eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
363 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی رضا غیاثی ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کارم شده چهل سال/دعا و گریه زاری دعا شده بهونه/مگه خبر نداری؟! یه نیمه روزی کشتن/تو کربلا بابامو همه برادرامو/عموی باوفامو سراشونو بریدن و_رو نیزه ها کشیدن و با نعل تازه ای خدا_روی اونا دویدن و دیدم که میبرید سر و دیدم زجه ی مادر و دیدم هجوم لشکر و خنجر به حنجر       بابا رسیده بود سر روی دامنه   قامت خمیده بود (مظلوم ابالشهید) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کارم شده چهل سال/گریه برای شیرخوار به این بهونه لعنت/به حرمله هزار بار دیدم که اون دو ملعون/بهم اشاره کردن سه شعبه چاره کردن/گلوشو پاره کردن شاهد قبر کوچیکی_تو کربلا منم منم شاهد راس کوچیکی_رو نیزه ها منم منم دیدم که میکشم عذاب دیدم که دارم اضطراب دیدم شکایت رباب گهواره خالی و    نجوای لای او در بین ازدحام    مُردم برای او (مظلوم اخالشهید) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کارم شده چهل سال/گریه واسه اسارت یادم نمیره بزمه/حرامی و جسارت کوچه به کوچه رفتم/محله ی یهودی از اونجا یادگاری/دارم فقط کبودی چشای بی حیا بود و_خنده ی شامیا بود و سر بابامو میدیدم_که زیر دست و پا بود و دیدم که میکشم عذاب دیدم سر به خون خضاب دیدم بزم می و شراب میزد به لعل گل     با چوب خیزران لعلی که بوسه زد    جدم نبی بر آن (مظلوم ابالشهید)
🏴 🏴 ✍شاعر :اسماعیل تقوایی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بیمار دشت، کرببلایم، بر درد هجران، من مبتلایم بعد چهل سال، از آن مصیبت، لحظه ی مرگم، اندر نوایم ابتا مظلوم، ابتا مظلوم، ابتا مظلوم، ابتا مظلوم٢ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تا که می دیدم، طفل شش ماهه، می کردم یاد، علیِ اصغر هرگه می دیدم، رعنا جوانی، گریان می کردم، یاد برادر ابتا مظلوم.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روز عاشورا، دیدم گلهای، باغ مصطفی، گردیده، پرپر دیدم گرفته، در بغل عمه،پیکر بابا، پیکری بی سر ابتا مظلوم.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خیمه ها دیدم، آتش گرفته،ناتوان بودم، هنگام غارت در غل وزنجیر،رو سوی کوفه، همره عمه، رفتم اسارت ابتا مظلوم... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ وای من از شام، از آن جسارت،بر رأس بابا، زنها وطفلان رأس پدر دید،جان را فدا کرد،در آن خرابه، رقیه نالان ابتا مظلوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
314.7K
🏴 🏴 ✍شاعر :وحید محمدی سال ۱۴۰۳ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سجاده نشینِ گریه، عمرش شد عجینِ گریه آخه ارث موندگارِ، زین العابدینه گریه تاب و تبش گریه بود روز و شبش گریه بود وسعت صحن چشاش هر وجبش گریه بود آب دید گریه کرد، مهتاب دید گریه کرد هر جا شیرخواره یا، قصاب دید گریه کرد ای، غریب آقام آقام آقام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ داغ کربلا رو دیده، اشک عمه ها رو دیده داغ گوشه ی خرابه، شامِ پر بلا رو دیده غصه ی زخم زبون زخم لب و خیزرون کشته آقا رو غمِ انگشتر و ساربون تیر دید گریه کرد، شمشیر دید کرد بازار رفت غصه خورد، حصیر دید گریه کرد ای، غریب آقام آقام آقام ۷ مرداد ۱۴٠۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-32563456_657911406.mp3
9.34M
🏴 🏴 🎤مداح :حاج غلام حسین مردانی ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
🏴 🏴 🎤مداح :حاج غلام حسین مردانی ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یادم نمیره،مصیبتای کربلا یادم نمیره،اسارت تا شام بلا یادم نمیره،سر بابام رو نیزه ها یادم نمیره،به ما زدن سنگ جفا برای من سخت تر از کربلا،شام بود مصیبتش بیشتر از کربلا،شام بود اونجا مَردُم به دور ما حلقه زدن شادی میکردن و همه میرقصیدن مارو به همدیگه نشون میدادن و مسخرمون میکردن و میخندیدن امون از دیده ی عوام امون از مجلس حرام امون از شام ای امون از شام۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یادم نمیره،زخم زبون،کنایه ها یادم نمیره،سیلی زدن به دخترا یادم نمیره،سر بابام رو زیر پا یادم نمیره،نگاهشون به معجرا یادمه که بستن به دست و پام زنجیر با طعنه میکردن ماهارو هی تحقیر مونده هنوز روی تنم کبودیا که یادگاری از غم اسارته زدن با تازیونه من رو بین راه مثه بابام تنم پر از جراحته امون از سنگ روی بام زخمام نداره التیام امون از شام ای امون از شام۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یادم نمیره،بزم یزید بی حیا یادم نمیره،جام می و طشت طلا یادم نمیره،چشمای هیز شامیا یادم نمیره،محله ی یهودیا بردن مارو اونجا از وسط بازار خواستن که بفروشن ماهارو به اغیار اونجا شنیدم از زبون عده ای حرف کنیز و قلبمو همین شکست از اون طرف دیدم عمو رو نیزه ها با دیدنِ این صحنه ها چشاشو بست امون از دیده ی عوام امون از مجلس حرام امون از شام ای امون از شام۲
🏴 🏴 🎤مداح :حاج محمود کریمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تمام عمر با گریه عجین بود تمام عمر هرلحظه حزین بود سِلاحش گریه بوده در نبردی که در راهِ دفاع از جانِ دین بود سبک‌تر از فرشته، بال می‌زد پر پرواز او، اشک وزین بود نشان مهربانی با ضعیفان به روی شانه‌هایش چون نگین بود دعاهایش برای اهل تقوا همیشه اوّلین و آخرین بود صحیفه، شرح الفت با خدا و فرار از دست ابلیس لعین بود امیرِ نَفْس، در بالاترین وجه سرآمد بر تمام مؤمنین بود غلامش إذن باران داشت وقتی که او در عرش، سجّاده‌نشین بود ملائک، مستمندان نگاهش امام آسمان‌ها و زمین بود قنوتش، وصلِ عرش و فرش می‌کرد جهان در دست زین‌العابدین بود چهل‌ سال آه، جانِ نازنینش دچار زخم‌های سهمگین بود شهیدِ زخم عاشوراست مولا شهیدِ روضه‌ی باباست مولا چهل‌سال است آقا داغ‌دار است چهل‌سال است چَشمش بی‌قرار است چهل‌سال است که تقویمِ این مرد تمامِ فصل‌هایش بی‌بهار است ستون آسمان و جانِ دنیا ولی در تنگ‌نای روزگار است پس از کرب‌وبلا و قتلگاهش همیشه چَشم‌هایش اشکبار است هنوز از هتک‌ حرمت در اسیری دچار زخم‌های بی‌شمار است عبورش از دلِ بازار، سخت است چه رنجی در ضمیرش، یادگار است *به امام سجاد گفتن آقا مختار خروج‌ کرده قتله ی کربلا رو داره میگیره به سزای عملشون میرسونه. فرمود: بگید ببینم از حرمله چه خبر؟ هرموقع او رو‌گرفتن به من اطلاع بدید ما از عزا دربیاییم...* چهل‌سال است خود را می‌کشاند شهید زنده‌ی چشم‌ِ انتظار است گذشته سال‌ها امّا هنوزم شبیه روز اوّل، داغ‌دار است برایش آب و نان و خاک، روضه‌ است همان‌گونه، حصیر و گوشواره است اسیر کوفه‌ای شد که برایش علی‌ کشتن به‌ نوعی افتخار است ندیده تاکنون چَشمانِ غیرت از این‌ها بانویی را در اسارت *امام سجاد علیه السلام تو بازار تشریف میبردن دید یه قصابی میخواد گوسفندی رو ذبح‌کنه. به قصاب فرمود:بگید ببینم آیا به این‌حیوان آب دادین یا نه؟ آری آقاجان!رسم دین ماست شما یاد ما دادین. آری این ذبح سیراب شده .آقا شروع کرد ناله زدن.قصاب گفت آقا من حرف بدی زدم؟حضرت فرمود:نه! بابای غریبم‌ رو با لب تشنه شهید کردن...
زمزمه وزمینه شهادت حضرت رقیه،سبک(تا مشکتو تو آب زدی. منتطرم تا که بیای، سر روی زانوت بذارم رو صورت قشنگ تو، من گل بوسه بکارم دل من رو توی ویرونه غم گرفته میریزم اشک، عمه ی من ماتم گرفته به حال این دختر تنها وغریبت میدونم قلب تموم عالم گرفته بابا جون،.. بابا جون.. باباجون.. بابا جون۲ ___________________ اومدی بابا با سرت، به دخترت سر بزنی اومدی تا خرابه رو، نقشی ز حیدر بزنی بیا بگم من براتو درد دلامو بزارم روی لبای، خونیت لبامو بگم بعد تو به ما بابا چی گذشته بگم که عمه همیشه داشته هوامو باباجون.... ____________________ گوشواره هامو بردنو، ببین گوشم پاره شده دختر نازت باباجون، اسیر و آواره شده رقیه ت از دشمن بی دین خورده سیلی مث زهرا صورتم بابا، گشته نیلی سرم خورده سنگ شامی ها وشکسته مارو چرخوندن توی شام با دست بسته بابا جون... __________________________ حالا که اومدی پدر،دخترتم همرات ببر از بسکه سختی کشیدم، اومده طاقتم بسر نمیخوام بعد تو دیگه این زندگانی زبعد تو شد بهار عمرم خزانی دلم میسوزه برای عمه باباجون . تو این سختی ها شده عمه قد کمانی بابا جون... شعر:اسماعیل تقوایی