دستش رو بالا آورد صدا زد"اللهم عجل وفاتی سریعا" علامه امینی رو منبر توی مشهد این روضه رو میخوند،آیت الله العظمی میلانی(ره) دیگر علماء نشتن،علامه ی امینی گفت:فاطمه دستش رو بالا آورد صدا زد:"عجل وفاتی سریعا"..آیت الله میلانی بلند شد،آقای امینی! یه سئوال دارم،چی شد روزگار یه کاری کرد فاطمه از خدا طلب مرگ کرد؟صدا زد:آقای میلانی،آدم زنده پهلو میخواد،بعد از در و دیوار پهلوی فاطمه شکست... صدا زد سلمان هر نفسی که میکشم خون تازه..... هر دردی رو باهاش میشه راه رفت،دست بشکنه،پا بشکنه کمک می گیری راه میری می شینی،اما تنها دردی که نفس کشیدن هم سخته درد پهلوست...از بعدِ در و دیوار نه زینب و بغل گرفت نه حسین رو.... مادر همیشه دختر رو کنار خودش می خوابونه،فضه میگه نگاه کردم بی بی اشاره کرد،فرمود:جای زینب رو دور تر از من بنداز...چرا خانوم جان؟دخترِ طاقت نداره میخواد کنار شما باشه،صدا زد فضه! زینب دیگه باید به بی مادر خوابیدن عادت کنه...* دیگر حسین را نتوانم بغل گرفت بازو به ناتوانیِ من گریه می کند در هر قدم نشینم و خیزم میان راه پیری بر این جوانی ِ من گریه می کند *آره،اگه پهلو شکسته باشه،سینه زخمی باشه،چه جوری زندگی میشه...صدا زد زینبم! میدونم نگاه تو،نگاه علی،نگاه حسنین،میگه بمونم،ولی چه جوری بمونم....* بر خشت خشت خانه بُوَد رد دست من دیگر ز دست گیری دیوار خسته ام *علت میدونی چیه؟* از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار می بینم به چشم نیمه باز خود جهان را تار می بینم دلم میخواست چشمانم نمی دیدند جایی را که خون محسن خود بر در و دیوار می بینم *نمک خلقت علیست،نمک خونه ی علی حسینِ...جایی رو قرار داد به نام بیت الاحزان،که مادر روزا می رفت،حسنین دستاشو می گرفتن می اومد تو بیت الاحزان می نشست زیر یه درخت خشکیده،یه مقدار سایه داشت بی بی گریه می کرد،اما یه روز علی وارد خونه شد دید بچه ها یه جور دیگه صورت هاشون سوخته،گفت:چه خبر شده؟گفت بابا! امروز با مادر رفتیم،به دستور دومی درخت رو بریدن،اما من وحسین دیدیم مادر سیلی خورده است،دستامون رو سایه کردیم صورت مادر آسیب نبینه،آخه صورتی که سیلی می خوره پوست ورم میکنه،اگه آفتاب بخوره میسوزه...از اون به بعد دیگه بچه ها حواسشون بود صورت ها نسوزه، از مدینه هم بیرون زدن مراقب بودن صورتا نسوزه،هر جا هر منزلی هم که می رسیدن،می دیدن تا آفتاب مستقیم میخوره،پایین می اومدن،رباب گوشه ی چادر رو جلو آورده...چرا این کاری میکنی خانوم جان؟ می گفت:پوست بچه شیرخواره ام نسوزه،صورتش نسوزه،تا کربلا مراقب بود آفتاب به صورت علی اصغر نخوره،اما همچین که سرها بالا نیزه رفت،دیدن یه مادر دستش رو بالا آورده،گفت: می بینم آفتاب به صورتت میخوره...حسین......