eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. (ع) گریه می کنم هرشب و هر روز با این جمله ی ذی ساق المرضوض به دستو پاش هنوز غل و زنجیره از غربتش دل همه میگیره یکی که چشماش پره خونه داره به زیرلب میخونه                      هذا امام الرفضه لرزونه صداش از سوز و از تب میخونه فقط خلصنی یارب میگه دلم تنگه برات معصومه بیا رضا ببین بابات مظلومه از ضربه های اون یهودی شده تنش پره کبودی           هذا امام الرفضه خوندم مقتل و با اشک و باسوز چن جا اومده مصداق مرضوض یه جا توی مدینه بود پشت در یه جا توی کرببلا با پیکر مدینه بود و ضربه ی پا کرببلا و نعل اسبا             ای وای حسین فاطمه ✍ 👇
. (ع) السلام علیک ای مه عالمین السلام علیک ای شه کاظمین ای غریب کنج زندون بلا یاحبیبی سیدی ابالرضا دلم بازم بی تابه.شبه غمه مهتابه زماتم توآقا.دو دیده هام پرآبه                 واویلا واویلتا زخم دل را عدو ازجفازد نمک کارهر روز اوست ناسزا و کتک زیرشلاق برلبم رسیده جان مثله زهرا قامتم شده کمان به لب رسیده جانم زجور این زندانبان کسی چه داند برمن چه گشته در این زندان                  واویلا واویلتا روضه ی هرشبم روضه ی کربلاس روضه ی زینب و روضه ی قتله گاس تازیانه شد غذای هرشبم دراسارت یاد عمه زینبم به یاد طشت طلا سر و شراب و قرآن ز خیزران شد ای وای لب حسین ارغوان               غریب مادرحسین ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ 👇
. علیه السلام دلی که ، میگیره کنج زندون تو دنیا ، غم میخوره فراوون می مونه ؛ به انتظار فردا ، پریشون روزا هم براش یه شام تاره یه گوشه ای تو زندون سر روی خاک میذاره همیشه این حاجت اسیره که اخرش یه جوری دق کنه و بمیره خوش به حال و روزِ اون  کبوتری که همش به حال پروازه صید تو دام صیاد هی  دلش میگیره باید با این غصه بسازه "یابن زهرا یابن حیدر یا ابالسلطان" بند دوم دوباره وقت عزا رسیده تو قلبم هوای غم پیچیده آقامون شد از بلای دنیا خمیده تو زندون بودی عذاب کشیدی برات بمیرم آقا از کسی خیر ندیدی ولی باز تشنه نرفتی از حال شبیه عشق زهرا نشد تن تو پامال وای خرابه حالت اون نگاه سردت به آسمونه ای مولا چی سرتو اومد داغ تو آقاجون نشسته توی این دلها "یابن زهرا یابن حیدر یا ابالسلطان" بند سوم میگیره،دلم تو این سیاه چال می میرم،بس که زدم پروبال خداییش،چیا کشیده جدم،تو گودال می بینم عمه ی دل شکسته با حال زار و خسته به روی تل نشسته باقدی کمون داره می بینه که شمر به روی سینه با خنجری می شینه آه دیگه تو زندون با خوندن قرآن لبام که خیزرون نخورده وای دیگه یهودی آه دختر من رو توو مجلس شراب نبرده "یابن الزهرا یابن حیدر اباعبدالله" (بند اول) (بند دوم) (بند سوم) 👇
🌹🌹🌹سرو جاویدان🌹🌹🌹 خاک پاک این وطن رنج فراوان برده است تیرو ترکش از کف دشمن فراوان خورده است روزگاری چکمه پوشانی عذابش کرده اند زخمهای بی عدد بر خاک و آبش کرده اندازه ای بسا که دشمنانش شیطنت ها کرده اند غاصبانی بر مدارش سلطنت ها کرده اند ناگهان از خاک پاکش مردمانی شرزه شیر رادمردان و زنانی و جوانانی دلیر اقتداء کرده به مردی ازتبار یاحسین رهبری ،فرزانه مردی باشعار یا حسین یک شهاب ثاقب امادائمی در آسمان ناگهان امد پدید و یک تحیر در جهان انقلابی همچو طوفان درمه بهمن پدید لرزه از تکبیر آن برپیکر دشمن شدید ماه بهمن نقطه اوج و شکوه انقلاب نقطه اوج صعود مرد کوه انقلاب یک تبر دست زبردستی ز اولاد خلیل بت شکن مردی،مرامی پاک واخلاقی جلیل ریشه کفر وبدی را سر به سر ویرانه کرد یک هبل بت راشکست ودربه درزین خانه کرد سرو جاویدان ما درماه بهمن قد کشید بیشه شیران ما در ماه بهمن قد کشید کشتی در حرکت اسلام ناب انقلاب اژدران افکنده بردریای ناپاک حباب پاره پاره شدحباب وپاک شددریای دین ریشه ظلم و ستم خشکیده شد زین سرزمین سرو جاویدان ما اینک سهی بالا شده مایه وحشت برای دشمنان حالا شده حالیا ماییم و این سرو سهی تا آسمان لحظه لحظه ای (ملک)مدیون خون شاهدان انقلاب اکنون امانت مانده و ماضامنیم گر خورد زخمی ز دشمن جمله ماها خائنیم پس تمامی دستها در دست یکدیگر کنییم تا دفاع از انقلاب و خاک این کشور کنیم 🌹🌹علی ملک قاسمی🌹🌹
خدا می‌خواست از سر رد کند این قوم طوفان را به دستِ مرد دریایِ حوادث داد سکان را نجات کشتی از گرداب‌ها، زحمت فراوان داشت خدا خیرش دهد آن مرد را، پیر جماران را نگاهش فجر صادق بود، فجرِ انقلاب نور به پایان بُرد بعد سال‌ها شام غریبان را به امر او فرشته دیو را از شهر بیرون کرد گواهی می‌دهد تاریخ رسوایی شیطان را ازاین اعجاز بالاتر!؟ بهار آورد در بهمن گرفت از چشمِ گندم‌زارها خوابِ زمستان را صدایِ انفجار نور او لرزاند یکباره قَطیف و قدس را، حتی بلندی‌های جولان را هزاران شاه دید این مُلک، اما سیزده قرن است به رویِ چشم خود بگذاشته شاه خراسان را شاعر:
پرچم بالاست جلوه ی بهمن نشانِ قدرتِ ایمان ماست این تجلی گاه شورِ عزمِ مردستان ماست آنچه هر دم بشکند از غیرت ما دشمن است آنچه هرگز نشکند با دین حق پیمان ماست سربدارانیم، مارا از شهادت بیم نیست آنچه دل کندیم از آن در گام اول، جان ماست هر شکستی بوده در این سالها سهمِ ستم افتخارِ سالها فجر آفرینی آنِ ماست دشمن ما باز گویا خواب پایان دیده بود آی دشمن این شکوهِ عزم بی پایان ماست باز در بیست و دوی بهمن به هر کوی و گذر وقتِ دشمن کوبیِ هرساله ی طوفان ماست کوری چشم تمام دشمنان در اوج باز پرچم جمهوری اسلامی ایران ماست
دیروز... امروز... دل شکسته ی ایران من قرار نداشت به غیر حسرت و افسوس و انتظار نداشت چه گربه ای که نه تنها خروشِ شیر نداشت به قَدرِ، قُدرت یک موشْ، اقتدار نداشت چه ننگ بدتر از این می شود مگر باشد؟ که شاه یک وطن از خویش، اختیار نداشت نبود جایی از ایران که غرب در آنجا هزار خائن و جاسوس، مستشار نداشت تمام صنعتِ طاغوتیِ وطن، هنری به غیرِ ساختن چوبه های دار نداشت میان آنهمه ظلم و ستم، وطن، گویی خلاصی از شبِ غمهایِ بیشمار نداشت بساط عیش و تجمل برای شاه به پا برای مردم غمدیده جز غبار نداشت همین غزل که به عشق وطن سروده شده میان آن خفقان، حق انتشار نداشت امام آمد و مردم دوباره زنده شده کسی که بیم ز غوغای بختیار نداشت کسی که بود نگاهش فقط به لطف خدا نظر به دست کسی غیرِ کردگار نداشت امام آمد و بهمن به بار آوردیم بنای ظلم وستم، دیگر اعتبار نداشت اگر که بهمنِ خونینِ انقلاب نبود وطن میان زمستان خود بهار نداشت به بهمن چهل و چارمیم شکرِ خدا همان که دشمن ما گفته بود چار نداشت...
مدح و مرثیه حضرت رباب سلام الله علیها بانوی آفتاب و آب رباب زوجه‌ی سیدالشباب رباب نور چشمانِ حضرت زهرا ای عروسِ ابوتراب رباب از تو باید همیشه گفت و شنید وَز تو بنوشت صد کتاب رباب مدح تو هست اُستوار و بلند مدح تو هست دُرّ ناب رباب گفتمش کیست مظهر عصمت؟ گفت الله در جواب رباب ..وَ کنیزت زنان ما هستند ..وَ غلامت همه شباب رباب هر که جز خانه ی تو را در زَد رفته او در پیِ سراب رباب یک نگاه تو رحمت الله است، کِی کنی بر گدا عتاب رباب؟! هر کجا در به رویمان بَستَند کرده ذکر تو فتحِ باب رباب بانوی جنتی و از این روی نوکرت کِی شود عذاب رباب؟ روز محشر اُمیدمان بر توست در همان لحظه‌ی حساب رباب اُسوه ی عفت و حیا و شرف معنی شوکت و حجاب رباب زینبی نُطق و فاطمی خویی هاشمی خصلت و نقاب رباب گندمِ دستِ تو دوا گردد چون که گردید آسیاب رباب ما همه خستگانِ معصیتیم بر دل خستگان بِتاب رباب در دل سائلین تو زِ ازل، کرده نام تو انقلاب رباب جان عالم فدای نام تو باد که حُسینَت کند خطاب رباب نام تو واژه واژه پر معناست تا به عرش است نقشِ قاب «رباب» خانه ای که تویی کنار حسین هست محبوبِ آن جناب رباب مادرِ اصغر و سکینه تویی بس به مدح تو این صواب رباب به غلامی اصغرت ما را.. کِی نمایی تو انتخاب رباب؟ کُن دعایی دوباره دلتنگم ای دعای تو مستجاب رباب کربلا خواهم و بگویم باز.. حقِ شش ماهه‌ات رباب رباب ..... در عزای تو مرثیه لال است ..وَ نیاورده روضه تاب رباب کربلا بود و لحظه لحظه دلت بود آری.. در اضطراب رباب لَعن تو بر هرآنکه جرعه‌ی آب کرده از اصغر اجتناب رباب آن زمانی که آب را بستند شد دل کودکت کباب رباب ریخت خون از گلوی اصغر تو چون که از گُل چِکد گلاب رباب تا که زَد تیر، حرمله به علی آسمان شد سرت خراب رباب گفته مقتل، که دیده ای در دشت سر شش ماهه را خضاب رباب دیده ای روی نیزه ها آری، تو سر هجده آفتاب رباب چون سر اصغرت سر نی رفت تو شدی غرق التهاب رباب من بميرم پس از حسین شده دست تو بسته با طناب رباب مثل زینب تو را به شام زدند سر کینه، سر ثواب، رباب عالمی کاش جان دهد زین غم، تو کجا مجلس شراب رباب؟ تو کجا، مجلسی که بر لب یار.. می‌خورَد چوبْ با شتاب رباب عاقبت از غم حسینِ غریب رفته ای زیر آفتاب رباب از مراثی تو برای حسین هر دل سنگ شد مذاب رباب ..... غرض «ملتمس» نگاه تو بود ای مضامین شعر ناب رباب ذره ام، قطره ام، نگاهم کن بانوی آفتاب و آب رباب....