eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
360 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴 نذر شهادت امام خیمه نشین 🍃🏴 در خیمه ماند و داغ دید و قسمتش تب شد بعد از پدر پشت و پناهِ عمّه زینب(س) شد آتش کشیدند و به غارت رفت هر چه بود بسکه هجوم آورده؛ خیمه نامرتّب شد روز دهم با رأس ِ بر نیزه به پایان یافت قدّش خمید و روزگارش بعد از آن شب شد در پیش چشمش یک نفر رفت و طناب آورد حرف از اسارت آمد و صبرش لبالب شد با دست بسته خیره شد بر ناقه! اشکش ریخت در محضرش زانو زد و مَرکب مؤدّب شد میدید عمّه در شلوغیِ سرِ بازار با چادرش رو میگرفت و بد معذّب شد هم داغ، هم بارِ امامت روی دوشش داشت با خطبۂ جانانه اش ناجیِ مذهب شد سی سال گریه کرد هر جا آب را می دید تا که به «سیدّالبُکا» آقا ملقّب شد!
❁﷽❁ مِثْلِ عبّٰاسْ كَسْي هَسْت دِلٰاوَر بٰاشَد بٰاْ هَمِهْ تِشْنِگي اَشْ يٰادِ بَرٰادَر بٰاشَد مِثْلِ عَبّٰاسْ كَسيْ هَسْت كِهْ سَقّٰا بٰاشَد جِگَرِ سُوخْتِه اشْ حَسْرَتِ دَريٰا بٰاشَد مِثْلِ عَبّٰاسْ كَسْيْ هَسْتْ اَبٰابيلْ شَوَد بٰالُ و پَر سُوخْتِه ، هَمْسٰايِه جِبْريلْ شَوَد هيچ كَس مِثْلِ اَباالْفَضْلِ وَفٰادٰار نَبُود لٰايِقِ تَشْنِگيُ و اِسْمِ عَلَمْدٰار نَبُود هَر كَسْي خْوٰاست كِهْ فَردٰا بِه شَفٰاعَتْ بِرِسَدْ يٰا اَباالْفَضْلِ بِگُوييد بِه سَلٰامَتْ بِرِسَد
🏴السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ. بنویسید که در علقمه عباس افتاد قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد عمق این مرثیه رامشک وعلَم میدانند داستان را همه اهل حرم می دانند بعد عباس دگر آب سراب است، سراب غیر آن اشک که درچشم رباب است،رباب داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد رفتنت حرمله را حرمله تر خواهد کرد
قلم شدم بنویسم  قسم به باور زینب قسم به عشق ، حسین است  نامِ دیگر زینب حسین اول زینب حسین آخر زینب دخیلِ چادر او آسمان و هفت فلک هم فقیرِ درگَهِ او تا همیشه نان و نمک هم نَه ما که مُلک و مَلک هم به زیر شهپرِ زینب ملیکه‌ی ملکوت و   جلیله‌ی جبروت و بهشتِ هر بَرَهوت و  تمام ، غرق ثبوت و و روشن است عَوالم زِ نورِ انورِ زینب اگر به خُطبه نشیند علیست در کلماتش اگر که جلوه کند فاطمه است در جلواتش که زنگِ قافله‌ی عشق هم مسخر زینب خداست مَحوِ حجابش  نبی‌است ماتِ نقابش حسن زمانِ نمازش گرفته است به قابش تمامِ خانه‌ی زهرا به گِردِ محورِ زینب اگر که پَرده تکانَد زمین به خاک نشاند و هرچه هست در عالم  به دورِ خویش دَوانَد که می‌بَرند همه روزی از در زینب حمایل است برایش دو تیغِ اَبروی عباس نشسته نقشِ قدومش به رویِ زانوی عباس به سینه است دو دستش همیشه در بَرِ زینب صدای اکبرش آمد دَمِ اذان که رسیدیم قدم گذار بر این خاک عمه جان که رسیدیم دلش گرفت از اینجا  دلِ مطهر زینب برادران همه هستند در این زمان همه هستند هزار شکر به گِردش که مَحرمان همه هستند دو صف شدند رَوَد خیمه لشکرِ زینب رسید و دید بلا را شنید همهمه‌ها را نشست و ریخت به معجر غبارِ کرببلا را به گریه گفت مَرو آه حسین از سرِ زینب چقدر حول و هیاهو  چقدر نیزه در آنسو چقدر تیغِ بلند و  چقدر تیرِ سه پهلو قسم به اینهمه بانو قسم به مادرِ زینب بجای آب فقط سنگ و خار و سراب است صدای ناله‌ی من نَه  که التماس رُباب است بیا بزن دو سه باره  گِره به معجرِ زینب گذشت روزِ دهم شد دو طفلِ سوخته گُم شد دوباره شانه‌ی خانم اسیرِ زخمِ صدم شد میانِ خیمه و گودال دویده یکسره زینب چقدر نیزه کشیده میان دشت دویده چقدر خورده زمین و  گمان کنم که بُریده و خیره مانده به جایی نگاهِ آخر زینب دوید شیرزن آمد به جنگ تن به تن آمد رسید موقعِ غارت  برای پیرهن آمد ولی چه دیر رسید و شکست پیکر زینب میان آنهمه دشمن صدا زد ای سرِ بی تن حرامی است و حرامی   حسین چشم تو روشن هزار دشمن و یک زن  همه برابر زینب به ناله گفت نخندید  به خاک و خون ننشانید به داد گفت نَدُزدید به هر طرف نکشانید زد آنقدر زِ جگر داد  سوخت حنجرِ زینب "سری به نیزه بلنداست در برابر زینب خداکند که نباشد سر برادر زینب" رسیده ناقه* کجایی  امیر لشکرِ زینب *در مقاتل آمده است،امام سجاد علیه‌السلام میفرمایند که ناقه‌ی عریان من لنگ و علیل و ناقه‌ی عمه مان لاغر و استخوانی بود.
(س) خودم دیدم گلم را سر بریدن لباس یوسف من را دریدن خودم دیدم علیِ اکبرش را دراین صحرا به خاک و خون کشیدن خودم دیدم اَقاقی گشت پرپر تو گویی نیز باغی گشت پرپر سرش پرخون، دو دستانش بُریده وَ چشم مستِ ساقی گشت پرپر خودم دیدم که قاسم روی خاک است تنش هم غرق خون و چاک چاک است خودم دیدم زِ تل عبداله اش را.. که روی پای مولایش هلاک است خودم دیدم تمام صحنه ها را علیِ اصغر و تیر جفا را نه تنها قلب مولا و ربابه.. غم اصغر شرر زد کربلا را خودم دیدم حسینم لاله گون بود لبِ تشنه، لبِ دریای خون بود خودم دیدم میانِ قتلگاهش.. که تیر و نیزه از جسمش برون بود خودم دیدم تنِ شَه از قفا شد تمامِ یار و اصحابش فدا شد خودم دیدم که آخِر پیش زهرا سرش هم بر سرِ سرنیزه ها شد منی که دیده بودم در مدینه شرار آتش و مسمار و سینه ولی حالا میانِ کربلا زد.. به اهل و خیمه آتشها زِ کینه منی که دیده بودم خون جگر را میانِ تشت، لخته لخته خون ها پس از اَندوهِ کوفه آه..دیدم به بزم شام تشت و رأس مولا
🏴حدیث عشق🕊 حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را به خون نشانده دل دودمان آدم را غم تو موهبت کبریاست در دل من  نمی دهم به سرور بهشت این غم را غبار ماتم تو آبرو بمن بخشید  به عالمی ندهم این غبار ماتم را  زمان به یادعزایت محرم است حسین اگر چه شور دگر داده ای محرّم را  اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم  هزار بار بمیرم نبینم آن دم را  گدای دولت عشقم،که فرق بسیار است  گدای دولت عشق و گدای درهم را به نیم قطره ی اشک محبّتت ندهم  اگر دهند به دستم تمام عالم را محبّت تو بود رشته ی نجات مرا  رها نمی کنم این ریسمان محکم را به عاشقان تو نازم که بهر جانبازی  گزیده اند همیشه خط مقدم را  گناهکارم و یک عمر چشم گریانم  به زخم های تو تقدیم کرده مرهم را به یمن گریه برای تو روز محشر هم  خموش می کنم از اشک خود جهنم را سخن زسوز دلت با که می توان گفتن  که سوختی دل بیگانه را و محرم را  نشست تخت سلیمان به خون چو یاد آورد حدیث قتلگه و ساربان و خاتم را  سپهر از چه نشد پاره پاره آن ساعت  که نقش خاک زمین دید عرش اعظم را روا نبود که امت به سر بریدن تو  دهند اجر رسالت رسول خاتم را  بنات فاطمه را بانگ العطش بر چرخ  به جای آب بجوشد زسینه خون یم را  لب از ثنات نگیرد دمی، اگر ببرند  هزار مرتیه دست و زبان (میثم) را  غلام رضا سازگار 
تک حضرت زینب س...mp3
6.45M
سبک تک، شور حضرت زینب سلام الله علیها.. یازینب سلام الله علیها زینب شفیعه ی دودنیا زینب یازینب بی بی جان تویی تفسیر کل قرآن شده ذکر تو ذکر طوفان بی بی جان نور سماواتی زینب فاتحِ شاماتی زینب عمه صاحب الزمان عمه ساداتی زینب عقیلة العربی تو هاشمی نسبی زینب زینب زینب تو بانوی همه ای تالی فاطمه ای زینب زینب زینب یازینب یا بنتِ علی... حلمایی تو بانوی همه دنیایی تو کوفه وارثِ مولایی حلمایی بانویی تو شام همه دیدن حق گویی تو حیدری و حمزه خویی.. بانویی راوی عاشورا زینب خطبه ی تو غرا زینب کاخ یزیدی شد ویران با غضب تو یا زینب.. تو صاحبِ علمی محافظ حرمی زینب زینب زینب بی ذوالفقار اومدی سر یزید و زدی زینب زینب زینب یازینب یا بنتِ علی... یاعباس خدایِ جود و تقوا عباس نوای ارمنی ها عباس یاعباس آقایی برای خیمه ها سقایی امیرِ کشور دلهایی.. آقایی میر و علمداری عباس شیرِ سپهداری عباس علقمه دشمن هم میگفت حیدر کراری عباس تو نافذ البصری در آسمان قمری مولا مولا مولا ای عشق ام بنین تویی تو شاه زمین مولا مولا مولا یا عباس یا ابن علی... .
چگونه داغ‌ها را می‌گذارد پشت سر زینب کجا؟ کی؟ می‌گذارد چشم بر هم در سفر زینب فقط با دیدن عباس دائم زنده می‌گردد تمام خاطراتی را که دارد از پدر زینب به جز آن روزهایی که به همراه برادر بود ندیده روز خوش در زندگی از هر نظر زینب جگرسوز است داغش مثل اقیانوسی از آتش اثر بخش است آهش، چون دعا وقت سحر زینب اگر چه بر فراز نیزه "رد الشمس" را دیده ولی با خطبه‌هایش می‌کند "شق القمر "زینب طنین خطبه‌هایش در دل افلاک می‌پیچد و کاخ ظالمان را می‌کند زیر و زبر زینب دل اهل حرم با بودنش گرم است و شکی نیست که بوده یک تنه اندازه‌ی صد‌ها نفر زینب خبر دارم که در طول مسیر، از کربلا تا شام نبوده لحظه‌ای از حال طفلانْ بی‌خبر زینب خبر دارم تنش با تازیانه گرم صحبت بود زمانی که برای کودکان می‌شد سپر زینب شبیه کوه یا آتشفشانی ابری و خاموش گذشته از کنار خیمه‌های شعله‌ور زینب رباب و ام کلثوم و رقیه، حضرت سجاد اگر چه داغ‌ها دیدند اما بیشتر زینب زمانی که حسین آرام می‌زد دست و پا در خون کبوتروار در گودال می‌زد بال و پر زینب شکسته‌تیر‌ها و نیزه‌ها را زد کنار اما صدای آشنایی را شنید از دور و بر زینب صدای ناله‌ی مادر می‌آمد از دل گودال شبیه ناله‌هایی که شنید از پشت در زینب ✍
هرچند پای خستۀ زینب توان نداشت هرچند بین قافله جانش امان نداشت بار امانتی که به منزل رسانده است چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت جز گیسوان غرق به خون روی نیزه‌ها در آتش بلا به سرش سایه‌بان نداشت آیا به جز حوالی گودال، ساربان، راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟ یک شهر چشم خیره و... بگذار بگذریم شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت دیگر لب مقدس قرآن کربلا جایی برای طعنۀ آن خیزران نداشت! ✍
؛ ؛ کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی‌شود مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی‌شود اگر جدایی اوفتد میان جسم و جان من قسم به جان تو دلم از تو جدا نمی‌شود گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می‌کنم ورنه ز دیده‌ام عبث اشک رها نمی‌شود گرد حرم دویده‌ام صفا و مروه دیده‌ام هیچ کجا برای من کرب‌وبلا نمی‌شود کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمی‌رود پیرو خط کربلا اهل خطا نمی‌شود.. :: جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله رأس بریده بر کسی راهنما نمی‌شود.. کرب‌وبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی هیچ کجا به سختی شام بلا نمی‌شود چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن جای سر بریده در طشت طلا نمی‌شود.. ✍
این چه شوریست که برپاست چنین بر نیزه؟! گوئیا می‌بَرد از حادثه‌ها سر، نیزه هم به قرآن ورق سوخته‌ای رحل شده هم به فریاد امامی شده منبر، نیزه گوئیا می‌رسد از دور بهاری خونین بسکه آذین شده با لاله‌ی پرپر نیزه نه فقط قافله‌سالار سرش بر نیزه‌ست می‌بَرد بر سر خود اکبر و اصغر نیزه بر سر نی به برادر که می‌اُفتد نظرش می‌رود بر جگر زخمی خواهر، نیزه این چه داغی و چه دردی‌ست که در معرکه‌ای بعد خنجر بزند بوسه به حنجر، نیزه شام را یکسره در خلوتِ شب خواهد رفت؟ یا که دارد به سر اندیشه‌ی دیگر نیزه؟! کاش از کوچه و بازار نیفتد گذرش تا نیفتد نظر سنگ‌دلان بر نیزه تا سر سَرور خوبانِ دو عالم با اوست می‌رود از سر هر بام فراتر نیزه بر سر نیزه رها می‌رود این سر اما آه و صد آه، از آن پیکر و از سرنیزه... ✍
دل سنگ هم ز صبرت _1_1.mp3
3.36M
مرثیهٔ امام سجاد علیه السلام که با یک گوشواره قابلیت نوحه شدن دارد دل سنگ هم ز صبرت همه آه آتشین شد لب پر دعا و سوزِ دل تان نماد دین شد جلواتِ ذکر و اشک تو صحیفه ای چنین شد که دعا هم از دعای تو همیشه خوشه چین شد نه فقط زَهر چنین بر ، جگر تو‌ زد شراره که تو دیده ای به غارت ، بکشند گوشواره به میان خون پدر را ، که فتاده پاره پاره وَ نجات بخش ، زینب ، بر امام چارمین شد شده شهرِ شام مبهوتِ شراره های آتش سرِتان هنوز زخمی ز اشاره های آتش شده بود مرهَمت آن ، همه پاره های آتش وَ اسیر سوزی آنجا ، چه غمی که سهمگین شد ز طلوع تا غروب از همه حرف بد شنیدن همه محرمان خود را وسط وحوش دیدن ز سرِ فتاده از نِی روی خاک بوسه چیدن خطی از کتاب دردی ز امامِ ساجدین شد بیمار کربلا (یا زین العابدین ۳) شاعر حسین رئوفی
1.28M
🏴 ✍🏴 بو گون قرخ گوندی قاره گیمیشم من گوزل بابامی اَلدن ویرمیشم من بو گون قرخ گوندی درد شمعه یاننام اولوب پراونه قبر اوسته دولاننام بوگون قرخ گوندی سینه داغلیرام من سالیب یاده بابامی آغلیرام من ئولوب یارب منیم پشت و پناهیم قالاندا مشکله یوخ تکیه گاهیم یادیمدان چیخماز هرگز خاطراتین بو فانی دهریده یاخچی صفاتین ئووی ترک اِیلیوب گیتدین بابا جان فراقیندن اورگیم دولدی قاننان اورک گاهی دوشر تاب و تب اوسته مزارین اوسته گللم دلشکسته کنارِ قبریده دل داغلارام من چکوب آهی اورکدن آغلارام من گوزوم یاشی آخور اما سیلن یوخ جوشور دردیم داشور اما بیلن یوخ منه چوخ اِیلَمیشدین مهرابانلیق ائووم سنسیز آتا اولدی قرانلیق ائوین گیتدی صفاسی گیتمگینلن وجودین گوهریدی بیلمدیم من بیوک سرمایه میدین باشیم اوسته اَلیمدن گیتدین اولدوم ورشکسته نئجه طاقت وئریم درد فراقه اَجل بو منزلین سالدی اوزاقه همیشه باشیوی قویدون ترابه منی سالدی بابا چوخ پیچ و تابه ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
014-S-Hajizadeh-www.Ziaossalehin.ir-Deltange-Karbala2021.mp3
4.79M
💠 دلتنگ کربلا من ایراندایام سن عراقدا من اوزاخدا سن اوزاخدا آدین حک اولوب او دوداخدا من اوزاخدا سن اوزاخدا آیریلیق ابری یاغیر بو توپراقا دای منه هئچ یئر حرم دییر آقا آند ایچیم قوی من او قانلی قونداقا اؤلؤرم آقا کربلاسیز من نه ائیلرم حسین گور نجه قلبیم ائدیب ورم حسین قیل اوزون حتما بو ایل کرم حسین اؤلؤرم آقا من ایراندایام سن عراقدا من اوزاخدا سن اوزاخدا توان قالمیب بو قوناخدا من اوزاخدا سن اوزاخدا آی گوزل سلطان داریخمیشام سنه  قبریوه قربان داریخمیشام سنه قالمیشام حیران داریخمیشان سنه آرام جانیم  رحم ائله جانا بو غملی حالیمه باخ اوزون بیردن جماله زردیمه کربلا قانلا دوادی دردیمه آرام جانیم من ایراندایام سن عراقدا من اوزاخدا سن اوزاخدا آدین حک اولوب بو دوداقدا من اوزاخدا سن اوزاخدا آیریلیق ابری یاغیر بو توپراقا دای من هئچ یئر حرم دییر آقا آند ایچیم قوی من او قانلی قونداقا اؤلؤرم آقا کربلاسیز من نه ائیلرم حسین گور نجه قلبیم ائدیب ورم حسین قیل اوزون حتما بو ایل کرم حسین اؤلؤرم آقا 🖤
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حرمش جلــوه ای از عــرش معـــلّا دارد دل صد قافله ، سرگشتــه و شــیدا دارد می رسد رایحهٔ سیب از آن باغ بهــشت بی جهت نیست دلم میــل به آنجــا دارد شب جمعه حرمش در تب و تاب دگریست چون در آن  بزم عزا ، حضرت زهــرا دارد حرم محترمش حِصن حَصین است، حسین عَلَـمــش ســـایهٔ امنــــی به ســـرِ مـــا دارد جلوهٔ زمـزم اشک است در آن کعبهٔ جان به طــواف آمـده هــر دل که تمنـــا دارد حــج مقبـــولِ  دلِ زائرِ بیـن الحـرمیــن بستگـــی بر کـــرمِ حضــــرت سقــا دارد موجی از آه ،مرا باز به هم ریخته است ساحل چشـــم من  اندیشـــهٔ دریــا دارد ابر در چشـــم ترم می شکنــد بغض مرا نم نم اشک  گهــــر بـــار ، تمــاشـــا دارد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیـــه سعیـدی(ڪیمیــا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
6_144226240723321030.mp3
13.35M
🏴 🎤•| |• هر قدر محتاج اینجا با خجالت میرسد پا به پایِ این خجالت ها به عزت میرسد کاسه ها و کوزه ها را بشکن اصلا بر سرم دل همین که خرد شد بارانِ رحمت میرسد گریه ام را دوست داری ، گریه بهتر می کنم اشک کاری میکند آدم به جنت میرسد جای دعوا کردنم قدری در آغوشم بگیر میرسد بنده به هر جا از محبت میرسد دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است *خدا میدونه چقدر بی بی برا ما دعا کرده ما به امشب برسیم .. بگیم حسین .. راستی بی بی جان الان خودت کجایی ؟.. حتماً حتما کربلایی ... نمیدونم ؛ اما میایی یه سری به ما بزن .. ما شنیدیم هر جایی روضۀ حسین باشه اول گریه کنش مادرش فاطمه ست .. ماردش هی به سینه اش میزنه .. بُنَیّ قَتَلوکَ وَ مِن الماء منعوکَ  دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است فاطمه راضی که باشد برگ دعوت میرسد هر زمان از چشمت افتادم حسین آمد کمک بس که این اربابِ ما خیرش به رعیت میرسد
چون پیش چشمشان سر شه بر سنان گذشت در حیرتم که بر سر زینب چسان گذشت تا بوسدش گلو نرسیدش به نیزه دست آوخ که نیزه نیز بر او سرگران گذشت بر ناقه برهنه نشاندند عترتش شاهی که یک سواره ز نُه آسمان گذشت چون دید بانوی اسرا کز برابرش سرهای سروران زمین و زمان گذشت زد فرق خود به چوبه محمل چنان کز او خون شد روان و ناله اش از فرقدان گذشت چون راه کهکشان شده راه از نظاره گر فریاد بانوان شه از کهکشان گذشت زینب چو دید خیل تماشاییان به راه کرد آستین حجاب و خجل ز آن میان گذشت بردندشان به بارگه زاده زیاد گفتن نیاورم که چنین و چنان گذشت بر زانوی پلید، سر شه نهاد و گفت سبط رسول بهر خلافت ز جان گذشت یک قطره خون به زانویش از حلق شه چکید سوراخ کرد جامه و از استخوان گذشت ناسور شد جراحت و از بوی ناخوشش خلقی نفور تا به عذاب از جهان گذشت القصه، خواب و خور به اسیران حرام کرد با قیدشان روانه سوی شهر شام کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. علیه_السلام علیه_السلام کربلایی ای محور کل فلک ذکر لب انس و ملک یالیتنا کنا معک یا حسین دنبال تو نوح نبی من طلبک فوجدک یا لیتنا کنا معک یا حسین قربان تو اجدادم از دو جهان آزادم من که از همه دنیا دل به رقیه‌ دادم دل و دینم ای بهشت برینم نقش روی نگینم یااباعبدالله تو که شاهی عشق لایتناهی بر همه تو پناهی یااباعبدالله تو که جانی عشق در جریانی خون در شریانی یا اباعبدالله _________________ عالم حریف تو نشد خون خدا و نصرک یا لیتنا کنا معک یا حسین دلهای ما کعبه‌ی تو کز عشق تو زده ترک یا لیتنا کنا معک یا حسین بانگ هل من معین تو پیچیده در گوشم با لبیک یا حسین مسافر شش گوشم تو نجیبی ، تو مجیر و مجیبی ، عشقنا یا حبیبی یا اباعبدالله تو سلامی ، شاه نطق و کلامی ، عشقنا یا امامی یا اباعبدالله تو شفیقی ذکر دُرّ و عقیقی عشقنا یا رفیقی یا اباعبدالله _______________ ای عشق تو سرّ درون السابقون السابقون آیات ناب مومنون یا علی عالم غبار کوی تو برگشت ما به سوی تو انا الیک الراجعون یا علی مستی یعنی نام تو افتادن در دام تو برسم عاقبت به وادی السلام تو دل و دلبر ، عشق فاطمه حیدر ، فاتح در خیبر ، یا علی یا حیدر دل و دلبر ، قاسم صف محشر ، جان جان پیمبر ، یا علی یا حیدر دل و دلبر ، عشق اول و آخر ، عشق مالک و قنبر ، یا علی یا حیدر یا علی یا حیدر _________________ ای صاحب شمس و قمر انت البشر کیف بشر در دست تو‌تیغ دو سر یا علی ای ساقی مست خدا دست تو‌ در دست خدا عاشق کنی با یک نظر یا علی حیدر حیدر یار ما حیدر مددکار ما عبد اولاد حیدر شد ایل و تبار ما کس و کارم ، عشق ایل و تبارم ، هر چه دار و ندارم ، یا علی یا حیدر تار و پودم ، ای ای رکوع و‌ سجودم ، ای قیام و قعودم، یا علی یا حیدر پر شورم ،با تو عشق غیورم ، ای رفیق صبورم  ، یا علی یا حیدر شاعر: .👇
7)zamine-moharam1403-shab7-14030422.mp3
20.09M
🔘 ای محور کل فلک، ذکر لب انس و ملک 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 🗓 جمعه ۲۲ تیرماه ۱۴۰۳ دارالعباده یزد
. امام حسین علیه السلام، عباسش رو که می تونست جنگ رو به نفع امام برگردونه، نگه داشت تا آخر که از مخدرات و ناموس رسول الله محافظت کنه ، حتی تا لحظه ی آخر هم خود امام از حریم مخدرات ، دفاع میکنه آنجا که فرمود اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید... انوقت ما خیلی راحت از مخدرات و نوامیس اهلبیت و قد و قامت و موی بلندی که سوخت و غیره میگوییم.! .
8)shor-moharam1403-shab6-14030421.mp3
17.26M
علیه_السلام 🎤 این ساعت و این ثانیه دور حسین مهمانیه ارباب تو جمع نوکراش مشغول روضه خوانیه دلدار کنار دلبرا سردار کنار بی سرا ارباب کنار نوکرا امشب که زهرا بانیه ما سینه زدیم ، اونا میون روضه باریدن ما حسین حسین گفتیم اونا حسینو هم دیدن از آخر مجلس اومدن شهیدا رو چیدن وقتی به من غرق گناه اِذن ورود دادی شرمنده شدم از شهدای دهه هفتادی کاشکی لااقل کنار تو از ما کنن یادی برسونم برسونم به شهیدای خودت بگیر آقا جون من رو روی پاهای خودت (لک لبیک یا حسین) شاعر: 🗓 پنجشنبه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۳
14)shor-moharam1403-shab7-14030422.mp3.mp3
4.41M
علیه_السلام یه کنج از حرم بهم جا بده دلم تنگته خدا شاهده هوای حرم هوای بهشت ببر کربلا به جای بهشت نگاه بکن پناه به این پرچم آوردم بدی و خوبی آقا درهم آوردم خودت یه کاری کن برام من کم آوردم شاعر: 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 🗓 جمعه ۲۲ تیرماه ۱۴۰۳ هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد
. علیه_السلام تب‌ جنـونـم تـب‌حسـیـنه تـوی‌دنیا هـرشـب شـب‌حسـیـنه غـم‌عزیـزم غـم‌حسـیـنه مـن‌تـولـدم محـرم‌حسـیـنه اربعـیـن‌یـه عـالمـو ؛ بــرده‌زیـر‌دیـن مـرکـززمـیـن‌کـجـاسـت ؛ بیـن‌الـحـرمـیـن دوسـت‌دارم آخـرکـار ؛ ایـنجـوربـشـه‌کـه تـوی‌قـبـرهـرچـی‌بـگـن ؛ مـن‌بـگـم‌حسـیـن گـردنـم‌مـیـگـیـره / مـثـل‌حـرمـثـل‌حـبیـب مـطمـئنـم‌آقـا        / مـن‌و‌دوسـت‌داره‌عجـیـب خیـلی‌مـعنـا‌گـفـتـن / از زنـدگـی‌ولـی زنـدگـی‌بـرای‌من  یـعنـی‌حسـیـن‌ابـن‌عـلـی ابـاعبـدالله ابـاعـبـدالله ________________ دلـم‌کـه‌دل‌نـیـسـت دل‌حـسـیـنـه قبـلـه‌مـایـل‌بـه شـمایـل‌حـسـیـنـه ابـدحـسـیـنـه ازل‌حـسـیـنـه اونـی‌کـه‌گـرفـت مـن‌و‌بـغـل‌حـسـیـنـه گـوی‌سـبقـت‌و‌گـرفـت ؛ ازطـلاحـسـیـن خـاک‌پـای‌زائـر ؛ کربـلاحـسـیـن دیگـه‌احـوال‌دل ؛ مجـنـون‌و‌نگـم شـده‌لیـلـی‌ام بهـت ؛ مبـتـلا حـسـیـن اسـم‌تـوتقـدیـره  / وهـب‌وکـرده‌عـوض اسـم‌تـومـیگـم‌کـه / مـادرت‌مـیـبـره‌حـظ خـیلـی‌نـامـردی‌از   / خـیلیـا دیـده ولـی پـدرم‌هـمش‌میـگـه مرد‌حـسـیـن‌ابـن‌عـلـی ابـاعبـدالله ابـاعـبـدالله شاعر: ✍ .👇