eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•باز هم میشوم .. سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج رضا گرمابی ●━━━━━━─────── "السلام علیک یا بنت ولی الله السلام علیک یا اخت ولی الله السلام علیک یا عمة ولی الله یا فاطمة المعصومه اشفعی لی فی الجنة" بازم هم میشوم کبوتر تو زیر این گنبد منوّر تو من نمک گیر سفره ات شده ام دست خالی نرفتم از بَر تو مادرِ من کنیزتان بوده پدرم بوده نیز نوکر تو جای کرب و بلا و طوس و نجف شده ام خاک بوس محضر تو ما عجم ها چقدر خوشبختیم‌ شده ایران مسیر آخر تو اشک هایم دخیل می‌بندد به ضریح فرشته پرور تو از ضریح تو یاس میریزد مثل چادر نماز مادر تان چقدر از مدینه دور شدی پای دلتنگیه برادر تان *نامه نوشت خواهرم حرکت کن به سمت طوس.. اما مأمون مطلع شد دستور داد هر طوری شده نذارید خواهر پاش برسه.. در ساوه جلوشون و گرفتن خیلی عزیزانشون و به شهادت رسوندن.. بعضی از نقلها میگن به دست زنی بی بی مسموم شد.فرمود: حتی پرسیدن نزدیکترین مکان به ساوه کجا هست. قم رو‌نشون دادن.. حرف قم‌ که اومد راه افتادن کمتر از بیست روز در قم زنده نموندن.. تعبیر از منه انقدر زیر لب میگفتن رضا جان! یقینا هم همین بوده در این عالم پیدا نمیکنی انقدر عاطفه بین خواهر و برادر مثل حضرت رضا و حضرت معصومه و وجود نازنین سیدالشهدا و حضرت زینب... انقدر ناله زد در غم دوری برادرش امام رضا انقد گریه کرد..* چقدر از مدینه دور شدی پای دلتنگیه برادرتان خسته از راه دور آمده ای خسته ای از فراق دلبرتان مثل مادر خمیده ای اما نگرفته به میخ در پَرتان محملت پرده داشت شکر خدا سایبان بوده بر روی سرتان گر چه شد حمله بر عشیرهٔ تو شد غارت نشد زیورتان در میان هجوم دست نخورد *آخه قم هم هجوم آوردن شام هم هجوم آوردن.. قم چطور هجوم آوردن شام چگونه وقتی خبر دادن بی بی وارد قم شد همه ی بزرگان قم آمدن، نقل و نبات سلام و صلوات..گفتن دختر موسی ابن جعفره خواهر امام رضاس عمه ی جوادالائمه اس..دور محمل بی بی رو گرفتن همهمه شد شلوغ شد سلام و صلوات... اما بمیرم امان از دل زینب..آخه شام هم هجوم آوردن، چگونه؟ یکطرف رقاص ها ایستادن یکطرف خواننده ها ایستادن.. یکطرف بالای پشت بامها رفتن دامناشون رو پر از سنگ کردن.*. شهر قم بر تو احترام گذاشت پیش رویت فقط سلام گذاشت بی‌بی جان! پیرِ قم با بزرگِ مردم قم سر به پای تو چون غلام گذاشت بهر تو قم گذاشت سنگ تمام کی دگر سنگ به روی بام گذاشت کی به قم دختر ولی الله پای در مجلس عوام گذاشت *بی بی رو آوردن بیت النور.. مردها از اون کوچه رد نمیشدن میگفتن ناموس خدا میان این کوچه زندگی میکنه. اگه کاری هم پیش میومد زنها رو میفرستادن.. حتی چشمشون هم به منزل بی بی نیفته. قم اینطوری استقبال کردن بی بی رو بردنش تو بیت النور جای امن.. اما زینب رو‌ کجا بردن؟! سادات! دست و پای زن و بچه رو بستن به زنجیر و طناب آوردن تو مجلس یزید.. زینب نگاه کنه ببینه سر بریده داداش روبه روشه.. نامرد با چوب داره به لب و دندان داداشش میزنه... حسین حسین..* «اللهم عجل لولیک الفرج» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
|⇦•ام البنین شدم... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج رضا گرمابی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر" ام البنین شدم که شوم یاور حسین تا گل بیاورم، بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین هستند دختران علی در بر حسین هستند مثل مادرشان مضطر حسین *وقتی میخواست کاروان حرکت کنه، دیدن ام البنین اومد زانو زد جلو ابی عبدالله..* عهدی ست بین ام بنین و خدای خود غیر از رضای دوست نخواهم برای خود من دل نبسته ام به دلِ بچه های خود اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود عباس من فدای علی اصغر حسین گفت آقا.. شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک تک شان سر جدا شوند جای گلایه نیست، فدای سر حسین هر چند او دگر پسر خویش را ندید *الهی قربونت برم مادر یا ام البنین، بخدا خیلی از تو این روضه حاجت گرفتن، اگر کاری داشتن گره خیلی کوری داشتن به دست با کفایت ام البنین حاجت گرفتن، مادر ابالفضله، مگر میشه نگاه نکنه..* هر چند او دگر پسر خویش را ندید اما غمین نبود که عباس شد شهید *برا این غمگین نبود که عباسشو کشتن..* دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید بودند دیو و دد همه سيراب و میمکید خاتم ز قحط آب لب انور حسین کارش دگر نشستنِ در آفتاب شد آب زلال در نظر او مذاب شد شرمنده ی نگاه غریب رباب شد از اینکه هم قبیله ی شمر است آب شد رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین دیگر مدینه خنده به لب های او ندید او نیز مثل زینب کبری قدش خمید گرچه صبور بود کم آورد تا شنید یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید با دست اشاره کرد سوی دختر حسین شام یک محشر کبری ست، کجایی عباس؟ خواهرت بی کس و تنهاست، کجایی عباس؟ به نوامیس خدا پیر و جوان خندیدند آستین معجر زن هاست، کجایی عباس؟ گاهی از طشت غضب کن که نگاهم نکنند بی حیا روبروی ماست، کجایی عباس؟ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....