eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
363 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. پنجمین سالگرد شهادت رض شد سالگرد گل پرپر ما گلی که بود حامی رهبر ما غرق خون وصدچاک فتاد او روی خاک آجرک الله بقیه الله پنج سال بگذشته همه خون جگر داغش زده بر دل عالم شرر خون دل امت است مرگ او عزت است آجرک الله بقیه الله مرد عمل یاور دین و قرآن جانش به راه دین بگشته قربان بودهمیشه خندان یاورضعیفان آجرک الله بقیه الله بر فاطمه بوده ارادت او پنج سال بگذشت ازشهادت او گرچه گشته خاموش نگردد فراموش آجرک الله بقیه الله شهید ما بر همه نورعین بود تمام عمرش خادم الحسین بود گشته او انتخاب رفته سوی ارباب آجرک الله بقیه الله از روز اول بر ستم خروشید در راه انقلاب و دین بکوشید گل بی بدیل است دشمنش ذلیل است آجرک الله بقیه الله سردار دلها جان ملت ماست خون سلیمانی شرافت ماست قاسم مهربان تا ابد جاودان آجرک الله بقیه الله امت اسلامی اگر بمیرد همچون حسین ذلت نمی‌پذیرد پیرو حیدریم در خط رهبریم آجرک الله بقیه الله داغش زده شرر به جان همه ز داغ او بر لب ما زمزمه ذکر لبهای ما مرگ بر آمریکا آجرک الله بقیه الله .
Hossein Sharifi Daro Nadaram.mp3
1.24M
ایل و تبارم؛ هرچی که دارم ●♪♫ دار و ندارم، فداته حسین ●♪♫ معنی دنیا؛ خوشگل زهرا ●♪♫ جوونیم آقا؛ فداته حسین ●♪♫ سن سیز اولم؛ اینان اینان ●♪♫ سن سیز دنیا؛ یالان یالان ●♪♫ ای دنیاده منه قالان ●♪♫ اولورم سن سیز؛ آقا ●♪♫ دل و زبونم؛ بزار بمونم ●♪♫  ازت بخونم، تا جون دارم ●♪♫ یه عمره آقا؛ به جونِ زهرا ●♪♫ بهت یه دنیا بدهکارم ●♪♫ گوزوم دولسا؛ حسین دییر ●♪♫ قلبیم سینسا؛ حسین دییر ●♪♫ شاه و گدا، حسین دییر ●♪♫ اولورم سن سیز… ●♪♫ سن عشقیمین؛ معناسیسن ●♪♫ سن عمرومون، سوداسیسن ●♪♫ سن دنیامن؛ دنیا سیسن ●♪♫ اوروم سن سیز، آقا… اوروم سن سیز… ●♪
زمینه؛ بانوی غریب.mp3
8.61M
🔹بانوی غریب🔹 نور حقیقتی مکتوم بانو غریبی و مظلوم یا حضرت ام کلثوم قدر تو مثل شب قدره پنهان وارث هل أتی و نورِ قرآن محبوب خاتم رسولان تو کوثر فاطمه‌ای تویی دختر امیر بت‌شکن خواهر حسین و زینب و حسن تویی بانوی سخن «یا ام کلثوم، یا ام کلثوم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همدم غمای مادر آخه کیه به‌جز دختر چی شنیدی شب آخر عجّل وفاتی رو تو هم شنیدی از این زمونه دیگه دل بریدی تنهایی بابا رو دیدی سی سالِ بعد تو بودی و... آخرین سفرهٔ افطار علی تا سحر چشم گهربار علی شدی غم‌خوار علی «یا ام کلثوم، یا ام کلثوم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تویی تو خواهر زینب همه‌جا یاور زینب یار غم‌پرور زینب هرجا که سنگ می‌زدن از روی بام سایهٔ سر بودی برای ایتام از کربلا تا کوفه و شام اما تو رو کشته غمِ نیزه و سر مطهر حسین خیزران و لب پرپر حسین داغ دختر حسین «آه از یتیمی، آه از یتیمی» شاعر: نغمه‌پرداز:
در میان دو دختر زهرا یک نفر پای ماه، کوکب شد ام کلثوم با تمام وجود هستی اش نذر نام زینب شد
سلام‌الله‌علیها ◼️ گوشه ای از حال مخدّرات آل الله بر سر مزار شهدای کربلا... نوشته اند: 🔺 فخرجت زينب عليها السلام في الجمع، وأهوت إلى جيبها، فشقّته، ونادت بصوتٍ حزين يقرح القلوب: وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه. ووقعت مغشيّة عليها. 🔻وقتی که روز اربعین زن ها بر سر مزار شهدای کربلا جمع شدند، از بین آن ها زینب کبری عليهاالسلام بیرون آمد و دست انداخت و گریبان درید و با صدایی دردناک که قلب را جریحه دار می کند، فریاد می زد: 🔺 وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه. 🔻 وای برادرم ، وای حسینم ، وای محبوب رسول خدا ، وای پسر مکه و منا ، وای پسر فاطمه زهرا و وای پسر علی مرتضی پشت سر هم آه می کشید تا اینکه از هوش رفت. 🔺 وخرجت أمّ كلثوم لاطمة الخدّين تنادي برفيع الصّوت اليوم مات محمّد المصطفى، اليوم مات عليّ المرتضى، اليوم ماتت فاطمة الزّهراء وباقي النِّساء لاطمات ناعيات نائحات قائلات: وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه. 🔻وقتی حضرت ام کلثوم علیها السلام این صحنه را دید او نیز از بین زن ها خارج شد و برصورتش لطمه میزد و با صدایی بلند فریاد می زد : امروز همان روزی است که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله از دنيا رفته است. امروز همان روزی است که علی مرتضی علیه السلام از دنيا رفته است. امروز همان روزی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام از دنيا رفته است. و بقیه زن ها بر صورت ها لطمه می‌زدند و نوحه سر می دادند و می گفتند :وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه. 🔺 فلمّا رأت سكينة ما حلّ بالنِّساء رفعت صوتها تنادي: وا محمّداه! وا جدّاه! يعزّ عليك ما فعلوا بأهل بيتك ما بين مسلوب وجريح، ومسحوب وذبيح، وا حزني أسفاً 🔺حضرت سکینه علیهاالسلام چون این صحنه را دید با صدای بلند فریاد زد :وامحمداه! وا جداه! یا رسول الله! خیلی سخت است بر تو اینکه ببینی با اهلبیتت چه کرده اند؛ عده ای از آن ها غارت شده؛ عده ای جراحت دارند؛ عده ای ذبح شده و عده کشانده شدند. وای از این حزن و اندوه عظیم.... 📖الدّمعة السّاكبة، ج۵/ص ۱۶۲- ۱۶۳ 📖 معالي السّبطين، ج۲/ ص۱۹۷، ۱۹۸؛ 📖 وسيلة الدّارين، / ص۴۰۴، ۴۰۵
سلام‌الله‌علیها 📌خطاب ام کلثوم سلام الله علیها به ابن ملجم ملعون پس از ضربت خوردن حضرت امیر (علیه السلام) 🔺عن إسماعيل بن راشد: إنَّ النّاسَ دَخَلوا عَلَى الحَسَنِ فَزِعينَ‏ لِما حَدَثَ مِن أمرِ عَلِيٍّ، فَبَينَما هُم عِندَهُ وَابنُ مُلجَمٍ مَكتوفٌ بَينَ يَدَيهِ إذ نادَتهُ امُّ كلثُومٍ بِنتُ عَلِيٍّ وهِيَ تَبكي: أي عَدُوَّ اللّهِ! لا بَأسَ عَلى أبي، وَاللّهُ مُخزيكَ، قالَ: فَعَلى مَن تَبكينَ؟ وَاللّهِ لَقَدِ اشتَرَيتُهُ بِأَلفٍ، وسَمَمتُهُ بِأَلفٍ، ولَو كانَت هذِهِ الضَّربَةُ عَلى جَميعِ أهلِ المِصرِ ما بَقِيَ مِنهُم أحَدٌ. 🔻ترجمه: تاريخ الطبرى به نقل از اسماعيل بن راشد: مردم به حضور امام حسن عليه السلام آمدند و از حادثه‏اى كه براى امام على عليه السلام پيش آمده بود، بى‏تاب بودند. در همان حال كه ابن ملجم هم دست بسته در برابرش بود، امّ كلثوم دختر امام على عليه السلام با گريه خطاب به او گفت: اى دشمن خدا! پدرم را باكى نيست [و بهبود خواهد يافت‏]. خدا تو را خوار مى‏كند. گفت: پس بر چه كس گريه مى‏كنى؟ به خدا سوگند، شمشير را به هزار [درهم‏] خريدم و با هزار [درهم‏] آن را زهراگين كردم. اگر اين ضربت بر همه اهل شهر وارد مى‏شد، يكى هم زنده نمى‏ماند 📖تاريخ الطبري: ج 5 ص 146 📖اسد الغابة: ج 4 ص 113 📖تاريخ مدینه دمشق: ج 42 ص 559
💔😭 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با دل بشکسته و ، اشک دو عین آمدم مدینه راهم مده ، که بی حسین آمدم ببین که شرمنده و ، خسته و سر گشته ام که بی علی اصغر و ، رقیه برگشته ام وای حسینم حسین ، وای حسینم حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مدینه یک نصف روز ، بی کس و یاور شدم نمی شود باورم ، که بی برادر شدم گشته دم واحسین ، ذکر و مناجات من پیرهن کهنه ی ، او شده سوغات من وای حسینم حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مدینه دیدم حسین ، بی کس و تنها شده بر سر انگشتر و ، عمامه دعوا شده دیدم در قتلگاه ، بر سر او ریختند چقدر سنگ و نی بر ، پیکر او ریختند وای حسینم حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه عزتی داشتم ، مدینه یادش به خیر چه حرمتی داشتم ، مدینه یادش به خیر مدینه خون گریه کن ، کار حرم زار شد میان بازار شام ، دخت علی خار شد وای حسینم حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گریه کن ای دیده در ، عزای ام کلثوم آه بکش ای جگر ، برای ام کلثوم از غم کرببلا ، دگر زمینگیر شد بسکه برای حسین ، به سینه زد پیر شد واویلا واویلا واویلا یا مظلوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روز و شب از دیده اش ، خون جگر چکیده مصیبتی که دیده ، هیچ کسی ندیده دیده به چشم خودش ، صحنه گودال را به خاک صحرا تنی ، زخمی و پامال را ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرفته اشک غم از ، چشم تر کودکان ز کربلا تا به شام ، شد سپر کودکان چقدر گریه کرده ، پای سر روی نی دیده رقیه را که ، خیره شده سوی نی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه غصه ها که نخورد ، چه طعنه ها که شنید چه شهرها که نرفت ، چه کوچه ها که ندید شبیه زینب ز دست ، رفت همه هست او با که بگویم طناب ، بستند بر دست او ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شام بلا زخمها ، بر جگر او زده بمیرم از بی کسی ، به شمر دون رو زده میان بازار شام ، به بی کسی خو گرفت نبود پوشیه اش ، به آستین رو گرفت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خرابه ی شام شد ، منزل او وای من داغ سه ساله شده ، قاتل او وای من به یاد این غصه بود ، مدام اشکش روان رقیه میگفت که ، گرسنه ام عمه جان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
می‌نویسم از زنی از جنس نوری بی‌کران دختر زهرا و حیدر برتر از هفت آسمان زینب صغریٰ‌ همان که نور چشم حیدر‌است شیر دخت دیگری از آیه‌های کوثر است زینبی دیگر برای اهل بیت مصطفی زینتی دیگر برای جلوه‌ی حق، مرتضی جلوه‌ای از کوثر و طه و انسان بود و بس دختر یس و الرحمن و فرقان بود و بس مثل زینب مو به مو آیینه‌ی زهراست او مثل زهرا برتر از دنیا و ما فیهاست او او که از هر رجس و ناپاکی یقینا دور بود جرعه‌ای از آیه‌ی تطهیر بود و نور بود نورِ مستوری که از جنس کلام الله بود جز مطهرها مگر کس را به سویش راه بود؟ ظلمت و عصیان کجا و همنشینی با گلاب؟ پنبه دانه‌ را شتر بیند مگر تنها به خواب! بی نماز و کعبه؟ این فرض محالی بیش نیست! بت پرست و بت شکن؟ بی‌شک خیالی بیش نیست! دختری که بوده شاگرد کلاس فاطمه(س) خطبه خوانده پیش دشمن بی هراس و واهمه ام کلثوم است بانوی شهادت پروری ام کلثوم است در فضل و شجاعت حیدری مکتب او مکتب ایمان و عزت بوده‌ است مثل زهرا مکتب خون و شهادت بوده‌است مکتب زهراست الگوی همه آزاده‌ها راه زهرا می‌برد ما را به سوی کربلا شیعه تا امروز هم مدیون لطف مادر است هر کسی شاگرد زهرا شد از این عالم سر است مکتب زهرا شهادت را به ما آموخته جان و قلب شیعه را بر عشق حیدر دوخته تشنه‌ کامان را نگاهش غرق باران می‌کند چادر زهرا یهودی را مسلمان می‌کند نسل سلمانیم ما سرباز زهراییم و بس چون سلیمانی اسیر موج دریاییم و بس مکتب سرخ سلیمانی به غیر از عشق چیست؟ مکتبش جز مکتب اولاد حیدر نیست، نیست! حاج قاسم مکتبش دلدادگی بود و جنون دم به دم در آرزوی پر زدن در خاک و خون او که مصداق الشداء علی الکفار بود بین مردم مهربان و ساده و غمخوار بود روضه‌دار و روضه‌خوان و غصه‌دار روضه بود او همیشه هر کجا در سایه‌سار روضه بود سوخت عمری با غم زهرا و آخر پر کشید مثل زهراسوخت در آتش بلا را سرکشید غصه‌دار روضه‌ها بود و مدافع از حرم آه از شام و خرابه، آه از مشک و علم یک شب جمعه پرید و زائر ارباب شد بعد از او بار دگر اهل حرم بی‌تاب شد رسم او را در نگاه نسل فردا دیده‌است دشمن از راه سلیمانی ما ترسیده‌است ام کلثوم است بانوی شهادت پروری ام کلثوم است در فضل و شجاعت حیدری داغ مادر دیده او در کودکی های خودش یاس پر پر دیده او در کودکی های خودش آتش و دود و در و دیوار را دیده‌ است او سیلی و خون ِروی مسمار را دیده‌ است او غصه‌های حضرت مولا امانش را برید فرق مجروح و پر از خون امامش که دید خط به خط روضه را با چشم تر دیده‌ست او در مدینه مجتبی را خون‌جگر دید‌ه‌ست او مثل زینب، غرق خون، خون خدا را دیده‌ است مثل زینب، روضه‌ی کرببلا را دیده‌است مثل زینب، گیسویی در دست قاتل دیده‌ است مثل زینب، او سری را در مقابل دیده‌ است درد بسیار است اما ماجرایی آشنا می‌برد ذهن مرا تا خیمه‌های کربلا دختری با گوشواره های قلبی غرق خون این عبارت می‌کشد دل را به صحرای جنون ماجرای گوشواره قلب را سوزانده‌ است روضه‌ای که داغ آن بر جان شیعه مانده‌ است مجتبی و کوچه و دستی که بر صورت رسید گوشواره روی خاک افتاد و شد مویی سپید سیلی و نامحرم و روی کبود مادری شد لگد مال حرامی‌ها گل پیغمبری آه از این غصه از این روضه چگونه بگذرم پیش نامحرم زمین افتاد روزی مادرم *اما حرف من اینجا تموم نمیشه گوشواره روضه دارد بازهم با من بیا* از مدینه می‌روم اینبار دشت کربلا تا علم افتاد،ترسی در حرم افتاد و بعد از غم اهل حرم عباس جان می‌داد و بعد شمر با خنجر سوی گودال رفت زینب از این غصه‌ها از حال رفت گوشواره، عصر عاشورا، هجوم و خیمه‌ها گوشواره، دست نامحرم، عزیزان خدا گوشواره، تازیانه، دختری را پیر کرد گوشواره، عمه‌ را از زندگانی سیر کرد