eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
Mehdi AkbariKash Boodi (MusicTarin.Com).mp3
زمان: حجم: 6.4M
🎧 🎼 🎤 کاش بودی کرببلا کنار حرمم حرم داشتی حسن کاش بودی کرببلا یه دونه بارگاه تو هم داشتی حسن کاش حرم داشتی حسن... 😭😢😭😢😭😢😭 دور ضریحت پُرِ سینه زن بود مادرمون فاطمه بی‌محن بود یک شب جمعه حرم حسینُ یک شب جمعه حرم حسن بود کاش حرم داشتی حسن... 😭😢😭😢😭😢😭 گنبدامون شبیه کاظمین بود قشنگ ترین بهشت عالمین بود پرچم سبزِ یا حسن کناره پرچم سرخِ ذکرِ یا حسین بود کاش حرم داشتی حسن... 😢😭😢😭😢😭 قربون کبوترای حرمت امام حسن قربون این همه لطفُ کرمت امام حسن تو که آخر گره رو وا می‌کنی امام حسن پس چرا امروز وفردا می‌کنی امام حسن یا امام حسن «ع» مولا... والعافیه والنصر http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
کانال ذاکرین الحسین1_3844624936.mp3
زمان: حجم: 4.32M
📿 🎤•||• هر کی هر جا که گرفتاره بیاد هر کی با فاطمه کار داره بیاد چه تلخ میشود این روضه ها بدون شما چه تلخ تر همه ی عمر ما بدون شما منم غریبم و شب تیره و مسیرم دور کجا روم چه کنم بی شما بدون شما آقای من تمام لطف مناجات ما حضور شماست چگونه بار بزنم تا خدا بدون شما یابن الحسن آقا کجاست خیمه ی سبزت که راه گم کردم مرا بخوان نروم هیچ جا بدون شما اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
کانال ذاکرین الحسین1_3844624936.mp3
زمان: حجم: 4.32M
📿 🎤•||• هر کی هر جا که گرفتاره بیاد هر کی با فاطمه کار داره بیاد چه تلخ میشود این روضه ها بدون شما چه تلخ تر همه ی عمر ما بدون شما منم غریبم و شب تیره و مسیرم دور کجا روم چه کنم بی شما بدون شما آقای من تمام لطف مناجات ما حضور شماست چگونه بار بزنم تا خدا بدون شما یابن الحسن آقا کجاست خیمه ی سبزت که راه گم کردم مرا بخوان نروم هیچ جا بدون شما اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
1. شال عزا.mp3
زمان: حجم: 5.92M
( علیه السلام ) شال عزا رو دوش صاحب الزمونه امشب خودِ آقا داره روضه میخونه از زَهر جفا میسوزه لباش بارون می باره بازم از توو چشاش با بی رمقی چشماش به دره باز منتظرِ ، دیدار پسره دیدار پسره توی هر نفس میریزه خون از کُنج لبهاش لحظه های آخر شد آخه ، میلرزه دستاش ( آقای غریب ... ) تکرار امشب پُر از ماتم قلوبِ مومنینه گَردِ یتیمی رو سرِ آقا میشینه بابا میزاره سر رو ، روی پاش با ذکر مادر بند اومد نفساش ذکر لبشه ، مادر تو بیا دیگه حسنِ ، تو ، افتاده ز پا ... با آهِ نفس گیرش دلارو کرده مَحزون آقامون ، به سینه میزنه با چشم گریون ( آقای غریب ... ) تکرار دل پَر زده مثل کبوترهای شیدا از سامرا تا مرقدِ شش گوشه ، آقا با شور و نوا ، با حال دعا زائر شده دل ، به کربُبلا دوریِ حرم ، قلبم رو شکست کبوتر دل رو گُلدسته نشست کاشکی زائرِ هر شب جمعه بودم آقا دنیا ، بی حرم واسه ی من ، زندونه آقا حسییین ...
2. کنج حجره بیقراره.mp3
زمان: حجم: 8.28M
( علیه السلام ) کُنج حُجره بیقراره ، بیقراره ، روی یاره از دو چشمش همچو الماس بارون غُصّه می باره روی دامانش سرش رو پسرش مهدی میگیره ذکر لبهاش ، یا حسینه با دلی پُر غم می میره میزنه دست و پا ، لحظه ی آخره میسوزه از عطش چون گُلی پَرپره این دَمِ آخری با شور و زمزمه میخونه زیر لب روضه ی فاطمه ( وای اَمون ، از این غریبی ... ) تکرار سامرا امشب چه غوغاست مهدی مشکی پوشِ باباست مثل فردا ، پور حیدر، توو بهشت ، مهمون زهراست بی شکیبه ، غم نصیبه به خدا خیلی غریبه ذکر لبهای عزیزش ناله ی « اَمَّنْ یُجیْبِه » از غم عسکری گشته غوغا به پا بار دیگر شده سامرا کربلا ... بیاد ماتمِ ، زینب و قتلگاه اشک میریزه برا روضه ی خیمه گاه ( وای اَمون ، از این غریبی ... ) تکرار شصت وهشت روز ناله و غم اشکِ ماتم ، سوگواری شصت و هشت روز توی روضه ، بیقراری ، عزاداری آرزومون ، اینه ارباب که دلا ، بشه خدایی یک شبِ جمعه آقاجون ما بشیم کربُبلایی ای گُلِ فاطمه ای همه حاصلم من گدای توام ای امیدِ کرَم ... من فدای تو و روضه هایت حسین کی شوم زائرِ کربلایت حسین ... ؟ این دل تنگم عُقده ها دارد گوئیا میلِ ، کربلا دارد یا حسین ، مارا کربلایی کن بعد از آن ، آقا هر چه خواهی کن ...
2. کنج حجره بیقراره.mp3
زمان: حجم: 8.28M
( علیه السلام ) کُنج حُجره بیقراره ، بیقراره ، روی یاره از دو چشمش همچو الماس بارون غُصّه می باره روی دامانش سرش رو پسرش مهدی میگیره ذکر لبهاش ، یا حسینه با دلی پُر غم می میره میزنه دست و پا ، لحظه ی آخره میسوزه از عطش چون گُلی پَرپره این دَمِ آخری با شور و زمزمه میخونه زیر لب روضه ی فاطمه ( وای اَمون ، از این غریبی ... ) تکرار سامرا امشب چه غوغاست مهدی مشکی پوشِ باباست مثل فردا ، پور حیدر، توو بهشت ، مهمون زهراست بی شکیبه ، غم نصیبه به خدا خیلی غریبه ذکر لبهای عزیزش ناله ی « اَمَّنْ یُجیْبِه » از غم عسکری گشته غوغا به پا بار دیگر شده سامرا کربلا ... بیاد ماتمِ ، زینب و قتلگاه اشک میریزه برا روضه ی خیمه گاه ( وای اَمون ، از این غریبی ... ) تکرار شصت وهشت روز ناله و غم اشکِ ماتم ، سوگواری شصت و هشت روز توی روضه ، بیقراری ، عزاداری آرزومون ، اینه ارباب که دلا ، بشه خدایی یک شبِ جمعه آقاجون ما بشیم کربُبلایی ای گُلِ فاطمه ای همه حاصلم من گدای توام ای امیدِ کرَم ... من فدای تو و روضه هایت حسین کی شوم زائرِ کربلایت حسین ... ؟ این دل تنگم عُقده ها دارد گوئیا میلِ ، کربلا دارد یا حسین ، مارا کربلایی کن بعد از آن ، آقا هر چه خواهی کن ...
|⇦•قدم قدم .... و توسل به امام رضا علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفسِ حاج مهدی اکبری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ قدم قدم زمين مي افته كشيده رو سرش عبايی غريب و تنها كنج حجره بي رمقه نداره نايي با اشكاي چشمش اباصلت فرشاي حجره رو كنار زد سرش رو دامن جوادش با گريه ميخونه بابايی اينقده دست و پا نزن تو رو خدا مادر رو هِي صدا نزن روضه ي گودال و نخون بابا جونم شرر به قلب مادرم زهرا نزن «يا غريب الغربا، آه ...» نه مادري كنارش اومد نه خواهري كه آب بياره نه دختري داره بياد و براي بابايي بباره دلش شكسته كنج حجره ياد خرابه هِي مي اُفته بياد اون سه ساله اي كه گريونه و بابا نداره اما آخر كه اومدن برا تشييع جنازه كلي مرد و زن مثل حسين بوريا قسمتش نشد همه آوردن براي آقا كفن «يا غريب الغربا ، آه....» اينجا يه باباي غريبي سرش رو دامن جوونش اما برا حسين بميرم برا جوونِ نيمه جونش الهي بابايي نبينه كه دوره كردن جوونش رو اومد كنار ارباً اربا حسين با قامت كمونش جون داد پيش عليش رسيد يه آه سردي از تَهِ دلش كشيد عصاي پيريش رو زمين پاشيده شد خودش تن عليشو توو عبا پيچيد «يا حسين مظلوم ، آه .....» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•بانو زبانزد است.... و توسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج مهدی اکبری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بانو زبانزد است حیایی که داشتی تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی نازل شود به وحی خدا مدح وصف تو با آن مقامِ پیش خدایی که داشتی در آسمان، حیدر و زهرا پریده ای مهد کمال بود هوایی که داشتی با حضرت عقیله شما مو نمی زدی در خُلقو و خو و مهر و صفایی که داشتی دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد با خطبه ها و صوت رسایی که داشتی دیدی مصیبتی که دگر کس نمی رسد به ابتدای صبر و رضایی که داشتی *یاد یه ماجرایی افتادم با یه بیت شاید بعضیاتون شنیده باشین..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی *شب عاشورا عباس داره مثل شیر نگهبانی میده و دور خیمه ها میگرده از هر خیمه یه نوایی میاد،خانم زینب بچه هاشو آماده کرده.. هر کی هر چی داره میخواد برای حسین رو کنه. نجمه خاتون عبدالله و قاسم و نشونده داره باهاشون اتمام حجت می‌کنه. الهی بمیرم براش.. رباب قنداقه رو‌ گرفته علی جان یکی یک دونه مادر... همه دارنند خودشون را آماده می‌کنند یه هدیه به حسین بدن...اومد از خیمه ام کلثوم رد شد صدای ناله اومد ميگفت خدا خیلی کم سعادتم که چيزي ندارم برای حسین هدیه کنم.. تو همین زمزمه ها بود عباس اومد دم خیمه.. گفت: بانوی من اجازه میدی تا چند ساعت محضرت باشم؟ تا خانم صدای عباس را شنید. خانم اشکاشو پاک کرد بیا داداش همیشه مرهمم داداش بیا همه کسو کارم. عباس اومد رو زانو. نشست گفت: بی بی جان گریه کردن شما فقط یه راه داره اونم اینه که یه روز خبر مرگ عباس و برات بیارن.مگه من مردم که دارید گریه میکنید چی شده؟ فرمود: عباس جان! خواهرم زینب دو تا ناز دونش را آورده بچه های داداش حسنم هستنند. ام لیلا علی اکبر رو فرستاده، ام البنین شما و داداشات را فرستاده رباب علی اصغر را داره من کسی را ندارم برای حسینم قربونی کنم.. یه لبخندی رو لب عباسم نشست.. گفت:بانوی من کی از من بهتر فردا میام دم خیمه ات دستمو بگیر ببر پیش آقام حسین بگو آقا یه غلام آوردم برات قربونی کنم. یه غلام آوردم بهت هدیه بدم..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی قربانی تو نزد خدایت قبول شد یک عمر ماند، رنگ حنایی که داشتی ام البنین به شهر مدینه که روضه داشت گل می نمود شور بکایی که داشتی با زینب و رباب فقط ناله می زدی با خاطرات کرب و بلایی که داشتی تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی *بعد از دفن رقیه... خانم زینب دید ام کلثوم خیلی بی قراری می‌کنه فرمود:چیه خواهرم گفت: زینب جان دیشب دم غروب این سه ساله از گوشه خرابه رو زانوهاش چهار دست پا آهسته آهسته اومد رو پام نشت دستشو دور گردنم حلقه کرد.آروم دم گوشم گفت عمه میخوام یه حرفی بهت بزنم اما قول بده به عمه زینبم نگی چیه عمه جان ؟ گفت عمه! تو این شهر به این بزرگی زیر این آسمون بچه ایی به گرسنگی من..عمه ضعف کردم نان و خرما را که تو از ما گرفتی عمه.. اشک تو چشمام حلقه زد گفتم: رقیه جان صبر کن عمه همه چی درست میشه..گفت عمه یه چیز دیگه هم میخوام بهت بگم :چی عمه جان ؟گفت عمه حس میکنم بابام داره میاد دنبالم حس میکنم که دیگه شب آخرمه..عمه جان خودم میدونم باعث زحمت همه اتون بودم.. خودم میدونم از ناله های من شماها کتک خوردین * تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی حتی زنِ یزید لعین گریه اش گرفت با دیدن خرابه و جایی که داشتی عباس بود روی نی و بست چشم خود وقتی که دید تاول پایی که داشتی شکر خدا نبود ببیند برادرت بردند گوشواره طلایی که داشتی شکر خدا نبود حسین تو بشنود در زیر تازیانه نوایی که داشتی «حسین جان حسین جان» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
|⇦•بانو زبانزد است.... و توسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج مهدی اکبری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بانو زبانزد است حیایی که داشتی تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی نازل شود به وحی خدا مدح وصف تو با آن مقامِ پیش خدایی که داشتی در آسمان، حیدر و زهرا پریده ای مهد کمال بود هوایی که داشتی با حضرت عقیله شما مو نمی زدی در خُلقو و خو و مهر و صفایی که داشتی دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد با خطبه ها و صوت رسایی که داشتی دیدی مصیبتی که دگر کس نمی رسد به ابتدای صبر و رضایی که داشتی *یاد یه ماجرایی افتادم با یه بیت شاید بعضیاتون شنیده باشین..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی *شب عاشورا عباس داره مثل شیر نگهبانی میده و دور خیمه ها میگرده از هر خیمه یه نوایی میاد،خانم زینب بچه هاشو آماده کرده.. هر کی هر چی داره میخواد برای حسین رو کنه. نجمه خاتون عبدالله و قاسم و نشونده داره باهاشون اتمام حجت می‌کنه. الهی بمیرم براش.. رباب قنداقه رو‌ گرفته علی جان یکی یک دونه مادر... همه دارنند خودشون را آماده می‌کنند یه هدیه به حسین بدن...اومد از خیمه ام کلثوم رد شد صدای ناله اومد ميگفت خدا خیلی کم سعادتم که چيزي ندارم برای حسین هدیه کنم.. تو همین زمزمه ها بود عباس اومد دم خیمه.. گفت: بانوی من اجازه میدی تا چند ساعت محضرت باشم؟ تا خانم صدای عباس را شنید. خانم اشکاشو پاک کرد بیا داداش همیشه مرهمم داداش بیا همه کسو کارم. عباس اومد رو زانو. نشست گفت: بی بی جان گریه کردن شما فقط یه راه داره اونم اینه که یه روز خبر مرگ عباس و برات بیارن.مگه من مردم که دارید گریه میکنید چی شده؟ فرمود: عباس جان! خواهرم زینب دو تا ناز دونش را آورده بچه های داداش حسنم هستنند. ام لیلا علی اکبر رو فرستاده، ام البنین شما و داداشات را فرستاده رباب علی اصغر را داره من کسی را ندارم برای حسینم قربونی کنم.. یه لبخندی رو لب عباسم نشست.. گفت:بانوی من کی از من بهتر فردا میام دم خیمه ات دستمو بگیر ببر پیش آقام حسین بگو آقا یه غلام آوردم برات قربونی کنم. یه غلام آوردم بهت هدیه بدم..* عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهم تو شد به کوه منایی که داشتی قربانی تو نزد خدایت قبول شد یک عمر ماند، رنگ حنایی که داشتی ام البنین به شهر مدینه که روضه داشت گل می نمود شور بکایی که داشتی با زینب و رباب فقط ناله می زدی با خاطرات کرب و بلایی که داشتی تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی *بعد از دفن رقیه... خانم زینب دید ام کلثوم خیلی بی قراری می‌کنه فرمود:چیه خواهرم گفت: زینب جان دیشب دم غروب این سه ساله از گوشه خرابه رو زانوهاش چهار دست پا آهسته آهسته اومد رو پام نشت دستشو دور گردنم حلقه کرد.آروم دم گوشم گفت عمه میخوام یه حرفی بهت بزنم اما قول بده به عمه زینبم نگی چیه عمه جان ؟ گفت عمه! تو این شهر به این بزرگی زیر این آسمون بچه ایی به گرسنگی من..عمه ضعف کردم نان و خرما را که تو از ما گرفتی عمه.. اشک تو چشمام حلقه زد گفتم: رقیه جان صبر کن عمه همه چی درست میشه..گفت عمه یه چیز دیگه هم میخوام بهت بگم :چی عمه جان ؟گفت عمه حس میکنم بابام داره میاد دنبالم حس میکنم که دیگه شب آخرمه..عمه جان خودم میدونم باعث زحمت همه اتون بودم.. خودم میدونم از ناله های من شماها کتک خوردین * تقسیم شد میان اسیران اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی حتی زنِ یزید لعین گریه اش گرفت با دیدن خرابه و جایی که داشتی عباس بود روی نی و بست چشم خود وقتی که دید تاول پایی که داشتی شکر خدا نبود ببیند برادرت بردند گوشواره طلایی که داشتی شکر خدا نبود حسین تو بشنود در زیر تازیانه نوایی که داشتی «حسین جان حسین جان» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
2. طائر بهشتی.mp3
زمان: حجم: 5.28M
( علیه السلام ) آن طائر بهشتی تنها در آشیانه چون شمع در دل شب می سوخت عاشقانه سوزش شرار سینه ذکرش ترانه ی دل آهش به اوج افلاک اشکش به رخ روانه کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب با دست بسته دشمن بیرون بَرَد ز خانه ( آه و واویلا ) تکرار او با کُهولت سن با قامت خمیده این با قساوت قلب در دست تازیانه کاهیده بُد تن او کز بهر کُشتن او منصور ، لحظه لحظه بگرفت از او بهانه آن زاده ی پیمبر ارثیّه اش ز حیدر این بود کز سرایش آتش کِشد زبانه ( آه و واویلا ) تکرار هر چند خانه اش سوخت از دود و شعله افروخت دیگر نخورد یارش سیلی در آستانه آوُخ که کُشت منصور او را به زَهر و انگور دردا که گشت خاموش آن گریه ی شبانه هفتاد سالِ عمرش هفتاد سال غم بود هر لحظه دید بیداد از فتنه ی زمانه ( آه و واویلا ) تکرار آن عزّت رفیعش آن غربت بقیعش جز تلّ خاک نبوَد از قبر او نشانه فردا اگر چه در خاک مدفون شد آن تنِ پاک تا روزِ حشر باشد این نور جاودانه ... ( آه و واویلا ) تکرار